گاه نوشته ها

مهدی دزفولی هستم، وبلاگ نویسی را از شهریور ماه 1382 آغاز کردم.علاوه بر وبلاگ نویسی، فعالیت های مختصر مطبوعاتی (همکاری با هفته نامه پنجره، فصلنامه ارغنون، روزنامه شرق و اعتماد) و مستند سازی هم داشته ام.پیش از این سردبیر سابق سایت خبری تحلیلی شفاف و مدیر اجرایی فصلنامه ارغنون بوده ام.

پیش از این 3 وبلاگ دیگر داشته ام که به دلایلی یا فعالیت آن ها متوقف شد و یا با فیلتر مواجه شدند و این وبلاگ چهارمین وبلاگی است که در آن می نویسم.امیدوار اینجا محلی برای تبادل آرا و نظرات مختلف باشد و بتوانم به صورت مستقیم نوشته های خودم را در اختیار دیگران قرار دهم.

بایگانی

۱۹۴ مطلب با موضوع «شخصی» ثبت شده است

روز دوشنبه 6 دی ماه 1400 با شرکت در برنامه گفت و گوی فرهنگی رادیو «گفت و گو» پیرامون فراز و نشیب های مستند سازی در ایران، نکات و مطالب خودم را در این 12 سال تجربه پیرامون مستندسازی در ایران بیان کردم و سعی کردم آسیب شناسی به نسبت خوبی انجام دهم.

 

چنانچه علاقمند هستید نکات و صحبت های من را در این برنامه بشنوید می توانید اینجا را کلیک  کنید.

مساله ما در مستندسازی ایران و آینده آن است

يكشنبه, ۲۱ آذر ۱۴۰۰، ۰۳:۳۵ ب.ظ

به گزارش سوره سینما، مستند «زمزمه‌های گمشده در دوردست» از تولیدات مرکز مستند حوزه هنری به کارگردانی منصور فروزش و تهیه کنندگی منصور فروزش و سیدمهدی دزفولی پنج‌شنبه هجدهم آذرماه در سالن ۵ پردیس چارسو در جشنواره پانزدهم سینماحقیقت بر روی پرده رفت و پس از اکران مستند، جلسه نقد و بررسی مستند با حضور عوامل آن برگزار شد.

در ابتدای جلسه سیدمهدی دزفولی به‌عنوان تهیه‌کننده کار و مجری مراسم توضیحاتی درباره تولید این مستند داد.

دزفولی با بیان اینکه تولید این مستند در حدود ۳ سال زمان برده است از دشواری تولید مستند در خارج از ایران به‌خصوص در اروپا گفت. وی در ادامه بیان داشت: تولید این مستند در سال ۱۳۹۷ آغاز شد و در اواخر سال ۱۳۹۹ به پایان رسید و دوستان حوزه هنری نیز حاضر به خریداری و توزیع آن در داخل و خارج از کشور شدند. به دلیل شرایط دشوار تولید مستند در اروپا به خصوص پس از ظهور ویروس کرونا، این مدت زمان برای تولید این مستند ۵۴ دقیقه ای به طول انجامید. دغدغه ما در تولید مستند در واقع ایران و آینده ایران است و بحث مهاجرت غیر قانونی ایرانیان بحثی است که ما سال هاست با آن مواجه هستیم و موضوع مبتلابه امروز ماست. اگر بخواهیم ریشه شناسی این موضوع را انجام بدهیم باید بگویم موج اول مهاجرت در ایران،  مربوط به دهه شصت و سال‌های ابتدایی انقلاب و دوران جنگ تحمیلی می‌باشد. پس از آن در دهه هفتاد به دلیل بروز مشکلات شدید اقتصادی به خصوص در اوایل دهه هفتاد شاهد موج دوم مهاجرت بودیم. پس از آن در سال ۸۸ و وقایع بعد از آن، موج سوم مهاجرت شکل گرفت و موج چهارم نیز در ابتدای دهه نود به دلیل بروز مشکلات شدید اقتصادی و معیشتی جلوه گر شد که تا سال ۹۸ نیز ادامه داشت و در این دو سال به دلیل بحث کرونا و بسته شدن کامل مرزها در اروپا تا حدی موج مهاجرت کم شده است. اما یقیناً در طول ماه‌ها و سال‌های پیش رو با فروکش کردن کرونا باز مجدداً شاهد موج‌های جدید مهاجرت خواهیم بود. واقعیت این هست که بحث مهاجرت ارتباط مستقیمی با بحث معیشت و اقتصاد مردم دارد. هرچه وضعیت معیشت مردم بهتر باشد و رفاه بیشتری داشته باشند مهاجرت نیز کمتر و کمتر می‌شود اما بالعکس، هرچه مشکلات اقتصادی و معیشتی بیشتر شود، موج مهاجرت مردم نیز بیشتر می‌شود و طبق آمار ما حدود ۸ میلیون ایرانی در خارج از ایران داریم که بخش عمده آن‌ها به صورت غیرقانونی از ایران خارج شده اند و مهاجرین غیرقانونی می‌باشند که در اروپا و استرالیا و بخش‌هایی از کشورهای غرب آسیا آواره می‌باشند و یا حتی با رسیدن به مقصد خود، اما وضعیت مطلوبی ندارند.

مهاجرت مسئله امروز ایران است و باید به آن توجه جدی کنیم و ما هم در این مستند سعی کردیم همین توجه را به جامعه و مسئله امروز کشور داشته باشیم. حقیقت این است که ما این مستند را برای ایران و آینده اش تولید کرده ایم چون دغدغه ایران را داریم و حقیقتاً آینده کشور و مردممان برایمان مهم است. امیدواریم که بتوانیم این موضوع را در فصل‌های دیگر ادامه دهیم و قسمت‌های بعدی این مستند هم تولید شود.

پس از دزفولی، امین فروزش به عنوان تدوینگر مستند، به سخنرانی پرداخت و گفت: مسئله این مستند، مردم ایران و خود ایران است. این که به مهاجرت پرداخته شود و بگوئیم چه آسیب‌هایی را برای ایران و مردم ایران دارد و نگاه‌ها را به این سو جلب کنیم.

ما این مستند را به دلیل دغدغه مندی شخصی خود تولید کردیم و احساس کردیم باید این حرف‌ها گفته شود و جدی و دقیق و درست هم گفته شود. مسئله مهاجرت مسئله ای است که همانند خروج خون از یک پیکره می‌باشد. این هموطنانی که از ایران می‌روند و به اروپا و کشورهای دیگر مهاجرت  می‌کنند در واقع خون‌های پیکره ایران هستند که اگر از ایران خارج شوند کشور ضعیف و آسیب پذیر می شود و همین افراد هم خود آسیب می‌بینند و در واقع هم برای این افراد و هم برای کشور خسارت بزرگی است.

پس از امین فروزش، منصور فروزش به عنوان کارگردان مستند نیز با ارتباط مجازی از مجارستان با سالن اکران فیلم به بیان نکات خود پرداخت. وی گفت: ایران جزء ده کشور اول در زمینه مهاجرت می‌باشد و بسیاری از اتباع آن سالیانه از ایران خارج می‌شوند. در کنار این آمار نکته جالب اینجاست که ایران نه درگیر جنگ داخلی و یا خارجی است و نه حتی تهدید نظامی چشمگیر دارد. اما با این حال در کنار افغانستان و عراق و سوریه و … که کشورهایی با جنگ داخلی و خارجی بوده و هستند قرار دارد که نرخ بالایی از مهاجرت را سالیانه شاهد می‌باشند و همین مسئله بسیار قابل تامل می‌باشد.

فروزش همچنین با بیان دشواری ساخت مستند در خارج از ایران به مسئله دریافت مجوز و قانع کردن مهاجرین برای مصاحبه اشاره کرد و گفت: این افراد به سختی حاضر به انجام مصاحبه می‌شدند و مجوزهای لازم نیز به سختی صادر می‌شد. اما ما صبر و استقامت به خرج دادیم و سرانجام هم موفق شدیم این مستند را تولید کنیم. این مسئله دغدغه شخص خود من است و در کنار شخصیت فیلمسازی که دارم، این مسئله مهاجرت از نظر روحی برای من بسیار مهم است. این‌ها هموطنان ما هستند که سالیانه از ایران می‌روند و باید به این مسئله اشاره کرد که چرا این افراد می‌روند و چه دشوارهایی را به جان می‌خرند و چرا این شرایط به وجود آمده است. امیدوارم که این مسائل مورد توجه مسئولین قرار بگیرد و متوجه باشند که مشکلات معیشتی و اقتصادی علاوه بر مشکلاتی که در داخل کشور برای خانواده ایجاد می‌کند، باعث ایجاد موج مهاجرت بین جوانان و افراد میانسال نیز می شود و افراد امید خود را نسبت به بهبود شرایط از دست می‌دهند.

جلسه نقد و بررسی مستند، پس از سخنرانی عوامل سازنده آن در حضور مخاطبین، در حوالی ساعت ۲۲ به اتمام رسید.

مستند «زمزمه‌های گمشده در دوردست» در روزهای دوشنبه و چهارشنبه هفته جاری از پلتفرم‌های نماوا و هاشور نیز برای علاقمندان پخش می‌شود و مخاطبین علاقمند می‌توانند این مستند را در جشنواره سینماحقیقت در روزهای باقی مانده مشاهده نمایند.

مستند زمزمه های گمشده در دور دست، از تولیدات مرکز مستند حوزه هنری به کارگردانی منصور فروزش و تهیه کنندگی سید محمد مهدی دزفولی و منصور فروزش در پانزدهمین جشنواره سینما حقیقت به نمایش در می آید. 

