گاه نوشته ها

مهدی دزفولی هستم، وبلاگ نویسی را از شهریور ماه 1382 آغاز کردم.علاوه بر وبلاگ نویسی، فعالیت های مختصر مطبوعاتی (همکاری با هفته نامه پنجره، فصلنامه ارغنون، روزنامه شرق و اعتماد) و مستند سازی هم داشته ام.پیش از این سردبیر سابق سایت خبری تحلیلی شفاف و مدیر اجرایی فصلنامه ارغنون بوده ام.

پیش از این 3 وبلاگ دیگر داشته ام که به دلایلی یا فعالیت آن ها متوقف شد و یا با فیلتر مواجه شدند و این وبلاگ چهارمین وبلاگی است که در آن می نویسم.امیدوار اینجا محلی برای تبادل آرا و نظرات مختلف باشد و بتوانم به صورت مستقیم نوشته های خودم را در اختیار دیگران قرار دهم.

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حصر» ثبت شده است

منطق حصر در جمهوری اسلامی

پنجشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۶، ۰۳:۰۹ ب.ظ

از چند روز قبل و با انتقال آقای کروبی به بیمارستان قلب تهران مساله حصر باز در فضای مجازی مطرح شد و از دیشب و با موضوع اعتصاب غذا این مساله تشدید شده است و رسانه های همراستا با این جریان هم چند روزی است معرکه ای به راه انداخته اند.

مهدی کروبی و میرحسین موسوی و زهرا رهنورد از 25 بهمن 1389 در حصر خانگی به سر می برند. دلایل مختلفی هم برای حصر عنوان شده است که از جمله آنها اتفاقات سال 88 بود و برخی دیگر همانند سعید جلیلی و سردار نجات در سخنرانی های مختلف دلیل اصلی حصر را سوء استفاده محصورین از فضای انقلاب های عربی برای کلید زدن چنان فضایی و مشابه سازی در ایران سال 1389 عنوان کردند.

اما هرچه که باشد حصر در شرایطی که به هفتمین سال خود نزدیک می شود مساله ای قابل بحث و بررسی است. سابقه حصر در سال های گذشته نیز برقرار بوده است و به نوعی به جز میر حسین موسوی و زهرا رهنورد که اکنون در حصر می باشند، سابقه حصر در دهه 60 و 70 منحصر به روحانیون برجسته بوده است و البته ناگفته نماند هیچگاه هم در آن مقطع زمانی با مخالفت آقایان کروبی و موسوی مواجه نشده بود.

در دهه 60 آیت الله شریعتمداری مرجع تقلید شهیر وقت به دلیل ایفای نقش در کودتای نوژه و همکاری با صادق قطب زاده برای بر اندازی جمهوری اسلامی به حصر محکوم شد و در سال 1365 درگذشت. توجیه حصر آیت الله شریعتمداری دادگاهی نشدن یک مرجع تقلید در جمهوری اسلامی به دلیل تلاش برای بر اندازی نظام و اعدام نشدن وی بود که می توانست اتفاق تاریخی مهمی باشد اما صلاحدیده شد تا وی محصور شود.

روحانی بعد آیت الله محمد صادق روحانی بود که در سال 1364 به دلیل اعتراض به نحوه انتخاب قائم مقامی رهبری آیت الله حسینعلی منتظری به حصر خانگی رفت و تا اواسط دهه 70 در حصر بودند.

روحانی بعدی شخص آیت الله حسینعلی منتظری بود که در سال 1376 به دلیل سخنرانی پر حاشیه پیرامون جمهوری اسلامی ایران و انتخابات دوم خرداد 76 به حصر رفت و تا سال 81 در حصر بود. در کنار آیت الله منتظری، آیت الله احمد آذری قمی هم به حصر رفت و به دلیل سابقه بیماری سرطان خون و تشدید این بیماری در بهمن ماه 1377 در تهران درگذشت.

روحانیون دیگری هم همانند آیت الله سید محمد شیرازی ( به دلیل صدور فتوای حرمت جنگ با عراق) ، سید حسن طباطبایی قمی ( منتقد ولایت فقیه)، مهدی حایری یزدی نیز در حصر بودند و منطق حصر آنان نیز دادگاهی نشدن و حفظ شان مراجع تقلید و روحانیت برجسته در نظامی بود که خود بر اساس یک تفکر روحانیت شیعه بر سر کار آمده بود و قاعدتا دادگاهی و مجازات کردن روحانیون برجسته و تراز اول در آن می توانست عواقب جدی داشته باشد و اصل بر حفظ شان افراد و نظام بود.

