گاه نوشته ها

مهدی دزفولی هستم، وبلاگ نویسی را از شهریور ماه 1382 آغاز کردم.علاوه بر وبلاگ نویسی، فعالیت های مختصر مطبوعاتی (همکاری با هفته نامه پنجره، فصلنامه ارغنون، روزنامه شرق و اعتماد) و مستند سازی هم داشته ام.پیش از این سردبیر سابق سایت خبری تحلیلی شفاف و مدیر اجرایی فصلنامه ارغنون بوده ام.

پیش از این 3 وبلاگ دیگر داشته ام که به دلایلی یا فعالیت آن ها متوقف شد و یا با فیلتر مواجه شدند و این وبلاگ چهارمین وبلاگی است که در آن می نویسم.امیدوار اینجا محلی برای تبادل آرا و نظرات مختلف باشد و بتوانم به صورت مستقیم نوشته های خودم را در اختیار دیگران قرار دهم.

بایگانی

۱۵ مطلب در مرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

تصویر تلخ مهاجرت

شنبه, ۲۹ مرداد ۱۴۰۱، ۰۱:۳۲ ب.ظ

 

مستند «زمزمه‌های گمشده در دور دست» به کارگردانی منصور فروزش و تهیه‌کنندگی مشترک مهدی دزفولی و منصور فروزش با موضوع مهاجرت به شرایط مهاجران غیرقانونی ایرانی در کمپ صربستان می‌پردازد. مستند ۶۰دقیقه‌ای «زمزمه‌های گمشده در دور دست» که محصول سال ۱۴۰۰ است، پیش از این در بخش جنبی پانزدهمین جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» و بخش مستند زیر ذره‌بین سی‌وهشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر حضور داشته است. این اثر همچنین در بازار بین‌المللی فیلم «کن» که همزمان با هفتادوپنجمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم کن برگزار شد، حضور داشت. مهدی دزفولی یکی از تهیه‌کنندگان این مستند به ایلنا گفت:«ما در ایران با ممیزی چندانی مواجه نشدیم. در واقع می‌توان گفت که هیچ‌گونه سانسوری متوجه «زمزمه‌های گمشده در دور دست» نشد و تنها چند نکته کوچک که مشخصاً خط قرمز هستند و امکان نمایش‌شان در ایران وجود ندارد به اندازه حدود ۴ دقیقه از فیلم حذف شدند. علاوه بر این ما صحنه‌هایی داشتیم که امکان پخش آنها وجود نداشت. افرادی که به شکل غیرقانونی مهاجرت می‌کنند معمولاً دچار مشکلات روحی می‌شوند که پخش بخش‌هایی از صحبت‌هایشان در یک مستند اصلاً به صلاح آنها نیست. در واقع به لحاظ اخلاقی انتشار این صحنه‌ها درست نبود و ما تصمیم گرفتیم آنها را حذف کنیم.در کمپ‌های پناهندگان نیز شرایطی خاص حاکم است. درواقع زن و مرد در هر شرایطی با هم هستند و این وضعیت باعث می‌شود گاه به‌دلیل مسائل ناموسی، دعواهای وحشتناک و حتی اتفاقات ناگوار بسیاری رخ دهد. به‌عنوان مثال زمان فیلمبرداری این مستند قتلی در آن کمپ رخ داده بود که به‌دلیل مسائل غیراخلاقی آن، ترجیح دادیم آن را در این مستند نشان ندهیم. در کمپ افغانستانی‌ها که در فیلم شاهد هستید نیز اتفاقاتی رخ داد که اصلاً پرداختن به آنها اخلاقی و درست نبود.در کل باید گفت که مهاجرت مسئله‌ای واقعاً پیچیده است که در پرداخت آن باید خیلی دقت کنیم. با این حال باید بگویم که «زمزمه‌های گمشده در دور دست» مستندی صریح است. مستندهای زیادی در این سال‌ها با موضوع مهاجرت ساخته شده اما اینکه در اروپا با ایرانیان مهاجر به‌صورت صریح صحبت شود را تا امروز نمونه‌ای ندیده‌ام.» این تهیه‌کننده در مورد روند ساخت این مستند می‌گوید: «سال ۱۳۹۸ تولید این مستند آغاز شد، بخشی از مستند قبل از شیوع کرونا در صربستان کلید خورد، به‌دلیل شیوع این ویروس مدتی متوقف شد و بعد دوباره ساخت آن ادامه پیدا کرد. این مستند به‌طور کل خارج از ایران ساخته شده است و از آنجا که من و منصور فروزش معتقد بودیم که مهاجرت موضوع بسیار مهمی است و در سال‌های اخیر جامعه ما بیش از همیشه درگیر آن است، تمام سعی خود را به‌کار بردیم تا اثری در خور و باکیفیت ساخته شود.
مهاجرت در چند دوره در کشور ما افزایش پیدا کرده است؛ پیش از انقلاب، دوره جنگ، دهه ۱۳۷۰، پس از اتفاقات سال ۱۳۸۸ و در نهایت مشکلات اقتصادی در سال‌های اخیر دوره‌هایی هستند که مهاجرت ایرانیان به دیگر کشورهای دنیا رشد چشمگیری داشته است. در این دوره اخیر موج مهاجرت به‌نظر بسیار بیشتر از همیشه است و به همین دلیل می‌توان مهاجرت را مسئله‌ای مهم دانست که لازم است بسیار بیشتر از این به آن پرداخته شود.» 

مسئله افراد آسیب‌پذیر
منصور فروزش،کارگردان زمزمه‌های گمشده در دوردست نیز در نخستین نشست «پاتوق مستند» در جلسه نقد و بررسی فیلمش با بیان اینکه اگر هزاران تحقیق و پژوهش در زمینه مهاجرت انجام شود باز هم نمی‌توان نظر قطعی درباره آن داد چراکه انسان مدام در حال تغییر و پیشرفت و تا حدودی غیرقابل پیش‌بینی‌ است، گفت: «مستند «زمزمه‌های گمشده در دوردست» از یک پدیده و مسئله کوچکی از مهاجرت آن هم مهاجرت غیرقانونی ایرانیان صحبت می‌کند.
 ما در این مستند به مهاجرت نخبگان نپرداختیم چراکه زیاد درباره آن صحبت شده و می‌شود و این افراد به‌اصطلاح همیشه در چشم هستند. مسئله این مستند درباره افرادی ا‌ست که بسیار آسیب‌پذیر هستند و ما آنها را نمی‌بینیم. بحث این افراد استخدام در یک بیمارستان در خارج از کشور و یا تحصیل در دانشگاه سرشناس خارجی نیست بلکه رفتن از جایی‌ است که هیچ سهمی از آن ندارند و پیدا کردن سهمی‌ است که شاید متعلق به آنها نباشد.» فروزش با اشاره به اینکه در این مستند صورت خشن و ترسناک وضعیت کمپ‌ها را نشان نداده است، مطرح کرد: یکسری مسایل را نمی‌توان نمایش داد چراکه کسی باور نمی‌کند. علاوه بر این نمایش یک‌سری مسایل، اخلاقی نبود و از خط قرمزهایی عبور می‌کرد که برای جامعه ما پذیرفته نیست. باید این نکته را ذکر کنم که هیچ زمان نمی‌توان همه حقیقت را به نمایش گذاشت و آن چیزی که روی پرده سینما می‌بینیم، بازنمایی ناقصی از حقیقت است.
 این کارگردان با اشاره به اینکه حقیقت در دل انسان‌هاست، گفت: «اگر قرار باشد بین فضا و انسان انتخاب کنم، ترجیح می‌دهم انسان را برگزینم و باید بگویم دوربین من با انسان‌ها ارتباط برقرار می‌کند.من به‌عنوان فیلمساز قرار نیست راهکار ارائه بدهم بلکه پدیده‌ای را در حد توان و سواد خود نشان داده‌ام و باید افرادی که ساعت‌ها و روزها روی این مسئله کار کرده و می‌کنند و درآمدشان از این مسیر تامین می‌شود، بگویند چرا مهاجرت غیرقانونی به‌وجود آمده است و چه کاری می‌توان انجام داد تا به نتیجه بهینه برسد نه اینکه برطرف و پاک شود.»

 

برای مشاهده اصل خبر در سایت همشهری آنلاین اینجا را کلیک نمائید. 

برای دریافت فایل اصلی روزنامه هم می توانید اینجا را کلیک نمائید. 

سفارت کودتا از شبکه افق سیما پخش می شود

دوشنبه, ۲۴ مرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۱۴ ب.ظ

 

به گزارش روابط عمومی شبکه افق سیما، با توجه به سابقه‌ای که از ایالات متحده در ذهن تمام مردم جهان تا به امروز نقش بسته دیگر بر کسی پوشیده نیست که این کشور با نفوذ در ساختار سیاسی کشورها غالبا از طریق سفارت‌خانه‌ های خود و جاسوسی از طریق آنها تلاش می‌کند تا ساختار سیاسی آن کشور را به سمت سیاست‌های استعماری خود تغییر دهد.

همین مسئله موضوع مجموعه مستند "سفارت کودتا" است که از امروز(شنبه) در جدول پخش برنامه‌های شبکه افق قرار گرفته است.

این مجموعه مستند 6 قسمتی به تهیه‌کنندگی و کارگردانی سید محمد مهدی دزفولی تولید شده و تلاش می‌کند تا با بیان جزئیات دخالت آمریکا در ساختار سیاسی کشورهایی چون شیلی، لیبی، عراق و... نقش سفارت آمریکا در بحران سیاسی این کشورها را به تصویر بکشد.

علاقمندان می‌توانند این مجموعه مستند را از امروز (شنبه) هر روز ساعت 17 و تکرار آن را روز بعد در ساعت‌های 2 و 7 از قاب شبکه افق به تماشا بنشینند.

روایت بدون حقیقت شارلاتانیسم است

يكشنبه, ۲۳ مرداد ۱۴۰۱، ۰۴:۵۸ ب.ظ

 

گرچه پیشنهاد مطالعه و کتابخوانی برای شناخت و افزایش آگاهی کماکان به قوت خود باقی است اما در این زمانه پرشتاب می‌توان در کنار رجوع به منابع مکتوب، مشاهده مستند را هم در دستور کار قرار داد و به‌ویژه از طریق تماشای مستندهای سیاسی و تاریخی، نسبت به ارتقای دانش و شناخت خود گام مؤثری برداشت.

در این میان مستندهای استراتژیک سفیرفیلم هربار دری به تاریخ معاصر سیاسی و اجتماعی باز می‌کند و به سهم خود و به‌قدر بضاعت، نقش مهمی در شناخت و آگاهی نسل جوان دارد که بعضا تصورشان از واقعیت دیروز متفاوت است. این مجموعه رسانه‌ای و فرهنگی وابسته به حوزه هنری تاکنون با ساخت ۲۴فیلم مستد بلند و شش فیلم مستند کوتاه سعی کرده است در این زمینه نقش آفرینی کند. سفیرفیلم دو هدف بزرگ را دنبال می‌کند: کادرسازی و جریان‌سازی برای جبهه‌ فرهنگی انقلاب در عرصه‌ تولید مستند. از امروز هفته فیلم سفیر فیلم با نمایش آثار این مجموعه برای اعضای باشگاه مخاطبان این مجموعه در حوزه هنری آغاز می‌شود. به همین انگیزه سعی کردیم عملکرد این مجموعه را با تمرکز بر یکی از تازه‌ترین تولیدات آن مرور کنیم. این اثر، مستند «دموکتاتور» به کارگردانی محمدحسین محمدی‌واله و تهیه‌کنندگی محمد فریدونی این مؤسسه است که در مصاحبه با چهره‌هایی چون عباس سلیمی‌نمین، کامران پورصفر، حسن امین، پیروز مجتهدزاده و داریوش همایون به ماجرای تک‌‌حزبی شدن ایران و دستور محمدرضا شاه برای تشکیل حزب رستاخیز می‌پردازد. محمدحسین محمدی‌واله و سیدمهدی دزفولی، مستندساز و مدیر رسانه سفیرفیلم، مهمان ما در تحریریه جام‌جم شدند و به سؤالات درباره موضوع و نکات مختلف فیلم، لزوم تولید آثار استراتژیک و فعالیت‌های سفیرفیلم پاسخ دادند‌.