 

این مستند درباره پناهجویان غیر قانونی ایرانی در اروپا هست و در پلتفرم های نماوا، هاشور و جشنواره سینما حقیقت به نمایش در می آید. 

 

 

 

سفارت آمریکا در برخی کشورها، حکم بنزین روی آتش بی‌ثباتی را دارد/ مخاطبان «سفارت کودتا» طیف خاکستری جامعه هستند

به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، مستندهای تلویزیونی در چند وقت اخیر در دسته محبوب‌ترین برنامه‌های سیما قرار گرفته‌اند و طبق آماری که هرچند وقت یکبار توسط رسانه ملی منتشر می‌شود حداقل یک مستند در فهرست آثار محبوب مخاطبان تلویزیون وجود دارد.

در میان سبک و سیاق مختلف مستندسازی، مستندهای سیاسی جایگاه ویژه‌ای دارند، آثاری که با زاویه نگاه جدید به موضوعات مختلف اجتماعی و سیاسی می‌پردازند و بعضاً دست روی موضوعات بکری می‌گذارند که پیش از این کسی توجه چندانی به آنها نداشته است.

مستند «سفارت کودتا» یکی از این آثار است، مجموعه‌ای به تهیه‌کنندگی سید احمد مصطفوی و کارگردانی مشترک سید مهدی دزفولی و سید احمد مصطفوی که با محوریت دخالت‌ سفارتخانه‌های آمریکا در کشورهای مختلف در قالب ۶ قسمت تولید شد و هفته گذشته، از شنبه تا پنجشنبه از شبکه مستند به نمایش درآمد.

پس از پخش این مستند، در تحریریه خبرگزاری آنا، میزبان سید مهدی دزفولی‌، مجری طرح و یکی از کارگردان‌های اثر و شهاب‌الدین عالمی پژوهشگر، دستیار کارگردان و مدیر تولید «سفارت کودتا» بودیم تا در قالب میزگردی به سوژه جذاب این مستند و چالش‌های تولید آن بپردازیم.

آنا: از ابتدا برنامه بر این بود که این مستند با دو کارگردان تولید شود؟

دزفولی: خیر، «سفارت کودتا» مستندی ۶ قسمتی است که کارگردان چهار قسمت آن (قسمت‌های ابتدایی و انتهایی) آقای مصطفوی بود و کارگردان دو قسمت میانی با من بود. دلیل این اتفاق هم این بود که چون کار فشرده بود، می‌خواستیم هرچه سریع‌تر به پخش برسد. این پروژه تقریباً یک سال زمان برد، از آبان ۹۹ تا مرداد امسال و یک گروه ۱۰ تا ۱۵ نفره این مجموعه را به سرانجام رساندند.

سفارت آمریکا در برخی کشورها، مثل بنزین روی آتش بی‌ثباتی است/ مخاطبان «سفارت کودتا» طیف خاکستری جامعه هستند

انگیزه اصلی ساخت مستند

آنا: چه چیزی شما را به ساخت این مجموعه مستند علاقه‌مند کرد؟

دزفولی: در این چهل و دو سال که از تسخیر سفارت آمریکا گذشته، بحثی که همیشه داشته‌ایم این بوده که چرا این اتفاق افتاد؟ همیشه این ابهام مطرح می‌شود که اگر این اتفاق نمی‌افتاد چه می‌شد؟ الان که اتفاق افتاده چه ضررهایی داشته؟ ما به موضوعی مهم بی‌توجه بودیم و در این مستند سعی کردیم به آن بپردازیم. آن موضوع نقش سفارتخانه‌های آمریکا در کشورهایی است که در آنها انقلاب مردمی رخ می‌دهد و بعد از مدتی آن انقلاب و خیزش مردمی ضد خودش عمل می‌کند و به انحراف کشیده می‌شود. ما در این مستند ۶ کشور را از این زاویه بررسی کرده‌ایم.

عاملی: آمریکایی‌ها کاری ندارند کدام فرد یا جریان سیاسی در کشورهای مدنظرشان روی کارآمده است، آنها فقط دنبال آشوب و بی‌ثباتی هستند، یعنی با ثبات مشکل دارند. وقتی بعد از یک انقلاب مردمی کشور رو به ثبات می‌رود، آنها بنزین روی آتش می‌ریزند تا همه چیز آشفته شود. وقتی هم که آن ثبات سیاسی از دست می‌رود، از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند و اهداف خود را پیاده می‌کنند.

آنا: در این اثر چه کشورها و چه برهه‌هایی از تاریخ را انتخاب کردید؟

دزفولی: اندونزی، شیلی، عراق، مصر، لیبی و ایران. مثلا در این مستند کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ایران را داریم که سفارت آمریکا با محوریت «کرمیت روزولت» کودتایی طراحی می‌کنند تا دولت ملی دکتر مصدق را سرنگون کنند و دوباره دیکتاتوری بیست‌وپنج ساله را شاهد هستیم. مقطع بعدی برمی‌گردد به عراق بعد از خاندان فیصل که سرنگون شدند، کمونیست‌ها روی کار آمدند و نقش سفارت آمریکا در این میان بسیار مشهود است. درباره اتفاقات این سال‌های اخیر در انقلاب‌های عربی هم دو قسمت را به مصر و لیبی اختصاص داده‌ایم. همانطور که شاهدیم در لیبی ۱۰ سال پس از انقلاب مردم این کشور و برکناری قذافی هنوز مردم درگیرند و شاهد جنگ داخلی و آشفتگی بزرگی هستیم. این روزها می‌بینیم که بخش غربی و شرقی لیبی با هم درگیرند و جنگ داخلی‌شان 10ساله شده‌است.

آنا: در چند وقت اخیر مستندسازان نگاه ویژه‌ای به نقش مداخله‌جویانه آمریکا در کشورهای مختلف داشتند، این حرکت جمعی چطور آغاز شد؟

دزفولی: در این سال‌ها به نظرم اتفاق خوب و مبارکی در کشور رخ داده و آن تولید مستند و محتواهایی است که به تاریخ معاصر و به صورت ویژه نقش آمریکا در تحولات مختلف می‌پردازد. مثلا سال قبل در جشنواره «سینما حقیقت» مستند «کودتای ۵۳» از تقی امیرانی منتشر شد که نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد را نشان می‌داد و بعد از این کودتا، همزمان با آغاز هژمونی آمریکا، این کشور دیگر بدعادت شده و شروع کرده به مداخله در کشورهای مختلف که در برخی موارد نیز موفق می‌شود، مثل کودتای نوژه (نقاب) در سال ۱۳۵۹ یا کودتا در سال ۲۰۰۱ در ونزوئلا. اگرچه در ونزوئلا ابتدا پیروز شدند ولی به خاطر محبوبیت هوگو چاوز در نهایت شکست خوردند.

آنا: چطور شد که به طور ویژه روی نقش سفارتخانه‌های آمریکا تمرکز کردید؟

دزفولی: چون نقش سفارت آمریکا در کشورهایی که کودتا می‌شود خیلی برجسته است و آنجا محمل و بستری است برای آدم‌هایی که می‌خواهند علیه حکومت‌های مردمی اقدام کنند و آن کشورها را سرنگون کنند. به نظرم این اتفاقی است که باید بازخوانی شود. در این سال‌ها همیشه این بحث بوده که اگر سفارت آمریکا تسخیر نمی‌شد، روند انقلاب اسلامی منطقی‌تر جلو می‌رفت، عراق به ایران حمله نمی‌کرد، آمریکا موضعش علیه ما تغییر پیدا می‌کرد و مواردی از این دست، اما واقعیت این است که طبق اسناد و مدارک اگر دقیق بخواهیم صحبت کنیم آقای ابراهیم یزدی در خاطراتش اشاره می‌کند که در کنفرانس غیرمتعهدها در سال ۱۳۵۸ صدام تلویحاً اشاره کرده بود که می‌خواهد به ایران حمله کند.

کارشکنی‌ها و توطئه‌هایی که سفارت آمریکا در ماه‌های ابتدایی بعد از پیروزی انقلاب داشت، موضوع مهمی بود که سعی کردیم در قسمت ایران این مستند به آن بپردازیم. طبق اسنادی که از سفارت آمریکا به دست آمده، در سال ۵۸ بعضی از ترورهای گروهک فرقان با راهنمایی و زمینه‌سازی سفارت آمریکا بوده مثل ترور شهید قرنی و استاد مطهری.

عاملی: البته تاکید می‌کنم که همه چیز «فقط» سفارت آمریکا، نیست اما به‌هرحال باید توجه به نقش آنها داشت. مثلاً در اتفاقات سال ۸۸ که سفارت آمریکا در کشور ما وجود نداشت، اما سفارت یک دولت خارجی این حرکت مردمی را به آن سمتی که خودش می‌خواست هدایت می‌کرد. نکته این است که اگر انقلاب، رهبری مشخص و برنامه‌ای مدون نداشته باشد، رهبری که بتواند این مسیر راه را برایشان ترسیم کند، مطمئنا به سرانجام خوبی نمی‌رسد و نتیجه کار چیزی شبیه به وضع این روزهای لیبی می‌شود که هنوز هم درگیر هستند و اتفاق خاصی برایشان نمی‌افتد.

سفارت آمریکا در برخی کشورها، مثل بنزین روی آتش بی‌ثباتی است/ مخاطبان «سفارت کودتا» طیف خاکستری جامعه هستند

درس‌هایی که باید از تاریخ بیاموزیم

آنا: در مورد تسخیر لانه جاسوسی در چهار دهه اخیر، حرف‌های زیادی گفته شده، شما برای روایت این اتفاق، دست به چه راهکاری زدید که تکراری نباشد؟

عاملی: ما از ابتدا به دنبال این بودیم که حتما از منابع دست‌اول استفاده کنیم چون اصل پژوهش این است که به منابع دست‌اول رجوع کنیم تا مستند اصالت داشته باشد.

