گاه نوشته ها

مهدی دزفولی هستم، وبلاگ نویسی را از شهریور ماه 1382 آغاز کردم.علاوه بر وبلاگ نویسی، فعالیت های مختصر مطبوعاتی (همکاری با هفته نامه پنجره، فصلنامه ارغنون، روزنامه شرق و اعتماد) و مستند سازی هم داشته ام.پیش از این سردبیر سابق سایت خبری تحلیلی شفاف و مدیر اجرایی فصلنامه ارغنون بوده ام.

پیش از این 3 وبلاگ دیگر داشته ام که به دلایلی یا فعالیت آن ها متوقف شد و یا با فیلتر مواجه شدند و این وبلاگ چهارمین وبلاگی است که در آن می نویسم.امیدوار اینجا محلی برای تبادل آرا و نظرات مختلف باشد و بتوانم به صورت مستقیم نوشته های خودم را در اختیار دیگران قرار دهم.

بایگانی

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

سایت و درگاه خرید آثار من

دوشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۹، ۰۲:۲۶ ب.ظ

 

با سلام و احترام

 

از این پس دوستان و علاقمندانی که خواهان خرید مستندها و کتاب های اینجانب می باشند، می توانند با مراجعه به این سایت به صورت یک جا تمامی آثار حقیر را مشاهده کنند و در صورت تمایل خریداری نمایند و برایشان یا ارسال شود و یا به صورت اینترنتی قابل مشاهده باشد.

 

ارادت

 

برای مشاهده این مصاحبه در خبرگزاری فارس، می توانید اینجا را کلیک نمائید.

 

خبرگزاری فارس- گروه رادیو و تلویزیون: مستند «قمار» تازه ترین مستند تاریخی سیاسی است که با موضوع مک فارلین ساخته شده و در تیرماه امسال نیز در خبرگزاری فارس رونمایی شد.

موضوع مستند پیرامون مذاکرات مخفیانه ایران و آمریکا در دهه شصت و در اوج جنگ ایران و عراق است که برای اولین بار تبدیل به مستند شده است. ماجرای مک فارلین مربوط به روابط میان ایران و آمریکا در حدود ۳۵ سال قبل است که بعدها به ایران‌-گیت هم مشهور شد.

آن زمان و در پشت پرده میان برخی از مقامات ایرانی و آمریکایی در اواسط دهه ۶۰ و اوج جنگ ایران و عراق روابط پنهانی برقرار شده بود تا ایران به ظاهر بتواند به آزادی گروگان‌های آمریکایی و فرانسوی در لبنان کمک کند و از آن طرف هم آمریکایی ها به ایران تجهیزات و سلاح های محدودی را بدهند تا توازنی در جنگ میان ایران و عراق برقرار شود. مسئول اصلی مذاکرات در داخل ایران آیت الله هاشمی رفسنجانی بود که معتقد بود ایران می تواند با همین مذاکرات محدود به روابط سیاسی با آمریکا برسد و مسائل میان دو کشور حل شود، هر چند که مذاکرات مخفیانه باشد و فقط تعداد بسیار محدودی از اطرافیان او از مذاکرات مخفیانه اطلاع داشته باشند.

در طرف دیگر در آمریکا هم مقام اصلی پشت پرده مذاکرات رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا و مشاور مستعفی امنیت ملی‌اش رابرت مک فارلین بود. موضوع از سال 1364 آغاز شده و تا آبان سال 1365 پیش رفته بود و تبادلاتی نیز میان دو طرف ایرانی و آمریکایی انجام شده بود اما افشاگری مذاکرات و سفر مک فارلین به تهران آن هم توسط نشریه الشراع لبنان باعث شد تا هم مذاکرات بر هم خورد و هم بعدها مشخص شود جزئیات مذاکرات چه چیزهایی بوده است و جنجالی در ایران و آمریکا ایجاد شود.

این مستند به کارگردانی «سیدمهدی دزفولی» در 80 دقیقه ساخته شده و کتابی ۴۲۰ صفحه‌ای نیز با همین مضمون منتشر شده است که درباره مذاکرات ایران و آمریکا نوشته شده است. به همین بهانه با سیدمهدی دزفولی کارگردان این مستند مصاحبه ای را ترتیب دادیم که در ادامه می خوانید:

 

**آقای دزفولی زاده اگر امکان دارد در ابتدا کمی درباره مستند خود توضیح دهید. چرا این مستند در این مقطع ساخته و رونمایی شد؟

-مستند قمار پیرامون مذاکرات ایران و آمریکا در سال 1364 و 1365 است. ایران در آن سال ها به دلیل آنکه درگیر جنگ با رژیم صدام بود نیاز به سلاح داشت تا بتواند هواپیماهای میگ عراقی که تا ارتفاع 80 هزار پا پرواز می کردند و موشک های هارپون آن ها را سرنگون می کرد یا تانک های تی 72 عراقی را که شوروی در اختیار آن ها قرار داده بود و فقط موشک های تاو می توانست آنها را منهدم کند بدست آورد.

