گاه نوشته ها

مهدی دزفولی هستم، وبلاگ نویسی را از شهریور ماه 1382 آغاز کردم.علاوه بر وبلاگ نویسی، فعالیت های مختصر مطبوعاتی (همکاری با هفته نامه پنجره، فصلنامه ارغنون، روزنامه شرق و اعتماد) و مستند سازی هم داشته ام.پیش از این سردبیر سابق سایت خبری تحلیلی شفاف و مدیر اجرایی فصلنامه ارغنون بوده ام.

پیش از این 3 وبلاگ دیگر داشته ام که به دلایلی یا فعالیت آن ها متوقف شد و یا با فیلتر مواجه شدند و این وبلاگ چهارمین وبلاگی است که در آن می نویسم.امیدوار اینجا محلی برای تبادل آرا و نظرات مختلف باشد و بتوانم به صورت مستقیم نوشته های خودم را در اختیار دیگران قرار دهم.

بایگانی

۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

اخلاق اجباری؟!

سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۵۹ ب.ظ



گشت نامحسوس امنیت اخلاقی ناجا


در اخبار آمده بود که پلیس تهران بیش از 7000 نفر را ساماندهی کرده است تا به عنوان گشت نامحسوس اخلاقی مشغول به فعالیت شوند. (+)


آیا می شود اخلاق و امنیت اخلاقی را به صورت نامحسوس در جامعه پیاده کرد؟


اینکه عده ای مخفیانه بخواهند شهروندان جامعه ای را زیر نظر بگیرند چقدر فایده دارد و چقدر ضرر؟ چقدر جامعه کشش این را دارد که بتواند اینطور هدایت شود و آیا این روش ها باعث هدایت جامعه می شود؟ در سال های قبل که طرح های مشابهی اجرا شد چقدر پاسخ مثبت گرفته شده است که حال این نوع طرح ها بخواهد جواب بدهد؟ آن هم در دوره ای که اینترنت و شبکه های اجتماعی موبایلی و ماهواره اکثریت جامعه را بدست گرفته است و افراد خیلی در قید و بند این گونه طرح های اجباری و فرماشی نیستند.


اگر از این افراد طرح امنیت اخلاقی نامحسوس خلافی صادر شود افراد شاکی چگونه می توانند اعاده حیثیت کنند؟ ساز و کار این طرح چگونه است که حقی از افراد ضایع نگردد و سوالات زیاد دیگری که ایجاد می شود.


به هر حال همچنان اعتقاد دارم که نه تنها اخلاق و امنیت اخلاقی در جامعه با اجبار و فرمایش قابل پیاده شدن نیست بلکه معتقدم این طرح ها اتفاقا ضررهای به نسبت بیشتری از منافع آن دارد که ای کاش مسئولین عاقل و دلسوز متوجه آن می شدند.


پ.ن: در جامعه ای که رئیس دولت و خود دولت و نمایندگان مجلس نیاز به رای مردم دارند تا به قدرت برسند معلوم است که موضوعی حساس و فراگیر همانند حجاب که در رای و نظر مردم تاثیر جدی دارد خیلی توسط این افراد جدی گرفته نمی شود و باید به فکر نهادها و افراد دیگری بود تا بتوانند لااقل کار مفیدی از پیش ببرند نه اینکه 10 سال شاهد پیاده شدن طرح هایی پر ایراد و پر خطا باشیم که شکست آن از قبل معلوم است و ظاهرا فقط اجرا می شوند برای رضایت قشر مذهبی و دغدغه مند جامعه که خود آنها هم شاید به این صورت رضایت از اجرای طرح های اینچنینی نداشته باشند.

کدام آوینی؟

شنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۵۵ ب.ظ

امسال هم بیست و سومین سالگرد شهادت سید مرتضی (کامران) آوینی بود و این سالگرد شهادت هم گذشت. هنرمند و منتقدی که در طول تمامی این بیست و سه سال قرائت های مختلفی از وی و تفکراتش و تغییر نگاهش ارائه شده است.


خانواده آوینی و دوستان قبل از انقلاب وی معتقد به یک آوینی هستند که در سال های بعد از شهادت به نوع دیگری معرفی شده است و صرفا به آوینی بعد از انقلاب پرداخته شده و دوستان و علاقمندان بعد از انقلاب و بعد از شهادتش معتقد به آوینی هستند که صرفا هویتش بعد از انقلاب و در دوران جنگ قابل تعریف است.