 

 اول از همه اسم فیلم جلب توجه می‌کند که هم تا حدودی نشانی حال و هوای فیلم را می‌دهد و هم مخاطب را به دیدن کار ترغیب می‌کند. از ابتدا اسم فیلم دموکتاتور بود؟


وقتی پژوهش کار را انجام دادیم، من به موجودی به نام محمدرضا پهلوی برخوردم اما نخواستم تنها به آن روایت رایجی که وجود دارد و از او به‌عنوان دیکتاتور یاد می‌کنند، اکتفا کنم. بیشتر به این نگاه کردم که او یک حزب و یک مدیریت مخالف هرچند نمایشی راه‌انداخته‌است و به نوعی یک دموکراسی شاهانه ولو قراضه وجود دارد. بنابراین ترکیب اسم را از کلمات دیکتاتور و دموکراسی گرفتیم و به دموکتاتور رسیدیم. دیگر هم این اسم را عوض نکردیم و روی فیلم ماند، چون با آقای علی کوثری، تدوینگر فیلم اعتقاد داشتیم همین خوب است. ما همین عنوان را گرفتیم و تا پایان رفتیم و فیلم هم به همین شکل روایت شده و نه خیلی به دیکتاتوری پرداخته شده و نه چندان به دموکراسی که من در پژوهش‌هایم آن را پیدا نکردم. هر آن چه در این زمینه‌ها بود را نشان دادم.
 البته در روایت شما که برپایه واقعیت است، دموکراسی مورد ادعا در دیکتاتوری حل می‌شود و دیکتاتوری اصلا مجال بروز به دموکراسی نمی‌دهد. 


اصلا بنا هم نبود که بدهد. اساسا این به توسعه نامتوازن دموکراسی در ایران برمی‌گردد و فقط هم به بحث اقتصاد مربوط نمی‌شود. همه آن دوندگی‌ها و شتاب‌ها برای این‌که همه چیز غربی و مدرنیزه شود، سرانجام خوبی نداشت. این مسأله زمان می‌برد. آقای مجتهدزاده در همین فیلم دموکتاتور می‌گفت جامعه ایرانی جایی برای دموکراسی ندارد. من از او می‌پرسیدم پس چطور مشروطه و کلی نهضت‌ها و اتفاقات دیگر را رقم زد؟ فکر می‌کنم این جامعه ایرانی زاییده ذهن شماست. مشکل اینجاست که دموکراسی ایرانی لیدر و جلودار نداشت و برای همین خیلی از اوقات اتفاق نمی‌افتاد.


 بحثی هم که در فیلم، عباس سلیمی‌نمین به آن اشاره می‌کند، نکته و تناقض عجیب و قابل اشاره‌ای است و محمدرضا شاه تنها یک سال بعد، حرفی خلاف گفته سال قبلش می‌زند و دستور تک‌حزبی بودن را می‌دهد و نظر شدیدا مخالفی روی تشکیل و فعالیت احزاب مختلف دارد.


او در ۱۲مرداد۵۲ در گفت‌و‌گو با اوریانا فالاچی می‌گوید من همیشه مشوق احزاب بودم و هیچ‌گاه به مقام تک‌حزبی تنزل پیدا نخواهم کرد. مگر من دیکتاتورم؟ مگر من نظام فاشیستی دارم؟ اما یک سال بعد و در ۱۱اسفند۵۳ ایران را تک‌حزبی می‌کند. خود همین تناقض برای من یک کشمکشی داشت. چه می‌شود که در یک سال، نظرش را تغییر می‌دهد؟ به چه نتیجه‌ای رسیده که این کار را کرده‌است؟ نمی‌شود که آدم شب بخوابد و صبح تصمیم دیگری بگیرد. بالاخره او فکر می‌کرد و یک تحلیل ولو سطحی و نازلی از کف جامعه داشته‌است. فکر می‌کرد اگر جامعه و احزاب را با اجبار یکدست کند، همه‌چیز درست می‌شود. او می‌خواست پازل را به نفع حاکمیت و طبقه برنده بچیند اما به قول آقای داریوش همایون در فیلم حتی آن طبقه برنده هم دیگر حس خوبی نسبت به محمدرضا شاه و آن وضعیت نداشت. 


 چند چهره شناخته شده از طیف‌های مختلف به‌عنوان مصاحبه‌شونده در فیلم حضور دارند اما به‌نظر می‌رسد جای برخی چهره‌های مهم دیگر خالی است.


برخی چهره‌ها حاضر نشدند دعوت ما را بپذیرند و در فیلم حضور داشته باشند. شخصیتی است که قبل از ساخت فیلم، جواب مرا نمی‌داد اما بعد از این‌که فیلم را برای او فرستادم، تماس گرفت و ۴۵دقیقه برای من از پهلوی دوم صحبت کرد. منظور این‌که مجاب‌کردن این آدم‌ها برای گفت‌و‌گو خیلی سخت است.


 بحث دعوت از فرح دیبا هم برای حضور در این مستند خیلی سروصدا کرد.


فرح دیبا جواب ایمیل ما را داد و نوشت: عذرخواهم و نمی‌توانم و... 


 ظاهرا از اردشیر زاهدی هم دعوت کردید.


بله، اما حالا که فکر می‌کنم به‌نظرم چندان هم نیازی به حضور او نبود، چون در این چند سال چهره‌ای متناقض از خودش نشان داده بود و دیروز یک چیزی می‌گفت و امروز چیز دیگری. البته اشکالی هم ندارد و می‌گویند فقط احمق‌ها هستند که حرفشان ثابت می‌ماند. دلیل این‌که می‌خواستم سراغ فرح دیبا بروم، این بود که در پژوهش‌ها به این مطلب رسیدم که پیشنهاددهنده حزب رستاخیز از حلقه مشاوره فکری فرح دیبا به شاه رسیده‌است. این برایم سؤال بود.


 یعنی کلید تک‌حزبی شدن ایران را فرح زده‌است؟


کلیدش را خیلی‌ها زدند ولی یک نظریه هم این بود. در همین فیلم هم می‌بینید که من از هر مصاحبه‌شونده‌ای پرسیدم چرا شاه، ایران را تک‌حزبی کرد و هرکدام هم یک دلیلی آوردند. سلیمی‌نمین گفت بالاخره مسیر رو به پایان بود، پروفسور امین گفت شاه باید کشور را یکدست می‌کرد. آقای مجتهدزاده هم گفت شاه ۳۷سال در این مملکت حکومت کرده بود و دیگر این حزب یا آن حزب برای او فرقی نمی‌کرد.آقای صادق زیباکلام کتابی درباره محمدرضا پهلوی دارد که وزارت ارشاد اجازه چاپ به آن نداده‌است. من یکی از پست‌های ایشان را در اینستاگرام دیدم که نوشته بود محمدرضا شاه می‌توانست سرکوب کند اما سرکوب نکرد و رفت. نه! جواب این حرف را آقای پورصفر در آخر فیلم دموکتاتور می‌دهد و جمله‌ای از مارکس می‌گوید. به گفته مارکس، حاکم جامعه اگر خوبی‌ها و مزیت‌های طرفدارانش را نبیند، رذائل طرفداران او علیه خودش بسیج می‌شود. محمدرضا شاه نمی‌توانست سرکوب کند و اصلا توان و قدرتش را نداشت، نه این‌که نخواست. خیلی‌ها می‌گویند مگر می‌شود حاکمی قدرتش را داشته باشد و انجام ندهد؟ آن هم کسی مثل محمدرضا پهلوی که هرکاری می‌خواست انجام داد. دلیل این بود که او دیگر توانش را نداشت و حتی طرفدارانش هم در کف جامعه علیه او بسیج شده بودند.


 دیگر برای این مستند سراغ چه کسانی رفتید و نشد؟


لطف‌ا... آجدانی، خود آقای زیباکلام که گفت من تخصصی ندارم. به حضور آقای خسرو معتضد هم فکر کردم اما پیشنهاد شد که ایشان نباشد ولی از نظریات تاریخی ایشان استفاده کردیم.


 آقای معتضد در آن نشست مشترک با آقای زیباکلام درباره دموکتاتور نقدی بر روایت شما از ماجرای مرگ ناصر عامری داشت و برخلاف شما که کشته‌شدن او را در تصادف مشکوک توصیف کردید، معتقد بود مرگ او تصادفی بود.


من نمی‌گویم عامری به قطع یقین ترور شد اما به‌عنوان کارگردان، یک کاشتی در ذهن مخاطب انجام می‌دهم و به او می‌گویم باتوجه به عقبه اتفاقات و کشمکش عامری با شاه به این فکر کن. گاو در جاده به ماشین عامری و همراهانش برخورد کند اما فقط عامری بمیرد و بقیه زنده بمانند؟! چهار مصاحبه‌شونده ما که اهل تاریخ هستند، می‌گویند بله و مرگ مشکوک عامری را تایید می‌کنند.


 چه شعر جالب و بجایی هم آقای امین از قول وثوق‌الدوله می‌خواند.


بله، بشکند گردونه‌ای را شاخ گاو/ فلسفه باطل شود منطق دروغ (البته این دو مصرع در متن شعر اصلی کنار هم قرار ندارند و مربوط به ابیات جداگانه‌ای هستند.)


 حتی اگر بحث مرگ مشکوک و ترور عامری را کنار بگذاریم، تنش‌های همیشگی میان او به‌عنوان دبیرکل حزب مردم با شاه و درنهایت عزل عامری توسط شاه، قابل تامل است و نشان می‌دهد نیت و اراده‌ای از سوی دستگاه پهلوی مبنی بر فعالیت احزاب مختلف وجود نداشت.


بله، اصلا عامری یک ماه قبل از بحث تک‌حزبی شدن کشته می‌شود. بعد از یک ماه که انتقادهای حزب مردم ولو صوری به اوج خود می‌رسد حزب رستاخیز تشکیل می‌شود. چرا؟ قبل از آن هم که آقای عدل را از عرصه سیاست خارج کرده بودند و به قول آقای پورصفر نمی‌دانیم چه بر سر او آمده‌است.


موضوع احزاب در ایران و ناکارآمدی بیشتر آنها تنها منحصر به گذشته نیست و به‌ نظر می‌آید شما ضمن روایت دوران پهلوی، به این سال‌ها و امروز هم گوشه‌چشمی داشتید.


بله، قصد ما همین بود و هنوز هم درگیر مسائلی چون دموکراسی و احزاب هستیم. این‌که ریل‌گذاری ما در بحث احزاب، هنوز به‌درستی انجام نشده‌است. مگر در حوزه اقتصاد توانسته‌ایم عملکرد موفقی داشته باشیم؟ 


 چه خوب که بحث اقتصاد را مطرح کردید. خیلی‌ها به‌ویژه نسل جوان فکر می‌کنند این گرفتاری‌های اقتصادی فقط مربوط به امروز است و در گذشته همه چیز گل‌‌وبلبل بود. شما اطلاعات گزارشی از دوران پهلوی دوم می‌آورید که مردم در سطح شهر از اوضاع بد اقتصادی و معیشتی خود گلایه دارند و توان خرید گوشت و کالاهای دیگر را ندارند. حتی فردین، ستاره سینمای پیش از انقلاب هم از تورم بالا و وضعیت بد اقتصادی انتقاد می‌کند.