این سلاح ها هم آمریکایی بود و در آن زمان هم رابطه ایران و آمریکا مثل امروز قطع بود و ایران با تحریم ها مواجه بود. بحث دلالین اسلحه برای خرید سلاح ها همان زمان مطرح شد که می توانند سلاح های مورد نظر ایران را تامین کنند به شرط اینکه گروگان های آمریکایی که در لبنان از سال 61 به گروگان گرفته شده بودند با واسطه گری ایران آزاد شوند. ایران در لبنان نفوذ معنوی داشت و می توانست به آزادی گروگان ها کمک کند. به هر حال مذاکرات مخفیانه ای شکل گرفت و در حدود 10 محموله سلاح در سال های 64 و 65 بین ایران و آمریکا رد و بدل شد و چند گروگان هم آزاد شدند اما از طریق یک نشریه لبنانی به نام الشراع ماجرا لو رفت و اینکه رابرت مک فارلین مشاور امنیت ملی رونالد ریگان هم خرداد 65 به تهران آمده بود کار را وخیم تر کرد و باعث جنجالی در ایران و آمریکا شد که بعد از انقلاب و تسخیر سفارت آمریکا بی نظیر بود.

به نظر من که نه، به گواهی اتفاقاتی که رخ داد نشان داده شد که ایران برنده مذاکرات نبوده است. در مذاکرات الجزایر ایران و آمریکا تفاهم کردند اما به دلیل یک کلمه تابعیت که ایرانی های فراری توانستند تابعیت آمریکایی بگیرند و اموال خودشان را محفوظ نگه دارند مذاکرات به ضرر ایران شد.

 

**و این موضوع پیش بیاید که مذاکره پنهانی در صورت دشمنی چه معنایی دارد؟

-بله. دقیقا. همین مساله باعث شد تا خیلی ها سوال کنند که چطور ایران و آمریکا که به ظاهر دشمن هم هستند پشت پرده مذاکره کرده اند؟ این سوال مهمی بود. بعد که اسناد و اطلاعات منتشر شد مشخص شد بهانه مذاکره تامین سلاح ایران و آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان بوده اما در اصل پشت پرده مذاکرات، تعیین سرنوشت جمهوری اسلامی بعد از فوت امام خمینی(ره) بوده است. اینکه بعد از امام یک جریان نزدیک به غرب روی کار بیاید این جریان بتواند مسیر جمهوری اسلامی را تغییر دهد و از این دست حرف های مهم و کلان.

نکته مهمتر هم این بود که مشخص شد اسرائیلی ها هم در مذاکرات نقش داشتند. یعنی چهره ای همانند امیرام نیز به عنوان مشاور شیمون پرز با اسم و پاسپورت جعلی ایرلند به تهران آمده بود به همراه رابرت مک فارلین، با برخی از چهره های ایرانی همانند حسن روحانی و دکتر محمد علی هادی و ... مذاکره کرده بود و در نهایت هم در فرانسه با حسن روحانی در همان سال ها مذاکره شده بود. این ها چیزهای عجیبی بود که کمتر درباره آن در داخل ایران صحبت شده بود.

**میتوان گفت که شما در هنگام تحقیق و پژوهش درباره این ماجرا به مطالب تاریخی جدیدی رسیدید که پیش تر عنوان نشده بود؟

-ببینید مطالب تاریخی جدیدی نیست. همان زمان در آمریکا به اینها پرداخته شده بود و کلی از اسناد مذاکرات و ... منتشر شد. اما خب به دلیل عدم وجود اینترنت و شبکه های اجتماعی و ... اینها به داخل ایران نیامد و سال ها بعد در داخل ایران به صورت محدود به این مسائل و موضوعات پرداخته شد. من هم در این کار به خیلی از این اسناد مراجعه کردم. البته به روایت طرف ایرانی هم پرداختیم که بعدا  نگویند ما یک طرفه به پیش رفته ایم. بالاخره خاطرات آقای هاشمی در سال 1364 و 1365 به همه این موارد و موضوعات اشاره کرده است. همچنین موسسه آقای هاشمی کتاب مذاکرات مک فارلین را منتشر کرده است. اما همه اینها نسبت به روایت های آمریکایی حقیقتا یک صدم هم نیست. در آمریکا کلی کتاب و سند منتشر شد. کلی درباره این مذاکرات حرف زده شد و اینها قابل توجه بود و هست.

 

**چرا شما در این زمان و مقطع به سراغ این پرونده رفته و به آن پرداختید؟

-مقتضای سن من و مطالعات من اجازه این را نمی داد که مثلا 20 سال پیش به سراغ این پرونده بروم. من اولین بار سال 86، 87 درباره این پرونده مطالعاتی کردم و بعد سال 91 و 92 عمیق تر شد و به صورت جدی از سال 97 وارد این پرونده و نوشتن کتاب و ساخت مستند شدم. البته این سال ها هم بحث مذاکرات بالا گرفته است که طبیعتا ساخت چنین مستندی را طلب می کرد.

به هر حال ما در هر دولتی شاهد بحث مذاکره ایران و آمریکا بوده ایم. در دولت اصلاحات بارها این بحث مطرح شد و ایران و آمریکا در بحث افغانستان همکاری هایی را با هم انجام دادند. دوره آقای احمدی نژاد هم مطرح شد که ایران و آمریکا در عراق همکاری هایی کردند. سال 91 هم مذاکراتی مخفیانه در عمان انجام شد که بعد منجر به مذاکرات ژنو و بعد هم ثمردهی برجام در سال 94 شد آن هم در دولت آقای روحانی که همین چند سال پیش بود. قطعا چند ماه آینده چه ترامپ انتخاب بشود و یا نشود چه سال آینده در ایران یک رئیس جمهور اصلاح طلب یا اصولگرا روی کار بیاید این بحث مذاکرات ایران و آمریکا همچنان ادامه دارد.

