مهدی دزفولی هستم، وبلاگ نویسی را از شهریور ماه 1382 آغاز کردم.علاوه بر وبلاگ نویسی، فعالیت های مختصر مطبوعاتی (همکاری با هفته نامه پنجره، فصلنامه ارغنون، روزنامه شرق و اعتماد) و مستند سازی هم داشته ام.پیش از این سردبیر سابق سایت خبری تحلیلی شفاف و مدیر اجرایی فصلنامه ارغنون بوده ام.
پیش از این 3 وبلاگ دیگر داشته ام که به دلایلی یا فعالیت آن ها متوقف شد و یا با فیلتر مواجه شدند و این وبلاگ چهارمین وبلاگی است که در آن می نویسم.امیدوار اینجا محلی برای تبادل آرا و نظرات مختلف باشد و بتوانم به صورت مستقیم نوشته های خودم را در اختیار دیگران قرار دهم.
مستند «صفر ـ یک» به چالش سربازی نخبگانی می پردازد که در شرکت های دانشبنیان مشغول فعالیت هستند اما به دلیل اجبار برای انجام خدمت سربازی در محیط های خارج از شرکت های دانشبنیان، هم زندگی آنان دچار چالش می شود و هم شرکت های دانشبنیان به دلیل محروم شدن از یک نیروی متخصص خود، دچار چالش های جدی و بعضا حاد می شوند.
به گزارش ایسنا، مستند «صفر- یک» جدیدترین تولید موسسه آرمان هنر انقلاب است که به بحث و بررسی سربازی نخبگان پرداخته است و کارگردانی آن را مهدی انصاری و تهیه کنندگی آن با سید مهدی دزفولی بوده است.
این مستند به چالش سربازی نخبگانی می پردازد که در شرکت های دانش های بنیان مشغول فعالیت هستند اما به دلیل اجبار برای انجام خدمت سربازی در محیط های خارج از شرکت های دانش بنیان، هم زندگی آنان دچار چالش می شود و هم شرکت های دانش بنیان به دلیل محروم شدن از یک نیروی مختصص خود، دچار چالش های جدی و بعضا حاد می شوند. به همین دلیل با عوامل سازنده این مستند مصاحبه ای را انجام دادیم که در ادامه می آید.
آقای انصاری به عنوان سوال اول، ایده تولید این مستند چگونه شکل گرفت و چرا این مستند را ساختید؟
انصاری: بحث سربازی همیشه مسئله بوده است. سربازی یکی از دغدغه هایی است که باعث شده پسران مدام طول تحصیل خود را طولانی تر کنند، از این جهت خیلی ها هستند که گوشه ذهنشان مسئله سربازی هست و همواره استرس و دغدغه آن را با خود به همراه دارند. به خصوص زمانی که بحث خودکشی و مهاجرت ها مطرح شد، این قضیه را برای من جدی تر کرد که با گروهی از دوستان صحبت کنم و یک مستند در این باره بسازیم تا چالش های این حوزه را به صورت عینی نمایش دهیم. زمانیکه ما ساخت این مستند را شروع کردیم، تیم دیگری هم بودند که با آقای وحید اشتری میخواستند کاری درباره سربازی بسازند و از زاویه دیگری مساله سربازی اجباری را بررسی کنند. به همین خاطر مسئله ای پیش آمد که ما چگونه به موضوع سربازی پرداخت و مطالبه گیری کنیم و از چه زاویه ای می توان به این موضوع نگاه کرد؟ افراد زیادی در این باره صحبت کرده اند. برخی معتقد بودند که به طور کل بحث سربازی حذف شود و دیگر چیزی به نام سربازی اجباری نداشته باشیم. از طرفی مسئول تصمیم گیرنده نیروهای مسلح است و مسلما مطالبه گری از نهاد های دولتی و حکومتی ظرافت هایی دارد و نمی توان بدون فکر و ایده قبلی کاری را انجام داد و بحث حساسی را مطرح کرد. به همین دلیل اگر بخواهد مطالبه گری درستی انجام شود که باعث اتفاقی باشد، باید خیلی دقیق تر به مسئله پرداخت کرد. صرف زدن تیتر و ساخت مستند های جنجالی اتفاق مثبتی را رقم نمی زند. به همین دلیل ما دست روی سوژه ای گذاشتیم که خود نیروهای مسلح آن را انجام داده و نتیجه گرفته است.