آوینی قطعا دچار بد فهمی شده است و همین بدفهمی هم باعث تمامی این مناقشات است. همین که این روزها دو موسسه به نام سید مرتضی آوینی و دو انتشارات و ... به نام وی با جهت گیری های مختلف وجود دارد نشان همین است که آوینی همچنان محل اختلاف و قرائت های مختلف است.


کامرانی که در دهه 40 و 50 دیدگاه های روشنفکری و غرب زده داشت بعد از انقلاب راهش را تغییر داد و تبدیل به سید مرتضی علاقمند به انقلاب و جبهه و امام شد اما اینکه سید مرتضی و یا کامران چقدر تغییر کرد و چرا اینگونه تغییر کرد و خودش درباره این تغییرات چه می گفت همواره محل اختلاف و دعوا و ... است.


به نظرم این اختلاف نظر و اختلاف قرائت هم هیچگاه حل نخواهد شد اما ای کاش بعد از 23 سال لااقل علاقمندان ارزشی آوینی توجه می کردند که حرف های جدیدی برای گفتن وجود دارد و توقف در آوینی خدمت زیادی به انقلاب نیست و باید از آوینی آرام گذر کرد اما او را همواره به یاد داشت و فراموش نکرد که آوینی برای انقلاب و جبهه ها چه کرد ، آوینی چه می گفت و چه می خواست و آوینی های امروز را دریابیم. ما بیشتر از هر زمان دیگر این روزها نیاز به یک آوینی دیگر با توجه به مقتضیات روز داریم.

فلسفه زیست شناسی و خداباوری

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۰۰ ق.ظ

این روزها که مشغول کار بر روی پایان نامه دانشگاه هستم در حاشیه کار هم با کتاب های مربوط به این موضوع درگیر هستم. یکی از مهم ترین افراد و کتابهایی که در این باره نوشته شده است کتاب ساعت ساز نابینا نوشته ریچارد داوکینز است که در ایران نیز ترجمه شده است.


فلسفه زیست شناسی بخش مهمی از فلسفه علم است که اتفاقا حرف های جدی برای گفتن دارد. از نظریه فرگشت تا اینکه خداوند در کجای فلسفه زیست شناسی قرار میگیرد و حرف های جدی برای گفتن چیست و ... .

کتاب ساعت ساز نابینا

جلد انگلیسی کتاب ساعت ساز نابینا


کتاب ساعت ساز نابینا یا «چرا شواهد فرگشت، نشان‌دهندهٔ جهان بدون طراح است» در سال ۱۹۸۶ به دست ریچارد داوکینز نوشته شد. در این کتاب او توضیحات و استدلال‌هایی برای فرگشت به وسیلهٔ انتخاب طبیعی عنوان نموده‌است. هچنین بر نقدهایی که بر کتاب قبلی‌اش «ژن خودخواه» نوشته شده بود پاسخ داده‌است. هر دو کتاب با هدف عمومی‌ترکردن فرگشت ژن-محور نگاشته شده‌اند. نام کتاب به شکلی متاثر از تشبیهی است که کشیش قرن هجدهمی ویلیام پالی به کار برد. تشبیه پالی به طور کلی چنین بود که: حتی اگر شما ندانید که ساعت چیست، طراحی چرخ دنده‌ها و فنرها و طرز چینش آنها در کنار همدیگر برای یک مقصود خاص، شما را وامی‌دارد که نتیجه بگیرید که «این ساعت باید سازنده‌ای داشته باشد، کسی که آن را به منظوری خاص طراحی کرده‌است؛ سازنده‌ای که از سازوکار آن آگاه‌است، و کاربردی برای این طراحی داشته‌است». «اگر این نتیجه‌گیری در مورد یک ساعت ساده درست باشد، پس آیا کاملاً درست نیست که در مورد چشم، گوش، کلیه، مفصل آرنج، و مغز هم گفته شود که طراح هوشمند و هدفمندی دارند؟ این ساختارهای زیبا، پیچیده، ظریف، و آشکارا طراحی‌شده به مقصود خاص هم باید طراحی، ساعت‌سازی، داشته باشند - که همانا خداست.


پالی به این طریق برهان نظم را بیان کرد که مورد علاقهٔ خداباوران قرار گرفت. داوکینز در تشبیهی تازه، طراحی انسان و توانایی او در برنامه‌ریزی را با انتخاب طبیعی مقایسه می‌کند؛ و به این دلیل فرآیند فرگشت را متناظر با ساعت‌ساز نابینا می‌گیرد.