دقیقا. آنها تعدادی از مردم کف جامعه دیروز هستند که به نمایندگی از باقی جمعیت از وضعیت بد اقتصادی گلایه دارند. وضعیت سینمای آن زمان هم همین بود. اگر روزی فرصت کنم فیلمی درباره سینمای دوره پهلوی می‌سازم. در این سال‌ها می‌شنوید که می‌گویند فیلم‌ها مبتذل است و شبیه فیلمفارسی شده. آن زمان حتی طیف تماشاگرانی که میانه‌ای با اسلام و شرع نداشتند هم نسبت به سینمای پهلوی حرف داشتند و با آن فیلم‌ها همسو نبودند و می‌گفتند برویم سینما چه ببینیم. در مصداق‌ها و همسانی‌ها و تداعی‌ها، حتی شاه جمله‌ای با این مضمون دارد که هرکس دوست ندارد، جمع کند برود! (می‌خندد)


 جالب است که در فیلم دموکتاتور تعلیقی درباره این جمله شاه ایجاد می‌شود که آیا او چنین حرفی زده یا نه و بعد از شنیدن چهار روایت از چهار چهره سیاسی، با دلیلی صریح و مستند و مستدل از جلد روزنامه اطلاعات، پی به واقعیت و حرفی که شاه زده می‌بریم.


عمدا این تعلیق و روایت‌های مختلف را در فیلم گنجاندم و هرکدام از این چهار نفر با پیش‌فرض‌ها و برساخت ذهنی خود صحبت‌های شاه را روایت و بازگو می‌کنند اما به‌نظرم اگر بخواهم منصفانه به ماجرا نگاه کنم، در این میان روایت آقای پورصفر دقیق‌تر است و آن «هرکس نمی‌خواهد و با ما مخالف است، جمع کند برود» شکل محسوسی دارد.


 حتی اگر آن بحث اقدامات ضدامینتی منتقدان شاه را کنار بگذاریم، او با این تصمیم و دستور، حتی نشان می‌دهد نقدهای درست و انتقادات منصفانه را برنمی‌تابد.


بله که نشان می‌دهد. با وجود شعار دموکراسی، دیکتاتوری محمدرضا شاه می‌چربد و به این شکل عیان‌تر می‌شود.


 بعد از تحقیق و پژوهش فراوان و مطالعه منابع مکتوب و مشاهده منابع تصویری و ساخت این مستند، می‌توانید جواب این سؤال را بدهید که چرا احزاب در ایران چندان موفق عمل نکرده‌اند و آن پویایی مستمر سیاسی اتفاق نیفتاده‌است؟ ممکن است سرنخ این پاسخ در اظهارنظر صادق زیباکلام در همان نشست دموکتاتور باشد؟ همان‌جا که گفت دلیل پانگرفتن و موفق‌نشدن احزاب در ایران، روحیه تک‌روی ایرانی‌ها و ناتوانی در حرکت‌های جمعی است.


به ‌نظر همیشه در ایران و در بحث احزاب، یک فضای دوقطبی غالب بوده‌است و هروقت حزبی ایجاد شده، برداشت‌ها این‌طور بوده که حتما این حزب، خلاف نگاه ماست. هنوز این موضوع درک و هضم نشده‌است که می‌شود جمع‌های مختلفی برای هدف واحدی شکل بگیرند و هرکدام مسئولیتی را بپذیرند و منافع طبقه و طیفی را عهده‌دار شوند.


 آیا از اعضای سابق حزب‌های مردم و ملیون و رستاخیز که در فیلم از آنها صحبت می‌شود، کسانی دموکتاتور را دیده‌اند و درباره آن حرف زده‌اند؟


چند نفری از این طیف‌ها مستند را دیدند و پسندیدند ولی جزو برنامه‌های ماست که فیلم را با آقای امین ببریم و برای تعداد بیشتری از این چهره‌ها نمایش دهیم، چون ایشان در مستند نماینده جبهه ملی بود.


 جایی اشاره کردید این فیلم را به بهانه انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰ ساختید اما چرا نمایش آن تا این اواخر به تعویق افتاد؟ اجازه ندادند؟


نه، مسأله اجازه مطرح نبود. یکی بحث مصاحبه‌شونده‌ها بود و یکی هم بحث آرشیو. برای جمع‌آوری راش‌ها و آرشیوهای فیلم، شش‌ماه دوندگی کردیم. یکی که ید طولایی در مستندسازی دارد، می‌گفت رجال سیاسی همه جای دنیا می‌گویند ما برای مصاحبه آماده‌ایم اما اینجا برعکس است و مستندساز می‌گوید آماده‌اید من بیایم مصاحبه کنم؟ همین خیلی کار را سخت می‌کند و ناشناخته‌بودن کارگردان مستند و موضوع سیاسی فیلم هم که به مذاق برخی خوش نمی‌آید، در این زمینه مزید علت شد. برای همین ساخت مستند سیاسی، مخصوصا برای آن برهه تاریخی و برای نسل من سخت‌تر است و به قول آقای زیباکلام راحت می‌توانند روی آن برچسب حکومتی بزنند. تصور این است که کارگردان، سنی ندارد و پول را هم به او دادند که مستند فلان موضوع را بساز. منتقدان این را نمی‌بینند که پژوهشی انجام شده و همه منابع مکتوب موافق و مخالف مطالعه شده‌است. حتی به آقای مجتهدزاده گفتم هرچه دوست دارید در فیلم بگویید. من همه را در فیلم می‌گذارم و چیزی را سانسور نمی‌کنم.


 یعنی در ادامه سانسور شد؟


نه. فقط یک مورد از صحبت‌های یک نفر را کنار گذاشتیم، آن هم به این دلیل که داشت اطلاعات اشتباهی می‌داد.


 باید بپذیریم برخی مخاطبان نسبت به آثار سیاسی از این دست یک پیش‌فرض و ذهنیت متفاوت دارند اما روایت فیلم شما و حضور و صحبت‌های مجتهدزاده و تصمیم برای دعوت از فرح دیبا، نشان می‌دهد سعی در نگاه منصفانه وجود دارد. سفیر فیلم چقدر در تولید آثار این انصاف را رعایت می‌کند؟ البته با این پرانتز که به هرحال مجموعه‌ای سینمایی با نگاه جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، رویکرد و هدف مشخصی دارد و انصاف مورد توقع، نمی‌تواند بی‌اعتنا به این جریان باشد. این دو بخش، چگونه قابل جمع است؟


دزفولی: بحث مستندسازی در سال‌های اخیر خیلی در کشور ما پا گرفته و جدی شده‌است. خدا را شکر با سیر خوبی در مستندسازی مواجه‌ایم، چون نیاز آن احساس شده‌است. متاسفانه جامعه ما چندان اقبالی به کتابخوانی و مطالعه عمیق ندارد و به‌ دلیل فرصت محدودی که دارد، شاید دوست دارد مطالب را به صورت کپسولی دریافت کند و فرابگیرد، به‌ خاطر همین به سمت تماشای مستند می‌آید تا در یک ساعت مطلبی را یاد بگیرد. درباره حزب رستاخیز کم کتاب نداریم و آقای مظفر شاهدی و دیگران آثاری در این زمینه نوشته‌اند؛ اما تیراژ این کتاب‌ها خیلی بالا نیست و مخاطبان معمولا دوست دارند خیلی خلاصه محتوای این آثار را بخوانند. به همین دلیل شما به‌عنوان مستندساز باید در یک زمان محدود مثلا یک ساعت مطلب را عرضه و سعی کنید با مخاطب ارتباط برقرار کنید. کار شما از این جهت سخت است که باید اقیانوسی را به عمق یک میلی‌متر به مخاطب منتقل کنید تا این‌که استخری با عمق بی‌نهایت را در اختیار او بگذارید. این‌که در این زمان بتوانید ابعاد مختلف کار را در مقام راستی‌آزمایی بگویید و انصاف را هم رعایت کنید، اهمیت دوچندانی دارد. به‌عنوان مثال در همین فیلم دموکتاتور هم آقای پیروز مجتهدزاده حضور دارد و هم مهندس عباس سلیمی‌نمین، آقای کامران پورصفر و هم آقای دکتر حسن امین. این نشان می‌دهد آقای محمدی تلاش داشت در مقام راستی‌آزمایی افراد مختلف را بیاورد و به نگاه یکجانبه متهم نشود.


 حالا که صحبت مصاحبه‌شونده‌ها شد، این سوال را هم بپرسم؛ در بخش کوتاهی صدای احمدعلی مسعود انصاری، از اعضای دربار پهلوی و پسرخاله فرح دیبا را می‌شنویم اما چرا تصویری از او نمی‌بینیم؟


محمدی: فیلمِ این صحبت در اختیار کسی بود که حاضر نبود آن را به ما بدهد. بعد از کلی چانه‌زنی، درنهایت تنها توانستیم از این صوت در فیلم استفاده کنیم.


دزفولی: البته در نسخه راف‌کات، فیلم این صحبت را داشتیم اما در نسخه نهایی صوت آقای انصاری جایگزین شد. عرضم این بود که اینجا کارگردان سعی کرده برای مخاطب، اطلاعات مختلفی بیاورد و اگر خانم فرح دیبا حاضر به حضور در این مستند نشده، چهره‌ای مثل آقای پیروز مجتهدزاده در فیلم حضور دارد که از سلطنت و حاکمیت پهلوی دفاع و حمایت می‌کند. اما این‌که بگوییم آقای محمدی نخواسته ارزشگذاری کند و در یک طرف بایستد، حرف غلطی است، چون شما به‌عنوان یک محقق و مستندساز و پژوهشگر، باید موضعی برای خود داشته باشید. شما نمی‌توانید بگویید من گوشه ایستاده‌ام و صرفا نقل قول‌ها را آورده‌ام. اگر کسی این کار را کند، هم دچار نوعی شارلاتانیسم شده و هم بی‌شرفی، چون مدعی است دعوایی را قرائت و روایت کرده و برایش هم مهم نیست حق و حقیقت کدام است. ضمن این‌که این کار، وفاداری به حقیقت نیست، چون کارگردان باید موضع داشته باشد. در مرحله بعد هم شما به‌عنوان کارگردان، باید مخاطب را به یک جمع‌بندی برسانید. متاسفانه ما در این یک دهه اخیر کارهایی را داشتیم که درباره پهلوی ساخته شده، اما کارگردان به خاطر رندی که داشته سعی کرده بگوید من جانب کسی را نگرفتم و صرفا مواردی را نقل کردم. بعضی از مستندهایی که در برخی مراکز می‌سازند، سعی می‌کنند ژست روشنفکری بگیرند. نکته بعدی این‌که در کار تاریخی، سندیت آثار خیلی مهم است. چون مستند از استناد می‌آید و شما باید اتفاقات تاریخی را کنار هم قرار دهید و نتیجه‌گیری درستی داشته باشید. در آخر همین مستند دموکتاتور منابع کار ذکر شده‌است و می‌توان با مرور آنها به سندیت فیلم پی برد. 


چیزی که اعتماد مخاطب را بیشتر می‌کند، داده‌‌های دقیق فیلم است، چه از طریق اشخاص چه از راه رسانه و روزنامه و چه در نریشن. درعین حال با همه این مستندات، فیلم جمع‌بندی خوبی هم دارد که باز مبتنی بر سند است و با نقل قول از کتاب «پاسخ به تاریخ» نوشته محمدرضا شاه، به پاسخ چرایی تک‌حزبی شدن ایران و اعتراف او به اشتباه در این زمینه می‌رسیم. 


دزفولی: تماشاگر مابه‌ازای حرف فیلمساز را در فیلم می‌بیند. به‌نظر من این سندیت، جزو نقاط قوت دموکتاتور و کارهای سفیر فیلم است.


آقای محمدی! باتوجه به برخی ارجاعات و مابه‌ازاهای امروزی دموکتاتور می‌توانیم نسبت به اثرات این مستند خوشبین باشیم؟ 


محمدی: بستگی به خود مستند و انتقال مفهوم آن به مخاطب دارد. هرچه مستند، دایره پوشش بیشتری داشته باشد، همان‌قدر تذکرش به جامعه بیشتر می‌شود. مثل خواندن کتاب است، هرقدر مردم بیشتر کتاب بخوانند، عمیق‌تر می‌شوند. هرچه بیشتر مستند ببینند، نسبت به آن موضوع، تذکاری برایشان پیش می‌آید. بعضی از مستندها نخبگانی است و مخاطب آن مسئولان هستند و تماشای آن می‌تواند جلوی یک اتفاق را بگیرد. دموکتاتور روی دو طیف مختلف مردم و مسئولان نظر دارد.