همه اینها نسبت به روایت های آمریکایی حقیقتا یک صدم هم نیست. در آمریکا کلی کتاب و سند منتشر شد. کلی درباره این مذاکرات حرف زده شد و اینها قابل توجه بود و هست.

 

**چرا؟

-به دلیل شرایط اقتصادی و سیاسی جامعه ما. تا  زمانی که ما درگیر تحریم های سنگین و سخت هستیم، آمریکا در منطقه ما پایگاه دارد و حضور جدی دارد و ما را تهدید به حمله نظامی می کند، بحث ما با آمریکا هم جدی خواهد بود و دائم زمزمه مذاکرات مطرح می شود. به هر حال آمریکا در حال حاضر کشور اول دنیاست و ما با آن درگیر هستیم. از روز اول پیروزی انقلاب هم درگیر بودیم و همچنان هم ادامه دارد. این ها باعث می شود که بحث مذاکره ادامه دار باشد. چیزی است که به این زودی ها حل نمی شود. حالا در این شرایط ما باید ببینیم مذاکره خوب و بد چیست. در تاریخ چه مذاکراتی داشتیم با آمریکایی ها.

**چند نمونه در این زمینه را مثال می زنید؟

-بله. مثلا ما مذاکرات الجزایر را در سال 59 داشتیم. بعدش همین مذاکرات مک فارلین بود. بعدش سال 69 و 70 مذاکرات با پیکو به نمایندگی از آمریکایی ها با ایران بود. بعدش مذاکرات سعدآباد در سال 82 برای پرونده هسته ای ایران بود و آخرینش هم همین مذاکرات برجام در سال های 92 تا 94 بود.

 

**برداشت شما از چنین رویدادها و وقایعی چیست؟

-به نظر من که نه، به گواهی اتفاقاتی که رخ داد نشان داده شد که ایران برنده مذاکرات نبوده است. در مذاکرات الجزایر ایران و آمریکا تفاهم کردند اما به دلیل یک کلمه تابعیت که ایرانی های فراری توانستند تابعیت آمریکایی بگیرند و اموال خودشان را محفوظ نگه دارند مذاکرات به ضرر ایران شد. در مذاکرات مک فارلین هم که ما به آن پرداختیم بارها سر ایران کلاه گذاشته شد. سلاح های معیوب به ایران داده شد، سلاح هایی که آرم اسرائیلی بود داده شد. چندین برابر پول سلاح ها را بیشتر از ایران گرفتند و از این دست مسائل. سر مذاکرات پیکو هم ایران با رایزنی های خود باعث آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان شد اما آمریکایی به تعهدات خودشان عمل نکردند. در موضوع مذاکرات سعدآباد هم همین اتفاق رخ داد و ایران صنعت هسته ای خود را بیش از یکسال تعلیق کرد و در نهایت ما به حق وحقوق خود نرسیدیم. در مذاکرات برجام هم که شاهد نتایجش در حال حاضر هستیم.

آنها چندین کتاب خاطرات و تحلیل در این زمینه داشته اند که به طور مستقیم به ماجرای مک فارلین پرداخته است. در سال ۲۰۱۸ نیز که فیلم «ساخت آمریکا» را با بازی تام کروز ساختند که تم اصلی فیلم همین ماجرای مک فارلین بود.

 

**این موضوع مهمی است که چرا ایران همواره بازنده این مذاکرات بوده است؟

-من نظر خاصی واقعا ندارم. اما احساس می کنم ما با شیوه و ادبیات مذاکرات آشنا نیستیم. بلد نیستیم چگونه مذاکره کنیم تا برنده شویم. دائم از موضع ضعف وارد می شودیم و وقتی ضعیف وارد شویم، متضرر هم خارج می شویم.

**برای ساخت مستند شما و چاپ کتاب مشکلی رخ نداد؟

-نه خدا را شکر مشکل خاصی نبود. برخی از سلایق اعمال شد و دست ما هم نبود اما در کل سنگ اندازی جدی رخ نداد و خدا را شکر کار به نتیجه رسید.

**درباره پرونده مک فارلین آمریکایی ها هم فیلم و کتاب داشته اند و آن را تحلیل کرده اند؟

-بله چندین بار تا به الان این موضوع مورد پرداخت آمریکایی ها قرار گرفته است. آنها چندین کتاب خاطرات و تحلیل در این زمینه داشته اند که به طور مستقیم به ماجرای مک فارلین پرداخته است. در سال ۲۰۱۸ نیز که فیلم «ساخت آمریکا» را با بازی تام کروز ساختند که تم اصلی فیلم همین ماجرای مک فارلین بود.

 

**جز مستندی که شما ساخته اید، ما اثر دیگری در این باره داشته ایم؟

-چندتایی کتاب در این باره نوشته شده است. در مرکز مطالعات جنگ روزشمار جنگ نوشت نیز جلد ۴۴ آن به ماجرای مک فارلین اختصاص دارد که البته فقط به واکنش رسانه ها بسنده کرده است. در سال 88 هم کتاب خاطرات آقای هاشمی منتشر شده که ماجرای مک فارلین از دید آقای هاشمی روایت شده و که تقریبا نصف کتاب درباره تاریخ لبنان و گروه های لبنانی و عکس و نقشه بود و مابقی هم مطالب سطحی و دم دستی بود. موارد کاملا سطحی مطرح شده و به خیلی از موضوعات هم اصلا پرداخته نشده است. یک کتاب ۳۰-۴۰ صفحه ای هم که انتشارات روزنامه ایران همان بهار سال ۸۸ منتشر کرد که بیشتر شبیه دانستنی‌های خیلی فشرده و خلاصه ای از ماجرای مک فارلین است.