انتخاب طبیعی یعنی فرآیند ناآگاه، کور و در پایه غیرشانسی که داروین آن را کشف کرد، هیچ هوشی ندارد. اگر بخواهیم بگوییم فرگشت نقش یک ساعت‌ساز را در طبیعت بازی می‌کند، می‌توان گفت آن یک ساعت‌ساز نابینا است.

داوکینز در تکمیل استدلال‌های خود، که در واقع انتخاب طبیعی می‌تواند سازگاری‌های پیچیدهٔ ارگانیسم‌ها را توضیح دهد؛ این مساله را عنوان می‌کند که میان توانایی به وجود آمدن پیچیدگی از «یک فرآیند سراسر تصادفی»، در مقابل «تصادفی که با انتخاب فزاینده همراه باشد» تفاوت بسیار هست. او این مساله را با استفاده از برنامه راسو نشان می‌دهد. سپس انتخاب مصنوعی را در مدل کامپیوتری که با استفاده از برنامهٔ آموزشی پیشرفته‌تر ساختهٔ خودش تهیه کرده بود، بهتر نشان داد.

در اواخر کتاب، پس از بحث دربارهٔ توانایی فرگشت برای توضیح دلیل پیچیدگی حیات، داوکینز آن را به عنوان دلیلی بر ضد وجود خدا به کار می‌برد. «یک آفریدگار که توانایی نظم بخشیدن به پیچیدگی‌های جهان را دارد، و به طور لحظه به لحظه یا با هدایت فرگشت را اداره می‌کند،... باید خودش در وحلهٔ نخست به شدت پیچیده باشد...» او این اعتقاد را بدیهی پنداشتن پیچیدگی منظم بدون ارائهٔ توضیح و دلیل دانسته‌است.


داروین

            چارلز رابرت داروین ، بنیانگذار نظریه تکامل


در مقدمهٔ کتاب، داوکینز عنوان کرده که کتاب را «نه تنها به جهت متقاعدکردن خواننده از اینکه جهان‌بینی داروینی درست است، بلکه از این جهت که تنها نظریهٔ شناخته شده‌ای است که در اصل قادر به حل مشکل وجود داشتن ماست» نوشته‌است.

داوکینز چه می گوید؟

داوکینز یکی از منتقدان شاخص آفرینش‌گرایی (اعتقاد دینی مبنی بر اینکه انسانها، موجودات زنده و تمامی جهان بوسیله خدا آفریده شده ) محسوب می‌شود. او اعتقاد به آفرینش‌گرایی اخیر دنیا (نوعی از آفرینش‌گرایی که بر پایه تعالیم انجیل و تورات، سن زمین و جهان را تنها چند هزار سال می‌داند) را اشتباهی ابلهانه و مخالف عقل سلیم می‌داند. داوکینز در سال ۱۹۸۶ در کتاب خود به نام «ساعت‌ساز نابینا» بحث مربوط به طراحی را که یکی از مهم‌ترین مباحثی است که آفرینش‌گرایان به آن تکیه می‌کنند، به باد انتقاد گرفت. او در این کتاب با مثال مشهور ویلیام پیلی الهیدان قرن هجدهم به مخالفت پرداخته‌است. پی لی در کتاب خود «خداشناسی طبیعی» ذکر می‌کند «همان‌گونه که یک ساعت بواسطه این که بسیار پیچیده و کارآمد است نمی‌تواند خودبخود و تنها از روی تصادف به وجود آمده باشد، تمامی موجودات زنده که به مراتب پیچیده‌ترند باید هدفمندانه طراحی شده باشند.» داوکینز معتقد است که انتخاب طبیعی برای توضیح کارآمدی آشکار و پیچیدگی غیر تصادفی دنیای بیولوژیک و موجودات زنده کافی است. او می‌گوید انتخاب طبیعی گرچه فرایندی خودبخود، فاقد شعور و کور است، در طبیعت همان نقش ساعت‌ساز را بازی می‌کند.

در دسامبر ۲۰۰۴ داوکینز در مناظره تلویزیونی با بیل مویرز گوشزد کرد «در میان آنچه که دانش مدعی دانستنشان است، فرگشت یکی از چیزهایی است که مشمول این ادعا می‌شود». هنگامی که مویرز از او دربارهٔ فرضیه بودن فرگشت پرسید، داوکینز پاسخ داد: «فرگشت مورد ارزیابی قرار گرفته‌است. نکته در این جاست که ارزیابی در زمان بوقوع پیوستن فرگشت نبوده‌است.» او اضافه می‌کند: «این حالت مانند حضور یک کارآگاه در یک صحنه قتل است. گرچه کارآگاه به طور مستقیم قتل را مشاهده نکرده‌است، ولی دیدن شواهد و قراین فراوان می‌تواند کلید بسیار مهمی برای حل معما باشد. چنین شواهدی حتی می‌توانند چگونگی وقوع حادثه را تشریح کنند.»