دزفولی: دلیل تولید این مستند این بود که بتواند در فضای فعلی کشور حرفی برای گفتن داشته باشد. تعارفی هم وجود نداشت و اگر جمهوری اسلامی هم بخواهد مسیر اشتباهی را در راستای موضوع فیلم برود، بی‌نیاز از نقد نیست. انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته این شبهه را به‌وجود آورد که حاکمیت قصد ایجاد یکدستی را دارد. نتیجه آن کمترین میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری بود که یک زنگ خطر است.  این می‌تواند یک عبرت باشد که اگر نظر طیف‌های مختلف مردم، آن طور که باید لحاظ نشود و حاکمیت پشتوانه مردمی نداشته باشد، به کشور آسیب می‌رسد. البته عبرت تاریخی فقط هم مربوط به ایران نیست و اگر هرحاکم و مسئولی در جهان تاریخ بخواند و خوب آن را تورق کند، می‌تواند از خیلی مشکلات جلوگیری کند. هدف ما از تولید چنین آثاری هم عبرت از تاریخ است. اگر کسی تاریخ نخواند و آن را از طریق مستندهای تاریخی نبیند، اشتباه‌های گذشته را تکرار می‌کند.

درباره اهمیت تولید مستندهای استراتژیک


سیدمهدی دزفولی سیر تولید مستندهای تاریخی و سیاسی را در سال‌های پس از انقلاب این گونه شرح می‌دهد: متاسفانه در دهه‌های ۶۰تا۸۰ تقریبا کار جدی تاریخی نداشتیم که بخواهد به تاریخ معاصر(از زمان مشروطه به بعد) بپردازد و این موضوعات را مورد بحث و بررسی قرار دهد. اما خوشبختانه مستند در دهه۹۰ پا گرفت و به‌ویژه بعد از آغاز فعالیت جشنواره سینماحقیقت در سال۸۶ فعالیت مستندسازان جدی‌تر شد. جشنواره‌های دیگری مثل عمار و بخش مستند جشنواره فیلم فجر هم از دیگر فضاهای عرضه و نمایش و رقابت آثار مستند است. هرچند در رویدادی مثل فجر، معمولا مستندها حضوری حاشیه‌ای دارند. درصورتی که ژانر مستند در جهان جدی است و در ایران هم در این یک دهه اخیر به صورت جدی به آن پرداخته‌اند. 


انفعال مستندهای تاریخی در دهه‌های ۶۰تا۸۰ یک شکاف نسلی را به‌وجود آورد و این نسل‌ها، ذهنیت تاریخی نسبت به تاریخ معاصر خود ندارند. اگر می‌بینید امروز یک عده به علت مشکلات اقتصادی یا سیاسی، تا حدودی نسبت به پهلوی گرایش دارند، به این دلیل است که ما در زمینه تاریخ معاصر درست کار نکردیم. فردی که هم خودش و هم پدرش با کودتا سر کار آمدند و سلطنت‌شان با همین روش بقا و ادامه پیدا کرده، چقدر از افراد را سرکوب و احزاب را تعطیل و جامعه تک‌حزبی را باب کردند، منتقدانی که حتی طرفداران پهلوی بودند را حذف کردند و ... در همه سال‌ها تقریبا در هیچ اثر مستندی بازگو و روایت نشده‌است. و چون این ذهنیت را نداشتیم و در آثار مستند درباره آن صحبت نکردیم، نسل جوان ما فکر می‌کند وضع خیلی خوبی در گذشته و در دوران پهلوی داشتیم و مردم از رفاه برخوردار بودند و همه آزادی بیان داشتند و ... اما به‌عنوان نمونه در همین فیلم دموکتاتور با مصداق‌هایی از تورم و گرانی و اوضاع بد اقتصادی و خفقان سیاسی و تقلب در انتخابات و انحلال مجلس و... در دوران پهلوی مواجهیم. اگر به روزنامه‌های آن دوره نگاه کنید آقای هویدا شب عید سال۵۱ توسط مجلس بابت گرانی‌های موجود استیضاح شد. اگر به آمار سال ۵۱تا۵۶ نگاه کنید، تقریبا می‌توان گفت اجاره مسکن در تهران بیش از شش هفت برابر می‌شود. یعنی کاملا فضا به این شکل بود، اما چون ما مستندنگاری نکردیم و کتاب‌های خوب و جریان‌سازی نوشته نشده، باعث ایجاد یک ذهنیت نادرست میان بخشی از نسل جوان شده‌ است. 


به جز این مستندهای روشنگرانه، می‌توان کسانی که با این قرائت موافق نیستند و می‌گویند ناکارآمدی پهلوی واقعیت ندارد، را به کتاب‌های یرواند آبراهامیان - به‌عنوان آدمی بی‌طرف که حتی منتقد جمهوری اسلامی هم است- مثل «ایران بین دو انقلاب» و «تاریخ ایران مدرن» ارجاع داد که کاملا آمار یک دهه منتهی به انقلاب اسلامی را ذکر و شرایط کشور در آن زمان را روایت کرده‌است. باوجود افزایش درآمدهای نفتی، اما به علت نبود کنترل و برنامه‌ریزی این پول، تورم در کشور ایجاد شد و حاشیه‌نشینی در حلبی‌آبادها افزایش یافت. آن هم در زمانی که جمعیت کشور ۳۵میلیون نفری بوده و ایران هم تحریم نبود و ظاهرا رابطه‌اش با غرب خوب بود، اما ما این همه مشکلات جدی اقتصادی و اجتماعی داشتیم. ما چند کتاب جدی خوب درباره پهلوی داریم که هم خوش‌قلم باشد و هم با مخاطب ارتباط برقرار کند و هم اطلاعات خوبی به او بدهد؟ باتوجه به ضعفی که ما در این زمینه داریم و نتوانستیم در سه دهه واقعیت پهلوی اول و دوم را منعکس و روایت کنیم، تولید مستندهایی مثل دموکتاتور، «عملیات دماوند» و آثار دیگر تاریخی و سیاسی و استراتژیک در سفیرفیلم، اتفاق خوب و مبارکی است و می‌تواند تاریخ معاصر را با وفاداری به حقیقت برای نسل امروز روایت کند. 

نشست‌های فرامتنی


سفیرفیلم رونمایی از هر اثر خود را با نشست مرتبط و با حضور کارشناسان تاریخ و... برگزار می‌کند.خسرو معتضد، تاریخ‌نگار و پژوهشگر در نشست رونمایی از مستند دموکتاتور که اول مرداد در حوزه هنری برگزار شده بود، ضمن نقدی که به طریقه پرداخت ماجرای مرگ ناصر عامری در فیلم داشت، از کلیت فیلم تجلیل کرد و گفت: این مستند که به مطالب خوب و دقیق تاریخی اشاره داشت و بهره خوبی از آرشیو برده بود و با کارشناسان مختلفی هم مصاحبه کرده بود، سعی کرد به حقیقت وفادار باشد. 


صادق زیباکلام، پژوهشگر و تحلیلگر سیاسی هم ضمن تاکید بر اهمیت ویژه پرداختن به موضوعات تاریخی برای نسل امروز، درباره نسبت محمدرضا شاه با دموکراسی گفت: واقعا در زمان شاه دموکراسی وجود نداشت و او به‌عنوان یک دیکتاتور دوست داشت صرفا تملق بشنود. اساسا همه دیکتاتورها همین هستند و دوست دارند صرفا حرف‌هایی بشنوند که برای آنها مطلوب و شنیدنی است. این‌که می‌گویند اگر حکومت شاه ادامه پیدا می‌کرد، ممکن بود دموکراسی در ایران ایجاد شود، حرف باطلی بیش نیست.

جریان‌سازی جبهه فرهنگی انقلاب 


سفیرفیلم یک موسسه فرهنگی - رسانه‌ای است که سال۸۹ با هدف کادرسازی و جریان‌سازی برای جبهه فرهنگی انقلاب در عرصه تولید مستند تشکیل شد. این موسسه از همان شروع فعالیت تلاش کرد با کارهای ژورنالیستی و دقیق و جریان‌سازی منطقی، حرف‌های خودش را درباره موضوعات سیاسی، تاریخ معاصر، مباحث استراتژیک و مسائل اجتماعی مطرح کند. یکی از مهم‌ترین اولویت‌های سفیرفیلم، تولید آثار متناسب با اتفاقات روز جامعه است. اولین فیلم این موسسه «یزدان تفنگ ندارد» واکنشی به ماجراهای سال ۸۸ بود که در سالروز آن اتفاقات و در سال ۸۹ به نمایش درآمد. 


«مهارنشده» که بحث ترور دانشمندان هسته‌ای را مطرح می‌کرد، در اوج آن اتفاقات ساخته شد، «میراث آلبرتا» به فرار نخبگان در ابتدای دهه ۹۰ می‌پرداخت، «آقای نخست‌وزیر» و «پرزیدنت آکتور سینما» به بحث مذاکرات ارجاع می‌دادند، «شب‌نامه» نگرانی‌هایی را درباره استارت‌آپ‌ها مطرح می‌کرد، «داغ قره‌باغ» به جنگ جمهوری‌آذربایجان و ارمنستان می‌پرداخت، «عقلا» که به شرایط کشور در دوران سازندگی می‌پرداخت، به وضعیت دولت روحانی نظر داشت و ... .


نکته مهم دیگر مخاطب هدف سفیرفیلم است و این موسسه آثارش را با تمرکز روی نسل جوان و دانشجو تولید می‌کند. یکی دیگر از ویژگی‌های سفیرفیلم که آن را از دیگر مراکز تولید فیلم مستند متمایز می‌کند، نظرسنجی از حدود ۷۰ مخاطب قبل از انتشار رسمی آثار است. تماشاگرانی از طیف‌های مختلف، نسخه قبل از انتشار نهایی را می‌بینند، به آن نمره و نظرات‌شان را شرح می‌دهند و درنهایت ۱۰ درصد فیلم با جمع‌بندی آرای مخاطبان اصلاح و آماده نمایش می‌شود. دموکتاتور، عملیات دماوند، خون‌ریزی، دیوارکش، آسوده بخواب کوروش، ایکسونامی و هاشمی زنده است، برخی دیگر از آثار تولیدشده در سفیرفیلم هستند.  بازمانده (درباره ورزشکاران ایرانی که با اسرائیل مسابقه ندادند)، هپکو (درباره اعتراضات کارگران هپکو)، بی‌پدری (درباره انقلاب جنسی و بچه‌هایی که بدون پدر بزرگ شدند)، همجنس‌گرایی (درباره انقلاب جنسی در آمریکای دهه‌های ۸۰ و ۹۰ میلادی) و فرنخ (درباره اعتراضات کارگران فرنخ) هم پنج مستند تازه و منتشرنشده سفیرفیلم هستند که در آینده‌ای نزدیک رونمایی می‌شوند. 

 

برای مشاهده متن اصلی خبر در سایت جام جم می توانید اینجا را کلیک نمائید. 

سیدمهدی دزفولی معاون جریان‌سازی مرکز مستند سفیرفیلم در گفتگو با خبرنگار مهر درباره هفته فیلم سفیر که به مناسبت اکران پنج مستند منتشر نشده و تازه تولید شده سفیرفیلم از ۲۲ تا ۲۶ مرداد امسال در حوزه هنری، سالن استاد مهرداد اوستا برگزار می‌شود، گفت: هفته فیلم سفیر، اولین بار است که برگزار می‌شود، هدف از آن اکران محدود مستندهایی از سفیرفیلم است که به تازگی به اتمام رسیده‌اند و هنوز رونمایی و انتشار رسمی نیافته‌اند. از همین رو قرار است برای اعضای باشگاه مخاطبان سفیرفیلم و کارشناسان حوزه مستند اکران شود و در واقع مراسمی نیمه عمومی محسوب می‌شود. هدف از این کار هم در واقع ارتباط گیری دو طرفه میان تولید کنندگان آثار مستند در سفیرفیلم با مخاطبان خود است و اینکه علاقمندان به مستندها عضو باشگاه مخاطبان سفیرفیلم شوند، بتوانند از این طریق مستندهای جدید این مرکز مستندسازی را ببینند و ارتباط خوبی میان تولید کنندگان آثار مستند و علاقمندان به این محصولات برقرار شود.