فوت شدگان در حصر آیت الله شریعتمداری، شیرازی و آذری قمی بوده اند که هر سه به دلیل بیماری بعد از مدتی درگذشتند.
مابقی مواردی که گه گاه مطرح می شود همانند کیانوری، امیرانتظام، مریم فیروز و ... در واقع حصر خانگی نبود و جنبه امنیتی برای نگهداری از افرادی بود که با غرب یا شرق سابقه همکاری و جاسوسی داشته اند.

منطق تاریخی حصر در جمهوری اسلامی در واقع سه مورد است: 1- حفظ شان فرد و جایگاه و سابقه وی برای دادگاهی نشدن 2- آشفته نشدن جامعه به دلیل تبعاتی که رفع حصر و دادگاهی کردن افراد می تواند داشته باشد. 3- حصر صرفا برای روحانیون بوده است ( به جز موسوی و رهنورد).

اما روشی که منتقدین حصر در پیش گرفته اند نه تنها مشکلی را حل نمی کند که باعث آشفتگی و مشکلات بیشتری نیز می شود. تاریخ نشان داده است حل منطقی حصر و کوتاه آمدن از مواضع رادیکال بهترین راه برای حل مشکل است و آشوب و جنجال صرفا کار را مشکل تر می کند. دادگاهی شدن افراد هم قطعا هم باعث حکم سنگین برای افراد می شود و هم جامعه را ملتهب می کند و این نیز نمی تواند راهگشا باشد. راه حل حصر چیزی جز کوتاه آمدن از مواضع تند و به حاشیه نکشیدن جامعه نیست.

حصر دیروز از دیدگاه محصورین امروز

سه شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ۰۱:۲۷ ق.ظ

25 بهمن 1389 شروع روزی بود که رهبران معترضین به نتیجه انتخابات سال 88 یعنی آقایان مهندس میر حسین موسوی و حجت الاسلام مهدی کروبی به دلیل ابعاد جدیدی که اعتراضات آن ها به نظام اسلامی و شرایط کشور پیدا کرده بود، وارد حصر خانگی شدند و امروز دقیقا 6 سال از آن زمان می گذرد.


انتخابات سال 88 و وقایع پس از آن عبرت های فراوانی با خود به همراه داشت که در جای خود باید به درستی بررسی شود و مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد. اما در ادامه و به دلیل بحث رفع حصر که این روزها مجددا به موضوعی داغ در شبکه های اجتماعی تبدیل شده است، موضع آقایان موسوی و کروبی در مورد حصر آقایان شریعتمداری و منتظری در دهه 60 و 70 را نقل می کنم و قضاوت را در مورد محصورین دیروز از نگاه محصورین امروز را به مخاطب واگذار می کنم.


1- میر حسین موسوی و حصر آیت الله شریعتمداری


مهندس میرحسین موسوی – نخست وزیر وقت- طی مصاحبه ای که در تاریخ ۵/۲/۱۳۶۱ منتشر شد، در پاسخ به این سوال:

«نظر شما در مورد توطئه ای که توسط بیگانگان و به دست قطب زاده طرح ریزی شده بود، چیست؟»


