گاه نوشته ها

مهدی دزفولی هستم، وبلاگ نویسی را از شهریور ماه 1382 آغاز کردم.علاوه بر وبلاگ نویسی، فعالیت های مختصر مطبوعاتی (همکاری با هفته نامه پنجره، فصلنامه ارغنون، روزنامه شرق و اعتماد) و مستند سازی هم داشته ام.پیش از این سردبیر سابق سایت خبری تحلیلی شفاف و مدیر اجرایی فصلنامه ارغنون بوده ام.

پیش از این 3 وبلاگ دیگر داشته ام که به دلایلی یا فعالیت آن ها متوقف شد و یا با فیلتر مواجه شدند و این وبلاگ چهارمین وبلاگی است که در آن می نویسم.امیدوار اینجا محلی برای تبادل آرا و نظرات مختلف باشد و بتوانم به صورت مستقیم نوشته های خودم را در اختیار دیگران قرار دهم.

بایگانی

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قتل های زنجیره ای» ثبت شده است

پس از جنجالی شدن پرونده قتل های زنجیره ای عده ای از نویسندگان و چهره های سیاسی در آذر ماه سال 1377، رهبری در خطبه های نماز جمعه 18 دی ماه همان سال پیرامون پرونده قتل های زنجیره ای مطالب مهمی را بیان کردند که به قرار ذیل می باشد و نشان از موضع جدی ایشان درباره این پرونده داشت:



اما آن مطلبی که من امروز لازم دانستم قدری درباره‌اش صحبت کنم، ماجرای قتلهای مشکوکی است که در کشور ما اتّفاق افتاد؛ بعد هم اطلاعیه شجاعانه‌ای که وزارت اطلاعات در اطراف این قضیه داد. این حادثه، حادثه بیسابقه‌ای برای کشور ما بود. تاکنون چنین حادثه‌ای برای ما پیش نیامده بود. برای مردم هم حادثه جدید و مهم و قابل توجّهی بود. اوّلاً این حادثه با همه خصوصیاتی که دارد - که من درباره آن، نکاتی را که لازم است عرض خواهم کرد - مثل همه حوادث دیگری که از اوّلِ انقلاب در این کشور به وجود آمده است، موجب شد که دشمنان ما در هرجای دنیا که بودند، خوشحال شوند و از آن به عنوان یک وسیله و مستمسکی برای ضربه زدن به نظام - نه به یک شخص خاص، نه به یک جناح خاص و نه این‌که به اصل قضیه کاری داشته باشند - استفاده کنند و همین کار را هم کردند. این استفاده را برای ضربه تبلیغاتی کردند؛ اما فعلاً که به فضل الهی کار دیگری از آنها ساخته نیست، کاری که میتوانند بکنند این است که بوقهای تبلیغاتی را علیه انقلاب و علیه نظام و علیه مسؤولان بلند کنند؛ هرچه میتوانند، بگویند و تهمتهای خودشان را تکرار نمایند. کدام حادثه ما از اوّلِ انقلاب این‌گونه نبوده است؟ کدام حادثه تلخ یا شیرینی در این مملکت اتّفاق افتاده که رادیوها - رادیو امریکا، رادیو بی.بی.سی، رادیو صهیونیستها و رادیوهای گوناگون دیگری که هستند - حرفی که در آن امیدی برای ملت ایران داشته باشد، زده باشند؟ آیا در جنگ چنین خبری شد؟ آیا در فتح خرّمشهر چنین حرفی زده شد؟ ما خرّمشهر را فتح کردیم، اما رادیوهای بیگانه گفتند دروغ است! وقتی که ثابت شد، گفتند اینها این‌قدر خسارت داده‌اند! وقتی مسلّم شد که پیروزی ما بزرگ بود، گفتند اینها موج افراد انسانی را به جبهه فرستاده‌اند که این‌طوری شده است! یعنی در هیچ حادثه‌ای از حوادث اوّلِ انقلاب تا به حال - حوادث شیرین و حوادث تلخ - اتّفاق نیفتاده است که این بوقهای تبلیغاتی یک کلمه بگویند که به نفع ملت ایران باشد؛ امیدی ببخشد، دلخوشیای بدهد، تحسینی در آن باشد! در همه حوادث، اینها سعی کردند ضربه‌ای بزنند، سوء استفاده‌ای بکنند، اصلی از اصول مورد علاقه مردم زیر سؤال ببرند و به حکومت ضربه تبلیغاتی و ضربه سیاسی بزنند؛ در این حادثه هم این‌گونه است. لذا بنده که بیست سال است از نزدیک با جزئیّات برخوردهای تبلیغاتی با خودمان مواجهم، از این جنجالی که رادیوهای بیگانه در این حادثه درست کردند، تعجّب نمیکنم. البته از بعضی کارهای خودیها تعجّب میکنم! از کار بعضی از این مطبوعاتیهای خودی و رسانه‌های داخلی تعجّب میکنم! اینها درست مثل بچه بیعقلی عمل کردند که پدرش مثلاً در یک برخورد زبانی با یک آدم خبیثِ بدجنسِ بدزبانی درگیر باشد و این بچه بیعقل هم از روی بی‌توجّهی به موقعیت، بنا کند پدر خودش را مثلاً مسخره کردن! اینها چنین موضعی گرفتند. البته حالا این نگاه خوشبینانه است؛ مبنی بر این است که اینها غرض و مرض و ارتباطی ندارند. اگر چنین باشد، که بحث دیگری است. علی اىّ‌ حال، از این‌که دشمن سوء استفاده کند، ما تعجّب نکرده‌ایم.
 
اما چند نکته را من باید عرض کنم: اوّلاً این قتلهایی که اتّفاق افتاد، حوادثی بسیار بد، زشت، نفرت‌آور و حقیقتاً در خور محکوم کردن بود. کسانی که اینها را محکوم کردند، بجا محکوم کردند. اینها علاوه بر این‌که قتل بود، جنایت بود؛ با روشهای بد و غیرقانونی بود. علاوه بر این، موجب درگیر شدن نظام جمهوری اسلامی - با این همه مسائلی که دارد - به مسائل بیخودی و بیهوده شد. الان ما مسائل اقتصادی داریم، مسائل گوناگون داریم، مسأله نفت داریم، مسأله تجارت خارجی داریم، مسأله صادرات غیرنفتی داریم، مسأله پول داریم، مسأله ارز داریم، مسائل سیاست خارجی داریم؛ حالا در لابلای این همه مشکلاتی که دولت با اینها درگیر است و دست و پنجه نرم میکند و همه مسؤولان دولتی هم برای کارهای خودشان مشغول تلاشِ سختند، ناگهان یک قضیه این‌طوری هم برای نظام درست کنند؛ این زشتىِ چنین حادثه‌ای را چند برابر میکند. بنابراین، این حوادث، واقعاً حوادث بدی بود.
 
نکته دوم این است که من باید از وزارت اطّلاعات - از مدیران وزارت، از وزیر و معاونان و مسؤولان، از هیأت سه نفره‌ای که رئیس جمهور برای پیگیری این حادثه معیّن کردند - تشکّر کنم. اینها واقعاً زحمت کشیدند و حقیقتاً این روزها تجربه سختی را از سر گذراندند. این شوخی نیست. انسان یک نقطه ضعفی را در پیکره خودش احساس کند، صادقانه آن را با مردم در میان بگذارد و بگوید این‌جایم این اشکال را دارد، این ضعف را دارد. هر کسی این کار را نمیکند. شما بدانید از این‌گونه قضایا، تا آن‌جایی که ما میشناسیم، در همه سرویسهای امنیتی دنیا - حتّی چندین برابر - اتّفاق میافتد. اگر بدانید که سازمان «سیا»ی امریکا و «موساد» صهیونیستها و «اینتلیجنت سرویس» انگلیس - حالا این سه سازمانی که از اینها ماجراهای زیادی را اطّلاع داریم - چقدر دستشان درگیر قتلها و جنایتها و خباثتها و بمب‌گذاریها و آدم‌کشیها و مثله کردنها و ترورها و ایجاد وحشتهاست - که البته ما هم یقیناً همه‌اش را اطّلاع نداریم؛ گوشه‌هایی از آن را فقط اطّلاع داریم - واقعاً دچار بهت و حیرت میشوید! منتها آنها نمیآیند این‌طور صریحاً اعلام کنند. یک نفر جاسوس در داخل دستگاه امنیتی کشوری از همین کشورهای معروف پیدا شد؛ اوّلاً تا ماهها که به کسی چیزی نگفتند - همین‌طور کتمان کردند - بعد که دیدند طرفِ مقابل افشا کرد، اینها هم مجبور شدند و افشا کردند؛ آنها هم بنا کردند یک طوری رفع و رجوع کردن! البته محاکمه‌اش کردند؛ لیکن از لحاظ تبلیغاتی، این‌طور چیزها را به رو نمی‌آورند و نمیگویند. شما ببینید درباره این قضیه ما که خودِ وزارت اطّلاعات پیشقدم شد و مطلب را بیان کرد، چه جنجالی راه انداخته‌اند! انگاری که وزارت اطّلاعات جمهوری اسلامی، در مقابل دهها سازمان جاسوسىِ پاک و نورانی و پاکدامن(!) مثل «موساد» و «سیا» و «اینتلیجنت سرویس» یک مجرم است! آنها مرکز فسادند. گاهی اوقات چیزهایی از آنها بیرون آمده که دنیا را متوجّه کرده است؛ از جمله کتابی است که به فارسی هم ترجمه شده و چند سال پیش منتشر گردیده است. در این کتاب توضیح میدهد که یک نفر از افراد ظاهراً «MI5» یا «MI6» انگلیس - حالا من درست یادم نیست - که مربوط به مجموعه همین «اینتلیجنت سرویس» انگلیس است، از کارهایی که در آن‌جا انجام میگرفته و فجایعی که میشده است، گزارشی مینویسد. در مقدّمه ترجمه فارسی این کتاب نوشته بودند که این کتاب در انگلستان ممنوع الانتشار است؛ فروشش را هم ممنوع کرده‌اند و کسی اجازه ندارد آن را منتشر کند! با این‌که سالهاست این کتاب نوشته شده، اما شاید تا به حال هم همین‌طور باشد. هر ترجمه‌ای که از این کتاب بشود، آن ترجمه هم در داخل انگلیس ممنوع است! از این حرفها فراوان بوده است. بنابراین، شجاعتِ این برادران ما در خور تحسین است که این مطلب را بیان کردند.
 