وی مطرح کرد: ما دو مستند با موضوع انقلاب جنسی در غرب داریم، یک مستند با موضوع ورزشی و دو مستند هم با موضوع عدالت خواهی. در مجموع پنج مستند داریم که زمان هر مستند هم حدوداً بین چهل دقیقه تا پنجاه و پنج دقیقه است.

دزفولی با اشاره به حضور کارشناسان در این مراسم توضیح داد: ما از چهره‌های مرتبط با هر کدام از این موضوعات دعوت کرده‌ایم تا به این اکران‌ها بیایند و نظرات خود را بگویند. مثلاً برای موضوعات انقلاب جنسی خدمت آقای لاور هستیم و برای موضوعات عدالت خواهی احتمالاً در خدمت آقای امین سلیمی و یکی دیگر از دوستان خواهیم بود. ضمن اینکه هدف ما این است که این برنامه را هر سال در تابستان داشته باشیم.

وی در بخش دیگر از صحبت‌هایش بیان کرد: مستند در ایران متاسفانه با کم مهری مواجه است و خیلی به آن بها داده نمی‌شود. چند سالی هم هست که دیگر برای مستندها رونمایی هم گرفته نمی‌شود، مستقیماً مستندها به پخش تلویزیونی می رسند، پخش می‌شوند و تمام! گویی قرار نیست مخاطبان مستند حرف‌های خود را بزنند، تولید کنندگان هم حرف‌های آن را بشنوند و برای مستندها اتفاقات مهمی رخ دهد! هدف ما این است که برای مستندها ارزش بیشتری قائل شویم و کاری کنیم که درباره مستندها حرف زده شود، خطای آنها کم شود، با سلیقه و نظر مخاطبان هماهنگ‌تر باشد، تولیدکنندگان نیز بتوانند مستقیماً با مخاطبیان خود حرف بزنند و این ارتباطات جدی تر و عمیق‌تر شود. سینمای مستند سینمای مهم و اصیلی است و ظرفیت‌های زیادی دارد که متاسفانه بالفعل نمی‌شود و گویا بی سرپرست مانده است! اینکه این سینمای مستند جدی گرفته شود و ظرفیت‌های آن شناخته شود بسیار مهم است.

برای مشاهده اصل خبر در خبرگزاری مهر اینجا را کلیک نمائید. 

عامل اصلی مهاجرت احساس بی‌پناهی است

شنبه, ۱۵ مرداد ۱۴۰۱، ۰۳:۳۸ ب.ظ

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اولین نشست «پاتوق مستند» که به همت سازمان سینمایی سوره در پردیس سینمایی آزادی راه‌اندازی شده است، به نمایش و نقد و بررسی مستند «زمزمه‌های گمشده در دوردست» به کارگردانی منصور فروزش و تهیه‌کنندگی سیدمهدی دزفولی اختصاص یافت.

در این مراسم که اجرای آن برعهده محمد دلاوری بود، میثم مهدیار استاد دانشگاه، منصور فروزش کارگردان، سیدمهدی دزفولی تهیه‌کننده و برخی از مستندسازان و منتقدان حضور داشتند.

پس از نمایش مستند، جلسه نقد و بررسی برگزار شد و محمد دلاوری در ابتدا بیان کرد: «شاید بتوان گفت در حال حاضر به صورت روزانه با افرادی مواجه می‌شویم که یا از بقیه می‌پرسند، قصد مهاجرت دارند یا نه؟ و یا می‌گویند می‌خواهند از ایران بروند. بر اساس آمار پنجاه درصد مردم ایران تصور می‌کنند که باید بروند، در حال تلاش برای رفتن هستند و یا چیزی به عنوان میل به مهاجرت در آنان یافت می‌شود.»

او تاکید کرد: «میل به مهاجرت از خود مهاجرت تلخ‌تر است چراکه یک فرد ممکن است یک عمر در جایی زندگی کند که همواره احساس تعلق به سرزمینش نداشته باشد و زیر پای خود را محکم نبیند.»

دلاوری در ادامه با بیان اینکه مردم گاهی احساس بی‌پناهی می‌کنند، بیان کرد: «در حقیقت یکی از عوامل مهاجرت شاید این مساله باشد که مردم فکر می‌کنند کسی حواسش به آن‌ها نیست و مهاجرت می‌کنند تا کسی به آن‌ها توجه کند. در این میان سوال اینجاست که وظیفه حاکمیت چیست؟ آیا نباید از این مساله که میزان مهاجرت غیرقانونی در ایران در یک یا دو سال گذشته ۱۸ برابر شده است، بترسد و یا احساس ناامنی کند؟»

او تاکید کرد: «حاکمیت در ایران به این نتیجه رسیده است که برای امنیت باید پای قواعد اصلی‌اش محکم بایستد و انقدر در این زمینه انرژی صرف کرده که شاید فراموش کرده است باید به مسایل دیگری نیز توجه کند.»

این مجری خاطرنشان کرد: «اینکه یک فیلمساز به کمپی که مهاجران غیرقانونی در آن زندگی می‌کنند، سر زده و اثری ساخته است، کار بسیار سخت، مهم و بزرگی‌ست. در حقیقت من می‌خواستم این کار را انجام بدهم اما نتوانستم در حالیکه کارگردان «زمزمه‌های گمشده در دوردست» توانسته با مهاجران غیرقانونی که وحشت‌زده هستند، ارتباط بگیرد و اثری در این زمینه خلق کند.»

در ادامه مراسم ابراهیم فیاض پژوهشگر حوزه جامعه‌شناسی و استاد دانشگاه که به صورت اینترنتی مهمان این برنامه بود در سخنانی عنوان کرد: «مهاجرت در جهان امروز به واسطه تکنولوژی‌های نوین و صنعت دیجیتال تبدیل به یک بحث بسیار جدی و اساسی شده است یعنی همه می‌توانند با یک جستجوی ساده به این نتیجه برسند که در کدام کشور می‌توان به بهترین شغل رسید و در کدام کشور می‌توان مباحث علمی را به واسطه رشته تحصیلی خود دنبال کرد.»

او ادامه داد: «تولد، مرگ، ازدواج و مهاجرت جزو چهار واقعه اساسی‌ است که به شدت روی جمعیت اثرگذار است. در حقیقت نسبت به آگاهی از جهان پدیده مهاجرت به وجود می‌آید. تا قبل از دهه ۵۰ بحث مهاجرت در ایران جدی نبود و کسانی که قصد آن را داشتند یا جزو طبقه فرادست بودند و یا دولت آن‌ها را به خارج از کشور می‌فرستاد اما از سال ۵۰ تا ۵۷ شوق ایرانیان برای مهاجرت بیشتر شد. میل به مهاجرت در دهه ۷۰ میان قشر متوسط جامعه، در دهه ۸۰ میان بیشتر اقشار جامعه و در دهه ۹۰ میان همه اقشار حتی روستاییان افزایش پیدا کرد.»

این استاد دانشگاه تاکید کرد: «هر کشوری که بتواند یک مغز متفکر از ایران جذب کند، امتیازات اساسی برای خود بدست می‌آورند و در حال حاضر مهاجرت از سوی دانشگاهیان بسیار زیاد شده است.»

فیاض در پایان سخنان خود مطرح کرد: «مهاجرت نه امری مثبت‌ است و نه امری منفی‌ بلکه باید کار کارشناسی در ابعاد مختلف روی آن صورت بگیرد چراکه این قضیه به شدت روی آینده ایران اثرگذار است.»

در ادامه منصور فروزش کارگردان «زمزمه‌های گمشده در دوردست» با بیان اینکه اگر هزاران تحقیق و پژوهش در زمینه مهاجرت انجام شود باز هم نمی‌توان نظر قطعی درباره آن داد چراکه انسان مدام در حال تغییر و پیشرفت و تا حدودی غیرقابل پیش‌بینی‌ست، گفت: مستند «زمزمه‌های گمشده در دوردست» از یک پدیده و مساله کوچکی از مهاجرت آن هم مهاجرت غیرقانونی ایرانیان صحبت می‌کند.»

او ادامه داد: «ما در این مستند به مهاجرت نخبگان نپرداختیم چراکه زیاد درباره آن صحبت شده و می‌شود و این افراد به اصطلاح همیشه در چشم هستند.»

کارگردان «زمزمه‌های گمشده در دوردست» تاکید کرد: «مساله این مستند درباره افرادی‌ست که بسیار آسیب‌پذیر هستند و ما آن‌ها را نمی‌بینیم. بحث این افراد استخدام در یک بیمارستان در خارج از کشور و یا تحصیل در دانشگاه سرشناس خارجی نیست بلکه رفتن از جایی‌ست که هیچ سهمی از آن ندارند و پیدا کردن سهمی‌ست که شاید متعلق به آن‌ها نباشد.»

فروزش با اشاره به اینکه در این مستند صورت خشن و ترسناک وضعیت کمپ‌ها را نشان نداده است، مطرح کرد: «یکسری مسایل را نمی‌توان نمایش داد چراکه کسی باور نمی‌کند. علاوه بر این نمایش یک سری مسایل، اخلاقی نبود و از خط قرمزهایی عبور می‌کرد که برای جامعه ما پذیرفته نیست. باید این نکته را ذکر کنم که هیچ زمان نمی‌توان همه حقیقت را به نمایش گذاشت و آن چیزی که روی پرده سینما می‌بینیم، بازنمایی ناقصی از حقیقت است.»

او با اشاره به اینکه حقیقت در دل انسان‌هاست، گفت: «اگر قرار باشد بین فضا و انسان انتخاب کنم، ترجیح می‌دهم انسان را برگزینم و باید بگویم دوربین من با انسان‌ها ارتباط برقرار می‌کند.»

فروزش خاطرنشان کرد: «من به عنوان فیلمساز قرار نیست راهکار ارایه بدهم بلکه پدیده‌ای را در حد توان و سواد خود نشان داده‌ام و باید افرادی که ساعت‌ها و روزها روی این مساله کار کرده و می‌کنند و درآمدشان از این مسیر تامین می‌شود، بگویند چرا مهاجرت غیرقانونی به وجود آمده است و چه کاری می‌توان انجام داد تا به نتیجه بهینه برسد نه اینکه برطرف و پاک شود.»

سیدمهدی دزفولی تهیه‌کننده «زمزمه‌های گمشده در دوردست» در ادامه نشست با اشاره به اینکه مساله مهاجرت به دو دسته مهاجرت قانونی و غیرقانونی تقسیم می‌شود، مطرح کرد: «موضوع این مستند مهاجرت غیرقانونی‌ست که طبق آمار و ارقام بیش از ۸۰ تا ۹۰ درصد مهاجرت از ایران را شامل می‌شود. همچنین بر اساس آمار مهاجرت، جزو ۱۰ چالش اصلی جامعه کنونی ماست. در حقیقت مانند خونی می‌ماند که از بدن جامعه خارج می‌شود و می‌تواند آن را زمین‌گیر و آسیب‌پذیر کند.»

او ادامه داد: «وحشتناک است که بین یک دوم تا یک سوم ایرانیان به دلیل مسایل اقتصادی و معیشتی به دنبال مهاجرت هستند. پس باید به این مساله بدون لکنت زبان و تعارفات مرسوم پرداخت.»