ما در این مستند به مشکلات سربازی پرداختیم و برای آن راه حل ارائه داده ایم. درواقع نکته ی ما این است که نیروهای مسلح روشی را برای بخشی از جامعه ایجاد کرده که بازخوردهای مثبتی داشته است. حالا زمان آن است که این روش گسترده تر شود.
به عنوان تهیه کننده این مستند، مستند شما از چه منظری به مسئله سربازی پرداخته است و چرا فکر کردید باید از این منظر به مقوله سربازی پرداخت؟
دزفولی: ما طبق آمار ۹۴۰۰ شرکت دانش بنیان داریم که تا حدود یکی دوسال قبل آماری که برای پذیرش سرباز داشتند ۵۰۰ نفر بود که حالا این آمار به ۱۵۰۰ نفر رسیده است و در واقع چیزی کمتر از یک ششم شرکت های دانش بنیان سهمیه برای جذب سرباز دارند. بگذریم که برخی از این شرکت ها آنقدر وسیع و پر تعداد هستند که شاید ۴۰-۵۰ عدد سهمیه سرباز هم برای آنها کم باشد، شرکت هایی همانند دیجی کالا و ... . این آمار تنها برای شرکت هایی هست که در وسعت کوچک تری فعالیت می کنند. همانطور که مثال زدم شرکت هایی مثل دیجی کالا که تعداد کارمندان بالایی دارد و نیروهای کلیدی آنها در سمتهایی که برایشان مهم است باقی بمانند و اگر به سربازی بروند روندی کاری شرکت دچار اختلال می شود این دغدغه را به وجود آورد که کاری تولید شود که این شرکت های دانش بنیان به شکل تخصصی بتوانند نیروهای خودشان را به عنوان سرباز در شرکت خود داشته باشند تا در آنجا مشغول به خدمت شوند و شرکت هم آسیب نبیند. نظام هم در این شرایط میتواند از آن سرباز با بهره وری بهتری استفاده کند. این دغدغه اصلی ما برای ساخت مستند بود.
مخاطب کنونی این مستند هم نیروهای مسلح و هم افرادی هستند که به نوعی با مسئله سربازی درگیر هستند. در لایه ی بعدی مخاطبان عمومی تر می شود. به هرحال سربازی دغدغه گوشه ی ذهن تمام پسر ها در ایران است که مشمول خدمت سربازی می شوند. در واقع مخاطب پیرامونی ما تمامی جامعه پسرانی است که یکی از پنج دغدغه اصلی آنها سربازی اجباری است.
چگونه میتوان ناظر بر اینکه یک اتفاق مثبت بیفتد به تولید مستند پرداخت؟
انصاری: اینکه در مستند یک راه حل داشته باشیم. ما در این مستند دنبال راه حل بودیم. نباید در این مسائل دست روی نقاط افتراق گذاشت. چون اگر دست روی نقاط سیاه بگذاریم و بخواهیم از روی آن نقاط مسئله سربازی را درست کنیم، شاید جنجالی را به وجود می آورد. با توجه به شناختی که ما از نهادی که از آن مطالبه گری داریم شاید با این رویکرد اتفاق مثبتی نمی افتاد.
طرف دیگر ماجرا این است که شما علی رغم اینکه انتقاد می کنید یک راه حلی را هم ارائه دهید. که این راه حل در این مسئله وجود داشت. اگر این راه حل برای شرکت های دانش بنیان از سوی نیروهای مسلح وجود نداشت شاید لحن ما هم تغییر می کرد. حضرت آقا در جمع مستند سازان در سال ۹۶ فرمودند اینکه نقد وجود داشته باشد خوب است اما راه حلی هم بعد از آن ارائه شود. این چیزی بوده که ما در این مستند تلاش داشتیم به آن بپردازیم.