البته من به شما عرض کنم که عدّه‌ای در صددند از وزارت اطّلاعات انتقام بگیرند و حالا این بهانه خوبی برایشان شده است! مسؤولان وزارت اطّلاعات ما، چه آن وقتی که این وزارت شکل سازمانىِ وزارت پیدا کرد و چه قبل از آن که همین مسؤولان وزارت و همین دست‌اندرکاران بودند و کار میکردند - همین مدیرانی که اغلبشان حالا هم هستند - بزرگترین خدمات را به این کشور کردند. شما نمیدانید که اینها چقدر خدمت کردند. اوّلِ انقلاب، بنده خودم در جریان کار بودم. این مرکز ساواکِ دوران رژیم سلطنت پهلوی، مرکز اسناد و اسرار این مملکت بود. عدّه‌ای از این گروهکهای گوناگون که حواسشان جمع بود، از اطراف به آن‌جا رفتند تا بتوانند این اسناد را درآورند. شما ببیند اسناد اطّلاعاتی را از یک سازمان اطّلاعاتی بیرون بکشند، چقدر میتوانند با آن، افرادی را زیر فشار قرار دهند؛ افرادی را به کارهایی وادار کنند؛ آبروی افرادی را ببرند، افرادی را تهدید کنند و به اخاذی بپردازند. ببینید این کار چقدر فساد به وجود میآورد. از احزاب گوناگون سراغ اینها رفتند. بعضی از این گروهکهایی که امروز زبان درآورده‌اند و مدّعىِ خیلیها شده‌اند، جزو همان کسانی هستند که اگر بنا باشد مسأله اسناد وزارت اطّلاعات در اوّلِ انقلاب دنبال شود، دست همه آنها زیر کارد جمهوری اسلامی است. اینها به آن‌جا رفتند و در اوایل انقلاب اسناد زیادی را بیرون بردند. ما در آن زمان اطّلاعی از جایی نداشتیم. ما جزو شورای انقلاب بودیم و از اینها خبرهایی را راجع به اسناد ساواک میشنیدیم و تعجّب میکردیم که اینها از کجا میدانند؛ اما بعد اطّلاع پیدا کردیم که مبالغی از این اسناد را اینها خارج کرده‌اند! واقعاً اگر افرادی بخواهند در این زمینه جدیّت به‌خرج دهند، جای این هست که دنبال کنند، ببینند این اسناد کجا رفت و چه شد!؟
 
نیروهای مؤمن و مخلص و صمیمی، از همان روزهای اوّل، داخل وزارت رفتند. من فراموش نمیکنم؛ چند وقتی از طرف شورای انقلاب مأمور شدم که به آن‌جا بروم و سرکشی کنم. به آن‌جا رفتم؛ اتاقهایی را باز میکردیم، میدیدیم که در زیرزمین، جوانان تحصیلکرده و فهیم نشسته‌اند و برای خاطر این مملکت، این اسناد را دسته‌بندی و حفظ میکنند؛ یعنی برای کشور این اسناد را نگهداشتند. بعد قضایای معارضین - گروهک منافقین و حزب توده - پیش آمد. اگر این عناصرِ اطّلاعات نبودند، اگر این مجموعه نبود، شما خیال میکنید که این انقلاب جان سالم به‌در می‌برد؟ پدر همه را در میآوردند! این همه عناصر نفوذی و گروهها و تیمهای تروریست، از مرزهای غربیمان، متأسّفانه قبل از جنگ و در اثنای جنگ و در تمام طول این مدّت، همراه با بمبهای گوناگون و با لباسهای گوناگون تا خود تهران میآمدند! چه کسی جلوِ اینها را میگرفت؟ چه کسی جلوِ ترورها را در این کشور گرفت؟ چه کسی توانست موج ترورها را در این کشور متوقّف کند؟ همین برادران وزارت اطّلاعات، همین مدیران لایق، همین جوانان با اخلاص. حالا اتّفاقی افتاده است و چند نفر در آن‌جا جرمی را مرتکب شده‌اند. به‌خاطر آنها، عدّه‌ای میخواهند از اصل وزارت اطّلاعات انتقام بگیرند! علیه وزارت اطّلاعات تبلیغات میکنند و حرف میزنند. این کمال بی‌انصافی است؛ این ظلم مسلّم است. من به مسؤولان وزارت اطّلاعات - به مدیران، به معاونان، به وزیر و به مدیرانی که در سراسر کشورند - عرض میکنم: عزیزان! همان‌طور که در پیام رئیس جمهور محترم هم بود - و من واقعاً از آن پیام خوشوقت شدم؛ پیام خوبی بود - مبادا روحیه‌تان را از دست بدهید. سنگرهایتان را محکم حفظ و از این ملت دفاع کنید. امروز جنگ دشمن با ما، جنگ تبلیغاتی است، تا در زیر لوای فتنه تبلیغات بیایند جنگ اطّلاعاتی و امنیتی کنند و باز موج ترور راه بیندازند؛ همچنان که حالا شروع کرده‌اند.
 
نکته بعدی این است که این قضیه تمام نشده است. به نظر ما، این رشته هنوز سرِ درازتر از این دارد. با توجّه به تجربه خودم در زمینه‌های گوناگونِ اداره کشور در طول این بیست سال و آشنایی با جریانهای سیاسی داخلی و خارجی، من نمیتوانم باور و قبول کنم که این قتلهایی که اتّفاق افتاد، بدون یک سناریوی خارجی باشد؛ چنین چیزی ممکن نیست. این قتلها به ضرر ملت ایران بود، به ضرر دولت بود، به ضرر حکومت بود. یک گروه داخلی که جزو وزارت اطّلاعات هم باشند، هرچه هم حالا فرض کنید که متعصّب باشند و بنای این کار را داشته باشند، در سطوحی از وزارت اطّلاعات که اهل تحلیلند، امکان ندارد دست به چنین قتلهایی بزنند. این افرادی که کشته شدند، بعضیها را ما از نزدیک میشناختیم. اینها کسانی نبودند که یک نظام، اگر بخواهد اهل این حرفها باشد، سراغ اینها برود. اگر نظام جمهوری اسلامی اهل دشمن‌کُشی است، دشمنان خودش را میکُشد؛ چرا سراغ فروهر و عیالش برود؟! مرحوم فروهر، قبل از انقلاب دوست ما بود؛ اوّلِ انقلاب همکار ما بود؛ بعد از پدید آمدن این فتنه‌های سال شصت دشمن ما شد؛ اما دشمن بیخطر و بیضرر.
 
بینی و بین‌اللَّه، فروهر و همسرش - این دو مرحوم - دشمنان ما بودند؛ اما دشمنان بیضرر و بیخطر. اینها هیچ ضرری نداشتند. نه به جایی وابسته بودند - که ما آن را میدانستیم - (الان کسانی در داخل فعّالیت میکنند که یقیناً به دستگاههای خارجی وابستگی دارند؛ اما دستگاه با اینها کاری ندارد و به سراغ کسی میرود که واقعاً دشمنش بوده است) و نه اقتداری داشتند. حزبی با عناصر خیلی معدودی داشتند که سالهای متمادی این حزب بود. این چنین دشمنی که در داخل کشور هست، مرتّب علیه نظام اطّلاعیه هم میدهد، دیگران هم میگویند که بله؛ در داخل ایران مثلاً آقای فروهر اطّلاعیه داد - داده باشد - اما کسی از مردم که او را نمیشناخت؛ کسی که با او آشنایی نداشت؛ کسی که تحت نفوذ و تأثیر حرفهای او نبود. ایشان معروفیتی در میان مردم نداشت؛ نفوذی نداشت؛ دشمن بیخطری بود؛ انصافاً آدم نانجیبی هم نبود. البته ما دشمنانی هم داریم که انصافاً نجیب نیستند؛ اما مرحوم فروهر و مخصوصاً عیالش نه؛ آدمها نانجیبی نبودند. حالا شما فکر کنید، کسی که مثل فروهر را میکشد، آیا میتواند دوست نظام باشد؟! میتواند برای نظام کار کند؟! چنین چیزی معقول است؟! من این را باور نمیکنم. آشنایی من با مسائل سیاسىِ این بیست ساله و قبل از این در دوران انقلاب - آشنایی با اشخاص، آشنایی با جریانات سیاسی، آشنایی با توطئه‌های گوناگونی که از اطراف دنیا همیشه در جریانش بوده‌ایم - اجازه نمیدهد که من باور کنم این کارِ عناصری است که با نظام مسأله‌ای ندارند و نمیخواهند علیه نظام کار کنند.
 