این تهیه‌کننده یادآور شد: «کارهای زیادی در یک تا دو دهه اخیر درباره مهاجرت ساخته شده است که بدون تعارف کارهای صریحی نبودند اما اینکه فیلمسازی این جسارت داشته باشد که به قلب اروپا سفر و با پناهجویان به صورت صریح صحبت کند، اتفاق ویژه‌ای‌ست که در «زمزمه‌های گمشده در دوردست» رخ داده است.»

دزفولی با بیان اینکه فرم مستند مشاهده‌گر و کارگردان شعار نداده است، خاطرنشان کرد: «دست خارجی در این مستند در کار نیست و واقعیت مهاجرت غیرقانونی به تصویر کشیده شده است. در حقیقت «زمزمه‌های گمشده در دوردست» تلاش کرده است که با سوژه ارتباط نزدیکی برقرار کند تا بتواند با مخاطب صریح حرف بزند و وفادار به حقیقت باشد.»

در ادامه مراسم، میثم مهدیار استاد دانشگاه در سخنانی عنوان کرد: «درباره مهاجرت بسیار صحبت شده و در حوزه علوم اجتماعی این موضوع ادبیات فربهی دارد اما من می‌خواهم از زاویه‌ای که کمتر به آن توجه شده است، به این مساله نگاه کنم.»

او ادامه داد: «ما به این مساله که چه عواملی میل به رفتن را زیاد می‌کند، کمتر پرداختیم. زمانی که تعلقات کمتر می‌شود، میل به رفتن زیاد می‌شود. از سوی دیگر تصویری که در خارج از کشور نشان داده و در حقیقت ساخته می‌شود، جذاب است اما مساله این است که تصویرسازی چه قدر واقعی‌ست. در این میان تصویری که از خودمان داریم نیز مهم و عدم تقارن بین تصاویر یکی از زمینه‌های اصلی گسترش بحث مهاجرت بوده است.»

این استاد دانشگاه تصریح کرد: «درباره تصویری که از خارج از کشور وجود دارد، زیاد صحبت شده است و عده‌ای فکر می‌کنند جایی‌ست که همه مشکلات برطرف شده است و انسان‌ها در آرامش، رفاه و امنیت هستند اما من قصد دارم درباره تصویری که از جامعه ایران وجود دارد، صحبت کنم که در چند دهه اخیر پُررنگ شده است و آن چیزی‌ست که به عنوان خلقیات ایرانیان می‌شناسیم. در این میان هیچ صفت منفی نیست که به ایرانیان نسبت ندهند.»

مهدیار در پایان خاطرنشان کرد: «تصور من این است که یکی از عوامل کمتر شدن تعلقات ایرانیان نسبت به جامعه، تاریخ و هویت‌شان تحت تاثیر این ژانر بوده است اگرچه عوامل دیگر نیز در این اتفاق دخیل بوده است. زمانی که چنین تصویری از ایران می‌سازیم که کل تاریخ ایران را تاریخِ راکدِ یکپارچه سیاه و استبدادی نشان می‌دهیم، دیگر کسی نمی‌تواند آینده‌ای برای خود و خانواده‌اش متصور باشد. در حقیقت کسانی مهاجرت می‌کنند که احساس می‌کنند دیگر آینده‌ای ندارند.»

«پاتوق مستند» عنوان جدیدترین برنامه‌ای‌ست که به همت سازمان سینمایی سوره با مشارکت پردیس سینمایی آزادی در راستای هم‌اندیشی و هم‌افزایی میان مستندسازان و علاقه‌مندان به سینمای مستند، راه‌اندازی شده است و به نمایش و نقدوبررسی مستندهای روز ایران و جهان می‌پردازد.

 

برای مشاهده متن اصلی خبر اینجا را کلیک نمائید. 

به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی برنامه، اولین نشست «پاتوق مستند» که به همت سازمان سینمایی سوره در پردیس سینمایی آزادی راه‌اندازی شده است، به نمایش و نقد و بررسی مستند «زمزمه‌های گمشده در دوردست» به کارگردانی منصور فروزش و تهیه‌کنندگی سیدمهدی دزفولی اختصاص یافت.

در این مراسم که اجرای آن برعهده محمد دلاوری بود، میثم مهدیار استاد دانشگاه، منصور فروزش کارگردان، سیدمهدی دزفولی تهیه‌کننده و برخی از مستندسازان و منتقدان حضور داشتند.

پس از نمایش مستند، جلسه نقد و بررسی برگزار شد و محمد دلاوری در ابتدا بیان کرد: شاید بتوان گفت در حال حاضر به صورت روزانه با افرادی مواجه می‌شویم که یا از بقیه می‌پرسند، قصد مهاجرت دارند یا نه؟ و یا می‌گویند می‌خواهند از ایران بروند. بر اساس آمار پنجاه درصد مردم ایران تصور می‌کنند که باید بروند، در حال تلاش برای رفتن هستند و یا چیزی به عنوان میل به مهاجرت در آنان یافت می‌شود. 

وی تاکید کرد: میل به مهاجرت از خود مهاجرت تلخ‌تر است چراکه یک فرد ممکن است یک عمر در جایی زندگی کند که همواره احساس تعلق به سرزمینش نداشته باشد و زیر پای خود را محکم نبیند.

دلاوری در ادامه با بیان اینکه مردم گاهی احساس بی‌پناهی می‌کنند، بیان کرد: در حقیقت یکی از عوامل مهاجرت شاید این مساله باشد که مردم فکر می‌کنند کسی حواسش به آن‌ها نیست و مهاجرت می‌کنند تا کسی به آن‌ها توجه کند. در این میان سوال اینجاست که وظیفه حاکمیت چیست؟ آیا نباید از این مساله که میزان مهاجرت غیرقانونی در ایران در یک یا دو سال گذشته 18 برابر شده است، بترسد و یا احساس ناامنی کند؟ 

وی تاکید کرد: حاکمیت در ایران به این نتیجه رسیده است که برای امنیت باید پای قواعد اصلی‌اش محکم بایستد و انقدر در این زمینه انرژی صرف کرده که شاید فراموش کرده است باید به مسایل دیگری نیز توجه کند.  

این مجری خاطرنشان کرد: اینکه یک فیلمساز به کمپی که مهاجران غیرقانونی در آن زندگی می‌کنند، سر زده و اثری ساخته است، کار بسیار سخت، مهم و بزرگی‌ست. در حقیقت من می‌خواستم این کار را انجام بدهم اما نتوانستم در حالیکه کارگردان «زمزمه‌های گمشده در دوردست» توانسته با مهاجران غیرقانونی که وحشت‌زده هستند، ارتباط بگیرد و اثری در این زمینه خلق کند.

در ادامه مراسم ابراهیم فیاض پژوهشگر حوزه جامعه‌شناسی و استاد دانشگاه که به صورت اینترنتی مهمان این برنامه بود در سخنانی عنوان کرد: مهاجرت در جهان امروز به واسطه تکنولوژی‌های نوین و صنعت دیجیتال تبدیل به یک بحث بسیار جدی و اساسی شده ا‌ست یعنی همه می‌توانند با یک جستجوی ساده به این نتیجه برسند که در کدام کشور می‌توان به بهترین شغل رسید و در کدام کشور می‌توان مباحث علمی را به واسطه رشته تحصیلی خود دنبال کرد. 

وی ادامه داد: تولد، مرگ، ازدواج و مهاجرت جزو چهار واقعه اساسی‌ست که به شدت روی جمعیت اثرگذار است. در حقیقت نسبت به آگاهی از جهان پدیده مهاجرت به وجود می‌آید. تا قبل از دهه 50 بحث مهاجرت در ایران جدی نبود و کسانی که قصد آن را داشتند یا جزو طبقه فرادست بودند و یا دولت آن‌ها را به خارج از کشور می‌فرستاد اما از سال 50 تا 57 شوق ایرانیان برای مهاجرت بیشتر شد. میل به مهاجرت در دهه 70 میان قشر متوسط جامعه، در دهه 80 میان بیشتر اقشار جامعه و در دهه 90 میان همه اقشار حتی روستاییان افزایش پیدا کرد.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: هر کشوری که بتواند یک مغز متفکر از ایران جذب کند، امتیازات اساسی برای خود بدست می‌آورند و در حال حاضر مهاجرت از سوی دانشگاهیان بسیار زیاد شده است. 

فیاض در پایان سخنان خود مطرح کرد: مهاجرت نه امری مثبت‌ است و نه امری منفی‌ بلکه باید کار کارشناسی در ابعاد مختلف روی آن صورت بگیرد چراکه این قضیه به شدت روی آینده ایران اثرگذار است. 

در ادامه منصور فروزش کارگردان «زمزمه‌های گمشده در دوردست» با بیان اینکه اگر هزاران تحقیق و پژوهش در زمینه مهاجرت انجام شود باز هم نمی‌توان نظر قطعی درباره آن داد چراکه انسان مدام در حال تغییر و پیشرفت و تا حدودی غیرقابل پیش‌بینی‌ست، گفت: مستند «زمزمه‌های گمشده در دوردست» از یک پدیده و مساله کوچکی از مهاجرت آن هم مهاجرت غیرقانونی ایرانیان صحبت می‌کند.

وی ادامه داد: ما در این مستند به مهاجرت نخبگان نپرداختیم چراکه زیاد درباره آن صحبت شده و می‌شود و این افراد به اصطلاح همیشه در چشم هستند. 

کارگردان «زمزمه‌های گمشده در دوردست» تاکید کرد: مساله این مستند درباره افرادی‌ست که بسیار آسیب‌پذیر هستند و ما آن‌ها را نمی‌بینیم. بحث این افراد استخدام در یک بیمارستان در خارج از کشور و یا تحصیل در دانشگاه سرشناس خارجی نیست بلکه رفتن از جایی‌ست که هیچ سهمی از آن ندارند و پیدا کردن سهمی‌ست که شاید متعلق به آن‌ها نباشد. 

فروزش با اشاره به اینکه در این مستند صورت خشن و ترسناک وضعیت کمپ‌ها را نشان نداده است، مطرح کرد: یکسری مسایل را نمی‌توان نمایش داد چراکه کسی باور نمی‌کند. علاوه بر این نمایش یک سری مسایل، اخلاقی نبود و از خط قرمزهایی عبور می‌کرد که برای جامعه ما پذیرفته نیست. باید این نکته را ذکر کنم که هیچ زمان نمی‌توان همه حقیقت را به نمایش گذاشت و آن چیزی که روی پرده سینما می‌بینیم، بازنمایی ناقصی از حقیقت است. 

وی با اشاره به اینکه حقیقت در دل انسان‌هاست، گفت: اگر قرار باشد بین فضا و انسان انتخاب کنم، ترجیح می‌دهم انسان را برگزینم و باید بگویم دوربین من با انسان‌ها ارتباط برقرار می‌کند. 

فروزش خاطرنشان کرد: من به عنوان فیلمساز قرار نیست راهکار ارایه بدهم بلکه پدیده‌ای را در حد توان و سواد خود نشان داده‌ام و باید افرادی که ساعت‌ها و روزها روی این مساله کار کرده و می‌کنند و درآمدشان از این مسیر تامین می‌شود، بگویند چرا مهاجرت غیرقانونی به وجود آمده است و چه کاری می‌توان انجام داد تا به نتیجه بهینه برسد نه اینکه برطرف و پاک شود. 

سیدمهدی دزفولی تهیه‌کننده «زمزمه‌های گمشده در دوردست» در ادامه نشست با اشاره به اینکه مساله مهاجرت به دو دسته مهاجرت قانونی و غیرقانونی تقسیم می‌شود، مطرح کرد: موضوع این مستند مهاجرت غیرقانونی‌ست که طبق آمار و ارقام بیش از 80 تا 90 درصد مهاجرت از ایران را شامل می‌شود. همچنین بر اساس آمار مهاجرت، جزو 10 چالش اصلی جامعه کنونی ماست. در حقیقت مانند خونی می‌ماند که از بدن جامعه خارج می‌شود و می‌تواند آن را زمین‌گیر و آسیب‌پذیر کند. 