نگران این نیستید که پس از اکران مستند اتفاق نگران کننده ای برای شما یا مستندتان رخ دهد؟
انصاری: نگران هستم اما کاری نمی توان انجام داد. به طور مثال ما در روند تولید مستند با فردی که اسم ایشان را نمی آورم مصاحبه گرفتیم. ایشان از بچه های نیروهای مسلح بودند و تاکید داشتند که پیش از انتشار کار را ببینند و بعد اجازه پخش مصاحبه را بدهند. ما مستند را به ایشان نشان دادیم و علی رغم اینکه مستند لحن آرامی دارد ایشان ما را تهدید کرد که اگر از صوت و فیلم او استفاده شود پیگیرد قانونی دارد. ما مجبور شدیم که مصاحبه ایشان را حذف کنیم و بازیگری اضافه کنیم که عینا حرف هایی که ایشان زده بودند را بازی کند. به همین خاطر نمی دانم پس از انتشار چه واکنشی خواهد داشت.
به قسمت های بعدی این مستند فکری کرده اید؟
دزفولی: شخصا خیر! البته این را بگویم که مستندی هم با سفارش یکی از سازمان های هنری ذیل سپاه ساخته شده بود که هنوز منتشر نشده و نمی دانم که منتشر شود یا نه. این نشان دهنده ی این است که آسیب شناخته شده است و درباره آن کار میکنند تا مشکل را حل کنند و اینطور نیست که فقط همین مستند درباره سربازی ساخته شده باشد و یا یکی دو مستندی که قبلا ساخته شده. در دهه ۹۰ به خصوص یکی دو سال اخیر مستند هایی در این باره ساخته شده است. پس این بلوغ پیدا شده که ما در مسئله سربازی شاهد مشکلاتی هستیم. مستندهای دیگری ساخته شده که درون سازمانی است و برای حل این معضل در داخل نیروهای مسلح ساخته شده تا آسیب ها به صورت درونی نمایش داده و حل شود.
انصاری: مسئله سربازی مسئله ای است که ذهن بسیاری را درگیر خود کرده است. وقتی شما به نخبگان به این شکل اهمیت می دهی باعث می شود خیلی ها مسیر زندگی خود را طبق این قانون تغییر بدهند و به این سمت بروند که چگونه می توانند المان های نخبگی را کسب کنند. خود این مسئله که شما زمین را درست طراحی کنید باعث اتفاقات مثبت می شود. پاسخ قدیمی به یک سوال جدید بحران آفرین است ولی امروز شاهد این هستیم که نیروهای مسلح به سمت پاسخ های جدید برای سوال های جدید می رود.
در مورد عرضه و اکران این مستند هم می شود توضیح دهید؟
دزفولی: ان شاالله این مستند ظرف چند روز آینده در دانشگاه شریف رونمایی می شود و در حال پیگیری هستیم که آقای دکتر ستاری و یک نفر از عزیزان نیروهای مسلح در جلسه رونمایی مستند حضور داشته باشند و درباره موضوع گفت و گو و صحبت کنند و بحث خوبی شکل بگیرد . بلافاصله بعد از اکران مستند در دانشگاه های مختلف تهران آغاز می شود و اوج آنها در روز دانشجو خواهد بود. از حدود ۲۰ آذر هم در پلتفرم ها برای دسترسی عمومی عرضه خواهد شد و در نهایت امیدوارم که این مستند سال آینده بتواند از تلویزیون پخش شود. عزیزانی که خواهان ثبت نام برای اکران این مستند در دانشگاه ها و مراکز آموزشی خود هستند می توانند با شماره ۰۹۳۷۱۷۶۷۹۴۴ تماس حاصل نمایند. این کارهایی است که ما می توانیم برای مطرح شدن دغدغه سربازی جوانان و به خصوص نخبگان مطرح کنیم و من امیدوارم که به نتایج خوب و ملموس برسد و سرانجام بحث سربازی نخبگان در شرکت های دانش بنیان حل شود و به تعداد سهمیه قابل قبولی برسد.