بعضی از این دو، سه نفر نویسنده‌ای هم که متأسّفانه در این حادثه کشته شدند، اسمشان را بنده هم نشنیده بودم. الان بنده غالباً مجلات و کتابها و تازه‌های فرهنگ را میبینم. من آدمی نیستم که یک نویسنده و روشنفکر معروفی در کشور باشد و او را نشناسم. البته شاید مثلاً در بعضی از محافل فرهنگی یا غیر فرهنگی خارجی، اینها را میشناختند؛ اما در داخل آن‌قدر معروف نبودند که بنده اسم اینها به گوشم خورده باشد. بعضیهایشان را هم که اسمهایشان را شنیده بودم، جزو روشنفکران درجه یک این کشور نبودند. افرادی که مردم اینها را نمیشناسند، مردم از کتابها و نوشته‌ها و آثار فکریشان هیچ خبری ندارند و کسی از اینها حرفی نمیشنود، بُرد تبلیغی ندارند. آن دستی که به فکر میافتد بیاید اینها را تصفیه کند و به قتل برساند - یا در داخل خانه‌هایشان، یا در میان راه، یا در خیابان، یا در بیابان - مگر میتواند بیگانه نباشد و تابع یک نمایشنامه از پیش طراحی شده‌ای نباشد؟!
 
باید بگردند اینها را پیدا کنند. من به شما برادران وزارت اطّلاعات میگویم؛ البته خصوصی هم پیغام داده‌ام و از شما خواسته‌ام. به آقای رئیس جمهور هم تأکید کرده‌ام، به مسؤولان وزارت هم گفته‌ام، حالا هم به این وسیله در حضور مردم از آنها میخواهم که این قضیه را دنبال کنند و سرنخها را بیابند. باید هوشیاری به‌خرج دهند. ممکن است عواملی که جزو وزارت بوده‌اند، افرادی باشند که فریب خورده باشند و تحت تأثیر آنها قرار گرفته باشند؛ باید گشت و عوامل و سرنخها را پیدا کرد و نباید به این آسانی از آن گذشت. من عقیده دارم که دستگاه اطّلاعاتی ما بحمداللَّه این ظرفیت را دارد. تا به حال نشان داده است که قدرت دارد، ظرفیت دارد و میتواند کارهای بزرگ را انجام دهد؛ این کار هم از همان کارهاست.
 
البته این را هم عرض کنم که عدّه‌ای عناصر سوءِ استفاده‌چی و فرصت‌طلب، در این جنجال چند روزه، به خیال این‌که حالا وزارت اطّلاعات قدرت و توانی ندارد؛ شیر بییال و دُم و اشکمی شده و مورد تهمت قرار گرفته است، سعی میکنند که فضای کشور را از چتر امنیتی خالی فرض کنند. من به آنها هم نصیحت میکنم که این اشتباه را نکنند. اشتباه نکنید؛ این انقلاب آسان به دست نیامده است. این امنیتی که در این کشور هست، آسان به دست نیامده است. این حکومت مردمی، به قیمت خون صدها هزار نفر از این مردم به دست آمده است. مفسدین، افراد شریر، آدمهای ماجراجو، آدمهای فرصت‌طلب، آدمهای بددلِ «الّذین فی قلوبهم مرض»(10) خیال نکنند که حالا دیگر این کشور اطّلاعاتی ندارد، خبری ندارد، کسی را ندارد و میتوانند علیه مصالح این ملت هر کاری دلشان بخواهد، بکنند؛ نخیر، این‌طور نیست. این انقلاب، انقلابی است که به خاطر اقتدارش، در سخت‌ترین توطئه‌ها ایستاد؛ امروز هم به فضل پروردگار از همان اقتدار برخوردار است. درست است که ملت ایران مظلوم واقع شده است؛ درست است که این انقلاب مظلوم واقع شده است؛ اما این انقلاب و ملت ایران هم مثل مولای خودشان امیرالمؤمنین، مظلوم و درعین‌حال مقتدرند و به فضل پروردگار مثل امیرالمؤمنین در همه صحنه‌ها پیروز هم خواهند بود.




پس از جنجالی شدن پرونده قتل های زنجیره ای، وزارت اطلاعات بیانیه ای را در دی ماه 1377 صادر کرد و رسما آن جنابات را به برخی از اعضای خود سر خود نسبت داد که بعدها مشخص شد در راس آن گروه سعید امامی (اسلامی)، مهرداد عالیخانی و کاظمی مشهور به موسوی قرار داشته اند.


پرونده در دادگاه نیروهای مسلح رسیدگی شد و در پائیز سال 1379 پس از یک سال و نیم فراز و نشیب حکم نهایی اعلام شد.


در اسفندماه 1379 یکی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر، در دیدار آیت الله خامنه ای از این دانشگاه، درباره پرونده قتل ها سوالی را پرسید که با پاسخ ایشان مواجه شد که به شرح ذیل می باشند. این رسمی ترین و صریح ترین پاسخی است که آیت الله خامنه ای پس از اعلام حکم دادگاه درباره پرونده قتل های زنجیره ای و متهمین آن انجام دادند:


حضرت‌عالی در بیانات خود راجع به قتلهای زنجیره‌ای، از نقش بیگانه در این موضوع سخن گفتید؛ ولی در بررسی پرونده به این جنبه هیچ اشاره‌ای نشد؛ بلکه ظاهراً کاملاً بعکس مینمود. لطفاً توضیح دهید.

من در همان ابتدا که راجع به این مسأله‌ی پُرجنجال و واقعاً مضر بحث کردم، همین اظهار نظر را کردم؛ الان هم جز این اعتقادی ندارم. من دلم نمیخواهد که این بحث را دوباره زنده کنم؛ چون این بحث برای کشور بسیار ضرر داشت. حادثه‌ای اتفاق افتاده بود، باید دستگاه اطلاعاتی و دستگاه قضایی این مسأله را حل میکردند؛ اما کشاندنِ آن به افکار عمومی، هیجانهای کاذب درست کردن و اظهارنظرهای غیرواقعی و بعضاً صددرصد دروغ از اطراف و اکناف، فضای بسیار بدی درست کرد. بنابراین من هیچ خشنود نیستم که این بحثها مجدّداً مطرح شوند. خوشبختانه کار دادگاه هم تمام شد و این بحثها خاتمه پیدا کرد؛ لیکن چون سؤال شده، عرض میکنم.

من باز هم اعتقادم همان چیزی است که گفتم. ببینید؛ این مسأله جنبه‌های مختلفی دارد: یک جنبه، جنبه‌ی جنایی مسأله است. چند نفر وابسته‌ی به یک تشکیلات دولتی رفته‌اند و تعدادی را به قتل رسانده‌اند. این کار، یک جنایت است و از این جنبه باید به آن رسیدگی شود. این دادگاهی هم که تشکیل شد، مطرح کرد که من فقط از جنبه‌ی جنایی به این مسأله رسیدگی میکنم؛ از جنبه‌های دیگر رسیدگی نمیکنم؛ یعنی صلاحیت این دادگاه همین اندازه بود و رسیدگی هم کرد. از طرف دیگر وقتی ما نگاه میکنیم، میبینیم که این قاتلها نسبت به آن مقتولها هیچ دشمنی و کینه‌ی شخصی و تزاحم منافعی نداشتند که بگوییم با آنها بد بودند و به همین دلیل آنها را کشته‌اند. از طرف دیگر مگر آن افراد از لحاظ سیاسی برای کشور بسیار مضر و خطرناک بودند تا فرض کنیم که این افراد برای دفاع از نظام رفتند و آنها را کشتند؟ این‌طور نبود. من در خطبه‌ی نماز جمعه گفتم که یکی از این مقتولان، دوست قدیمی دوران مبارزات و همکار دوره‌ی بعد از انقلاب اسلامی و در این اواخر هم دشمنِ بیضرر ما بود. او از مخالفانی بود که واقعاً کمترین ضرری برای نظام نداشت. بنابراین، این‌طور نبود که ما فرض کنیم یک انگیزه‌ی طرفدارانه‌ی از نظام موجب شد که اینها بروند و فلان کس را که هیچ ضرری برای نظام نداشت، بکُشند. از طرفی سنگینی این کار بر نظام بسیار زیاد بود؛ یعنی یک حالت ناامنی و بیاطمینانی ایجاد کرده بود. از همه بدتر، مورد تهاجم قرار گرفتن و زیر سؤال رفتن دستگاه امنیتی کشور بود. در این‌جا یک ذهن عادی - ولو هیچ قرینه‌ای هم وجود نداشته باشد - به‌طور طبیعی چه چیزی به نظرش میرسد؟ آیا غیر از این است که دستی میخواهد دستگاه اطّلاعاتی را خراب و نظام را بدنام کند و حالت ناامنی به وجود آورد و تهمت فشار بر مخالفان نظام را در دنیا و علیه جمهوری اسلامی شایع کند؟ هر ذهن ساده‌ای به این نکته پی می‌برد. البته بنده در این زمینه قرائن زیادی هم داشتم و فقط این نکته نبود. اعترافهایی هم که بعداً کردند، این را ثابت کرد. اگر رسیدگی امنیتىِ دقیقی بشود و محاکمه‌ی دقیقی صورت گیرد، هیچ بعید ندانید که در این زمینه قرائن و شواهد روشنگری پیدا شود و در معرض دید قرار گیرد؛ منتها این دادگاهی که تشکیل شد، فقط از جنبه‌ی جنایی به این مسأله رسیدگی کرد. (+)



بعد از ساخت مستند گزارش چند قتل، از طریق افراد زیادی بازخوردهای متفاوت و بسیاری را کسب کردم. یکی از سوالات کلیدی این بود که سعید امامی، سرانجام شهید بود یا نفوذی؟


فکر میکنم بازخوانی جلسه تیرماه 1378 رهبری انقلاب با سران قوا و برخی از مقامات امنیتی و قضایی و سخنان ایشان، پاسخ مهم و مناسبی به این سوال باشد:


شنبه اوّل تیر 1378، پس از اقامه نماز جماعت، از ساعت 21:30 تا 24:15، جلسه سران سه قوه (آقایان خاتمی و ناطق نوری و محمد یزدی) و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی (رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام)، با حضور آقایان یونسی (وزیر اطلاعات) و نیازی (رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح) و سه تن مسئولان پرونده، در حضور مقام معظم رهبری تشکیل شد. در این جلسه رهبری برخی رهنمودهای مهم در زمینه رسیدگی به این پرونده ارائه دادند. بخشی از بیانات ایشان و آقای خاتمی، رئیس‌جمهور، به شرح زیر است:

«مقام معظم رهبری: من یک مقدمه‌ای عرض کنم. الان از لحاظ اطلاعاتی و فعالیت و جهاد اطلاعاتی کشور در یک وضعیت بسیار حساسی است. اگر آن را تشبیه به یک مسئله محسوس کنیم باید گفت قطار اطلاعات که خیلی هم مهم است از پیچ و گردنه سخت و حساسی در حال عبور است. اگر انشاءالله به فضل الهی، همچنان‌که شواهد و قرائن تأیید می‌کند، با مهارت و خوبی از این گردنه عبور کنیم توفیقات خوبی خداوند متعال نصیب می‌کند. مسئولین کشور، رؤسای محترم قوا و آقایان که هستند خوب است که در جریان مسائل لازم این قضیه قرار گیرند. حل این قضیه را فراتر از یک مسئله اطلاعاتی که به آن مبتلا شده‌ایم می‌دانم. مسئله خیلی مهم‌تر است. دشمنان ما برای ما برنامه‌ریزی کرده‌اند. زودتر و تهاجمی وارد شده‌اند. موضع ما تدافعی است. مسئله بسیار مهم است. پیچیده و عمیق و وسیع است. اما این‌که به فضل پروردگار و هدایت اطلاعاتی دستگاه اطلاعات توفیق پیدا کرد که وارد آن بشود جزو مصادیقی است که امام رضوان الله تعالی علیه می‌فرمودند: "من دست قدرت الهی را می‌بینم در مسائل."... به آقای خاتمی گفتم شما آقایان را دعوت کنید. امروز به دلم شور افتاد که نکند دیر بشود. چون قضیه مهم است...

ببینید، قبای دشمن لای در گیر کرده، گوشه‌ای از دزد در دست ماست و او دارد جنجال می‌کند تا ما رهایش کنیم.  هنر اطلاعاتی این است که نگذارید و مسئله را ثابت کنید. شبهه  آقای هاشمی که چطور ‌ممکن است سه چهار نفر بتوانند براندازی کنند دو جور قابل فرض است:

یکی این‌که چند نفر در اطلاعات نشسته‌اند تا اطلاعات را سرنگون کنند. یک فرض دیگر این است که یک سرویس اطلاعاتی و مغز متفکری دارد طراحی می‌کند برای براندازی. سه عنصر را پیدا کرده یا دوانده است. اگر این باشد همه این‌ها قابل فهم است.

من برایم مسئله حل شده است. البته چیزهایی هست که ممکن است محکمه‌پسند نباشد. یک محکمه داخل دل آدم است که آدم استفتا می‌کند. این یک قضیه کوچک و عادی نیست. شما کشف کنید یا نکنید، کسی را دستگیر کنید یا نکنید، مسئله برای من قطعی است. لکن، برای دستگاه اطلاعاتی این مهم است  که این بخش را در بیاورد.

... به‌نظرم می‌رسد تمام نیرو را باید روی صادق [مهرداد عالیخانی] متمرکز کنیم. موسوی [سید مصطفی کاظمی] را جذب کرده‌اند. اما صادق نفوذ کرده است. این نفوذی است. یکی از سررشته‌هایی که می‌توانید جلو بروید این آقاست و خیلی مهم است. این تیپ کار که انجام داده، جمع‌آوری کرده، خانه امن و تشکیل نیرو در آلمان داده، این کار یک سرویس است. برای ما که این کارها را نکرده. پس برای یک سرویس کرده که باید بگردید دنبال آن...

آقای خاتمی: همان‌طور که جنابعالی فرمودید، این از الطاف خفیه الهی بود. اگر عنایت خود رهبری هم نبود این پیگیری به نتیجه نمی‌رسید و جدّیت شما حاصل اصرار و پیگیری شماست. باید قدردان بود. من هم مطمئن هستم که به نتیجه خوبی می‌رسد. پرونده قتل‌ها را می‌توان زود به نتیجه رساند و پرونده اطلاعاتی را که مهم‌تر است وزارت اطلاعات دنبال کند. هم بذرهایی که پاشیده‌اند و شبکه مرتبطین این‌ها شناسایی شوند. البته یک پیشنهاد فوری برای افکار عمومی دارم چون همه دوستان و آقایان سئوالاتی می‌کنند، می‌گویند نکند او را کشته باشند.

مقام معظم رهبری: احتمال دارد به او برسانند که خودت خودکشی کن تا تو را به بیمارستان برسانند و ما ترتیب نجات تو را می‌دهیم بعد آنجا او را بکشند. این احتمال را اگر ضعیف هم باشد نباید نادیده بگیرند.

آقای خاتمی: افکار عمومی مهم است و عده‌ای دامن می‌زنند. خارجی‌ها هم روی مسئله کار می‌کنند و بعضی روزنامه‌ها هم می‌گویند. تردید هم  هست. من نگرانم که نظام آسیب ببیند. خط قرمز ما شما (مقام معظم رهبری) هستید از افکار عمومی که باید مصون بماند...»

دو شب قبل مستند بهتان از شبکه بی بی سی فارسی پخش شد که ساخته آقای حسین باستانی سردبیر این شبکه است. حسین باستانی خود زمانی گویا طلبه حوزه بوده است و بعدها وارد صنف روزنامه نگاران شد و به نگارش مقالات و مطالب انتقادی روی آورد.


اساس مستند بر بحث اخلاقی قبح بهتان در اسلام هست و اینکه جمهوری اسلامی در موارد عدیده ای به مخالفین خود بهتان های غیر اخلاقی و... زده است تا آنان را بی آبرو کند و برای رهبران جمهوری اسلامی هم مساله اخلاق چندان مطرح نیست و حتی به ظاهر احکام حلال و حرام دین را به نفع خود مصادره می کنند تا جمهوری اسلامی بقا پیدا بکند.


اما چند نکته درباره این مستند جالب است که توجه به آنها را باید جدی گرفت:


1- این مستند تقریبا به مسائل روز نمی پردازد و مساله اصلی آن برای 20 سال به قبل است و مساله روز آن صرفا یک مورد و آن هم خانم مسیح علینژاد هست که در حد کوتاهی به آن اشاره می کند و گویی هدف اصلی پرونده قتل های زنجیره ای و سعید امامی بوده است که نسبتا زمان زیادی را به آن می پردازد و خیلی بی ربط تر از قسمت های دیگربه آن وارد می شود و سطحی از آن عبور می کند. ( این را در کنار بخش های دیگر همانند بخش خاطرات عبدالکریم سروش، خاطره از مصدق و خاطره خانم علینژاد بگذاریم با معنا می شود.)

این نکته اساسی هم مورد توجه باشد که بسیاری از حرف های بریده شده از سخنان امام خمینی و یا ایت الله خامنه ای اساسا مصداق صحیحی ندارد. مثلا سخنان امام در مرداد 1360 زمانی بیان شده است که بعد از قیام مسلحانه مجاهدین است و در آن شرایط درباره حفظ جان یک مسلم و یا مساله جاسوسی بیان شده و ربطی به زمان های عادی ندارد.


در مورد ایت الله خامنه ای نیز مصداقی بیان نشده است.


در مورد فکت آوردن از افراد بی ربط نیز مستند قابل تامل وارد شده است. به عنوان نمونه امیر حسین طاهرخان هیچگاه یک مدیر جمهوری اسلامی نبوده، بلکه دردوره احمدی نژاد یک فعال رسانه ای حامی وی بود که به سرعت نیز طرد شد، سایت وی صلح نیوز نیر در سال 1393 فیلتر شد و اساسا این فرد و حرف هایش هیچگاه مورد توجه قرار نگرفت و فرد جدی نبوده است. حالا چرا بی بی سی فارسی باید به سخنان یک چنین فرد گمنامی استناد کند؟ از این هم بگذریم که وی هیچگاه سردبیر نشریه شهروند امروز نبود و اساسا شهروند امروز رسانه ای اصلاح طلب با سردبیری محمد قوچانی بود و در سال 1387 نیز توقیف شد!!!


2- بی بی سی فارسی برخلاف ادعای خود در رعایت اخلاق در موارد متعددی از جمله مورد آقای سعید طوسی در سال 1395، کاملا بی اخلاقی کرد و باعث یک بهتان بزرگ به یک چهره شد که هیچگاه نیز اثبات نشد بلکه در دادگاه رسمی خلاف آن اثبات شد. با این بحث صدور حکم کاری فعلا ندارم اما در این بحثی نیست که کار بی بی سی فارسی بر خلاف نسخه خود، یک بی اخلاقی بزرگ بود و رسانه هایی همانند صدای آمریکا و بی بی سی نیز بارها به روش های غیر اخلاقی متوسل شده اند.


3- اینکه چرا یک رسانه به سرعت باید به مساله ای به ظاهر اخلاقی به بهانه های سیاسی و تاریخی ورود کند خود قابل تامل است. قطعا سطح ظاهری این مستند یک بحث اخلاقی است و عمق آن ربطی به این موضوع ندارد و دغدغه و هدف بی بی سی مساله ای دیگر است که به نظرم پرونده قتل های زنجیره ای و رسیدگی به اتهامات متهمین آن بوده است که در ماه های اخیر بعد از 20 سال باز جنجالی شده است.


4- کار رسانه، بازی با افکار مخاطب خود است و این را فراموش نکنیم. بی بی سی خود در موارد زیادی اخلاق را رعایت نکرده است پس نشان می دهد دغدغه اخلاق زیاد برای او مطرح نیست و مساله اش چیز دیگری بود که به صورت اجمالی به آن اشاره کردم.


