رونمایی از خسرو تهرانی ، بعد از سال ها سکوت تاریخی!
خسرو قنبری تهرانی معروف به خسرو تهرانی از چهره های امنیتی و اطلاعاتی مهم اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 بود که سرانجام بعد از سال ها سکوت و حاشیه نشینی روز یکشنبه 30 خرداد 95 در جلسه ای عمومی برای بررسی وقایع 30 خرداد 1360 حاضر شد و حضور وی در جلسه به شدت مورد توجه علاقمندان قرار گرفت.
خسرو تهرانی حرف های زیادی برای گفتن دارد، اما خواسته یا ناخواسته کمتر حرف می زند و شاید دلیل این امر پرونده انفجار دفتر نخست وزیری باشد که سال ها قبل در دهه 60 به شدت خسرو تهرانی و دوستانش همانند سعید حجاریان و بهزاد نبوی و بیژن تاجیک و حبیب الله داداشی و علی اکبر تهرانی و ... را مساله دار کرد که همچنان بعد از 35 سال نتوانسته اند از حواشی آن دور شوند.
حضور خسرو تهرانی در یک محفل عمومی به خودی خود مهم و با ارزش است اما اینکه وی درباره چیزهای به شدت معمولی و دست چندم در مورد سازمان مجاهدین خلق صحبت کند و پاسخگوی عملکرد خود و دوستانش به خصوص در سال 60 و دوستی با مسعود کشمیری نباشد عجیب و تاسف آور است. اینکه حتی فردی همانند رضا گلپور و دیگر افراد از وی سوال کنند و وی با تمامی اتفاقات این سال ها باز هم سکوت کند و حاضر به شفاف سازی نباشد این هم تاسف آور و غیر قابل توجیه است.
اینکه چرا اصلاح طلبان امروز در دهه 60 و در زمان حاکمیت جریان چپ خط امامی عملکرد مشکوکی داشتند و چرا ریشه های انحراف در این جریان به آن زمان و عضویت برخی از آنان در حزب جمهوری اسلامی و ارتباط برخی دیگر آنان با سازمان مجاهدین خلق باز می گردد و سوالات بسیار دیگر از نکاتی است که خسرو تهرانی به هیچ وجه قصد پاسخگویی به آنها را نداشته و ندارد و وی و دوستانش همواره تلاش داشته و دوست دارند درباره مسائل دست چندم صحبت کنند.
شاید هم زمانی خبر چند وقت پیش دستگیری مسعود کشمیری و بعد تکذیب آن و عیان شدن خسروی خوبان! خسرو تهرانی اتفاقی باشد اما می تواند این نوید را هم دهد که در ماه ها و سال های آینده بازخوانی تاریخ انقلاب در اوایل دهه 60 جدی تر پیگیری شود و اطلاعات خوب و با ارزشی از آن سال ها منتشر شود و عده ای از آن چهره های مشکوک و مشهور همانند خسرو تهرانی به مجامع عمومی آمده و پاسخگوی شبهات و سوالات فروان باشند تا یک بار برای همیشه انبوه سوالات درباره آن سالها و آن شخصیت ها پاسخ درخوری بگیرد.
سوال رضا گلپور از خسرو تهرانی؛
وصیت نامه شهید لاجوردی را یک بار هم شده مطالعه کنید... آیا هنوز وقت آن نرسیده است؟!
در شب ترور جناب آقای سید علی خامنه ای در مسجد ابوذر یکی از دوستان جواد قدیری به نام مرتضی نیلی نامبرده را پس از انفجار در آن مسجد می بیند. پس از اینکه آقای خامنه ای را به بیمارستان قلب انتقال می دهند، جواد قدیری، مرتضی نیلی را با خود به خیابان می برد و ضمن توهین های رکیک به شهید بهشتی و آقای خامنه ای به او می گوید: کار این رژیم تمام است...