میر حسین موسوی و شبهه نفوذ در انقلاب!
در ماه ها و سال های بعد از انتخابات سال 88 و حتی این روزهایی که نزدیک به چهار سال از حصر میر حسین موسوی می گذرد شبهه ای در مورد وی و گذشته اش مطرح می شود و آن این است که موسوی دارای انحرافات فکری بوده است و برخی ها حتی وی را عامل نفوذی و فراماسونر معرفی می کنند و این گفته خود را هم به برخی از مخالفین موسوی در اواخر دهه 50 و دهه 60 نسبت می دهند.
اما در میان همه این ها آیت الله خامنه ای که نماینده وقت مجلس شورای اسلامی در دوره اول بودند و از نزدیک میر حسین موسوی را نیز می شناختند و رابطه نسبی و فامیلی نیز با او داشته اند در تاریخ 12 شهریور 1360 در مجلس شورای اسلامی درباره او گفته بودند:
راجع به آقای موسوی به قول آن گویندهی راستگو که گفت «ما کنت احسب ان یعیر مثل ذات الاجمل» دربارهی همه خیال میکردیم انتقاد بشود، دربارهی مهندس موسوی من واقعاً تصور نمیکردم کسی زبان به انتقاد از ایشان باز کند. اولاً بنده ایشان را خیلی خوب میشناسم، از همهی کسانی که نسبت به ایشان تعریف کردهاند یا انتقاد کردهاند بنده ایشان را بیشتر و بهتر و با مدت زمان بیشتری میشناسم. آنچه دربارهی ایشان از گرایشها گفته شده است دروغ محض است و شاهد بر همهی اینها روزنامهی جمهوری اسلامی است.
شما کدام ارگان مطبوعاتی را در این کشور سراغ دارید که از روز اول این انقلاب یعنی از روز انتشارش که اندکی بعد از پیروزی انقلاب بوده تا این ساعت در خط مستقیمی که شما اسمش را خط امام میگذارید و درست هم هست حرکت کرده باشد و به این جامعه و به اندیشهها و به ذهنیت عظیم این ملت خط داده باشد و به ویژه مقالاتی که خود ایشان نوشته است، شما ایشان را به مصدقگرایی متهم میکنید. این بزرگترین بهتانی است که شما به ایشان میزنید. ایشان کسی است که خط ملیگرایی را به صورت یک تز، به صورت یک نظریهی مطرح قابل قبول در این زمان، با قاطعیت و بهطور مستدل در روزنامه رد کرد.
این مقالات روزنامه است و بروید نگاه کنید. متهم میکنند ایشان را به علاقهمندی و گرایش به فلان یا بهمان گروهک، کذب محض است این معنا، من با ایشان معاشرت نزدیک داشتهام. من ایشان را میشناسم، من از ذهنیت ایشان مطلعم و من شهادت میدهم امروز و روز قیامت که تمام این ادعاها دروغ است. و من واقعاًتصور نمیکردم که کسی راجع به آقای مهندس موسوی با این سابقهی درخشان یک چنین مطلبی را بیان کند. البته باز هم حرف در این زمینه زیاد است که چون وقت کم است… (+)(فیلم در اینجا موجود است)
اما چهار سال بعد در آبان ماه 1364 زمانی که اختلافات آیت الله خامنه ای و میر حسین موسوی به اوج حود می رسد نیز آیت الله خامنه ای صرفا مخالفت خود را بر مبانی افکار اقتصادی و قانون شکنی های میر حسین موسوی اعلامی می کنند و می گویند بنده به دلیل این خصوصیات وی را مناسب سمت نخست وزیری جمهوری اسلامی ایران نمی دانم اما چون امام صلاح دانسته اند ایشان مجددا نخست وزیر شوند بنده هم ایشان را مجددا به این سمت انتخاب می کنم و به مجلس شورای اسلامی معرفی می کنم.( متاسفانه بعد از سال 88 آن جلسه تاریخی در آبان ماه 1364 به دلیل حساسیت های تاریخی از سایت مجلس شورای اسلامی حذف شده است و به همین دلیل نتوانستم عین عبارات و لینک معتبر را در اینجا قرار دهم.)
بعد از رحلت امام خمینی(ره) هم به دلیل اختلافات فکری موسوی با آیت الله خامنه ای و هاشمی رفسنجانی وی تا سال های سال گوشه نشین بود و به کارهای شخصی خود مشغول بود و در تمامی آن سال ها با آنکه اختلاف نظر وجود داشت اما وی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بود و در دانشگاه تربیت مدرس نیز تدریس می نمود و سمت های مختلف دیگری را نیز در اختیار داشت از جمله مشاور مقام معظم رهبری.
تمامی این ها نشان می دهد با آنکه موسوی فردی با تفکرات چپ سوسیالیستی در اقتصاد و سیاست بود و تحت تاثیر افکار شریعتی و پیمان قرار داشت اما همواره به عنوان فردی درون نظام حساب می شد و در مدت 20 سال بعد از نخست وزیری ( از 68 تا 88) نه فردی می گفت وی خائن و نفوذی بوده است و نه مدعی ماسون بودن او بودند و متاسفانه بعد از وقایع سال 88 به دلیل تصفیه حساب های سیاسی دهه 60 با وی این اتهامات وارد شد.
موسوی هرگونه اشتباه و خطای سیاسی هم داشته باشد یقینا اینگونه قضاوت کردن در مورد وی نه اخلاقی و نه درست است و یقینا این نوع قضاوت ها هم نه از سر دلسوزی برای انقلاب است و نه برای انقلاب تاثیر مثبتی هم دارد.ای کاش افرادی که این سخنان را مطرح می کنند کمی هم دلسوز انقلاب و حقیقت بودند و فکری برای پاسخگویی در آخرت می کردند.