سید مهدی دزفولی مستندساز و کارگردان جوان کشورمان در مصاحبه با بلاگ سینمامارکت (+) درباره مستند جدیدش “گزارش چند قتل” و اینکه ایده اصلی این کار از کی و کجا آغاز شده گفت: ایده کلی کار از سال قبل در ذهنم تشکیل شد و در ابتدای سال ۹۶ با توجه به حساسیت موضوع و نبود منابع عمومی در مورد پرونده قتلهای زنجیره ای تصمیم گرفتم کاری تصویری تولید کنم. که از تجربیات کار قبلی ام که در مورد سقوط هواپیمای فرماندهان ارتش و سپاه که در ۷ مهر سال ۶۰ اتفاق افتاده بود بسیار کمک گرفتم.

سید مهدی دزفولی

وی در ادامه سخنان خود اضافه کرد: برای ساخت هرچه بهتر مستند «گزارش چند قتل» سعی کردم با افراد مهم و تاثیرگذار سیاسی همچون سعید حجاریان که مسئول گزینش سعید امامی هم بود، حجت‌الاسلام فلاحیان، حجت‌الاسلام روح‌الله حسینیان و خانواده آقای سعید امامی مصاحبه‌هایی انجام بدهم؛ اما بسیاری از آنها به این کار رضایت نمی‌دادند. در نهایت توانستیم با آقای بختیاری که معاون شهید لاجوردی بود و همچنین با آقای دری نجف‌آبادی مصاحبه‌هایی را انجام بدهم.

این کارگردان جوان با اشاره به مراحل فنی آماده سازی مستند گفت: بعد از پایان مرحله پژوهش که چیزی حدود ۶ ماه طول کشید وارد بخش انجام مصاحبه‌ها شدیم که نزدیک به دو ماه زمان برد و بعد از ۴ ماه تدوین، مستند «گزارش چند قتل»آماده نمایش شد.

دزفولی با اشاره به حساسیت موضوع مستندش به بازخوردهای مجازی و حقیقی آن اشاره و افزود : با توجه به صحبتهایی که با برخی دوستان مطلع در حوزه رسانه و تاریخ معاصر داشته ام بازخورد اولیه کار مثبت و رو به جلو بوده است. در این مدت یک ماهه که کار اکران شده است در کل رفتارهایی که دیده‌ایم را مثبت جمع بندی می کنیم. در ادامه هم دنبال این هستیم که فیلم را برای افراد مرتبط و تاثیر گذار در پرونده قتلهای زنجیره ای مانند آقایان حسینیان و حجاریان و فلاحیان و… اکران کنیم.

این مستند ساز جوان در جواب این سوال که چرا برای اکران فیلم تبلیغات خاص و گسترده ای انجام نشده است گفت : اصلی ترین دلیل برای اینکه برای فیلم تبلیغات خاصی را انجام نداده ایم این است که موضوع فیلم موضوع خاص و حساسیت برانگیزی بود و شاید رونمایی و تبلغات گسترده حواشی برای مستند ایجاد می کرد. مسئله بعدی بحث شرایط زمانی کشور بود که اتفاقات مهمی مانند مشکلات اقتصادی و اخبار جام جهانی در تیتر اصلی رسانه های کشور بوده و هست که این اتفاقات موجب شد تا رو نمایی و یا اکران خاصی نداشته باشیم .

دزفولی در مورد اهمیت کار در موضوع قتلهای زنجیره ای به عنوان یکی از پرونده های حساس تاریخ جمهوری اسلامی ایران افزود : قتلهای زنجیره ای یکی از مهمترین و پیچیده ترین پرونده های امنیتی نظام است چرا که گروهی امروز وجود دارد که در این مسائل دخیل بودند و در حال حاضر دارای سمت‌های دولتی و جزء چهره‌های سرشناس سیاسی هستند. درباره موضوع قتلها تا به امروز کتاب و یا فیلم تاثیرگذاری تهیه نشده است تا به سوالات مطرح شده در این باره پاسخ دهد. یکی از اصلی ترین عواملی که موجب شد تا ما درباره این پرونده فیلم بسازیم این است که راهی را برای ورود به مسائل حاشیه ساز برای نظام باز کنیم. ما در پرداختن به تاریخ خصوصاً تاریخ معاصر بسیار ضعیف عمل کرده‌ایم  تا جای که مسئله های مانند اعدام های سال ۶۰ و یا موضوع آقای منتظری می تواند در انتخابات ما تاثیر گذار شود. ما از نپرداختن به تاریخ خصوصا تاریخ معاصر و دهه ۶۰ ضربه های بسیاری خورده ایم که با کار خوب و تمیز رسانه ای می شود بسیاری از این تهدید ها را به فرصت تبدیل کرد.

وی در پاسخ به این سوال که که آیا مستند “گزارش چند قتل” سفارشی ساخته شده است پاسخ داد: نه اصلا ، این یکی از پیش داوری های بود که در مورد فیلم صورت گرفت، کار کاملا دغدغه شخصی است و اگر سفارشی بود قطعا حاشیه های خاصی هم ایجاد می کرد . مسئله دیگر هم اینکه کار سفارشی همیشه در اکران وضعیت مطلوب تری دارد.

دزفولی در بخش دیگر سخنانش در پاسخ به منتقدانی که می گویند تنها یک قرائت خاص از پرونده قتلهای زنجیره ای در فیلم بیان شده است اظهار داشت: سعید امامی به دلیل اینکه معاونت داخلی وزارت اطلاعات زمان آقای فلاحیان را از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ را برعهده داشت از چهره‌های سرشناس کشور در سال‌های اخیر بود. بعد هم که در سال ۱۳۷۷ آن اتفاقات رخ داد، او به عنوان متهم ردیف اول معرفی شد و سپس آقای عالی خانی و موسوی که از دوستانش بودند به عنوان متهمان ردیف دوم و سوم محکوم شدند.

وی تصریح کرد: البته دو قرائت مختلف در مورد سعید امامی وجود دارد. نخست که اطرافیانش معتقد هستند او قربانی توطئه‌ای شد که در دولت اصلاحات رقم خورده بود تا برخی‌ها بتوانند در قالب آن به نظام ضربه وارد کرده و نیروهای حزب اللهی و ارتشی را از صحنه بیرون کنند. قرائت دوم این بود که او فردی بود که سوابق خانوادگی خاصی داشت و تعدادی از افراد فامیل او از وابستگان رژیم پهلوی قبل از انقلاب بودند.

این کارگردان تاکید کرد: سعی کردم تا این دو نگاه را به نوعی مطرح کنم و از همه مهمتر قرائت رسمی نظام از این موضوع را در این مستند بیاورم. زیرا بالاخره آن زمان در مورد این وقایع پرونده‌ای تشکیل شده بود و این افراد در دادگاه نیروهای مسلح دادگاهی شدند و بالتبع حکمی هم برای آنها در سال ۱۳۷۹ صادر شد.

این مستند ساز خاطرنشان کرد: عده‌ای بعداً این اتفاقات را بهانه‌ای کردند که وزارت اطلاعات را ضعیف کنند تا از این راه به نظام ضربه وارد کنند و در نهایت بتوانند با استفاده از جنجالی که ایجاد می‌شود به گمان خودشان، جمهوری اسلامی را زمین بزنند.
دزفولی افزود: برای هرچه بهتر شدن مستند «گزارش چند قتل» سعی کردیم تا با برخی از نزدیکان آقای سعید امامی هم گفت‌وگوهایی را بگیریم که متاسفانه راضی به مصاحبه نشدند. البته او یک پسر دارد که الان در کشور آمریکا است و همسرش هم که در کشور بود از ایران خارج شده است. با آنها هم قصد داشتیم مصاحبه‌هایی را انجام بدهیم که این فرصت فراهم نشد.

وی در پاسخ به این سوال که آیا مستند “گزارش چند قتل” ادامه دارد افزود: قصد داریم تا به صورت عمیق‌تری حوادث و وقایع آن سال ها را بررسی کرده و به تصویر بکشیم. در قسمت دوم این مستند، در نظر دارم سوابق هر کدام از افرادی را که در این حادثه‌ها دخیل بودند نیز به تصویر بکشم. امیدوارم اگر مشکلی ایجاد نشود قسمت دوم مستند که از مهر یا آبان، ساختش را شروع می کنیم، تا پایان سال جاری آماده نمایش شود.

دزفولی در پایان اضافه کرد: علاقه‌مندان می‌توانند این مستند را از طریق تارنمای «سینمامارکت» خریداری کنند.از ابتدای سال تحصیلی جدید نیز اکران‌های دانشگاهی آن آغاز می‌شود. البته قصد داشتیم مستند را به دوره اخیر جشنواره عمار برسانیم که آماده نشد ولی برای دوره بعدی آن ارسال می کنیم.

مصاحبه پیرامون مستند "گزارش چند قتل"

پنجشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۷، ۰۲:۲۴ ب.ظ

به گزارش «عمار فیلم» (+)، سیدمهدی دزفولی، از مستندسازان کشور درباره کار جدیدش با عنوان «گزارش چند قتل» اظهار داشت: ایده اولیه تولید این مستند از آنجایی شروع شد که در تاریخ انقلاب پرونده‌ای داریم که هنوز هم درباره آن شبهاتی در سطح جامعه وجود دارد. این واقعه با عنوان «قتل‌های زنجیره‌ای» در سال ۱۳۷۷ و یک سال بعد از شروع دولت اصلاحات رخ داد.

وی افزود: این اتفاقات که با ترور شهید لاجوردی شروع شد، به قتل‌های زنجیره‌ای رسید، سپس اتفاق‌هایی که مربوط به وزارت اطلاعات بود رخ داد، در ادامه ترور شهید صیاد شیرازی و خودکشی سعید امامی رخ داد و در نهایت نیز حوادث کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ اتفاق افتاد.