-بازخوردهای کار شما چطور بوده؟

خدا را شکر در روزنامه ها و خبرگزاری ها و سایت های داخلی و خارجی خوب به مستند پرداخته شد. کتاب هم خدا را شکر در حد خودش مورد توجه قرار گرفت و فروش به نسبت خوبی داشته است.

چرا مطالعه پرونده مک فارلین مهم است؟

پنجشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۹، ۱۰:۴۲ ب.ظ

برای مطالعه این یادداشت در سایت دانا، می‌توانید اینجا را کلیک نمائید. 

 

تا قبل از سال 1388 توجه به تاریخ انقلاب در کشور ما خیلی وجود نداشت و محدود بود. یک دلیل عمده هم آن بود که گمان می رفت شاید مسائل تاریخی متولیان خاص خود را دارد و مراکزی همانند مرکز اسناد انقلاب اسلامی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی و ... متولی پرداختن به تاریخ انقلاب اسلامی هستند و دیگران نباید در آن دخالت کنند! اما وقایع سال 88 و وارونه نمایی های از تاریخ نشان داد که این نهادها به تنهایی برای روایت تاریخ انقلاب اسلامی کارآمد نیستند و تولیدات آنها در سطح جامعه آن طور که باید و شاید مورد توجه قرار نمی گیرد و طرحی نو باید در انداخت. به همین دلیل کم کم نهضت مستندسازی تاریخی سیاسی آغاز شد و در دهه نود که اکنون در سال آخر آن قرار داریم این نهضت به اوج خود رسیده است و در طی این سال ها شاهد تولیدات تاریخی سیاسی شاخص بوده ایم که تماما توسط جوانان انقلابی و علاقمند به تاریخ انقلاب انجام شده است. شاهد ثمرات فراوان آن هم هستیم که توانسته است بخشی از جامعه را آگاه کند، بحث پیرامون این تولیدات زیاد شود و در نهایت نگاه دقیق تری به برخی از مقاطع مهم تاریخ انقلاب بشود.

اما در کنار این بررسی های تاریخی، جای خالی پرداختن به پرونده های تاریخی مذاکرات ایران و آمریکا حس می شد. به خصوص که از سال 1391 بحث مذاکرات با آمریکا به صورت جدی مطرح شد و از سال 92 عملا وارد بحث مذاکرات در دولت آقای روحانی شدیم و برجام منعقد شد و این روزها شاهد عواقب آن هستیم.

یکی از مغفول واقع شده ترین مذاکرات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مذاکرات ایران و آمریکا در سال های 64 و 65 بود که بعدها به پرونده مذاکرات مک فارلین یا ایران کنترا یا ایران گیت معروف شد. ماجرا هم از آنجا آغاز شد که از سال 1361 برخی از آمریکایی ها و فرانسوی ها توسط گروه های مردمی در لبنان به گروگان گرفته شدند و برای اینکه مردم لبنان بتوانند اسرائیل را ازجنوب لبنان اخراج کنند به این گروگان گیری متوسل شدند. از آنجا که ایران در بین شیعیان لبنان هم نفوذ داشت می توانست برای آزادی آن ها اقدام کند. در طرف مقابل چون ایران درگیر جنگ با عراق در مرزهای غربی خود بود آمریکایی ها از طریق دلالین اسلحه همانند منوچهر قربانی فر و عدنان خاشقچی و ... به ایران متصل شدند تا سلاح به ایران بفروشند و گروگان های غربی در لبنان آزاد شوند و یک طیف سیاسی خاص در ایران معقول و اهل مذاکره به نظر برسد و برای بعد از فوت امام (ره) جانشنین مناسبی معرفی شوند!

طبق اسناد و مدارک و گفته ها، دو کانال برای مذاکرات ایران و آمریکا در سال 64 و 65 شکل گرفت و مجموعا از طریق این دو کانال بیش از 10 بار تبادل هایی انجام شد و ایران هم به آزادی چند گروگان آمریکایی در لبنان کمک کرد. در همین بین آمریکایی ها به این نتیجه رسیده بودند که شاید بتوانند به ایران هم سفر کنند و مذاکرات را در سطح بالاتری پیگیری کنند و به همین دلیل در خرداد 1365 رابرت مک فارلین مشاور امنیت ملی رونالد ریگان به تهران سفر کرد و همین سفر بعدها در نشریه الشراع لبنان افشا شد و جنجال عظیمی را در ایران و آمریکا به وجود آورد که حتی ریگان تا مرحله استیضاح نیز پیش رفت.

اما در ایران به دلیل موقعیت چهره هایی همانند مرحوم هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، محسن رضایی، فریدون وردی نژاد و ... ماجرای افشاگیری درباره این مذاکرات مخفیانه و سری، خیلی به پیش نرفت و مسکوت باقی ماند.

این مذاکرات به دلیل حضور برخی از چهره های خاص، نوع تفکر و نگاه آنها به غرب، تعیین سرنوشت جمهور یاسلامی در پشت پرده مذاکرات و سفر چهره هایی همانند علی هاشمی به آمریکا که برادر زاده آقای هاشمی بود و طبق اسناد و مدارک برای جانشینی برخی ها بعد از فوت امام رایزنی هایی کرده بود، از اهمیت ویژه ای برخوردار است اما در ایران کار ویژه ای درباره آن نشده بود.