دزفولی: روایات متفاوت و مختلفی از سفارت آمریکا در ایران وجود دارد. معمولاً حرف‌های تکراری که زده می‌شود و روند اتفاقات و آدم‌هایی که سفارتخانه را تسخیر کردند مرور می‌شود، ولی ما از جنبه بین‌المللی به ماجرا نگاه کردیم تا ببینیم نقش سفارت آمریکا در کشورهای دیگر چه بوده است. در کنار این هم به دنبال این بودیم که یک جمع‌بندی اگر به فرض، سفارت آمریکا تسخیر نمی‌شد، سرانجام انقلاب اسلامی می‌توانست به چه نحو باشد. ما سعی کردیم از زاویه‌ای به این اتفاق بپردازیم که هیچکس تا به حال به آن نپرداخته بود.

آنا: در این مسیر چه منابعی برای شما الهام‌بخش بود؟

دزفولی: منابع مختلفی در این میان بود. مثلا در چند سال اخیر کتاب خاطرات دو تن از وزرای خارجه آمریکا به انتشار درآمده بود که آثاری جنجالی بود. یکی کتاب هیلاری کلینتون که انقلاب‌های عربی در دوره او رخ داد، (بین ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲) و دیگری جان کری (۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶) که اکثر تغییر و تحولات بعد از کودتاها در دوره او اتفاق افتاد. این خاطرات نگاه آمریکایی‌ها را به این تحولات نشان می‌دهد. متأسفانه در ایران چون کتاب‌خوانی کم شده و مردم دنبال پژوهش نیستند، این کتاب‌ها خیلی مورد اقبال قرار نگرفت درحالی‌که کتاب‌های خوب و مهمی بود، به‌خصوص جان کری که مربوط به مذاکرات هسته‌ای ایران هم می‌شد.

آنا: اصولا دسترسی بیشتر به منابع اینچنینی چقدر در تولید یک مستند اهمیت دارد؟

دزفولی: این‌ها خیلی مهم است و متاسفانه ما به این منابع نپرداختیم. معمولاً حرف‌های کلی می‌زنیم یا خاطرات فرادی مثل اوباما یا نکاتی که در آن بیان‌شده را نمی‌خوانیم، درحالی که باید به آنها پرداخته شود و این اسناد خارجی به دقت خوانده شود. دیگر برای ما منابع فارسی مزیتی ندارد و باید سراغ منابع انگلیسی‌زبان و عرب‌زبان برویم و قرائت‌های آنها را نگاه کنیم. یکی از دغدغه‌های من این است که تاریخ ایران در این چهل سال را از زاویه دید خارجی‌ها نگاه کنیم، منابع انگلیسی و عربی را بخوانیم، بعضاً حتی نگاه اسرائیلی‌ها و منابع عبری‌زبان را بخوانیم تا بتوانیم مقاطع مختلف تاریخ انقلاب را به درستی روایت کنیم.

عاملی: اصل ماجرای مستند «سفارت کودتا» این است که تجربه‌هایی در کشورهای مختلف دنیا وجود دارد که باید آنها را بیاموزیم. با مرور اتفاقات سایر کشورها باید از آنها درس بگیریم و با بررسی بخش‌های مختلف این تجربیات به مردم تذکر دهیم که این اتفاقات افتاده است و باید به آنها دقت کنیم.

آنا: چرا از کارشناس در مستند استفاده نکرده‌اید و فقط راوی، تصویر و فیلم دارید؟

دزفولی: یکی اینکه می‌خواستیم هر قسمت مستند حدوداً ۲۶ دقیقه باشد. این مسئله هم محدودیت‌هایی ایجاد می‌کرد. از طرف دیگر می‌خواستیم کار دیده شود و در فضای مجازی بچرخد چون معمولاً کارهای بلند در فضای مجازی دیده نمی‌شود و خود مخاطب هم حوصله ندارد یک مستند شصت دقیقه‌ای را آنلاین ببیند. دلیل دیگر این بود که نمی‌خواستیم روایت ایرانی در آن دخیل باشد که بگویند این‌ها با گفتمان خودشان و هژمونی انقلاب اسلامی به سوژه پرداخته‌اند، این کار برای طیف خاکستری تهیه‌شده و طیف حزب‌اللهی مدنظر ما نبوده است چون می‌خواستیم حرف جدیدی بزنیم و برای همین سعی کردیم از فیلم‌های آرشیوی و کارشناسان همان کشورهای عربی و غربی استفاده شود.

آنا: آیا می‌شود از این مستند ۶ قسمتی با تدوین مجدد، مستندی سینمایی ساخت؟

دزفولی: در آینده دنبال این هستیم که این اتفاق بیفتد و چنین چیزی به شبکه مستند بستگی دارد. امیدواریم که بتوانیم یک فیلم دو ساعته از این مجموعه داشته باشیم که برای جشنواره‌ها و پخش بین‌المللی مناسب باشد. این اتفاق ممکن است رخ دهد و در نتیجه یک قسمت واحد داشته باشیم که شش اپیزود مختلف را در آن قسمت خلاصه کنیم، چون تقریباً در هر دهه یک کودتای شاخص توسط آمریکایی‌ها داشته‌ایم. البته در حال حاضر تصمیمی برای این اتفاق نداریم که بخواهیم تدوین سینمایی داشته باشیم.

 

آنا: از مستندهای بعدی و برنامه‌های آینده‌تان بگویید؟

دزفولی: ما مجموعه مستندی درباره تحول فضای فرهنگی ایران دهه شصت تا هفتاد داریم. اینکه چطور شد تغییری پارادایمی در آن اتفاق افتاد. ما دهه اول انقلاب فضایی داریم که توجه به «مستضعفان» است که بعد به قشر آسیب‌پذیر، تبدیل می‌شود. سیاست‌هایی که ما به‌صورت استکبارستیزانه داریم تبدیل می‌شود به تنش‌زدایی و تعامل با غرب و از حیث فرهنگی مهم است که در چنین تغییراتی، چه اتفاقاتی رخ می‌دهد. به جز این، در زمینه تالیفات هم اثری پژوهشی در دست دارم که انشاالله تا چند وقت دیگر در قالب کتاب به نتیجه می‌رسد. این پژوهش تقابل دو گفتمان از اسلام است که در جریان انقلاب و بعداز آن شکل گرفته است. تفسیری که از اسلام سیاسی و اسلام غیرسیاسی وجود دارد که ما به‌صورت مشخص هم در سه طیف برجسته بعد از انقلاب که مقابل امام ایستادند می‌بینیم.

آنا: چه شخصیت‌هایی؟

دزفولی:اولین نفر آقای شریعتمداری بود که در اوایل انقلاب با امام راحل تقابل می‌کنند و نقش ایشان و صادق قطب‌زاده در کودتای نوژه برجسته است. نفر بعدی آقای منتظری است که از سال شصت و چهار بااینکه قائم‌مقام رهبری بوده و فرد برجسته‌ای در دهه اول انقلاب با سابقه مبارزاتی بسیار پررنگ، از امام فاصله می‌گیرد تا به سخنرانی بیست و دوی بهمن سال شصت و هفت می‌رسد که دیگر می‌گوید ما مسیر را اشتباه آمدیم و در پیام منشور روحانیت امام‌خمینی در اسفند سال ۶۷ آن فراز پایانی که غیرمستقیم ایشان را مخاطب قرار می‌دهند.

نفر سوم هم که به آن می‌پردازیم آقای محمد شیرازی است که ایشان هم بااینکه قبل‌از انقلاب با امام همراهی داشتند و امام‌جماعت حرم امام حسین (ع) در کربلا بود، بعد از انقلاب به ایران می‌آید و از همان دهه شصت اختلافاتش با امام آغاز می‌شود، در نهایت هم در سال ۸۰ در قم فوت می‌کند و برادرانشان همچنان با نظام زاویه دارند. (!) این سه طیفی است که تحت عنوان «اسلام انقلابی و جریان مقابل آن» به آنها خواهیم پرداخت و این پژوهش در قالب یک کتاب، تا آخر امسال یا ابتدای سال بعد منتشر خواهد شد.

آنا: در جشنواره «سینما حقیقت» امسال چطور، آنجا باید منتظر چه اثری از جانب شما باشیم؟

دزفولی: ما «مجمع عقلا» را به دبیرخانه ارسال کردیم که امیدواریم پذیرفته شود. کار «دیوارکشی» را هم با آقای آقایی داشتیم که درباره مسئله پورنوکراسی در جهان و ایران یا همان استفاده ابزاری از جاذبه‌های جنسی برای کسب رای است. این ایده درخصوص تلفیقی از مسائل جنسی و سیاست است که در دنیا برای جلب آرای مردم وجود دارد و سیاستمداران از عناصر جنسی استفاده می‌کنند. همانطور که در دوره ترامپ اخیراً این اتفاق افتاد یا در دورانی که تونی‌بلر نخست‌وزیر انگلیس شد، برای جذب آرای حزب کارگر از همین شیوه استفاده کرد که شیوه مرسومی است.

سفارت کودتا، داستان انقلاب لیبی

چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۴۰۰، ۰۶:۵۱ ب.ظ

برای مشاهده قسمت چهارم مستند سفارت کودتا، با موضوع کودتا در لیبی پس از انقلاب سال 2011 که 11 آبان ماه از شبکه مستند سیما پخش شد، می توانید اینجا را کلیک نمائید. 