دزفولی ادامه داد: با توجه به حوادث رخ داده در آن مقطع زمانی، علاقه‌مند شدم روی این قسمت از تاریخ انقلاب کار کنم. زیرا موضوعی بود که تا به حال در مورد آن کاری انجام نشده بود و تا امروز کتاب یا فیلمی درباره آن نیست.

این کارگردان خاطرنشان کرد: در این میان، گرهی وجود دارد که به افرادی که در این مسئله دخیل بودند و در حال حاضر دارای سمت‌های دولتی هستند و جزء چهره‌های سرشناس سیاسی هستند، برمی‌گردد. به طور خلاصه در مورد این موضوع جای خالی احساس می‌شد که باید کاری در این مورد صورت می گرفت.

وی در ادامه سخنان خود اضافه کرد: برای ساخت هرچه بهتر مستند «گزارش چند قتل» سعی کردم با افراد مهم و تاثیرگذار سیاسی همچون سعید حجاریان که مسئول گزینش سعید امامی هم بود، حجت‌الاسلام فلاحیان، حجت‌الاسلام روح‌الله حسینیان و خانواده آقای سعید امامی مصاحبه‌هایی انجام بدهم؛ اما بسیاری از آنها به این کار رضایت نمی‌دادند. در نهایت توانستیم با آقای بختیاری که معاون شهید لاجوردی بود و همچنین با آقای دری نجف‌آبادی مصاحبه‌هایی را بگیریم.

این مستندساز اظهار داشت: به صورت مشخص با افرادی همچون عبدالله شهبازی ارتباط گرفتیم و مقالاتی را که او درباره این مسائل نوشته بود، مطالعه کردیم. همچنین با برخی چهره‌های کمتر شناخته شده‌ای که کار زیادی روی این مسئله کرده بودند، مصاحبه‌هایی کردیم که از جمله این افراد می‌توانم به آقای حسین قاسمی اشاره کنم.

دزفولی تصریح کرد: خاطرات سعید حجاریان، یکی از کتاب‌های اکبر گنجی، مقالات عمادالدین باقی و حتی فایل‌های صوتی که این افراد داشتند، استفاده کردیم تا نشان بدهیم آن مطالبی که آنها بیان می‌کردند، خلاف واقع بوده است. از نشریات و روزنامه‌هایی چون سلام، کیهان و صبح امروز استفاده کردیم.

این کارگردان خاطرنشان کرد: برای کامل‌تر شدن این مستند از برخی فیلم‌های منتشر شده بازجویی‌ها و برگه‌های آن که نزدیک به هزار صفحه از آنها تا امروز منتشر شده است، استفاده کردیم.

دزفولی یادآور شد: برای تولید هرچه بهتر مستند «گزارش چند قتل» تعدادی از آرشیو‌های مربوط به آقای سعید امامی را به دست آوردیم و صحبت‌هایی را که رهبری و رئیس جمهور وقت در دی ماه سال ۱۳۷۷ داشتند تهیه کردیم.

پژوهش «گزارش چند قتل» ۶ ماه طول کشید

وی با اشاره به مراحل فنی آماده سازی مستند گفت: بعد از پایان مرحله پژوهش که چیزی حدود ۶ ماه طول کشید وارد بخش انجام مصاحبه‌ها شدیم که نزدیک به دو ماه زمان برد و بعد از ۴ ماه تدوین، مستند «گزارش چند قتل» آماده نمایش شد.

این کارگردان عنوان کرد: در مجموع مستندی را در ۳۵ دقیقه به عنوان قسمت نخست از یک مجموعه مستند که به بازخوانی قتل‌های زنجیره‌ای سال ۱۳۷۷ و اتفاقات سال ۱۳۷۸ می‌پردازد، تهیه کردیم.

وی در بخش دیگر سخنانش اظهار داشت: سعید امامی به دلیل اینکه معاونت داخلی وزارت اطلاعات زمان آقای فلاحیان را از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ را برعهده داشت از چهره‌های سرشناس کشور در سال‌های اخیر بود. بعد هم که در سال ۱۳۷۷ آن اتفاقات رخ داد، او به عنوان متهم ردیف اول معرفی شد و سپس آقای عالی خانی و موسوی که از دوستانش بودند به عنوان متهمان ردیف دوم و سوم محکوم شدند.

دزفولی تصریح کرد: البته دو قرائت مختلف در مورد سعید امامی وجود دارد. نخست که اطرافیانش معتقد هستند او قربانی توطئه‌ای شد که در دولت اصلاحات رقم خورده بود تا برخی‌ها بتوانند در قالب آن به نظام ضربه وارد کرده و نیروهای حزب الهی و ارتشی را از صحنه بیرون کنند. قرائت دوم این بود که او فردی بود که سوابق خانوادگی خاصی داشت و تعدادی از افراد فامیل او از وابستگان رژیم پهلوی قبل از انقلاب بودند.

این کارگردان تاکید کرد: سعی کردم تا این دو نگاه را به نوعی مطرح کنم و از همه مهتر قرائت رسمی نظام از این موضوع را در این مستند بیاورم. زیرا بالاخره آن زمان در مورد این وقایع پرونده‌ای تشکیل شده بود و این افراد در دادگاه نیروهای مسلح دادگاهی شدند و بالتبع حکمی هم برای آنها در سال ۱۳۷۹ صادر شد.

دزفولی افزود: برای هرچه بهتر مستند «گزارش چند قتل» سعی کردیم تا با برخی از نزدیکان آقای سعید امامی هم گفت‌وگوهایی را بگیریم که متاسفانه راضی به مصاحبه نشدند. البته او یک پسر دارد که الان در کشور آمریکا است و همسرش هم که در کشور بود از ایران خارج شده است. با آنها هم قصد داشتیم مصاحبه‌هایی را انجام بدهیم که این فرصت فراهم نشد.

این کارگردان خاطرنشان کرد: عده‌ای بعداً این اتفاقات را بهانه‌ای کردند که وزارت اطلاعات را ضعیف کنند تا از این راه به نظام ضربه وارد کنند و در نهایت بتوانند با استفاده از جنجالی که ایجاد می‌شود به گمان خودشان، جمهوری اسلامی را زمین بزنند.

ساخت قسمت دوم «گزارش چند قتل» از پاییز

وی اضافه کرد: امیدوارم با توجه به اینکه پیش بینی می‌کنم بازخوردهای خوبی را از تماشای مستند «گزارش چند قتل» دریافت کنیم، قسمت دوم را نیز تولید می‌کنیم. قصد داریم تا به صورت عمیق‌تری این حوادث و وقایع آن سال ها را بررسی کرده و به تصویر بکشیم.

دزفولی یادآور شد: در قسمت دوم این مستند، در نظر دارم سوابق هر کدام از افرادی را که در این حادثه‌ها دخیل بودند نیز به تصویر بکشم. امیدوارم اگر مشکلی ایجاد نشود قسمت دوم مستند که از مهر یا آبان، ساختش را شروع می کنیم، تا پایان سال جاری آماده نمایش شود.

این کارگردان عنوان کرد: در این چند روزی هم که مستند، منتشر شده اتفاق خاصی روی نداده است. برخی گمان را داشتند که حساسیتی ایجاد شود. ولی در هر صورت استقبال خوبی از نمایش آن تا امروز صورت گرفته و امیدوارم با عرضه این مستند اتفاق‌های خوبی رقم خورد و جریان‌سازی در سطح کشور صورت بگیرد و بازخوانی خوبی از پرونده مهمی که وارد بیستمین سالگرد آن شدیم، داشته باشیم.

این کارگردان ادامه‌داد: فعلاً به دنبال این موضوع هستیم که بخش نخست مستند نمایش داده شود تا با بازخوردهایی که از مخاطبان خود می‌گیریم بتوانیم افراد دیگری همچون آقایان فلاحیان و حسینیان از موافقان و حجاریان، باقی و نیازی از منتقدان را برای انجام مصاحبه راضی کنیم تا از صحبت‌های آنها برای بخش دوم مستند استفاده کنیم.

دزفولی اضافه کرد: علاقه‌مندان می‌توانند این مستند را از طریق تارنمای «سینما مارکت» خریداری کنند. از ابتدای سال تحصیلی جدید نیز اکران‌های دانشگاهی آن آغاز می‌شود. البته قصد داشتیم مستند را به دوره اخیر جشنواره عمار برسانیم که آماده نشد ولی برای دوره بعدی آن می‌فرستیم.

سیدمهدی دزفولی، از مستندسازان کشور در گفت‌وگو با خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس (+) درباره کار جدیدش با عنوان «گزارش چند قتل» اظهار داشت: ایده اولیه تولید این مستند از آنجایی شروع شد که در تاریخ انقلاب پرونده‌ای داریم که هنوز هم درباره آن شبهاتی در سطح جامعه وجود دارد. این واقعه با عنوان «قتل‌های زنجیره‌ای» در سال 1377 و یک سال بعد از شروع دولت اصلاحات رخ داد.

وی افزود: این اتفاقات که با ترور شهید لاجوردی شروع شد، به قتل‌های زنجیره‌ای رسید، سپس اتفاق‌هایی که مربوط به وزارت اطلاعات بود رخ داد، در ادامه ترور شهید صیاد شیرازی و خودکشی سعید امامی رخ داد و در نهایت نیز حوادث کوی دانشگاه در سال 1378 اتفاق افتاد.

دزفولی ادامه داد: با توجه به حوادث رخ داده در آن مقطع زمانی، علاقه‌مند شدم روی این قسمت از تاریخ انقلاب کار کنم. زیرا موضوعی بود که تا به حال در مورد آن کاری انجام نشده بود و تا امروز کتاب یا فیلمی درباره آن نیست.