وی ادامه داد: وحشتناک است که بین یک دوم تا یک سوم ایرانیان به دلیل مسایل اقتصادی و معیشتی به دنبال مهاجرت هستند. پس باید به این مساله بدون لکنت زبان و تعارفات مرسوم پرداخت. 

این تهیه‌کننده یادآور شد: کارهای زیادی در یک تا دو دهه اخیر درباره مهاجرت ساخته شده است که بدون تعارف کارهای صریحی نبودند اما اینکه فیلمسازی این جسارت داشته باشد که به قلب اروپا سفر و با پناهجویان به صورت صریح صحبت کند، اتفاق ویژه‌ای‌ست که در «زمزمه‌های گمشده در دوردست» رخ داده است. 

دزفولی با بیان اینکه فرم مستند مشاهده‌گر و کارگردان شعار نداده است، خاطرنشان کرد: دست خارجی در این مستند در کار نیست و واقعیت مهاجرت غیرقانونی به تصویر کشیده شده است. در حقیقت «زمزمه‌های گمشده در دوردست» تلاش کرده است که با سوژه ارتباط نزدیکی برقرار کند تا بتواند با مخاطب صریح حرف بزند و وفادار به حقیقت باشد. 

در ادامه مراسم، میثم مهدیار استاد دانشگاه در سخنانی عنوان کرد: درباره مهاجرت بسیار صحبت شده و در حوزه علوم اجتماعی این موضوع ادبیات فربهی دارد اما من می‌خواهم از زاویه‌ای که کمتر به آن توجه شده است، به این مساله نگاه کنم.

وی ادامه داد: ما به این مساله که چه عواملی میل به رفتن را زیاد می‌کند، کمتر پرداختیم. زمانی که تعلقات کمتر می‌شود، میل به رفتن زیاد می‌شود. از سوی دیگر تصویری که در خارج از کشور نشان داده و در حقیقت ساخته می‌شود، جذاب است اما مساله این است که تصویرسازی چه قدر واقعی‌ست. در این میان تصویری که از خودمان داریم نیز مهم و عدم تقارن بین تصاویر یکی از زمینه‌های اصلی گسترش بحث مهاجرت بوده است

این استاد دانشگاه تصریح کرد: درباره تصویری که از خارج از کشور وجود دارد، زیاد صحبت شده است و عده‌ای فکر می‌کنند جایی‌ست که همه مشکلات برطرف شده است و انسان‌ها در آرامش، رفاه و امنیت هستند اما من قصد دارم درباره تصویری که از جامعه ایران وجود دارد، صحبت کنم که در چند دهه اخیر پُررنگ شده است و آن چیزی‌ست که به عنوان خلقیات ایرانیان می‌شناسیم. در این میان هیچ صفت منفی نیست که به ایرانیان نسبت ندهند.. 

مهدیار در پایان خاطرنشان کرد: تصور من این است که یکی از عوامل کمتر شدن تعلقات ایرانیان نسبت به جامعه، تاریخ و هویت‌شان تحت تاثیر این ژانر بوده است اگرچه عوامل دیگر نیز در این اتفاق دخیل بوده است. زمانی که چنین تصویری از ایران می‌سازیم که کل تاریخ ایران را تاریخِ راکدِ یکپارچه سیاه و استبدادی نشان می‌دهیم، دیگر کسی نمی‌تواند آینده‌ای برای خود و خانواده‌اش متصور باشد. در حقیقت کسانی مهاجرت می‌کنند که احساس می‌کنند دیگر آینده‌ای ندارند. 

«پاتوق مستند» عنوان جدیدترین برنامه‌ای‌ست که به همت سازمان سینمایی سوره با مشارکت پردیس سینمایی آزادی در راستای هم‌اندیشی و هم‌افزایی میان مستندسازان و علاقه‌مندان به سینمای مستند، راه‌اندازی شده است و به نمایش و نقدوبررسی مستندهای روز ایران و جهان می‌پردازد.

 

برای مشاهده متن اصلی خبر اینجا را کلیک نمائید. 

برای مشاهده فیلم صحبت های من در مراسم رونمایی مستند زمزمه های گمشده در دور دست می توانید اینجا را کلیک نمائید. 

برای مشاهده گزارش تصویری کامل در سایت خبرگزاری تسنیم می توانید اینجا را کلیک نمائید. 

 

 

 

 

 

 

گروه سینمایی هنرآنلاین: سیدمهدی دزفولی یکی از تهیه‌کنندگان «زمزمه‌های گمشده در دوردست» در گفتگو با هنرآنلاین درباره موضوع این مستند گفت: شاید یکی از تبعات پنهان وضعیت بد اقتصادی، مهاجرت باشد که به چشم سیاستمداران و اقتصاددانان نیاید اما تاثیر بسیار منفی بر جامعه ایران می‌گذارد.

وی ادامه داد: ما اگر چه کشوری هستیم که در سه دهه اخیر درگیر جنگ داخلی و خارجی نبودیم اما در جمع ۱۰ کشوری هستیم که مهاجرت از آن بسیار زیاد و این مساله قابل تامل است. طبق آمار غیررسمی سالانه بیش از یکصد هزار نفر از ایران مهاجرت می‌کنند که بسیاری از این افراد نخبگان جامعه ایران هستند؛ مانند خونی که از بدن یک انسان می‌رود و باعث مرگ تدریجی یک فرد می‌شود.

تهیه‌کننده مستند «زمزمه‌های گمشده در دوردست» تاکید کرد: وقتی به مهاجرت توجه نشود در میان‌مدت آسیب‌های فراوان آن آشکار می‌شود که تاکنون هم مشخص شده است. هدف ما در «زمزمه‌های گمشده در دوردست» توجه به آسیبی‌ است که به جامعه ایران وارد می‌شود. البته در این حوزه جسته و گریخته کارهایی انجام شده اما منسجم نبوده است، پس ما دنبال این هستیم که کار مسنجمی در این حوزه انجام دهیم که این مستند اولین حرکت در این زمینه بوده است.

دزفولی درباره همکاری خود با منصور فروزش کارگردان «زمزمه‌های گمشده در دوردست» بیان کرد: این مستند جدیدترین پروژه من و منصور فروزش‌ است که بیش از یک دهه آشنایی و رفاقت جدی داریم و در این سال‌ها پروژه‌های متعدد را با یکدیگر به انجام رساندیم. خدا را شاکرم «زمزمه‌های گمشده در دوردست» همانند کارهای قبلی، تجربه خوب و موفقی هم برای هر دو نفر ما بود.

وی ادامه داد: سال ۱۳۹۸ وقتی بحث تولید این مستند مطرح شد، من به عنوان یکی از تهیه‌کنندگان کار تمام تلاش خود را به کار بستم تا به سرانجام برسد و کار خوبی از آب دربیاید و بتوانم پشتیبانی خوبی از کارگردان و این پروژه انجام دهم. تصور می‌کنم نتیجه هم گرفتیم و از این بابت خوشحالم.

تهیه‌کننده «زمزمه‌های گمشده در دوردست» با اعلام این خبر که قرار است به زودی این مستند به نمایش عمومی برسد، گفت: طبق صحبتی که با دوستان مرکز مستند و تلویزیونی سوره شده، قرارست این مستند در محافل مختلف پس از رایزنی‌ها از یک بستر مناسب پخش شود‌. همچنین این اثر برای جشنواره مستند سیما نیز ارسال شده است. البته «زمزمه‌های گمشده در دوردست» پیش از این در جشنواره جهانی فیلم فجر، بخش غیررقابتی جشنواره سینماحقیقت و امسال در بخش بازار جشنواره فیلم کن حضور داشت که اتفاقات مهم و خوبی برای این مستند بوده است.

دزفولی تاکید کرد: معتقدم اگر یک مستند خوب دیده نشود، هر چقدر هم کار خوبی باشد اما گویی ساخته نشده است. هدف مستند این است که حرف مهمی را به مخاطب خود برساند و به همین دلیل باید به خوبی دیده شود که در این مسیر، برگزاری نشست، کارگاه، تبلیغات در فضای مجازی و مراکز تخصصی و... همه به دیده شدن کار و شناساندن آن به مارکت و مخاطب مهم و اثرگذار است.

وی با بیان اینکه مخاطب اصلی این مستند افرادی هستند که می‌خواهند از ایران بروند و تصور می‌کنند حتما و قطعی آینده عالی و روشنی در انتظار آنهاست، افزود: ما در این مستند نشان می‌دهیم مهاجرت نسخه همگانی نیست و باید نگاه واقع‌بینانه به این مساله داشت، چرا که برای برخی‌ها می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد و برای بسیاری منجر به اتفاقات نامطلوب شود. مهاجرت مساله پیچیده‌ای است که سه ضلع دارد؛ کشور مبدا، مسیر عبور و کشور مقصد که برای پرداختن به مساله مهاجرت باید به این سه ضلع اصلی دقت کرد.

دزفولی در پایان درباره تجربه خود از تهیه این مستند خاطرنشان کرد: تهیه و تولید پروژه در اروپا، پرداختن به موضوعات فراموش‌شده اجتماعی و همچنین برقراری ارتباط با طیف مختلف ایرانیان تجربه ارزشمندی برایم رقم زد که امیدوارم در کارهای بعدی نیز تکرار شود.

مستند زمزمه‌های گمشده در دوردست

مستند ۶۰ دقیقه‌ای «زمزمه‌های گمشده در دوردست» محصول مرکز مستند و تلویزیونی سوره است و پیش از این در بخش جنبی پانزدهمین جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» و بخش مستند زیر ذره‌بین سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر حضور داشته است. این مستند همچنین در بازار فیلم کَن که همزمان با هفتاد و پنجمین دوره جشنواره فیلم کَن برگزار شد، حضور داشت.

در خلاصه داستان «زمزمه‌های گمشده در دوردست» آمده است: گروهی از پناهجویان ایرانی و افغان در شهر کوچکی در صربستان زندگی می‌کنند. آن‌ها برای زندگی بهتر می‌خواهند از مرزهای اروپا عبور کنند. این پناهجویان از آینده‌ای که برای خود متصور هستند، صحبت می‌کنند.

 

برای مشاهده اصل مصاحبه می توانید اینجا را کلیک نمائید. 

به گزارش خبرنگار ایلنا، مستند «زمزمه‌های گمشده در دور دست» به کارگردانی منصور فروزش و تهیه‌کنندگی مشترک مهدی دزفولی و منصور فروزش با موضوع مهاجرت به شرایط مهاجران غیر قانونی ایرانی در کمپ صربستان می‌پردازد.

مستند ۶۰ دقیقه‌ای «زمزمه‌های گمشده در دور دست» که محصول سال ۱۴۰۰ است، پیش از این در بخش جنبی پانزدهمین جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» و بخش مستند زیر ذره‌بین سی‌وهشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر حضور داشته است. این اثر همچنین در بازار بین‌المللی فیلم «کَن» که همزمان با هفتاد و پنجمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «کَن» برگزار شد، حضور داشت.

با یکی از تهیه‌کنندگان این فیلم مستند گفتگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

مهاجرت امروز در جامعه ما، تا چه اندازه مسئله‌ای جدی است که برای پرداختن به آن به سراغ ساخت یک اثر مستند رفتید؟

سال ۱۳۹۸ تولید این مستند آغاز شد، بخشی از مستند قبل از شیوع کرونا در صربستان کلید خورد، به دلیل شیوع این ویروس مدتی متوقف شد و بعد دوباره ساخت آن ادامه پیدا کرد. این مستند به طور کل خارج از ایران ساخته شده است و از آنجا که من و منصور فروزش معتقد بودیم که مهاجرت موضوع بسیار مهمی است و در سال‌های اخیر جامعه ما بیش از همیشه درگیر آن است، تمام سعی خود را به کار بردیم تا اثری در خور و با کیفیت ساخته شود.