گفت: «برنامه ی قطب زاده و همدستان توطئه گرش بسیار برنامه ی کودکانه ای بود. اگر از جنبه های ساده لوحانه ی این طرح خائنانه بگذریم، آن چه برای من تعجب آور است این است که چگونه قطب زاده اطمینان داشت که در صورت موفقیت در اجرای اهداف پَست خود می تواند بر مردم حاکم شود. ملت ما چهره ی امثال او را شناخته و جریانات وابسته به اغیار غیراسلامی را به خوبی شناخته است... ملت ما در این جریان با چند روحانی‌نمای منحرف روبرو می باشد نه با نهاد روحانیت. اگر بخواهم مساله را خلاصه کنم این است که نهاد روحانیت نمی تواند در راستای سیاست های آمریکا حرکت کند و امیدی برای افراد شناخته شده و جریانات ورشکسته چه قبل و چه بعد از انقلاب باشد، اما شریعتمداری و امثالهم می توانند. من نوار صحبت های این فرد را شنیدم و برای مردمی که روزی مقلد ایشان بودند ناراحت شدم. چرا که من صدها نفر از اطرافیان خود را می شناختم که با عشق و علاقه از ایشان تقلید می کردند. چون او را مرجع می پنداشتند. انسان به مرجع خود علاقه ی قلبی هم پیدا می کند. خاطرم هست بعد از فوت آیت الله بروجردی به هر خانه ی همشهری ها که می رفتم، یک طرف عکس این شخص و طرف دیگر عکس امام بود. ولی وقتی کسی در هر مقامی به اعتماد و احساس مذهبی مردم پاسخ درست نمی دهد، جای آن محبت را بی توجهی تنها نمی گیرد، بلکه نفرت سر بر می آورد. مردم تحمل نمی کنند اسلام و عقاید آن ها به شوخی گرفته شود. آن ها دوست ندارند که اسلام پناهی، نردبام ترقی کسی قرار گیرد... [آمریکا و ایادی او] تصور می نمایند که هنوز می توان با تکیه بر انگیزه های شرک آلود ناسیونالیستی و ملی گرایی در کشور بحرانی را به وجود آورد، ولی ملت مسلمان ما از جمله برادران و خواهران آذربایجانی ما اگر از یک مرجع تقلید می کنند، بدین خاطر نیست که همشهری آن هاست... به هر حال، هر کس از ماجرای شریعتمداری خاطراتی دارد... در آرشیو محرمانه ی وزارت امور خارجه هنگامی که در آن جا انجام وظیفه می نمودم اسناد زیادی در باره ی ایشان دیدم که می توانم گواهی دهم. از جمله آن ها، درست در بحبوحه ی انقلاب و اوج گیری حرکت اسلامی مردم، نماینده ای از طرف شاه مراکش با پادویی سفیر ایران در عراق، برای ملاقات ایشان می آید. خوب کسی که این سند را می بیند اگر چیز دیگری هم نباشد این سوال مطرح می شود که نماینده ی مخصوص شاه حسن با یک مرجع شیعه چه کاری می تواند داشته باشد؟ (مگر این که تصور کنیم شاه حسن شخصی است که خواسته است سهم امام خودش را به ایشان تقدیم کند.)»"

   (منبع: خاطره ها، جلد اول، محمد محمدی ری شهری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، تابستان ۱۳۸۳، صفحات ۲۷۱ تا ۲۷۳)


لازم به ذکر است که پس از آشکار شدن دخالت آیت الله شریعتمداری در جریاناتی همانند کودتای نوژه و کودتای قطب زاده علیه جمهوری اسلامی ایران در اردیبهشت سال 1361 به حصر رفت و 4 سال بعد در سال 1365 چشم از جهان فروبست و این در شرایطی بود که مهندس موسوی به عنوان نخست وزیر وقت و یکی از چهره های سرشناس سیاسی کشور هیچگاه به این حصر اعتراض نکرد.


2- حجت الاسلام مهدی کروبی و حصر آیت الله منتظری


کروبی و حصر آیت الله منتظری


حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی نیز پس از وقایع 18 تیر ماه سال 1378 و اظهار نظر برخی از اعضای دفتر آیت الله منتظری درباره شرایط سیاسی نظام، به دفاع از حصر آیت الله منتظری و عزل ایشان از قائم مقامی رهبری پرداخت.


سخنان حجت الاسلام کروبی به عنوان دبیر مجمع روحانیون مبارز آن روزها در روزنامه های طیف راست و چپ انعکاس وسیعی داشت و آن در حالی بود که آیت الله منتظری آن ایام در حال گذران 2 سال از دوران حصر خود بود و آن حصر تا سال 1381 نیز ادامه یافت.


لازم به ذکر است کروبی پس از وقایع آبان سال 1376 که منجر به آغاز 5 سال حصر خانگی آیت الله منتظری شد بارها و بارها از مواضع آن مرحوم انتقاد کرد و حصر منتظری را امری اشتباه و خطا ندانست و از آن دفاع نمود.