این کارگردان خاطرنشان کرد: در این میان، گرهی وجود دارد که به افرادی که در این مسئله دخیل بودند و در حال حاضر دارای سمت‌های دولتی هستند و جزء چهره‌های سرشناس سیاسی هستند، برمی‌گردد. به طور خلاصه در مورد این موضوع جای خالی احساس می‌شد که باید کاری در این مورد صورت می گرفت.

وی در ادامه سخنان خود اضافه کرد: برای ساخت هرچه بهتر مستند «گزارش چند قتل» سعی کردم با افراد مهم و تاثیرگذار سیاسی همچون سعید حجاریان که مسئول گزینش سعید امامی هم بود، حجت‌الاسلام فلاحیان، حجت‌الاسلام روح‌الله حسینیان و خانواده آقای سعید امامی مصاحبه‌هایی انجام بدهم؛ اما بسیاری از آنها به این کار رضایت نمی‌دادند. در نهایت توانستیم با آقای بختیاری که معاون شهید لاجوردی بود و همچنین با آقای دری نجف‌آبادی مصاحبه‌هایی را بگیریم.

این مستندساز اظهار داشت: به صورت مشخص با افرادی همچون عبدالله شهبازی ارتباط گرفتیم و مقالاتی را که او درباره این مسائل نوشته بود، مطالعه کردیم. همچنین با برخی چهره‌های کمتر شناخته شده‌ای که کار زیادی روی این مسئله کرده بودند، مصاحبه‌هایی کردیم که از جمله این افراد می‌توانم به آقای حسین قاسمی اشاره کنم.

دزفولی تصریح کرد: خاطرات سعید حجاریان، یکی از کتاب‌های اکبر گنجی، مقالات عمادالدین باقی و حتی فایل‌های صوتی که این افراد داشتند، استفاده کردیم تا نشان بدهیم آن مطالبی که آنها بیان می‌کردند، خلاف واقع بوده است. از نشریات و روزنامه‌هایی چون سلام، کیهان و صبح امروز استفاده کردیم.

این کارگردان خاطرنشان کرد: برای کامل‌تر شدن این مستند از برخی فیلم‌های منتشر شده بازجویی‌ها و برگه‌های آن که نزدیک به هزار صفحه از آنها تا امروز منتشر شده است، استفاده کردیم.

دزفولی یادآور شد: برای تولید هرچه بهتر مستند «گزارش چند قتل» تعدادی از آرشیو‌های مربوط به آقای سعید امامی را به دست آوردیم و صحبت‌هایی را که رهبری و رئیس جمهور وقت در دی ماه سال 1377 داشتند تهیه کردیم.

* پژوهش  «گزارش چند قتل» ۶ ماه طول کشید

وی با اشاره به مراحل فنی آماده سازی مستند گفت: بعد از پایان مرحله پژوهش که چیزی حدود ۶ ماه طول کشید وارد بخش انجام مصاحبه‌ها شدیم که نزدیک به دو ماه زمان برد و بعد از ۴ ماه تدوین، مستند «گزارش چند قتل» آماده نمایش شد.

این کارگردان عنوان کرد: در مجموع مستندی را در 35 دقیقه به عنوان قسمت نخست از یک مجموعه مستند که به بازخوانی قتل‌های زنجیره‌ای سال 1377 و اتفاقات سال 1378 می‌پردازد، تهیه کردیم.

وی در بخش دیگر سخنانش اظهار داشت: سعید امامی به دلیل اینکه معاونت داخلی وزارت اطلاعات زمان آقای فلاحیان را از سال 1368 تا 1376 را برعهده داشت از چهره‌های سرشناس کشور در سال‌های اخیر بود. بعد هم که در سال 1377 آن اتفاقات رخ داد، او به عنوان متهم ردیف اول معرفی شد و سپس آقای عالی خانی و موسوی که از دوستانش بودند به عنوان متهمان ردیف دوم و سوم محکوم شدند.

دزفولی تصریح کرد: البته دو قرائت مختلف در مورد سعید امامی وجود دارد. نخست که اطرافیانش معتقد هستند او قربانی توطئه‌ای شد که در دولت اصلاحات رقم خورده بود تا برخی‌ها بتوانند در قالب آن به نظام ضربه وارد کرده و نیروهای حزب الهی و ارتشی را از صحنه بیرون کنند. قرائت دوم این بود که او فردی بود که سوابق خانوادگی خاصی داشت و تعدادی از افراد فامیل او از وابستگان رژیم پهلوی قبل از انقلاب بودند.

این کارگردان تاکید کرد: سعی کردم تا این دو نگاه را به نوعی مطرح کنم و از همه مهتر قرائت رسمی نظام از این موضوع را در این مستند بیاورم. زیرا بالاخره آن زمان در مورد این وقایع پرونده‌ای تشکیل شده بود و این افراد در دادگاه نیروهای مسلح دادگاهی شدند و بالتبع حکمی هم برای آنها در سال 1379 صادر شد.

دزفولی افزود: برای هرچه بهتر مستند «گزارش چند قتل» سعی کردیم تا با برخی از نزدیکان آقای سعید امامی هم گفت‌وگوهایی را بگیریم که متاسفانه راضی به مصاحبه نشدند. البته او یک پسر دارد که الان در کشور آمریکا است و همسرش هم که در کشور بود از ایران خارج شده است. با آنها هم قصد داشتیم مصاحبه‌هایی را انجام بدهیم که این فرصت فراهم نشد.

این کارگردان خاطرنشان کرد: عده‌ای بعداً این اتفاقات را بهانه‌ای کردند که وزارت اطلاعات را ضعیف کنند تا از این راه به نظام ضربه وارد کنند و در نهایت بتوانند با استفاده از جنجالی که ایجاد می‌شود به گمان خودشان، جمهوری اسلامی را زمین بزنند.

* ساخت قسمت دوم  «گزارش چند قتل» از پاییز

وی اضافه کرد: امیدوارم با توجه به اینکه پیش بینی می‌کنم بازخوردهای خوبی را از تماشای مستند «گزارش چند قتل» دریافت کنیم، قسمت دوم را نیز تولید می‌کنیم. قصد داریم تا به صورت عمیق‌تری این حوادث و وقایع آن سال ها را بررسی کرده و به تصویر بکشیم.

دزفولی یادآور شد: در قسمت دوم این مستند، در نظر دارم سوابق هر کدام از افرادی را که در این حادثه‌ها دخیل بودند نیز به تصویر بکشم. امیدوارم اگر مشکلی ایجاد نشود قسمت دوم مستند که از مهر یا آبان، ساختش را شروع می کنیم، تا پایان سال جاری آماده نمایش شود.

این کارگردان عنوان کرد: در این چند روزی هم که مستند، منتشر شده اتفاق خاصی روی نداده است. برخی گمان را داشتند که حساسیتی ایجاد شود. ولی در هر صورت استقبال خوبی از نمایش آن تا امروز صورت گرفته و امیدوارم با عرضه این مستند اتفاق‌های خوبی رقم خورد و جریان‌سازی در سطح کشور صورت بگیرد و بازخوانی خوبی از پرونده مهمی که وارد بیستمین سالگرد آن شدیم، داشته باشیم.

این کارگردان ادامه‌داد: فعلاً به دنبال این موضوع هستیم که بخش نخست مستند نمایش داده شود تا با بازخوردهایی که از مخاطبان خود می‌گیریم بتوانیم افراد دیگری همچون آقایان فلاحیان و حسینیان از موافقان و حجاریان، باقی و نیازی از منتقدان را برای انجام مصاحبه راضی کنیم تا از صحبت‌های آنها برای بخش دوم مستند استفاده کنیم.

دزفولی اضافه کرد: علاقه‌مندان می‌توانند این مستند را از طریق تارنمای «سینما مارکت» خریداری کنند. از ابتدای سال تحصیلی جدید نیز اکران‌های دانشگاهی آن آغاز می‌شود. البته قصد داشتیم مستند را به دوره اخیر جشنواره عمار برسانیم که آماده نشد ولی برای دوره بعدی آن می‌فرستیم.

گزارش چند قتل و پاسخ انتقادات

شنبه, ۹ تیر ۱۳۹۷، ۰۸:۳۳ ب.ظ

یادداشت در خبرگزاری فارس

یادداشت جدیدم در خبرگزاری فارس پیرامون مستند "گزارش چند قتل" را می توانید در اینجا یا در خبرگزاری فارس مطالعه نمائید. (+)  


28 خردادماه امسال، مستند «گزارش چند قتل» رونمایی شد که به موضوع قتل های زنجیره‌ای و خودکشی سعید امامی از نفرات کلیدی وزارت اطلاعات که در سال 1378 در بیمارستان خودکشی کرد، می‌پردازد.

مستند در همین چند روز کوتاه بعد از انتشار واکنش عده‌ای از افراد رسانه‌ای و تاریخ‌نگار را برانگیخت که در این یادداشت تلاش می‌کنم به بخشی از آن شبهات و سوالات پاسخ دهم و البته خوشحالم که باعث واکنش هایی شده است و به نسبت بازدید آن در سایت های فروش فیلم  همانند فیلیمو و سینمامارکت و ...(VOD) مناسب بوده است.

همانطور که دوستانی که فیلم را مشاهده کرده اند می دانند این مستند دارای چند بخش است که بخش ابتدایی آن هفته قبل منتشر شد که صرفا، مطرح کردن صورت مساله و اتفاقات رخ داده پیرامون آن پرونده در سال 1377 است که تلاش کرده صورت مساله را درست تعریف کند و بعد از آن به متهمین ردیف اول تا سوم شامل سعید امامی، سید مصطفی موسوی(کاظمی) و مهرداد عالیخانی اشاره کند.