مهاجرت در چند دوره در کشور ما افزایش پیدا کرده است؛ پیش از انقلاب، دوره جنگ، دهه ۱۳۷۰، پس از اتفاقات سال ۱۳۸۸ و در نهایت مشکلات اقتصادی در سال‌های اخیر دوره‌هایی هستند که مهاجرت ایرانیان به دیگر کشورهای دنیا رشد چشم‌گیری داشته است. در این دوره اخیر موج مهاجرت به نظر بسیار بیشتر از همیشه است و به همین دلیل می‌توان مهاجرت را مسئله‌ای مهم دانست که لازم است بسیار بیشتر از این به آن پرداخته شود.

با توجه به اینکه فیلم به موضوع ملتهب و خاصی چون مهاجرت غیر قانونی می‌پردازد، چقدر محدودیت‌ها در کلیت اثر تأثیرگذار بوده و باعث شده تا به برخی مسائل نپردازید؟

در ایران ما با ممیزی چندانی مواجه نشدیم. در واقع می‌توان گفت که هیچگونه سانسوری متوجه «زمزمه‌های گمشده در دور دست» نشد و تنها چند نکته کوچک که مشخصاً خط قرمز هستند و امکان نمایش‌شان در ایران وجود ندارد به اندازه حدود ۴ دقیقه از فیلم حذف شدند.

علاوه بر این ما صحنه‌هایی داشتیم که امکان پخش آن‌ها وجود نداشت. افرادی که به شکل غیر قانونی مهاجرت می‌کنند معمولاً دچار مشکلات روحی می‌شوند که پخش بخش‌هایی از صحبت‌هایشان در یک مستند اصلاً به صلاح آن‌ها نیست. در واقع به لحاظ اخلاقی انتشار این صحنه‌ها درست نبود و ما تصمیم گرفتیم آن‌ها را حذف کنیم.

در کمپ‌های پناهندگان نیز شرایطی خاص حاکم است. درواقع زن و مرد در هر شرایطی با هم هستند و این وضعیت باعث می‌شود گاه به دلیل مسائل ناموسی، دعواهای وحشتناک و حتی اتفاقات ناگوار بسیاری رخ دهد. به عنوان مثال زمان فیلمبرداری این مستند قتلی در آن کمپ رخ داده بود که به دلیل مسائل غیراخلاقی آن، ترجیح دادیم آن را در این مستند نشان ندهیم. در کمپ افغانستانی‌ها که در فیلم شاهد هستید نیز اتفاقاتی رخ داد که اصلاً پرداختن به آن‌ها اخلاقی و درست نبود.

در کل باید گفت که مهاجرت مسئله‌ای واقعاً پیچیده است که در پرداخت آن باید خیلی دقت کنیم. با این حال باید بگویم که «زمزمه‌های گمشده در دور دست» مستندی صریح است. مستندهای زیادی در این سال‌ها با موضوع مهاجرت ساخته شده اما اینکه در اروپا با ایرانیان مهاجر به صورت صریح صحبت شود را تا امروز نمونه‌ای ندیده‌ام.

مستند «زمزمه‌های گمشده در دور دست» به قدری مهاجرت غیر قانونی را تلخ و ناگوار به تصویر کشیده که مخاطب را از انجام این کار می‌ترساند. آیا شما قصد داشتید واقعاً مخاطبی که چنین قصدی دارد را بترسانید و از انجام این کار منصرف کنید؟

مهاجرت به دو صورت انجام می‌شود، برخی افراد به صورت قانونی با توجه به موقعیتی که دارند این کار را انجام می‌دهند و درگیر مشکلات و مصائب مهاجرت غیر قانونی نمی‌شوند و اتفاقات دیگری برای آن‌ها رقم می‌خورد، اما آنچه که در این مستند به آن می‌پردازیم مهاجرت غیر قانونی است؛ فرد مهاجر بدون سرمایه زیاد، تحصیلات، تخصص و… تصمیم می‌گیرد از کشور خارج شود و طبعا مسیر سختی را طی می‌کند.

ما سعی کردیم واقعیت موجود را روایت کنیم در این‌باره که برخی تصور می‌کنند به هر شکل خود را به خاک اروپا برسانند، آنجا از آن‌ها استقبال می‌شود و زندگی فوق‌العاده‌ای را آغاز می‌کنند اما واقعاً اینگونه نیست. بر خلاف مردم سوری، یمنی، افغانستانی و… که در این سال‌ها درگیر جنگ داخلی بوده‌اند؛ ایرانیان تنها افرادی هستند که بدون وجود جنگ داخلی آمار مهاجرتی بالایی دارند.

مردم ایران اکثراً به دلیل وضعیت اقتصادی بد از کشور مهاجرت می‌کنند و مهاجرت غیر قانونی به آن‌ها صدمات روحی بسیاری وارد می‌کند، چراکه آن‌ها پل‌های پشت سر خود را خراب کرده‌اند، با خیال و آرزوی دستیابی به یک زندگی خوب کشور را ترک کرده‌اند اما در شرایط بسیار بدتری قرار گرفته‌اند، از نزدیکانشان دور شده‌اند و حتی بسیاری مواقع اعضای خانواده‌شان را در این مسیر از دست می‌دهند، آنها باید مدتی طولانی در یک کمپ بدون دسترسی به حقوق اولیه یک انسان زندگی کنند به طوری که حتی از آن‌ها بارها دزدی می‌شود.

این مصائب و اتفاقات، مسائلی هستند که اکثر ایرانیان از آن‌ها خبر ندارند و لازم است که اطلاع‌رسانی‌های بیشتری در این مورد صورت بگیرد که این مستند می‌تواند قدمی در این راستا باشد.

با توصیفات شما می‌توان گفت مهاجران غیر قانونی در شرایط بسیار بدتری از آنچه که در فیلم می‌بینیم، قرار می‌گیرند؟

بله، ما سعی کردیم بسیاری از اتفاقات ناگوار و وحشتناک را از فیلم حذف کنیم. مهاجرت غیر قانونی مسئله پیش پا افتاده و ساده‌ای نیست و واقعاً موضوع پیچیده‌ای است. حتی شبکه‌های ماهواره‌ای که به عنوان شبکه‌های اپوزیسیون آن‌ها را می‌شناسیم در سال‌های اخیر چند مستند درباره مهاجرت غیر قانونی ایرانیان ساخته و پخش کرده‌اند که در همان مستندها که انتظار می‌رود رویکردشان در جهت مثبت نشان دادن این مسئله و تبلیغ اروپا باشد، اینگونه مهاجرت را بسیار وحشتناک نشان داده‌اند. حتی در بخش‌هایی از این مستندها دیدم که افراد توصیه می‌کردند کسی با تصور زندگی بهتر دست به مهاجرت غیر قانونی نزند.

این مسائل نشان می‌دهد که مقوله مهاجرت غیر قانونی چقدر پیچیده است. متأسفانه درباره مهاجرت در کشورمان هیچ پژوهش علمی صورت نگرفته و افراد تصورات غلطی درباره آن دارند و معمولاً پس از این اقدام است که با واقعیات ترسناک آن مواجه می‌شوند. ما سعی کردیم این مسائل را هم به مخاطب نشان دهیم و مسئله مهاجرت را از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار دهیم.

انتخاب کمپ و کاراکترهای حاضر در فیلم بر چه اساس صورت گرفته است؟

سخت‌گیری‌ها درباره کمپی که فیلم «زمزمه‌های گمشده در دور دست» به سراغ آن رفته، بسیار کمتر بود. در کشورهای اروپایی معمولاً کمپ مهاجران با مسائل امنیتی گره خورده و به همین دلیل امکان حضور گروه‌های فیلمبرداری در این کمپ‌ها وجود ندارد ولی در صربستان این حساسیت کمتر بود و همکاری خوبی با ما صورت گرفت.

افرادی که در این مستند حضور دارند همگی کاملاً تصادفی انتخاب شده‌اند و این به واقع‌گرایی بیشتر فیلم کمک کرده است.

در تجربه تحقیق، پژوهش و فیلمبرداری این مستند چه تفاوتی بین مهاجران ایرانی و دیگر کشورها وجود داشت؟

مسئله اصلی مهاجرت ایرانیان مشکلات اقتصادی است. ما عوارض مشخص مشکلات اقتصادی مثل تورم، افزایش حاشیه‌نشینی، بیکاری، افزایش خودکشی، مشکلات روحی و… را به خوبی می‌شناسیم اما این اتفاق، عوارض دیگری نیز دارد که کمتر به آن‌ها پرداخته شده است.

هر گاه که مشکلات اقتصادی در کشور افزایش پیدا می‌کند تعداد مهاجرت‌ها نیز بیشتر می‌شود و این پدیده‌ای است که مسئولان کشور شناخت چندانی از آن ندارند چون مسئله چندان ملموسی نیست. کشوری که سالانه بیش از ۱۰۰هزار نفر از ساکنان آن اقدام به مهاجرت غیر قانونی می‌کنند، قطعا درگیر معضل بزرگی است و طبق آماری که شنیده‌ام میزان مهاجرت در حال حاضر رشد چشمگیری داشته است. علاوه بر اینکه این اتفاق منجر به از دست دادن نخبگان می‌شود. افرادی که به صورت غیر قانونی مهاجرت می‌کنند مثل قطره‌های خونی هستند که از بدن این کشور خارج می‌شوند و کسی نیست که جلوی این خونریزی را بگیرد. مهاجرت امروز جزو ۱۰ معضل اصلی کشور است.

به تازگی برای ساخت مستند دیگری با موضوع سقط جنین اقدام کرده‌ام که این هم یکی دیگر از عوارض مشکلات اقتصادی در کشور است و به همین دلیل امروز کمتر زوجی حاضر به فرزندآوری می‌شوند.

این‌ها عوارض نامحسوس مشکلات اقتصادی هستند و دلیل مهاجرت ایرانیان در اکثر موارد مشکلات اقتصادی یا تنش‌های سیاسی است در حالیکه مهاجران دیگر کشورها به دلیل خطرات جنگ دست به این کار می‌زنند.

در مستند شما نشانی از مهاجرت‌های غیر قانونی موفقیت‌آمیز دیده نمی‌شود. آیا اینگونه مهاجرت‌ها هیچ‌گاه به موفقیت ختم نمی‌شوند یا شما سعی داشتید به این مسئله نپردازید؟

آماری درباره میزان موفقیت در اینگونه مهاجرت‌ها وجود ندارد اما حقیقت این است که موفقیت در اینگونه مهاجرت‌ها بسیار اندک است. ما ساخت این مستند را به صورت سریالی ادامه می‌دهیم و قصد داریم در قسمت‌های بعدی به سراغ افرادی برویم که توانسته‌اند در کشوری اروپایی اقامت داشته باشند و ما در واقع سرنوشت این افراد را دنبال می‌کنیم.

آنچه مسلم است اینکه اکثر این افراد زندگی رضایت‌بخشی ندارند و درگیر مسائلی چون نژادپرستی افراد، نداشتن شغل مناسب و درگیری با بیماری‌های مختلف هستند. معمولاً این افراد متأسفانه به هدف خود نمی‌رسند و نمی‌توانند احساس خوشبختی کنند.

با توجه به اینکه حدود سه سال از ساخت این مستند می‌گذرد، محتوای آن دچار کهنگی نشده است؟

شرایط مهاجرت غیر قانونی به طور کل تغییر چندانی نداشته و می‌توان گفت که حتی ۲۰ سال پیش هم شرایط به همین صورت بود. همه افرادی که دست به مهاجرت غیر قانونی می‌زنند با قاچاقچی انسان روبرو می‌شوند، از موانع طبیعی باید عبور کنند، برخی جانشان را از دست می‌دهند، با کمبود غذا مواجه می‌شوند و برخی با مشکلات روحی دست و پنجه نرم می‌کنند و سال‌هاست که این شرایط حاکم است و تغییری نکرده است اما شاید جزئیاتی درباره برخی کشورها تغییر کرده باشد که قطعاً لطمه‌ای به محتوای این اثر نزده است.

 

برای مشاهده اصل مصاحبه می توانید اینجا را کلیک نمائید.