داوکینز به‌شدت با گنجاندن مباحث مربوط به آفرینش‌گرایی در تدریس علوم مخالف است زیرا وی آفرینش‌گرایی را یک بحث دینی می‌داند و معتقد است که آفرینش‌گرایی یک بحث علمی نیست. در مقابل گفته می‌شود که ایمان مذهبی مترادف آفرینش‌گرایی نیست.

حالا امیدوارم با کار بیشتر بر روی نظریه فرگشت و ارتباط آن با جهان هستی و به خصوص سوالاتی که درباره خداباوری ایجاد می کند بتوانیم بهتر به این موضوع بپردازیم و بهتر اشاره کنیم که خداوند در کجای این نظریات قرار دارد؟

برای دانلود فارسی کتاب ساعت ساز نابینا می توانید اینجا را کلیک نمائید.

آخرین مرجع مطلق!

دوشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۰۹ ب.ظ

آیت الله العظمی سید حسین طباطبایی بروجردی


دهم فروردین ماه امسال پنجاه و پنجمین سالگرد درگذشت آیت الله العظمی سید محمد حسین بروجردی ، شاگرد برجسته آخوند خراسانی و زعیم وقت شیعیان و آخرین مرجع مطلق و پر تقلید شیعه می باشد. سال 40 برای جامعه ایران سال پر حادثه ای بود. ابتدای سال درگذشت آیت الله بروجردی به عنوان مرجع دینی جامعه و مردم مذهبی ایران و آخر سال درگذشت ایت الله کاشانی به عنوان مرجع سیاسی مردم مذهبی ایران بود.


در مورد تفکرات و مواضع سیاسی و اجتماعی آیت الله بروجردی حرف ها فراوان است. اینکه وی به عنوان پر مقلد ترین مرجع شیعیان در 100 سال اخیر مطرح است و در زمان مرجعیت وی عملا بخشی از جامعه در اختیار وی بوده است و شاه نیز از نفوذ اجتماعی وی ترس و وحشت فراوان داشته است.بعد از درگذشت آیت الله بروجردی تفرقه در میان جامعه اتفاق افتاد و کثرت مراجع رخ داد و از قدرت مرجعیت واحد در میان شیعیان کاسته شد.شاه نیز با نامه تسلیت خود به آیت الله حکیم قصد داشت مرجعیت دینی را از ایران بیرون کرده و به نجف منتقل کند و استعمار هم به شدت تلاش داشت مرجعیت واحد را از بین ببرد تا در مقابل خود سد محکم دینی نداشته باشد.


آیت الله بروجردی در زمان حیات خویش علاوه بر نفوذ دینی نفوذ اجتماعی قوی نیز داشت و در مقابله با جریان هایی همانند بهائیت و همچنین وقایع دوران دکتر مصدق این نفوذ کاملا مشهود و مشهور بوده است.

وی بر اساس اسناد و نوشته جات تاریخی معتقد به تشکیل حکومت اسلامی بر اساس روایت رایج این سال ها نداشت و منتقد برخی از مواضع سیاسی همانند مواضع مرحوم سید مجتبی نواب صفوی بود و به همین دلیل امام (ره) نیز با آیت الله بروجردی اختلاف نظرات بنیادینی داشت ، با اینکه ایشان شاگرد برجسته آیت الله بروجردی نیز بود.


مشی آیت الله بروجردی تا حد زیادی شبیه به مشی استاد وی مرحوم آخوند خراسانی بوده است و همان نقشی که مرحوم آخوند در انقلاب مشروطه ایفا کرده بود وی نیز در زمان حیات خود ایفا نموده بود.


بررسی تفکرات و مواضع آیت الله بروجردی می تواند یک پروژه تحقیقاتی خوب باشد که امیدوارم روزی بتوانم آن را به انجام برسانم.