به همین دلیل تصمیم گرفتم درباره مذاکرات مک فارلین مستندی را تولید نمایم و کتاب مفصل تر آن هم به ضمیمه مستند منتشر شود که این کار هم انجام گرفت. اسم آن را هم قمار گذاشتم تا مشخص شود چه قماری برای رابطه با آمریکا صورت گرفت و نتیجه آن هم تقریبا هیچ بود!

پرونده ایران کنترا یا ایران گیت از حیث تاریخی و سیاسی بسیار با اهمیت است. هم در مقطع مهمی در دهه شصت رخ داد، هم دستورات مشخص مهمی همانند تغیر ریل در آینده انقلاب اسلامی را داشت و هم چهره های مهمی در ایران و آمریکا درگیر آن بودند. به همین دلیل به این پرونده پرداختم و امیدوارم مورد توجه مخاطبین عزیز به خصوص نسل جوان جامعه ما قرار بگیرد.

ما اگر کمتر از درس های تاریخ انقلاب عبرت بگیریم قطعا در آینده متضرر خواهیم شد. برخی از خطاهای امروز همانند اعتماد به آمریکایی ها و وعده و وعید آنها را ما قبلا در دهه های ابتدایی انقلاب هم شاهد بوده ایم اما چون آن ها را مستندسازی و ثبت درست نکردیم، باز امروزه شاهد تکرار آن تجربه ها هستیم چون در حافظه تاریخی ملت ما ثبت نشده بود.

مستند و کتاب قمار روایت یکی از این تجربه ها درباره مذاکرات مخفیانه ایران و آمریکاست که عبرت های زیادی برای امروز ما دارد.

 

سید مهدی دزفولی / کارگردان مستند قمار

 

روزنامه شرق در تاریخ 23 مرداد 1399، متن مکتوب مناظره لایو اینستاگرامی من و دکتر مجید تفرشی را منتشر نمود که در ادامه می توانید آن را مطالعه نمائید و یا برای مطالعه در روزنامه شرق می توانید اینجا را کلیک کنید.

 

لازم به ذکر است که بخش های مهمی از این مناظره توسط روزنامه شرق به دلیل نامعلومی حذف شده است و بخش های کم اهمیت تر منتشر شده است!

 