قصه پناهجویان از این هم تلخ‌تر است/ در جستجوی آرمانشهری که نیست!

مستند «زمزمه‌های گمشده در دوردست» به واکاوی مسأله پناهجویان می‌پردازد؛ پناهجویانی که در ادامه می‌بینند تصور ابتدایی آن‌ها با آرمانشهرشان متفاوت است.

 

خبرگزاری مهر - گروه هنر- زهرا منصوری: حالا ۶ سال می‌گذرد از آن روزی که آب، آیلان را به درون خود کشید، کودکی که همه عمر سه ساله او از تمام سال‌های جنگ در سوریه کمتر بود اما به وسعت یک اقیانوس غم در دل داستانش داشت، آب قصه او را به بیخ تا بیخ جهان برد تا تصویر کودک بی‌جانی که به سینه در ساحل افتاده است در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شود و همه بدانند این پایان زندگی و رنج کودکی بود که والدینش برای یافتن فردایی بهتر به دل دریا زده بودند؛ مدیترانه گاهی همینقدر بی‌رحم است، هم اوست که بارها واژگونی قایق‌های حامل انسان‌ها را به خود دیده و خم به ابرو نیاورده است.

چه کسی می‌داند درون این قایق‌ها چند جوان، چند مادر، چند پدر و چند آیلان بودند؟ تمام قصه رنگ به رنگ آنها بی آنکه گره‌ای در کار این جهان بیفتد در درون همان اقیانوس مدفون و مسکوت مانده است.

همه اینها را گفتم که بگویم این نزدیک‌ترین تصویر به مسأله پناه‌جویی است که در ذهن ما نقش بسته است؛ موضوعی که حالا در رسانه‌های رسمی هم پررنگ‌تر شده و هر از گاهی داستان پناهجویان بر صدر اخبار می‌نشیند.

پیاده‌روی ممتد، خطر، سرما، دویدن در جنگل، قاچاق‌بر، مدیترانه، گاهی غرق‌شدگی و رنج و رنج و رنج کلیدواژه‌هایی است که پناهجویان نه تنها با آن آشنا هستند که آن را درک کرده‌اند که حتی خاطره این درد گاهی تا سال‌ها پس از اقامت هم در یادشان می‌ماند.

منصور فروزش در مستند «زمزمه‌های گمشده در دوردست» به کمپ صربستان رفته تا به کنکاش این مسأله از زبان پناهجویان بپردازد؛ پناهجویانی که از سختی‌های این روش از خروج از کشور می‌گویند.

«زمزمه‌های گمشده در دوردست» چند روز پیش با حضور حمیدرضا آصفی سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه، منصور فروزش کارگردان، سیدمحمدمهدی دزفولی تهیه‌کننده و یاسر فریادرس مدیر مرکز مستند سوره در خبرگزاری مهر رونمایی شد.

چقدر درباره این آدم‌ها نمی‌دانیم!

منصور فروزش در ابتدای این مراسم بیان کرد: درگیری با داستان مهاجرت برای من از سال ۲۰۱۴ شروع شد، آن زمان به پاریس رفته بودم که به یکباره در جاهای مختلفی از آنجا زاغه‌هایی را دیدم و از وجود آنها تعجب کردم چون ما تصویر متفاوتی از پاریس در ذهن داریم وقتی جستجوی کردم، دیدم این مسأله عمیق‌تر از این حرف‌هاست مثلاً دیدم در کنار خیابان تخت‌های دو نفره وجود دارد و افراد در خیابان می‌خوابند، وقتی پیگیری کردم به این نتیجه رسیدم که تعداد زیادی از این افراد پناه‌جو هستند و متوجه شدم که این موضوع چقدر به زندگی ما نزدیک است و در عین حال ما چقدر درباره شرایط این آدم‌ها نمی‌دانیم. ضمن اینکه چهار سال پیش برای تحصیل به مجارستان رفتم، به موضوع نزدیک‌تر شدم و تصمیم گرفتم مستندی بسازم که طی آن هم تعهد اخلاقی نسبت به خودم داشته باشم و هم با نگاهی فارغ از نگاه ژورنالیستی فیلمی بدون قضاوت بسازم.

وی افزود: در حال حاضر مسأله پناه‌جویی در اروپا فرق کرده و از یک مسأله حقوق بشری به مسأله امنیتی تبدیل شده است به طوری که در برخی از کشورها حتی اگر یک بطری آب به یک پناه‌جو بدهید، ۶ ماه زندانی می‌شوید.

این مستندساز ادامه داد: من برای ساخت این اثر به ۱۵ کشور نامه زدم و در نهایت صربستان اجازه داد در یک زمان محدود در آنجا باشیم. ما به شهر کوچکی به نام «شید» رفتیم که کمپی در آنجا بود. آن کمپ شرایط خوبی نداشت فضایی مثل فضای پنجاه شصت سال پیش داشت و امکانات چندانی نداشت. برای مثال در آن سه هفته که در آنجا بودم هفت نفر مردند، یکی از آنها برای اینکه به صربستان برسد زیر قطار پنهان شده بود اما برق جانش را گرفته بود. دیگری ایرانی‌ بود که می‌خواست پیاده به اروپا برود و فکر می‌کرد به این نحو به آنجا می‌رسد اما در میان راه یخ زده بود. در کمپ افغان‌ها هم شرایط بدی وجود داشت مثلاً وقتی به کمپ آنها رسیدیم دیدیم که یکی سر دیگری را بریده است. شرایط کاملاً عصبی‌ بر آنجا حاکم بود و افراد بر خلاف تصوراتی که از کمپ داریم در شرایط استرس‌آوری بودند. با این حال من تلاش کردم در «زمزمه‌های گمشده در دورست» افراد را قضاوت نکنم و کسی را قانع نکنم تا آسیبی به آنها وارد نشود.

آصفی: به ابعاد انسانی پناه‌جویی پرداخته شود

در ادامه حمیدرضا آصفی سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه درباره لزوم ساخت آثار مستندی از جنس «زمزمه‌های گمشده در دوردست» اظهار کرد: به نظرم مقوله پناه‌جویی مقوله‌ای است که باید به آن پرداخته شود نه از این جهت که فرض کنیم در اینباره بیشتر نگرانی امنیتی و سیاسی وجود دارد بلکه از این منظر که در آثار به ابعاد انسانی این مساله پرداخته شود به هر حال برخی از هموطنان ما به این مسیر می‌روند.

آصفی: باید بدانیم که مساله پناه‌جویی با مساله مهاجرت متفاوت است چون ما ایرانی‌های مهاجر کم نداریم، خیلی از آنها باعث افتخار ایران هستند. در شرع مقدس هم اینکه کسی هجرت کند منع نشده است، ما پزشکان، فعالان اقتصادی و دانشجویان زیادی داریم که مهاجرت کرده‌اندوی تأکید کرد: باید بدانیم که مساله پناه‌جویی با مساله مهاجرت متفاوت است چون ما ایرانی‌های مهاجر کم نداریم، خیلی از آنها باعث افتخار ایران هستند. در شرع مقدس هم اینکه کسی هجرت کند منع نشده است، ما پزشکان، فعالان اقتصادی و دانشجویان زیادی داریم که مهاجرت کرده‌اند، خیلی از این پزشکان گاهی به ایران می‌آیند و خدمات مجانی می‌دهند آنها به این دلیل که احساس کردند زندگی در خارج از ایران برایشان مناسب‌تر است، مهاجرت کرده‌اند و نظام هم با آنها مسأله ندارد. گرچه ما ترجیح می‌دادیم آنها هم در ایران باشند اما به هر حال انتخاب کردند به خارج از ایران بروند اما مقوله پناه‌جو فرق می‌کند.

این کارشناس مسائل بین‌المللی افزود: طبق آمار سازمان ملل چیزی حدود یک در هزار افراد در دنیا پناه‌جو هستند که این عدد، عدد کمی نیست. پنج کشور در صدر این آمار قرار دارند؛ سوریه، میانمار، ونزوئلا، سودان جنوبی و افغانستان، این پناهجویان به دلایل مختلفی از کشور می‌روند برای مثال در سوریه قبل از اینکه جنگ به وقوع بپیوندد مهاجرت به دلیل کم آبی شروع شده بود. بخشی از مشکلات سوریه به دلیل کمبود آب بود به طور کلی مشکلات اقلیمی در برخی جاها باعث می‌شود مردم از آن کشورها خارج شوند. از سوی دیگر بی‌پولی، جنگ، مشکلات اقتصادی و … هم باعث این امر می‌شود. در کشور ما مشکلات بیکاری، گرانی، تبعیض در برخی جاها و… مساله‌ای است که باعث خروج از کشور می‌شود. مثلاً برخی احساس می‌کنند در کشور رانت وجود دارد اما این موضوع در کشور کم است و یکی از عوامل پناهندگی نیست، اما مشکل اینجاست که آنهایی که به این دلایل از ایران می‌روند شرایطشان بهتر نمی‌شود که بدتر می‌شود. من هم شرایط بد آنها را دیده‌ام، مثلاً در استرالیا وضع بدتر است. خیلی از درخواست‌های پناهجویان پذیرفته نمی‌شود و به کشور خود بازگردانده می‌شود.

