آیت الله خامنه ای و پرونده قتل های زنجیره ای
پس از جنجالی شدن پرونده قتل های زنجیره ای، وزارت اطلاعات بیانیه ای را در دی ماه 1377 صادر کرد و رسما آن جنابات را به برخی از اعضای خود سر خود نسبت داد که بعدها مشخص شد در راس آن گروه سعید امامی (اسلامی)، مهرداد عالیخانی و کاظمی مشهور به موسوی قرار داشته اند.
پرونده در دادگاه نیروهای مسلح رسیدگی شد و در پائیز سال 1379 پس از یک سال و نیم فراز و نشیب حکم نهایی اعلام شد.
در اسفندماه 1379 یکی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر، در دیدار آیت الله خامنه ای از این دانشگاه، درباره پرونده قتل ها سوالی را پرسید که با پاسخ ایشان مواجه شد که به شرح ذیل می باشند. این رسمی ترین و صریح ترین پاسخی است که آیت الله خامنه ای پس از اعلام حکم دادگاه درباره پرونده قتل های زنجیره ای و متهمین آن انجام دادند:
حضرتعالی در بیانات خود راجع به قتلهای زنجیرهای، از نقش بیگانه در این موضوع سخن گفتید؛ ولی در بررسی پرونده به این جنبه هیچ اشارهای نشد؛ بلکه ظاهراً کاملاً بعکس مینمود. لطفاً توضیح دهید.
من در همان ابتدا که راجع به این مسألهی پُرجنجال و واقعاً مضر بحث کردم، همین اظهار نظر را کردم؛ الان هم جز این اعتقادی ندارم. من دلم نمیخواهد که این بحث را دوباره زنده کنم؛ چون این بحث برای کشور بسیار ضرر داشت. حادثهای اتفاق افتاده بود، باید دستگاه اطلاعاتی و دستگاه قضایی این مسأله را حل میکردند؛ اما کشاندنِ آن به افکار عمومی، هیجانهای کاذب درست کردن و اظهارنظرهای غیرواقعی و بعضاً صددرصد دروغ از اطراف و اکناف، فضای بسیار بدی درست کرد. بنابراین من هیچ خشنود نیستم که این بحثها مجدّداً مطرح شوند. خوشبختانه کار دادگاه هم تمام شد و این بحثها خاتمه پیدا کرد؛ لیکن چون سؤال شده، عرض میکنم.
من باز هم اعتقادم همان چیزی است که گفتم. ببینید؛ این مسأله جنبههای مختلفی دارد: یک جنبه، جنبهی جنایی مسأله است. چند نفر وابستهی به یک تشکیلات دولتی رفتهاند و تعدادی را به قتل رساندهاند. این کار، یک جنایت است و از این جنبه باید به آن رسیدگی شود. این دادگاهی هم که تشکیل شد، مطرح کرد که من فقط از جنبهی جنایی به این مسأله رسیدگی میکنم؛ از جنبههای دیگر رسیدگی نمیکنم؛ یعنی صلاحیت این دادگاه همین اندازه بود و رسیدگی هم کرد. از طرف دیگر وقتی ما نگاه میکنیم، میبینیم که این قاتلها نسبت به آن مقتولها هیچ دشمنی و کینهی شخصی و تزاحم منافعی نداشتند که بگوییم با آنها بد بودند و به همین دلیل آنها را کشتهاند. از طرف دیگر مگر آن افراد از لحاظ سیاسی برای کشور بسیار مضر و خطرناک بودند تا فرض کنیم که این افراد برای دفاع از نظام رفتند و آنها را کشتند؟ اینطور نبود. من در خطبهی نماز جمعه گفتم که یکی از این مقتولان، دوست قدیمی دوران مبارزات و همکار دورهی بعد از انقلاب اسلامی و در این اواخر هم دشمنِ بیضرر ما بود. او از مخالفانی بود که واقعاً کمترین ضرری برای نظام نداشت. بنابراین، اینطور نبود که ما فرض کنیم یک انگیزهی طرفدارانهی از نظام موجب شد که اینها بروند و فلان کس را که هیچ ضرری برای نظام نداشت، بکُشند. از طرفی سنگینی این کار بر نظام بسیار زیاد بود؛ یعنی یک حالت ناامنی و بیاطمینانی ایجاد کرده بود. از همه بدتر، مورد تهاجم قرار گرفتن و زیر سؤال رفتن دستگاه امنیتی کشور بود. در اینجا یک ذهن عادی - ولو هیچ قرینهای هم وجود نداشته باشد - بهطور طبیعی چه چیزی به نظرش میرسد؟ آیا غیر از این است که دستی میخواهد دستگاه اطّلاعاتی را خراب و نظام را بدنام کند و حالت ناامنی به وجود آورد و تهمت فشار بر مخالفان نظام را در دنیا و علیه جمهوری اسلامی شایع کند؟ هر ذهن سادهای به این نکته پی میبرد. البته بنده در این زمینه قرائن زیادی هم داشتم و فقط این نکته نبود. اعترافهایی هم که بعداً کردند، این را ثابت کرد. اگر رسیدگی امنیتىِ دقیقی بشود و محاکمهی دقیقی صورت گیرد، هیچ بعید ندانید که در این زمینه قرائن و شواهد روشنگری پیدا شود و در معرض دید قرار گیرد؛ منتها این دادگاهی که تشکیل شد، فقط از جنبهی جنایی به این مسأله رسیدگی کرد. (+)