پس از گذشت سه ‌دهه از ماجرای مک‌فارلین و مذاکرات اواسط دهه 60 میان برخی از مقامات ایرانی با مقامات وقت آمریکایی این موضوع هنوز محل مناقشه و بحث است و ابعاد آن همچنان به‌طور کامل عیان نشده است. شاید به ‌همین دلیل باشد که به‌تازگی مستندی با عنوان «قمار» توسط مهدی‌ دزفولی ساخته شده است تا به بررسی بیشتر ابعاد آن ماجرا بپردازد. پس از انتشار این مستند، دزفولی به‌عنوان کارگردان اثر با مجید تفرشی، پژوهشگر و مورخ به مباحثه‌ای اینستاگرامی نشستند و ضمن نقد مستند از سوی تفرشی هریک به اظهار دیدگاه‌های خود پرداختند. در مجال پیش‌رو ماحصل بخشی از این مباحثه را مطالعه می‌کنید.
‌مستندی پروژه‌محور نه پژوهش‌محور
مجید تفرشی، مورخ در این مباحثه گفت: «ماجرای مک‌فارلین یا همان ایران‌گیت با آنکه از اجرایش 34 سال می‌گذرد اما همچنان موضوعی داغ است و حساسیت‌های جدی بر آن وجود دارد. برای مثال بعد از برکناری هوک در آمریکا و تعیین جانشین او یعنی الیوت آبرامز که در ماجرای مک‌فارلین نقش داشته است، این موضوع بازهم تیتر مطبوعات شد. در موضوع ایران‌کنترا بسیاری اسرار مگو وجود دارد و در قیاس با صدها اثری که درباره این موضوع در خارج از ایران نوشته شده است، در ایران منابع محدودی وجود دارد و کار هر فیلم‌سازی را دشوار می‌کند. من از سال 65 که مقطع کوتاهی روزنامه‌نگار بودم، درگیر این ماجرا هستم. به‌هر‌حال مسئله امنیتی و حساسی است و خطرات پژوهش هم دارد و کار بر این موضوع مثل بر لبه تیغ راه‌رفتن است. در ایران کسانی هستند که از توضیح درباره این موضوع خوشحال نمی‌شوند. به همه این دلایل این فیلم ارزش تحلیل دارد؛ چه در کمیت و چه در کیفیت».
تفرشی در ادامه این گفت‌وگو تصریح کرد: «ماجرای مک‌فارلین برای آمریکایی‌ها هم بسیار مهم است زیرا در آن موضوع نقض اختیارات ریاست‌جمهوری و سوءاستفاده از قدرت توسط باند ریگان رخ داد. من باور دارم که کلیت مستند اخیر پروژه‌محور است؛ یعنی نه پژوهش‌محور و نه گفت‌وگو‌محور بلکه پروژه‌محور است. فیلم‌ساز قبل از ساخت این مستند نتیجه گرفته و می‌دانسته که با چه افرادی می‌خواهد تسویه‌حساب کند. او جست‌وجو کرده تا برای نتیجه از پیش معلوم‌شده، استشهاد و مواد خام جمع کند. البته با افرادی هم گفت‌وگو کرده تا پز بی‌طرفی‌اش هم حفظ شود در صورتی که این مستند دارای تاریخ‌مصرف است و برای مسائل امروز ساخته شده است».
این پژوهشگر خطاب به دزفولی گفت: «در این مستند اتکای زیادی به خاطرات شده است که یا منابع خارجی را درست ندیده‌اید یا در مصرفش صرفه‌جویی کرده‌اید. گزارش کمیسیون تاور چندصد صفحه است. این گزارش مهم‌ترین منبع جمع‌آوری‌شده در موضوع مک‌فارلین است. کلیت این گزارش دروغ نیست و می‌تواند در این موضوع راهگشا باشد. دیگر آنکه افرادی که در این پروژه گفت‌وگومحور صحبت کرده‌اند یک جنس نیستند. آنهایی که مطلع هستند، حرف نمی‌زنند و آنهایی که مطلع نیستند زیاد حرف می‌زنند. در مصاحبه و تاریخ شفاهی ممکن است چند مشکل پیش آید؛ یا گاهی با دروغ‌گویی روبه‌رو می‌شویم یا گاهی هم زوال عقل در مصاحبه‌کنندگان مسن دیده می‌شود. آقای وردی‌نژاد که امین آقای هاشمی بود، کتابی در موضوع مک‌فارلین نوشته است که یا به خواسته خودش یا به دستور، این کتاب منتشر نشده است. افراد دیگری هم بوده‌اند که اشتیاقی به سخن‌گفتن درباره این موضوع نداشته‌اند؛ بنابراین فقدان روایت کامل در داخل کشور یک حقیقت است». او ادامه داد: «تصور خامی وجود دارد که اسرائیل، آمریکا، اروپا و کشورهای عربی از ابتدا تا انتهای جنگ ایران و عراق خط مشخص و ثابتی را طی کردند؛ در صورتی که زاویه دید آنها تغییر کرد که در این فیلم به این مسئله توجه نشده است که این تغییر زاویه دید چقدر در مذاکرات ایران‌گیت تأثیرگذار بوده است. واقعیت این است که جامعه بین‌المللی و به‌ویژه آمریکا فقط به دنبال معامله با ایران نبودند بلکه سعی می‌کردند تغییری ساختاری در مناسبات بین‌المللی خود ایجاد کنند».
او در انتقاد به بخش‌هایی از مستند قمار گفت: «در مستند گفته می‌شود مک‌فارلین معاون ریگان بوده است؛ درصورتی که مک‌فارلین مشاور امنیت ملی دولت آمریکا و نه معاون ریگان بود یا در جایی گفته می‌شود آلبرت حکیم، عضو وزارت خارجه آمریکا بوده است که اصلا این‌طور نیست؛ او یک یهودی اسرائیلی ِ ایرانی بود که با سازمان‌های امنیتی اسرائیل هم ارتباط داشت و در آمریکا کاسبی می‌کرد. به‌هرحال این فیلم از نظر شکستن تابوی سخن‌گفتن درباره ماجرای مک‌فارلین یا همان ایران‌گیت مفید و قابل تقدیر است اما نگاه جناحی دارد».
‌استفاده از منابع متعدد در ساخت مستند