قصه پناهجویان از این هم تلخ‌تر است/ در جستجوی آرمانشهری که نیست!
حمیدرضا آصفی

آصفی اظهار کرد: در همین مدیترانه که یکی از معابر پناهندگان است سالی نزدیک به ۱۰ هزار نفر غرق می‌شوند حتی آنهایی که پناهندگی می‌گیرند شرایطشان خوب نمی‌شود در نهایت شبیه به آنچه می‌شوند که در ایران بودند، یادم است وقتی در پاریس بودم چندین نفر مراجعه و درخواست کردند که کارهایشان را درست کنیم تا به ایران بازگردند. همیشه جواب ما به آنها (که جواب نظام بود) این بود که شما مشکلی ندارید، همین که پشیمان شدید کافی است. آنها می‌دیدند آن کشوری که قصد پناهندگی به آن را داشتند، بهشت موعود نیست، آن گمشده‌ای نیست که در پی‌اش بودند.

آصفی: اکثر آنهایی که به صورت پناهندگی از کشور رفتند پشیمان هستند اما خیلی از آنها خجالت می‌کشند که برگردند در حالی که بازگشت به کشور اصلاً خجالت ندارد. امیدوارم توجه جدی به این مقوله شودوی ادامه داد: به هر حال باید بپذیریم که اگر کسی نخبه باشد و ثروتی داشته باشد، پناهندگی نمی‌گیرد. مثلاً اگر یک پزشک معتبر باشید، دانشگاه‌های خارج از کشور به شما پذیرش می‌دهد. عمدتاً آن قشری که دنبال پناهندگی می‌روند فاقد کیفیت‌های مورد نظر کشور مقصد هستند به همین ترتیب هم خیلی زود سرخورده می‌شوند. خیلی از آنها بعد از پناهندگی پنج نفره در یک جای بیست سی متری با کمترین درآمدی زندگی می‌کنند که اگر در ایران بودند بیشتر از این را در می‌آوردند، البته نظام هم باید به فکر باشد با این حال من شاهد بودم که در وزارت خارجه دوستان تلاش کردند اعتماد به وجود بیاورند به این نحو که در صورت بازگشت افراد به ایران، مشکلی برایشان پیش نیاید.

سخنگوی پیشین وزارت امورخارجه تصریح کرد: این موج مهاجرت، پناهندگی و آوارگی در دنیا ادامه‌دار است و اروپایی‌ها نگران هستند به ویژه با شرایطی که برای افغانستان و سوریه به وجود آمده است البته عامل این موضوع هم خود اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها هستند که جای بحثش اینجا نیست اما یکی از عوامل بروز این مشکلات، سیاست‌های آنهاست اما وقتی موج مهاجرت پیش می‌آید تازه به فکر می‌افتند. باید بگویم اکثر آنهایی که به صورت پناهندگی از کشور رفتند پشیمان هستند اما خیلی از آنها خجالت می‌کشند که برگردند در حالی که بازگشت به کشور اصلاً خجالت ندارد. امیدوارم توجه جدی به این مقوله شود.

وی در بخش دیگر از صحبت‌هایش با اشاره به وضعیت پناهجویان ایرانی در کشور امارات گفت: ایرانی‌هایی که در این کشور هستند حتی اگر کارگر باشند کارشان مورد نیاز اماراتی هاست البته که اکثر ایرانیان آنجا طبقه متوسط به بالا هستند. اما هندی‌ها در آنجا وضعیت بدی دارند به طوری که ده نفر در یک اتاق به سر می‌برند، بنگلادشی‌ها و.. هم همین وضع دارند. به نظرم در کشور باید چرخ تولید بچرخد تا تولید راه نیفتد و اقتصاد قوی نشود این روند ادامه دارد. در کل دنیا تعداد پناهجویان ایرانی کم هستند اما برای بهبود این روند باید کار فرهنگی و تبلیغی شود و وضع معیشت بهبود پیدا کند.

فروزش در ادامه صحبت‌های آصفی مطرح کرد: حتی سی سال پیش آلمانی‌ها به مجارستان پناهنده می‌شدند که به خاطر معیشت بود.

آصفی هم با بیان اینکه در برخی از کشورها به پناهجویان نگاه درجه دو دارند، توضیح داد: آن نگاه درجه دو خیلی آزاردهنده است در حالی که اروپایی‌ها از حقوق بشر حرف می‌زنند اما ته دلشان عمیقأ ضد خارجی هستند.

سپس فروزش گفت: گاهی اوقات سیستمی هم عمل می‌کنند. در آماری که «کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان» داده آمده است که آنها برای تمام بچه‌هایی که در کمپ‌ها هستند مدرسه درست کرده‌اند این در حالی است که اکثر این مدارس به زبان آن کشور اداره می‌شوند و بچه‌های پناهنده نمی‌توانند به زبان آنها حرف بزنند. یعنی گرچه آماری که ارایه می‌دهند درست است اما این مدارس در اجرا پاسخ نمی‌دهد.

قصه پناهجویان از این هم تلخ‌تر است/ در جستجوی آرمانشهری که نیست!
منصور فروزش

آن‌ها که می‌روند اما به آرمانشهرشان نمی‌رسند

در بخش دیگر از این مراسم سید محمدمهدی دزفولی تهیه‌کننده مستند «زمزمه‌های گمشده در دوردست» هم اظهار کرد: سال ۹۸ بود که این بحث مطرح شد که مستندی درباره مهاجران غیرقانونی ساخته شود. روند پناهندگی تا قبل از کرونا اوج گرفته، موج مهاجرانی ایرانی زیاد و تبدیل به معضل شده بود بنابراین این احساس را داشتیم که باید کار جدی صورت بگیرد اما در کشور ما متأسفانه به این موضوع پرداخته نمی‌شد. با همه این حرف‌ها کارهای اولیه ساخت مستند شروع شد، آن موقع آقای فروزش در خارج از کشور ساکن بودند. کار به نتیجه رسید و دوستان حوزه هنری تقبل کردند کار جریان پیدا کند. طبق آمار هر سال رقم قابل توجهی از ایرانی‌ها به خاطر مشکلات معیشتی از ایران می‌روند و بعضاً به آن آرمانشهر موردنظرشان نمی‌رسند یا در آن کشورها به جایگاهی پایین‌تر از آنچه که در ایران بودند، می‌رسند یا درجا می‌زنند.

فریادرس: باید ببینیم رسانه در بحث آگاهی دادن درباره مهاجرت و پناهندگی چه‌کاری می‌تواند کند؟ به نظرم رسانه باید درباره این امر مختصات دقیق به افراد ارایه بدهد تا با تصمیم‌گیری درست دست به مهاجرت بزنندوی ادامه داد: بنابراین باید به این مسأله از زوایای مختلف بپردازیم که چرا برخی فکر می‌کنند اگر از ایران بروند شرایط بهتر می‌شود از همین رو در این مستند سعی شد به بخشی از واقعیت پرداخته شود. من امیدوارم وقتی «زمزمه‌های گمشده در دوردست» عرضه می‌شود، حرف کار شنیده شود. احتمالاً با فروکش کردن وضعیت کرونا باز هم شاهد موج جدید مهاجرت باشیم دغدغه اصلی ما هم شنیده شدن حرف این مستند و تلاش ما این است که به همین قسمت خلاصه نشود و کارهای دیگری در همین زمینه تولید کنیم.

سپس یاسر فریادرس مدیر مرکز مستند «سوره» هم توضیح داد: تمرکز ما در مرکز مستند سوره روی کارهای اجتماعی است که یکی از این کارها را آقای فروزش ساخت. باید ببینیم رسانه در بحث آگاهی دادن درباره مهاجرت و پناهندگی چه‌کاری می‌تواند کند؟ به نظرم رسانه باید درباره این امر مختصات دقیق به افراد ارایه بدهد تا با تصمیم‌گیری درست دست به مهاجرت بزنند، برخی نمی‌دانند در آن سوی مرزها چه خبر است و در ذهن خود مدینه فاضله می‌سازند این در حالی است اگر خوب توضیح دهیم شاید در تصمیم‌گیری‌ها موثر باشیم. «زمزمه‌های گمشده در دورست» مقدمه‌ای از مختصات کلی از یک وضعیت است ما اگر در طول این مستند تنها با یک نفر همراه می‌شدیم این مختصات ارایه نمی‌شد. من دوست دارم ساخت مستندهایی از این دست ادامه‌دار باشد و در ادامه سرنوشت افرادی که در این مستند با آنها صحبت شده را ببینیم.

قصه پناهجویان از این هم تلخ‌تر است/ در جستجوی آرمانشهری که نیست!
یاسر فریادرس و محمدمهدی دزفولی

در ادامه فروزش بیان کرد: می‌خواهم کمی صریحاً صحبت کنم؛ در ایران به واسطه اینکه همه چیز سیاسی می‌شود، با مقولات برخورد دیگری می‌شود مثلاً گرچه در آن سوی مرزها هم گرانی هست اما در اینجا به دلیل ملاحظات سیاسی به محض بالا رفتن قیمت یک کالا، این موضوع به یکباره تیتر یک رسانه‌ها می‌شود. ما در ایران به این دلیل که همه چیز سیاسی می‌شود، تعارف می‌کنیم درباره برخی چیزها صحبت کنیم. حتی موقع ساخت فیلم با دیوارهایی مواجه می‌شویم که می‌گویند از اینجا آن طرف‌تر نروید، به یکباره بحث محدود و تنها بخشی از یک تصویر کلی دیده می‌شود. این در حالی است که جامعه ما هم به نظر اجتماعی درک بالایی دارد و هم اینکه در دورانی هستیم که باید نگاه انتقادی داشته باشیم، نباید با برخی از موضوعات تعارف داشته باشیم.