آدرس تلگرام صفحه وبلاگ

يكشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۰۲ ق.ظ

برای عضویت در صفحه تلگرام می توانید بر روی لینک زیر کلیک کنید.


https://telegram.me/faramoshkhaneh

نقطه چشمگیر اختلافات رهبری و رئیس جمهور

دوشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۲۸ ق.ظ


                   آیت الله خامنه ای و حسن روحانی


"سیاست آمریکا اقتضا می‌کند که تفکری در میان ملت ایران تزریق شود تا وانمود کنند ملت ما بر سر یک دوراهی قرار دارد، یا با آمریکا کنار بیاید یا دائماً فشارها را تحمل کند/ در داخل هم کسانی این فکر را قبول دارند و می‌گویند در قضیه‌ی هسته‌ای توافق شد، باید در قضایای کشور هم برجام ۲ و ۳ به وجود بیاید تا بتوانیم راحت زندگی کنیم."


"یک دوراهی را دشمن نشان می‌دهد، این دوراهی غلط و دروغ است. ما می‌توانیم با اقدام عملی در اقتصاد مقاومتی، کشور را مصونیت‌سازی کنیم تا در مقابل تحریم به خودمان نلرزیم. ما می‌توانیم در مقابل آمریکا بایستیم و تحریم‌ها در ما اثر نکند. اگر این کارها را بکنیم، احتیاج نداریم از ارزش‌ها و خطوط قرمز و اصول خودمان صرف‌نظرکنیم."


این ها بخش هایی از سخنان امروز رهبری انقلاب در مشهد بود که تا حد زیادی نشان از گلایه ها و اختلافات رهبری با نظرات ماه های اخیر رئیس جمهوری دارد.


چند ماه قبل و در آستانه انتخابات مجلس دهم بود که روحانی از بحث برجام 2 سخن گفت و آن را حل مشکلات داخلی و گفت و گوها برای حل معضلات داخلی نام داد و امروز سخنان رهبری و مخالفت ایشان به این طرح نشان از اختلافات رهبری با رئیس جمهور دارد.


در مورد مسائل مذاکرات هسته ای و اجرای برجام نیز رهبری به انتقاد صریح پرداختند.


شاید در عمر دو سال و نیم دولت یازدهم این اولین بار است که رهبری اینگونه صریح و بی پرده از دولت و سیاست های آن انتقاد می کنند و همگان متوجه ضمیر سخنان رهبری می شوند. این حد از انتقادات  اختلافات حتی در دوره دولت اصلاحات نیز بی سابقه بوده است به خصوص در دور اول دولت ها که همیشه رهبری همراهی چشم گیرتری با رئیس دولت و دولت ها داشته اند اما گویا این اصل در مورد دولت یازدهم و حسن روحانی تفاوت اساسی دارد.


امسال سال آخر فعالیت های دولت یازدهم است و سال آینده همین روزها فضای کشور آرام آرام انتخاباتی می شود و سخنان امروز رهبری قطعا نشانه های خود را در امسال نشان خواهد داد و قطعا منتقدین دولت و مخالفین آن امسال فشارهای بیشتری از نظر رسانه ای و غیر رسانه ای به دولت و شخص رئیس دولت وارد خواهند کرد.


حال این سوال پیش می آید که با این انتقادات صریح رهبری و هشدارهای ایشان در مورد برخی فعالیت های دولت و مواضع حسن روحانی اگر روحانی در انتخابات سال اینده پیروز شود چه وضعی در کشور ایجاد خواهد شد؟ آیا رای مجدد روحانی تبدیل به بحرانی سیاسی برای کشور می شود و جدی تر از همیشه باعث بروز اختلافات عمیق میان رهبری و حسن روحانی خواهد شد؟ حتی رای نیاوردن مجدد روحانی نیز میتواند تاثیرات جدی سیاسی و اجتماعی داشته باشد که سال آینده این شرایط خود را بروز خواهد داد. اما هر چه که هست و هرچه که پیش آید نمی توان اختلافات جدی میان رهبری و رئیس جمهوری را کتمان کرد و این در دوره کوتاه فعالیت های دولت یازدهم و حسن روحانی قابل توجه و تامل است.

باید منتظر روزهای آینده سال جدید بود و دید امسال چه چیز با خود به همراه خواهد داشت و چه اتفاقاتی در کشور رقم خواهد خورد. در این بین فعالیت های مخالفین دولت را نیز نباید از نظر دور داشت و باید دید دولت چه واکنش هایی را نشان می دهد و همچنان حامیان سرشناس دولت همانند هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی چه چیز هایی را برای به میدان آوردن در آستین دارند. سال 95 و ابتدای سال 96 به نظرم اوج این اختلافات و کشمکش های سیاسی خواهد بود.


پ.ن: سالی که نکوست از بهارش پیداست و با سخنان امروز رهبری به نظرم فضای سیاسی کشور در سال 95 تا حد زیادی مشخص شده است.