مهدی دزفولی، سازنده مستند قمار در پاسخ به انتقادهای تفرشی گفت: «واقعا این‌طور نبود که پروژه‌محور این مستند را بسازیم. من که در سال87 وارد مقطع لیسانس شدم، مطالعاتی درباره موضوع مک‌فارلین داشتم اما از سال 96 و 97 به‌طور جدی بر این موضوع کار کردم. با افراد متعددی درباره‌اش صحبت کردم. آقای علی هاشمی به ما کمک کرد و مصاحبه مفصلی با او داشتیم و نگاهم به این پرونده بازتر شد. از جمله افراد دیگر دکتر شهبازی بود که با او صحبت کردیم و بحث‌هایی داشتیم. از هرکدام از این شخصیت‌ها مطالبی را آموختیم. کتاب آقای محسن هاشمی هم مورد استفاده ما بود که در این کتاب به دیدگاه‌های آقای هاشمی‌رفسنجانی درباره این موضوع پرداخته‌ است. کتاب مطالعات جنگ هم مورد استفاده بود. علاوه بر اینها کتاب خاطرات سال 65 آقای هاشمی هم مورد توجه بود که درباره این موضوع مطالبی را بیان کرده‌اند».
‌وجود فضای شدید ضدآمریکایی در ابتدای انقلاب
تفرشی در ادامه بیان کرد: «متأسفانه یا خوشبختانه در ابتدای انقلاب جو ضدآمریکایی وجود داشت که بیشتر از سوی نیروهای چپ‌گرا این جو به‌وجود آمده بود. شرایطی ایجاد شده بود که هر کس به آمریکا فحش نمی‌داد، متهم می‌شد. در این شرایط والتر ال.کاتلر به عنوان سفیر آمریکا در ایران معرفی شد اما در اتفاقی عجیب دولت موقت با محوریت ابراهیم یزدی به دولت آمریکا اعلام کردند این سفیر جدید مورد پذیرش نیست. علت اعلامی هم آن بود که سفیر معرفی‌شده سوابق استعماری دارد اما علت اصلی و باطنی آن بود که دولت بازرگان تمایل داشت سفیری از آمریکا به ایران فرستاده شود که از مخالفان شاه بوده باشد که آمریکا هم زیر بار اِعمال نظر ایران نرفت. بعد به دلیل مذاکرات الجزایر که دکتر چمران، دکتر یزدی و مهندس بازرگان حضور داشتند، دولت موقت در شرایطی قرار گرفت که استعفا داد؛ هرچند در منابع فارسی نام دکتر چمران از این مذاکرات سانسور می‌شود زیرا تمایلی وجود ندارد که ایشان به‌عنوان بخشی از مذاکره با آمریکا و برژینسکی معرفی شود زیرا تاریخ‌نویسان رسمی می‌خواهند بگوید مذاکره بد است و در فیلم شما هم همین خط پیش گرفته شده است».
‌موضع امام درباره مذاکره با آمریکا
تفرشی در ادامه نقد مستند قمار تصریح کرد: «در مستند گفته شده که امام دو بار گفت با آمریکایی‌ها مذاکره نکنید؛ این سخن درستی نیست. مذاکرات با آمریکا در مذاکرات الجزایر با اطلاع امام بود. حتی گفته‌اند که رجایی و نبوی برای مذاکره درباره حل موضوع گروگان‌گیری از امام مجوز داشتند. در این مستند گفته می‌شود که هاشمی‌رفسنجانی بدون اطلاع امام با آمریکایی‌ها مذاکره کرد که امکان ندارد آقای هاشمی و تیمش بدون اطلاع امام بروند با آمریکایی‌ها مذاکره کنند و در این مستند بارها چنین حرفی زده می‌شود که کاملا موضوع نادرستی است».
‌نیاز ایران در زمان جنگ به سلاح‌های آمریکایی
این مورخ درباره نیاز ایران به سلاح در دوران جنگ هم گفت: «یک واقعیت است که ایران در میانه جنگ به سلاح‌های آمریکایی احتیاج داشت. بعضی از آن سلاح‌ها برای ایران بود که آمریکایی‌ها به ایران نداده بودند، بخشی از آنها را بختیار کنسل کرد، بخشی را خود آمریکا لغو کرد و مقداری از آنها را هم دولت بازرگان لغو کرد. در مذاکرات مک‌فارلین علاوه بر کمک‌های لجستیکی، ایران به نقشه‌های مهمی از عراق دست یافت. در زمان آن مذاکرات ایران از نظر نظامی قفل بود. یک نگاه این بود که ایران نباید بعد از فتح خرمشهر به جنگ ادامه می‌داد و نگاه دیگری بر ادامه جنگ اصرار داشت. ادامه جنگ بدون این مذاکرات امکان نداشت. ایرانی‌ها برای گشودن راه سیاسی و به‌دست‌آوردن سلاح مذاکره کردند و آمریکایی‌ها هم برای به‌دست‌آوردن پول برای کنتراها و به‌دست‌آوردن کردیت سیاسی مذاکره کردند. از طرفی دولت آمریکا که در ابتدای جنگ مانند عرب‌ها، اسرائیل، بختیار و اویسی خواهان پیروزی عراق بود، در سال‌های آخر جنگ تمایل داشت که هیچ‌یک از دو طرف یعنی ایران و عراق پیروز جنگ نباشند. در آن زمان ایران باید از این تغییر رویکرد استفاده می‌کرد و راه دیگری نداشت».
‌احتمال بازگشایی سفارت آمریکا
تفرشی ادامه داد: «یک قضاوت این است که بگوییم مگر مانند الان موشک نداشتیم؟ نه، نداشتیم و وضعیت ایران مانند امروز نبود که با افتخار سلاح تولید می‌کنیم و موشک‌های بالستیک هم تولید می‌کنیم. دیگر آنکه به باور من اگر بحث ازدست‌دادن خاک ایران باشد، تردیدی نیست که به هر قیمتی باید با آمریکا مذاکره کرد زیرا منافع ملی این‌گونه اقتضا می‌کند. اگر تصور می‌کنید که دشمن یا رقیب در مذاکره با حسن نیت وارد می‌شود و منافع خود را کنار می‌گذارد. اینکه می‌گویید آمریکایی‌ها نارو زدند، صحیح نیست زیرا همه دنبال منافع خودشان هستند. آمریکا که از سیاست‌های عربی عاجز شده بود می‌خواست باب جدیدی باز کند و ایران را به عنوان یک واقعیت غیرقابل انکار بپذیرد. حتی این تغییرات داشت به بازگشایی سفارت آمریکا در ایران هم منجر می‌شد و در گزارش‌ها به‌طور جدی به این موضوع پرداخته شده که البته در مستند شما بسیار کم‌رنگ است زیرا شما می‌خواهید طوری القا کنید که طرف آمریکایی همه‌جانبه قصد کلک‌زدن داشته است. کار تا جایی پیش رفته بود که برای بازگشایی سفارت، سفیر هم معلوم شده بود و جیمز گلن بیل که استاد روابط ایران و آمریکا بود یکی از کاندیداهای اصلی سفارت در ایران بود».