فروزش: به هر حال این بخش از افراد آسیب پذیر هستند و به هر دلیلی تصمیم به خروج گرفته‌اند. تردید ندارم که بخش زیادی از آنها اگر می‌دانستند چه اتفاقی برایشان رخ می‌دهد، نمی‌رفتند. این اتفاق نتیجه چندین دهه حرف نزدن و تعارف کردن استوی افزود: نفوذ فرهنگی ایران گسترده است ما هم این را می‌دانیم ولی این کشور هم یک سری نقاط دارد که باید با نگاه انتقادی به آن برخورد شود. متاسفانه چیزی که شخصاً به آن برخوردم این بود که شما راحت می‌توانید درباره بیابان‌های ایران صحبت کنید اما درباره ۱۸ هزار کودکی که در اروپا گم شده‌اند نه. هیچ نگاهی و هیچ حمایتی نیست؛ از این باب که ما انگشتمان را روی موضوعات بگذاریم. کمیسیون حقوق کودکان می‌گوید بین سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ چیزی حدود ۱۸ هزار کودک در اروپا گم شده‌اند، هیچکس نمی‌گوید هفتاد درصد کیس‌های پناهندگی در اروپا ریجکت قطعی می‌شوند. به هر حال این بخش از افراد آسیب پذیر هستند و به هر دلیلی تصمیم به خروج گرفته‌اند.

این مستندساز تأکید کرد: تردید ندارم که بخش زیادی از آنها اگر می‌دانستند چه اتفاقی برایشان رخ می‌دهد، نمی‌رفتند. این اتفاق نتیجه چندین دهه حرف نزدن و تعارف کردن است. امیدوارم زنده باشیم و کار را ادامه بدهیم. من حقیقتاً به عنوان کسی که کار را کارگردانی کرده‌ام دنبال هیچ اعتباری از این کار نبودم. حتی گفته‌ام لینک مستقیم فیلم را به نمایندگان مجلس و وزیر بفرستید تا تصمیم بگیرند. من بارها خواهش کرده‌ام که فقط درباره مسأله پناهندگی بدانند و موضوع پناهجویان را ببینید. در این هفته متوجه شدم چهار مجموعه بالادستی در حاکمیت در این باره کار تحقیقاتی کرده‌اند، جالب است که نمی‌دانند بقیه مجموعه‌ها همین کار را کردند. باید یک خرد جمعی باشد که منتقدانه درباره موضوع بحث و راهکاری پیدا شود. من می‌دانم که این وظیفه من به‌عنوان مستندساز نیست، من مصلح اجتماعی نیستم که بخواهم تصمیم بگیرم ما تنها تصویری را نشان دادیم و علامت سوالی روی یک مسأله می‌گذاریم تا مردم موضوع را ببینند.

نمی‌خواستم قضاوت ژورنالیستی داشته باشم

کارگردان مستند «زمزمه‌های گمشده در دوردست» در ادامه درباره پرداختن کم‌رنگ به «چرایی» اقدام پناهجویان برای گریز از کشور خود در این مستند، توضیح داد: اینکه چرا در مستند و درباره این شخصیت‌های خاص به این سوال نپرداخته‌ایم که چرا اقدام به مهاجرت کرده‌اند، به این دلیل است که این امر کار من این نبوده است. وقتی که ما بخواهیم بحث «علت» را مطرح کنیم، باید دست به تحلیل بزنیم که چرا یک سری از آدم‌ها تصمیم به این کار می‌گیرند و تن به این سختی‌ها می‌دهند. من به این «علت» نپرداختم، چرا که بلافاصله پشت آن «تحلیل» مطرح می‌شد. یا باید می‌گفتم که کشور ما شرایط نابسامانی دارد و به همین دلیل این افراد پناهنده شده‌اند، یا باید بگویم شرایط خوب است و این‌ها اشتباه کرده‌اند که رفته‌اند. یعنی به محض پرداختن به علت، ناگزیر از قضاوت ژورنالیستی درباره این افراد می‌شدم. در این فیلم واقعاً قضاوتی درباره شخصیت‌ها نداشتیم.

وی ادامه داد: از آن جایی که در بخشی از کار به مهاجران افغان هم می‌پردازیم شاید این مساله به ذهن متبادر شود که ما در کشورمان مساله‌ای نداریم که آدم‌ها بخواهند از کشور فرار کنند. پناه‌جویی بالاخره به معنای فرار آدم‌ها از شرایطی است که در آن در معرض خطر هستند یا مشکل عجیب و غریبی دارند. بخش بزرگی از اینکه در این مستند سراغ علت‌ها نرفته‌ایم به همین دلیل بود که نمی‌خواستیم قضاوت ژورنالیستی داشته باشیم. ما تلاش کرده‌ایم بخشی از مسیر را نشان دهیم تا به‌واسطه درک واقعیت‌های آن، به علت‌ها نیز پرداخته شود.

قصه پناهجویان از این هم تلخ‌تر است/ در جستجوی آرمانشهری که نیست!

این مستندساز افزود: یک سری افراد دانشگاهی باید بررسی کنند و به این سوال جواب دهند که چرا برای برخی از آدم‌ها قرار گرفتن در این موقعیت‌های سخت، تبدیل به یک نسخه نجات‌بخش می‌شود. چرا عده‌ای فکر می‌کنند در این صورت شرایط بهتری نسبت به زندگی در ایران خواهند داشت؟

کارگردان «زمزمه‌های گمشده در دوردست» در پاسخ به اینکه آیا نپرداختن به «علت‌ها» ناشی از «محافظه‌کاری‌» در ساخت این مستند بوده است؟، توضیح داد: این سوال ۲ وجه می‌تواند داشته باشد. یکی اینکه چرا ما پیشینه کاراکترها را در فیلم روایت نکرده‌ایم، دیگر اینکه چرا کلاً درباره مساله پناهندگی و پناه‌جویی سراغ علت‌یابی نرفته‌ایم. درباره بخش اول می‌توانم بگویم علت‌هایی که این افراد مطرح می‌کنند، غالباً علت‌های واقعی نیست و پرداختن به آن‌ها باعث می‌شد اطلاعات غلطی در فیلم مطرح شود. اما درباره اینکه چرا اساساً آدم‌ها سراغ این گزینه می‌روند، باید بدانیم مساله پناهجویان مساله بسیار حساسی است. تصور من این است که اطلاعات ناقص و بی‌اطلاعی از شرایط واقعی مقصد، باعث می‌شود یک نفر وقتی در کشور با مشکلی مواجه می‌شود، ترجیح می‌دهد سراغ این گزینه برود. حرف من این نیست که در کشور هیچ مشکلی وجود ندارد و همه چیز گل و بلبل است اما می‌خواهم بگویم این مشکلات به آن اندازه سهمگین نیست که تن به مساله پناه‌جویی بدهیم.

فروزش: آنچه این فیلم می‌خواهد درباره آن صحبت کند همین است که آدم‌ها به دلیل تصور غلط تن به این انتخاب می‌دهند تا از شرایط سخت کشور خودشان رها شوند، اما نمی‌شوند. واقعاً نپرداختن به علت‌ها از سر «محافظه‌کاری» نبوده است. من محافظه‌کاری را قبول ندارم اما معتقدم «زمزه‌های گمشده در دوردست» فیلم اخلاق‌گرایی استوی افزود: آنچه این فیلم می‌خواهد درباره آن صحبت کند همین است که آدم‌ها به دلیل تصور غلط تن به این انتخاب می‌دهند تا از شرایط سخت کشور خودشان رها شوند، اما نمی‌شوند. واقعاً نپرداختن به علت‌ها از سر «محافظه‌کاری» نبوده است. در مستندسازی یک بحث اخلاق‌گرایی وجود دارد که به نظرم مرزی هم ندارد. شما می‌توانید یک مستند جنجالی بسازی که همه هم درباره‌اش صحبت کنند اما زندگی چندین آدم را دچار مشکل کنید. من محافظه‌کاری را قبول ندارم اما معتقدم «زمزه‌های گمشده در دوردست» فیلم اخلاق‌گرایی است. در بسیاری بخش‌ها دست‌مان بسته بود که بخواهیم خیلی مباحث را به صورت عریان بیان کنیم.

فروزش درباره برخی از کاراکترهای حاضر در این مستند که به‌رغم تجربه شرایط دشوار پناهندگی همچنان پناه‌جویی را به بازگشت به کشور خود ترجیح می‌دهند هم بیان کرد: به نظر می‌رسد ما در ایران آموزش لازم جهت مواجهه با مشکلات را ندیده‌ایم و به همین دلیل تصور ناقص و خام نسبت به تصمیمات خود داریم. ما در همه زمینه‌ها یک ورزیدگی نظام‌مند برای بچه‌های خود ایجاد نمی‌کنیم تا در موقعیت‌هایی که شناخت درستی از آن ندارند، تصمیمات درستی بگیرند. مساله پناه‌جویی یکی از مسائلی است که به چشم می‌آید اما ما مسائل جزئی‌تر دیگری هم داریم. ما چقدر در مدارس خود درباره زندگی در کشورهای دیگر آگاه می‌شویم؟ همین عدم آگاهی باعث می‌شود برخی می‌گویند هر جای دنیا برویم، بازهم بهتر از ایران است!

وی ادامه داد: ما در ایران غالباً زندگی رنگی کشورهای دیگر را می‌ّبینیم و بعد خودمان را در جایگاه همان آدم‌ها تصور می‌کنیم. در حالی که شما چه به عنوان مهاجر چه به‌عنوان پناه‌جو هیچ‌گاه نمی‌توانید آن زندگی رنگی همراه با آرامش در روستایی در سوئد یا شهری در ایتالیا را که آدم‌های آنجا خودشان تجربه می‌کنند را تجربه کنید. از نظر جامعه‌شناختی، شبکه اجتماعی تو دیگر آن شبکه اجتماعی‌ نیست که در ایران بوده است. این فقط درباره مهاجران ایرانی هم نیست. دوستان اروپایی من که در کشور دیگری غیر از کشور خود در اروپا زندگی می‌کنند هم زندگی‌شان از نظر روانی آن آرامشی را ندارد که در کشور خود داشته‌اند. اساساً زمانی که از یک شهر در ایران به شهر دیگری می‌روید هم سال‌ها طول می‌کشد تا شبکه اجتماعی خود را پیدا کنید و اصطلاحاً جا بیفتید.