اینکه سعید امامی چه فردی بود و چه سوابقی داشت، و کاظمی و عالیخانی نیز دارای چه عقبه ای بودند و چرا نام آنها به عنوان متهمین اصلی مطرح شد؟.

مبنا و اساس اطلاعات مستند نیز سخنان رهبری انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه دی ماه 1377 تهران، اطلاعیه وزارت اطلاعات در همیان دی 77 و صدور احکام متهمین توسط دادگاه نیروهای مسلح در سال 1379 بود که قطعا حکم رسمی و موضع قطعی و علنی نظام اسلامی است.

از ابتدایی که بحث ساخت مستند در جمع‌های دوستانه مطرح شد تا زمانیکه این مستند منتشر شد، شاهد دو موضع گیری بودیم که در تمامی این سال‌ها نیز وجود داشته است و باعث دسته بندی افراد درباره این پرونده می‌شود، شهید سعید امامی یا سعید امامی جاسوس؟

اولین آنها این بود که چرا آقای سعید امامی که توسط برخی از دوستانش همانند حجت الاسلام روح الله حسینیان شهید نامیده شده است مورد اشاره قرار نگرفته است و یا به موضع آقای فلاحیان پرداخته نشده است؟ چرا ظاهرا یک جانبه به قاضی رفته‌ایم؟

در پاسخ باید گفت که موضع مستندساز به عنوان فردی که می‌خواهد واقعه‌ای تاریخی را کنکاش کند با یک پژوهشگری که مقاله‌ای ژورنالیستی می‌نویسد و یا پژوهشی مکتوب انجام می‌دهد متفاوت است.

زمان در مستند بسیار مهم است و در مستندها که زمانش در نهایت 1 الی 2 ساعت بیشتر نیست، نمی‌توان به تمامی مسائل پرداخت. ساحت مستند متفاوت از کار مکتوب است که در کار مکتوب بسیار بیشتر و بهتر می‌توان به پرونده‌های مختلف پرداخت و آن ها را بررسی کرد. هرچند که در حال نگارش کتاب این پرونده هم بودم که فعلا به دلایلی منصرف شده‌ام و با دوستان انتشاراتی که صحبت شده است به دلیل خاص و حساس بودن موضوع حاضر به انجام کار نشده‌اند.

مضاف بر اینکه در پرداخت به این پرونده‌ها نمی‌توان موضعی خنثی داشت. باید کارگردان و نویسنده کار موضع خود را مشخص کنند. جانب کدام قرائت را می‌گیرند؟ در این مستند اساس و اصل همان موضع رهبری انقلاب در سال 1377 است که صریحا در نماز جمعه تهران اعلام شد.

رهبری صریحا قتل ها را محکوم کردند و حتی آن ها را مشکوک اعلام کردند که توسط عده ای انجام شده است که نمی توانسته‌اند دلسوز نظام باشند و با آدم کشی افرادی که خنثی و بی تاثیر بودند و به راه انداختن جنجال علیه نظام بخواهند به نفع نظام کاری را انجام داده باشند. حال چگونه می توان با این مواضع صریح قرائت دیگری از آقای امامی ارائه کرد که صرفا بر اساس تحلیل ها و حرف های غیر رسمی افراد است؟ چرا در تمامی این سال ها عده ای تلاش کرده اند قرائت غیر رسمی و مخدوش از آن پرونده و نفرات مقصر در آن ارائه کنند؟

در مورد جناب آقای سعید امامی نیز سوابق خانوادگی، دوره جوانی در آمریکا و فعالیت های ایشان در دهه 60 و 70 مورد بررسی قرار گرفته است. اینکه مسئول گزینش وی یعنی آقای سعید حجاریان کاشی درباره او چه گفته بود، اینکه موضع رئیس جمهور وقت و وزیر اطلاعات وقت ( حجت الاسلام دری نجف آبادی) چه بود، اینکه وزارت اطلاعات چرا آن بیانیه معروف را در دی ماه 1377 صادر کرد و عواقب آن چه بود، همگی اینها مهم و قابل بررسی است که در کار اشاره شده است.

اما اصل سوال در مستند این است که منفعت آن قتل ها و حواشی به سود چه کسانی شد؟ چرا یک سال پس از اتفاقات دوم خرداد 1376، آن جنجال ها درست شد و آیا طبیعی بود؟ چرا بعد از آن جنجال ها اتفاقات کوی دانشگاه تهران در تیر 1378 رخ داد و در نهایت به انتخابات مجلس ششم و تخریب گسترده چهره های مطرح نظام در میان طیف جریان اصلاح طلب رسید و در نهایت با ترور خاص آقای سعید حجاریان در انتهای سال 1378، بهانه ای دیگر برای تخریب نظام آغاز شد؟

قتل های زنجیره ای مطلقا پرونده ای ساده نیست، نه افراد دخیل در آن که در قید حیات هستند به سادگی حاضر به پاسخگویی هستند، نه افرادی که منتقد آن چهره ها بودند صریحا صحبت می کنند و نه حتی مدارک قطعی در اختیار قرار می گیرد و این یعنی بر اساس محکمات و احکام صادر شده و مواضع سران نظام در آن سال ها باید به بازخوانی پرونده پرداخت.

اینکه افراد سعی در تشکیک وارد کردن در احکام پرونده و اصل موضوع دارند محل تامل است. اینکه افراد حامی نظام نسبت به احکام قوه قضائیه و مواضع رسمی نظام "نومن ببعض و نکفر ببعض" رفتار می کنند چه معنایی می تواند داشته باشد؟

جز این است که احکام رسمی درباره این پرونده و متهمین آن ها صادر شد و افراد محکوم شدند و به زندان رفتند؟ این چیزی جز مقصر بودن در پرونده داشت و این چیزی از سوابق مشکوک آن افراد در دهه 60 و 70 کم می کرد و می کند؟

چرا در تمامی این بیست سال هیچگاه به صورت جدی به این پرونده پرداخته نشد و افراد دخیل در آن حاضر به صحبت صریح نشدند و صرفا با افراد خاص و در حد کم حاضر به مصاحبه شدند؟ این ها سوالاتی است که هر جوابی به آن ها می تواند ما را به یک سو ببرد. اما فراموش نکنیم مهم ترین اصل در هر بازخوانی تاریخی به خصوص وقتی موضوعات سیاسی نیز می شوند، وفاداری به حقیقت است. حقیقت است که باعث می شود موضع ما نسبت به اتفاقات مشخص و صریح شود.

مستند "گزارش چند قتل"، فارغ از هر موضع سیاسی که مستندساز و نویسنده کار دارد، در تلاش برای کشف حقیقت برای امروز جامعه است. آن پرونده همچنان بعد از دو دهه هنوز به صورت گرهی جدی در اذهان افراد جامعه وجود دارد. مخالفین تلاش داشته و دارند هر سال به بهانه ای از آن علیه نظام اسلامی استفاده کنند و بتوانند چهره نظام را با جنگ روانی غیر واقعی تخریب کنند و متاسفانه در این بین نیز کار جدی درباره آن پرونده و آن اتفاقات صورت نگرفته بود.

تلاش بر این است که در قسمت های بعدی این کار، بتوان به ابعاد دیگری پرداخت و به صورت جدی تر آن ها را بررسی نمود و به مابعد آن پرونده و سوابق هر کدام از افراد پرداخت.

پرونده قتل های زنجیره ای کوه یخی بود و هست که بخش کمی از آن از آب بیرون زده بود و ناگفته های فراوانی دارد. کوه یخی که در وقایع سیاسی امروز ما نیز بسیار تاثیرگذار است و می تواند گره های فراوانی را حل کند و چنانچه به ابعاد مختلف آن پرداخته نشود در آینده نیز می تواند هزینه ساز باشد.

امیدوارم با ساخت قسمت اول این مستند توانسته باشیم بازخوانی یک پرونده مهم را انجام داده باشیم و این فتح بابی برای پرداختن به مهم ترین پرونده نظام اسلامی در چهل سال اخیر باشد.

پرونده قتل های زنجیره ای سوژه ای است که اگر به آن نپردازیم و بررسی نشود تا سال های سال همچنان استخوان لای زخم باقی خواهد ماند.

مستند گزارش چند قتل!

يكشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۲۸ ب.ظ

 

با پیروزی دولت اصلاحات در دوم خرداد 1376، گفتمان اصلاح طلبی به قدرت سیاسی دست یافت و نیروهای چپ خط امامی دهه شصت، در دهه هفتاد توانستند تحت عنوان اصلاح طلبان به صحنه سیاسی بازگردند. اما با شروع این دولت اتفاقات ویژه ای در کشور اتفاق افتاد که بی سابقه بود. قتل های زنجیره ای در سال 1377، ترور علی صیاد شیرازی و خودکشی سعید امامی در بهار سال 1378 و اتفاقات کوی دانشگاه تهران در تابستان سال 78 همگی باعث شد آن سال ها، سال های ویژه  ای در کشور ما باشند که کمتر به بازخوانی آنها هم پرداخته شده است.

 

مستند گزارش چند قتل به بازخوانی ترور نویسندگان دگراندیش در سال 1377 می پردازد و خودکشی سعید امامی در خرداد سال 1378 را بررسی می کند. برای مشاهده این مستند می توانید به سایت فیلیمو در اینجا مراجعه نمائید. 

 

برای مشاهده تیزر این مستند هم می توانید اینجا را مشاهده نمائید. 

حسن روحانی و قتل های زنجیره ای

يكشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۶، ۰۹:۴۳ ب.ظ

حسن روحانی و قتل های زنجیره ای



روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی در دیماه ۷۸درباره عوامل اصلی قتلهای زنجیره ای:

«دراین باندافرادی هستند که درکل خانواده شان آدم سالمی وجود ندارد.این پدیده عجیبی است.این نشان از ضعف های جدی وزارت در گزینش افراد دارد.»