دزفولی درباره این سخن تفرشی گفت: «البته این موضوع را در گزارش تاور ندیده‌ام و این را آقای کری آن زمان که سناتور بود در گزارشی عنوان کرد که به گزارش کری هم معروف شد».
پاسخ به سخن تفرشی درباره اطلاع امام از مذاکرات
سازنده مستند قمار در بخش دیگری از سخنانش در پاسخ به این ادعا که امام در جریان مذاکرات بوده است، گفت: «شما می‌گویید امام در جریان کامل مذاکرات قرار داشتند. آقای هاشمی‌رفسنجانی در سخنرانی خود در 13 آبان 65 می‌گوید: من نمونه‌های بسیار زیادی از استیصال آمریکایی‌ها را در سینه‌ام انباشته‌ام و مطالبی دراین‌باره دارم که نمی‌شود اینجا همه آنها را مطرح کرد و شاید در آینده چنین فرصتی پیش آید و صحبت بکنیم... در فرودگاه مهرآباد معلوم شد اینها آمریکایی هستند و از طرف ریگان برای مسئولان عالی‌رتبه کشور پیام آوردند. ما فوری با دوستان خود جلسه گذاشتیم و اینها را سه‌ساعت‌و‌نیم در فرودگاه معطل و متوقف کردیم. خدمت امام مسئله عرض شد، امام فرمود با اینها جلسه نگذارید، پیامشان را هم نگیرید و ببینید اینها برای چه به ایران آمدند. آنها را به هتل منتقل کردیم و در هتل گفتند هیئت با مدیریت مک‌فارلین از طرف ریگان هدیه آوردند، هدیه برای هر‌یک از ما [رؤسای قوا] یک سلاح کمری و پیام هم می‌خواستند حضورا در جلسه اعلام کنند. یک کیک صلیبی‌شکل هم آورده بودند که این کلید فتح روابط است. این سخنان آقای هاشمی به نقل از روزنامه اطلاعات مورخ 14 آبان 65 است. اگر امام در جریان مذاکره بودند و آقای هاشمی هم که مخالفتی با مذاکره نداشت، چرا باید این‌طور سخن بگوید؟ خیلی صریح می‌توانست بگوید با آمریکایی‌ها مذاکره کردیم و امام هم در جریان بودند و هیچ مخالفتی نداشتند و این‌طور موضع دوپهلو نگیرند. دیگر آنکه منطقی است که امام در جریان بحث تبادل سلاح قرار داشتند و این موضوع با عقل هم سازگار است؛ زیرا بحث جنگ و منافع ملی در میان بود. امام در جریان تهیه سلاح بودند؛ زیرا می‌گفتند ما از یک‌سری دلال سلاح را تهیه می‌کنیم و حالا آنها این سلاح‌ها را از آمریکا می‌آورند، برای منافع ملی مهم نیست، اما به دلایلی که داشتند مخالف مذاکره سیاسی بودند. در حقیقت امام در جریان مذاکرات پشت پرده برای آینده جمهوری اسلامی و آینده بعد از فوتشان نبودند؛ زیرا می‌دانیم که موضوع مک‌فارلین برای موضوع گروگان‌ها آغاز شد. پس امام دوگانه عمل نمی‌کردند؛ امام خط قرمزی داشتند و آن، مذاکره با آمریکا بود».
صرفه‌جویی هاشمی در راست‌گفتن
تفرشی در پاسخ به این سخنان گفت: «زمانی به خانم مارگارت تاچر گفتند چرا این‌قدر دروغ می‌گویی؟ گفت: دروغ نمی‌گویم، در راست‌گویی صرفه‌جویی می‌کنم. حالا آقای هاشمی در راست‌گفتن صرفه‌جویی کرده است. اصلا اگر همه‌ چیز در مک‌فارلین راست بوده است، دلیلی نداشت کتاب وردی‌نژاد و گزارش‌های دیگر در دسترس ما نباشد. اما مشخصا درباره امام هم چند نکته لازم است؛ امام یک سیاست‌مدار پیچیده و چندلایه است و اصلا این‌طور نیست که به مسائل سیاسی روز آشنا نبوده باشد. او اگر سیاست قرن بیستم را نمی‌دانست، هرگز پیروز نمی‌شد. از سوی دیگر، چطور ممکن است در محیط امنیتی ایران در زمان جنگ، یک هواپیما بدون دانستن مقامات ایرانی زمین بنشیند و عده‌ای از حاضران در هواپیما به هتل استقلال بروند و خدمه هم چند روز در هواپیما بمانند؟ از نظر من این روایت منطقی نیست».
مشکل «چه کسی مذاکره کند» است
تفرشی در پایان این مباحثه خطاب به دزفولی گفت: «شما از مذاکره بدتان می‌آید مگر آنکه دوستان خودتان مذاکره کنند. در دوره خاتمی تلاش شد تا گفت‌وگویی میان او و کلینتون رخ دهد، اما نشد؛ زیرا مشکل شما این است که چه کسی مذاکره کند. من قبول دارم که مذاکرات در برهه‌های مختلف خام‌دستانه انجام شده، اما شما می‌خواهید بگویید کل مذاکره بد است، اما به دست ما انجام شود بد نیست و خاتمی و روحانی نباید مذاکره کنند. به نظر من مذاکرات مک‌فارلین راه غلطی نبود، اما خام‌دستانه بود. شما در مستند خود چه پیام و دستاوردی برای حل معضلات دارید؟ هیچ! مدام می‌گویید مذاکره خوب بکنید. مذاکره خوب چیست؟ حذف صورت‌مسئله امکان‌پذیر نیست. مذاکره‌کردن یا مذاکره‌نکردن هر دو تاکتیکی است که بر اساس منافع ملی تعیین می‌شود. اینکه دستورالعمل کلی بدهید، درست نیست».