این مستندساز در ادامه اظهار کرد: در آمریکا بچه‌های سیاه‌پوست و رنگین‌پوست لهجه انگلیسی متفاوتی از سفیدپوست‌ها دارند چرا که شبکه اجتماعی آن‌ها متفاوت از دیگران است. در همه جای دنیا شرایط همین است. اگر شما همین امروز به چین مهاجرت کنید هم نمی‌توانید مانند یک چینی زندگی کنید. یک سری آدم‌ها به واسطه آموزش و تجربه این واقعیت را درک می‌کنند اما یک سری آدم‌ها خصوصاً آن‌هایی که مثل سوژه‌های فیلم من در میانه راه هستند و هنوز به اتوپیایی که به دنبال آن بودند، نرسیده‌اند، تصور متفاوتی دارند. هنوز فکر می‌کنند مثلاً به آلمان که رسیدند می‌توانند شرایط زندگی یک آلمانی را تجربه کنند.

خیلی‌ها تصویر واقعی از مقصد مهاجرت‌شان ندارند

کارگردان «زمزمه‌های گم‌شده در دوردست» افزود: این افراد هزینه زیادی کرده‌اند و سال‌ها از عمر خود را صرف کرده‌اند تا به جایی که الان هستند رسیده‌اند و هنوز هم امکان رشد دارند. من نوعی به‌عنوان یک ایرانی مسلمان الان در انگلیس می‌توانم به‌عنوان یک استاد دانشگاه تدریس کنم و اینگونه نیست که این شرایط را نداشته باشم اما آیا زندگی‌ای که دارم همان تصویری است که از زندگی یک استاد دانشگاه انگلیسی می‌توانستم داشته باشم؟ حرف من این است. خیلی از بچه‌هایی که در میانه راه مهاجرت هستند هنوز تصویر واقعی از مقصد ندارند و وقتی می‌رسند، پس از صرف کلی هزینه به شرایطی می‌رسند که ناگزیر می‌گویند دیگر چرا برگردم؟

وی درباره خلط شدن مفهوم «مهاجرت» و «پناهندگی» در این مستند هم توضیح داد: من خودم فردی هستم که مهاجرت کرده‌ام و طبیعتاً نمی‌توانم بگویم مهاجرت بد است. مهاجرت اتفاقاً حکم دیدن دنیا را دارد. همیشه معتقدم که آدم‌ها باید دنیای‌شان بزرگ باشد. اتفاقاً مردم ایران هم به دلیل تحریم‌ها و هم به دلیل شرایط پاسپورتی کشور، خیلی از دنیا را ندیده‌اند و تصور ناقصی از دنیا دارند. مهاجرت و حتی سفر رفتن باعث باز شدن نگاه آدم‌ها و گرفتن تصمیمات بهتر می‌شود. اتفاقاً جزو کسانی هستم که معتقدم افراد اگر می‌توانند در جایی مفید باشند و تأثیر بگذارند، باید مهاجرت کنند. مهاجرت باعث می‌شود پیوند آدم‌ها قوی‌تر شود. به شخصه معتقدم سفر و مهاجرت باید اتفاق بیفتد تا آدم‌ها بدانند چقدر شبیه هم هستند. این جنس مهاجرت اصلاً بد نیست اما پناه‌جویی به این معناست که تو جایی بروی و بگویی من هیچ حقی ندارم و هر چه شما بگویید درست است. این اتفاق باعث می‌شود شما دیگر قدرت تصمیم‌گیری نداشته باشید. بخش عمده‌ای از معضل پناه‌جویی در این است که شما دیگر هیچ کنترلی نسبت به آینده خود ندارید اما مهاجرت اصلاً اینگونه نیست.

قصه پناهجویان از این هم تلخ‌تر است/ در جستجوی آرمانشهری که نیست!

وی عنوان کرد: هیچ ایرادی ندارد یک فرد برای تضمین آینده فرزند خود به کشور دیگری مهاجرت کند اما اینکه با تصمیم خود آن بچه را برای پنج سال از تحصیل محروم کند بد است. این بچه در کشوری که زبانش را هم نمی‌داند، به طور کل از اجتماع جدا می‌افتد. از این منظر پناه‌جویی به‌هیچ عنوان با مقوله مهاجرت شبیه نیست. حقوق یک فرد پناه‌جو به مراتب کمتر از فردی است که به‌صورت قانونی اقدام به مهاجرت کرده است.

دزفولی در پایان این مراسم گفت: «زمزمه‌های گمشده در دورست» جزو اولین مستندهایی است که نگاهی از درون به ماجرا دارد، مستندنگاری محض است و مسأله پناهجویان را نشان می‌دهد. این کار در یک دهه گذشته واقعاً بی‌سابقه بوده است. باید بگویم حتی صداوسیما و رسانه‌های رسمی هم به موضوع پناه‌جویی نمی‌پردازند. درباره آن شرایط آن سوی مرزها هم ذهنیت شفافی وجود ندارد به طوری که برخی فکر می‌کنند وضعیت در اروپای شرقی بهتر است در حالی که این چنین نیست. ما حتی ذهنیت روشنی درباره آمریکای شمالی و… هم نداریم پس باید رسانه‌ها درباره این موضوع حرف بزنند. ما به دل اروپا رفتیم و این مستند را ساختیم.

 

برای مطالعه گزارش در سایت خبرگزاری مهر میتوانید اینجا را کلیک نمائید. 

رونمایی از مستند زمزمه های گمشده در دوردست

شنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۰، ۰۱:۰۸ ب.ظ

روز چهارشنبه 24 شهریور ماه 1400 از مستند «زمزمه های گمشده در دوردست» در خبرگزاری مهر با حضور حمیدرضا آصفی سخنگوی سابق وزارت خارجه، یاسر فریادرس مدیر مرکز مستند حوزه هنری و عوامل تولید این مستند رونمایی شد. گزارش مبسوط این رونمایی در پست بعدی منتشر خواهد شد. 

کارگردان این مستند منصور فروزش و تهیه کنندگان آن منصور فروزش و سید محمد مهدی دزفولی می باشند و موضوع این مستند 54 دقیقه ای پناهجویان غیر قانونی ایرانی در اروپا می باشند. 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای مشاهده گزارش تصویری این مراسم رونمایی در خبرگزاری مهر، می توانید اینجا را نیز کلیک نمائید. 

 

 

 

 

 

 

 

به گزارش گروه فرهنگ خبرگزاری آنا برنامه رونمایی از کتاب «جنگ و صلح» در باغ موزه دفاع مقدس با حضور چهره ها و رسانه های مختلف برگزار شد.

در این مراسم، سردار حسین علایی در ابتدای سخنان خود با اشاره به اینکه مهمترین مسئله در هر جنگی این است که جنگ را چگونه و با چه راهبردی به پایان برسانیم به تشریح دیدگاه امام درباره جنگ پرداخت.

وی گفت: وقتی جنگ شروع شد راهبرد ایران این بود که نگذارد عراق به اهدافش برسد، به همین دلیل در برابر پیشروی‌های عراق ایستاد و با آزادسازی مناطق اشغال‌شده خود به دنبال خاتمه جنگ بود. امام خمینی (ره) در تمام سخنرانی‌های خود تاکید داشتند که اولاً نتیجه این جنگ باید ساقط شدن حزب بعث از عراق باشد و ثانیاً بدون آن که نیروهای ایرانی وارد خاک طرف مقابل یعنی عراق شود، جنگ خاتمه پیدا کند که البته ساقط شدن حزب بعث را به دست مردم عراق می‌خواستند، هم‌چنین انتظار امام این بود که این جنگ را با حفظ تمامیت ارضی ایران به پایان برسانیم. این چیزی است که کسی در آن شکی ندارد. اصطلاحا لا ریب فیها!

وی ادامه داد: بعد از آزادسازی خرمشهر، امام خمینی (ره) تنها کسی است که در شورای عالی دفاع می‌گوید چرا می‌خواهید از مرزها عبور کنید؟ در این شکی نیست که امام مخالف عبور از مرزها بودند؛ این موضوع را آقای هاشمی با تفصیل مطرح کرده است، اما از آنجا که امام خمینی اهل مشورت بودند و به ایشان گفتند که لب مرز جای مناسبی برای متوقف شدن نیست و عارضه مهمی برای توقف در آنجا نیست و مسئولین دیگری گفتند که باید با دست برتر جنگ را تمام کنیم، امام پذیرفتند که جنگ ادامه پیدا کند.

«جنگ و صلح» رونمایی شد/ روایتی از زمینه‌ها و چگونگی پذیرش قطعنامه ۵۹۸

علایی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه در عملیات‌ها پیوست دیپلماسی نداشتیم، گفت: از ابتدا تا انتهای ابتکار عملی برای پایان دادن جنگ در دستگاه سیاست خارجی ما وجود نداشت. حال سوال این است که چرا به قطعنامه رسیدیم؟ باید در پاسخ گفت ما ابتکار عملی برای پایان جنگ نداشتیم و ابتکار عمل ما فقط در عملیات‌ها بود. ما در هر عملیاتی پیوست داشتیم اما کسی به دنبال راه حال دیپلماسی نبود به همین دلیل است که سازمان ملل با ابتکار شوروی و آمریکایی‌ها در سال ۱۳۶۶ به قطعنامه ۵۹۸ رسید. در حقیقت آنها به این نتیجه رسیدند که صدام نمی‌تواند پیروز شود و اگر حمایت‌های بین‌المللی از او قطع شود، ایران پیروز این جنگ است، بنابراین قطعنامه را به‌گونه‌ای رقم زدند که این جنگ نه برنده داشته باشد و نه بازنده.

سردار علایی ابتکار عمل را مهم دانست و با تاکید بر اینکه ابتکارعمل باید در دست خودمان باشد خاطر نشان کرد: اگر کشور ما در مسائل حساس ابتکار عمل را به دست نگیرد باز هم مانند قطعنامه ۵۹۸ خواهد شد و دیگران برای ما تصمیم می‌گیرند. امروز نیز در موضوع هسته‌ای و برجام هم چنین است.

در کتاب جنگ و صلح با چهره های مهم و مختلف مصاحبه شده است تا روایت غیر تکراری از اواخر جنگ ارائه شود.

«جنگ و صلح» رونمایی شد/ روایتی از زمینه‌ها و چگونگی پذیرش قطعنامه ۵۹۸

چرا امام(ره) جام زهر قطعنامه را نوشید؟

سید مهدی دزفولی نویسنده و گردآورنده این کتاب نیز در ادامه از چگونگی نگارش کتاب جنگ و صلح گفت. وی بیان داشت در سال ۱۳۹۵ بود که احساس کردیم مقطع قطعنامه ۵۹۸ و ماه‌های پایانی جنگ شباهت زیادی به اتفاقات آن سال ها یعنی سال‌های ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ دارد. مذاکرات هسته ای و بحث برجام در جریان بود و گویی بعد از ۲۷-۲۸ سال قطعنامه ۵۹۸ دیگری را شرایط به ایران تحمیل کرده بود. آقای علایی به درستی اشاره کرد که اگر برنامه نداشته باشید، به نتیجه خوبی هم در دیپلماسی و مذاکره نمی‌رسید و کشور به جای دیگری می رود. پیام‌های امام خمینی در زمان قطعنامه ۵۹۸ و تا ۱۰ ماه پس از آن که ایشان در قید حیات بودند، بسیار قابل توجه است و عمدتاً پیام‌های عمیق و محکمی است و همچنان جای کار دارد. مهم ترین بخش آن هم که نیاز به تحلیل دارد این است که چه شد ایران قطعنامه را پذیرفت و چرا امام تعبیر نوشیدن جام زهر و معامله آبروی خود با خدا را دارد. و چه شد که ظرف ۲ هفته نظر امام از ادامه جنگ به پذیرش قطعنامه تغییر کرد.

وی به محتوای کتاب در بخش دیگر اشاره کرد و بیان داشت: در این کتاب مصاحبه‌هایی با افراد درگیر در ماجرای قطعنامه که یا موافق و یا منتقد آن بودند و هستند انجام شده است. از چهره هایی همانند مرحوم ابراهیم یزدی و صادق زیباکلام تا ناصر نوبری، عباس ملکی، غلامحسن کرباسچی، محمد عطریانفر و محمد غرضی و... تا چهره‌های اقتصادی همانند فرشاد مومنی و احمد توکلی و محمد خوشچهره و ... تا نظامی همانند محسن رفیق دوست و اسماعیل کوثری و ... انجام شد.

«جنگ و صلح» رونمایی شد/ روایتی از زمینه‌ها و چگونگی پذیرش قطعنامه ۵۹۸

لازم به یادآوری است که کتاب جنگ و صلح نوشته سید مهدی دزفولی، چاپ نشر صاد می باشد و در ۳۳۰ صفحه و با قیمت ۷۹ هزار تومان در اختیار علاقمندان می باشد. علاقمندان برای تهیه این کتاب می توانند به سایت نشر صاد مراجعه نمایند و آن را با تخفیف سی درصدی خریداری نمایند. این کتاب به دو مقطع قبل و بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ پرداخته است و به نقش سیاسیونی همانند امام خمینی(ره)، مرحوم هاشمی رفسنجانی و ... در پذیرش قطعنامه اشاره کرده است و بخش های زیادی از آن هم به روایت دولت سازندگی که دولت دوران صلح بوده است اشاره دارد.

 

برای مشاهده این گزارش در سایت خبرگزاری آنا می توانید اینجا را کلیک نمائید. 

مراسم رونمایی از کتاب «جنگ و صلح»؛نوشته سید محمد مهدی دزفولی، روایتی از سال‌های قبل و بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ رونمایی شد.

به گزارش ایسنا، در این مراسم که امروز ۲۶ تیرماه در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد،سردار حسین علایی از فرماندهان دوران دفاع مقدس با اشاره به ضرورت اتحاذ تصمیمات راهبردی مهم در زمان‌های حساس، برخی علل پایان جنگ‌ها را تبیین کرد و گفت: مهمترین مسئله این است که جنگ را چگونه و با چه راهبردی به پایان برسانیم.

سردار علایی همچنین اظهار کرد: حضرت امام (ره) تا زمان آزادسازی خرمشهر اعتقاد داشتند که نتیجه جنگ تحمیلی باید به ساقط شدن حزب بعث و رژیم صدام منجر شود؛آن هم به دست خود مردم عراق. امام راحل با عبور نیروهای ایران  از مرز ایران و عراق مخالف بودن و در این باره هیچ شکی وجود ندارد. مسئولان امام (ره) را راضی کردند که از مرز عبور کنیم و خود بنده در این باره بسیار تحقیق کرده‌ام و به نتیجه رسیده‌ام.

وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: در طول جنگ طراحی‌های مناسبی برای بهره بردن از از فرصت‌هایی که عملیات‌ها برای ما فراهم می‌کردند، نداشتیم و در هیچ یک از عملیات‌ها پیوست دیپلماسی نداشتیم. مثلا عملیات انجام می‌دادیم اما برای پایان جنگ طرحی نداشتیم. تنها آقای هاشمی رفسنجانی بود که می‌گفت یک عملیات بزرگ انجام بدهیم و بعد از با مذاکره جنگ را به پایان ببریم اما هیچ کسی از او حمایت نکرد.

سردار علایی ادامه داد: شورای امنیت با ابتکار آمریکا و شوروی برنامه پایان جنگ بین ایران و عراق را طراحی کردند.قطعنامه 598 هم ابتکار ما نبود  و مشارکتی در نوشتن اولیه آن نداشتیم به همین خاطر این قطعنامه ابتدا به نفع عراق بود و در حالی که ما در خاک عراق حضور داشتیم این قطعنامه ما را ملزم می‌کرد از خاک عراق عقب نشینی کنیم. از سوی دیگر آمریکا به این نتیجه رسیده بود که عراق و صدام در این جنگ پیروز نخواهد شد و اگر قدرت‌های بزرگ از عراق حمایت نکنند از ایران شکست می‌خورد، به همین خاطر  راهبردی اتخاذ کردند که این جنگ برنده نداشته باشد.

وی در پایان گفت: اگر کشور ما در مسائل حساس ابتکار عمل به دست نگیرد، حاصل کار مانند قطعنامه ۵۹۸ می‌شود و دیگران برای ما تصمیم می‌گیرند.

علی اصغر جعفری مدیرعامل موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نیز در این مراسم گفت: معتقدیم که دوران دفاع مقدس یکی از نقاط عطف و فرصت‌های استثنایی است که ملت خلق کرد و با ایستادگی و مقاومت و رهبری امام خمینی (ره) اجازه نداد که حتی یک وجب خاک در اختیار دشمن قرار گیرد؛ امام خامنه‌ای در این‌خصوص فرمودند که پذیرش قطعنامه هم کاری عقلانی بود و اگر عقلانی نبود، امام بزرگوار این موضوع را نمی‌پذیرفت. بعد از ۴۰ سال از آن حادثه عظیم هر زمان یاد آن دلاوری‌ها به ذهن ما می‌رسد، ملت به آن حماسه و جهاد احترام می‌گذارند و وقتی مسئولان دیگر کشورها به موزه دفاع مقدس می‌آیند به ایستادگی ملت ایران احترام می‌گذارند.

جعفری ادامه داد: جنگ ما معادل جنگ جهانی بود و بسیاری از کشورها با ما جنگیدند و به عراق کمک کردند، دشمنان نظام ما را تقویت کردند و امروز اسنادی را می‌بینیم که در هیچ صحنه‌ای نیست که حمایت کشورهای دیگر از صدام نبوده باشد و وقتی جنگ تمام شد، صدام تجهیزات نو و جدید در اختیار داشت.

وی اظهار کرد: این افتخار باید به‌صورت دقیق به نسل جوان منتقل شود و این فرصت را غنیمت می‌شماریم که این اثر ارزشمند را رونمایی کنیم و این کتاب تنها بخشی از نگاه‌ها و واقعیت‌ها را بیان می‌کند، ناگفته‌های زیادی از دوران دفاع مقدس وجود دارد و پژوهشگران دیگر باید در این‌خصوص تحقیق کنند.

جعفری گفت: امروز بعد از گذشت سال‌ها از دفاع مقدس شاهد افتخارآفرینی کشورمان هستم و اگر قرار باشد همه آنچه که از معارف دینی سراغ داریم را بیان کنیم، درباره دوران دفاع مقدس است. امیدوارم با لطف الهی و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی شاهد توفیق و اقتدار عزت بیش از پیش باشیم که این امر نیز ریشه در دوران دفاع مقدس دارد.

 

برای مشاهده گزارش در سایت ایسنا اینجا را کلیک نمائید.