برای مشاهده متن این مصاحبه در سایت خبرگزاری ایسنا می توانید اینجا را کلیک نمائید.
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو – فاطمه قربانی رضوان؛ مستند «صفر- یک» به کارگردانی مهدی انصاری در پی بررسی مسائل و مشکلات سربازی و ارائه راهکاری جهت حل مشکلات پیرامون آن است. این مستند در سیزدهمین دوره جشنواره فیلم عمار در بخش نقد درون گفتمانی نامزد دریافت جایزه نیز شده است. به بهانه ی رونمایی این مستند در هفته پیش رو در دانشگاه شریف با کارگردان اثر مهدی انصاری و تهیه کننده، سید مهدی دزفولی به گفتگو نشستیم.
ایده اولیه این مستند چگونه شکل گرفت؟
انصاری: بحث سربازی همیشه مسئله بوده است. سربازی یکی از دغدغه هایی است که باعث شده پسران مدام طول تحصیل خود را طولانی تر کنند از این جهت خیلی ها هستند که گوشه ذهنشان مسئله سربازی هست. بخصوص زمانی که بحث خودکشی و مهاجرت ها مطرح شد این قضیه را برای من جدی تر کرد که با گروه صحبت کنم و یک مستند در این باره بسازیم. زمانی که ما ساخت این مستند را شروع کردم تیم دیگری هم بودند که با آقای وحید اشتری می خواستند کاری درباره سربازی بسازند. به همین خاطر مسئله ای پیش آمد که ما چگونه به موضوع سربازی پرداخت و مطالبه گیری کنم و از چه زاویه ای می توان به این موضوع نگاه کرد.
افراد زیادی در این باره صحبت کرده اند. برخی معتقد بودند که به طور کل بحث سربازی حذف شود. از طرفی مسئول تصمیم گیرنده نیروهای مسلح است و مسلما مطالبه گری از نهاد های دولتی و حکومتی ظرافت هایی دارد. به همین دلیل اگر بخواهد مطالبه گری درستی انجام شود که باعث اتفاقی باشد باید خیلی دقیق تر به مسئله پرداخت کرد. صرف زدن تیتر و ساخت مستند های جنجالی اتفاق مثبتی را رقم نمی زند. به همین دلیل ما دست روی سوژه ای گذاشتیم که خود نیروهای مسلح آن را انجام داده و نتیجه گرفته است. ما در این مستند به مشکلات سربازی پرداختیم و برای آن راه حل ارائه داده ایم. درواقع نکته ی ما این است که نیروهای مسلح روشی را برای بخشی از جامعه ایجاد کرده که بازخوردهای مثبتی داشته است. حالا زمان آن است که این روش گسترده تر شود.
مستند شما از چه منظری به مسئله سربازی پرداخته است؟
دزفولی: ما 9400 شرکت دانش بنیان داریم که تا حدود یکی دوسال قبل آماری که برای پذیرش سرباز داشتند 500 نفر بود که حالا این آمار به 1500 نفر رسیده است. این آمار تنها برای شرکت هایی هست که در وسعت کوچک تری فعالیت می کنند. شرکت هایی مثل دیجی کالا که تعداد کارمندان بالایی دارد و نیروهای کلیدی آنها در سمت هایی که برایشان مهم است باقی بمانند و اگر به سربازی بروند روندی کاری شرکت دچار اختلال می شود این دغدغه را به وجود آورد که کاری تولید شود که این شرکت های دانش بنیان به شکل تخصصی بتوانند نیروهای خودشان را به عنوان سرباز در شرکت خود داشته باشند تا در آنجا مشغول به خدمت شوند و شرکت هم آسیب نبیند. نظام هم در این شرایط می تواند از آن سرباز با بهره وری بهتری استفاده کند. این دغدغه اصلی ما برای ساخت مستند بود.
مخاطب کانونی این مستند هم نیروهای مسلح و هم افرادی هستند که به نوعی با مسئله سربازی درگیراند. در لایه ی بعدی مخاطبان عمومی تر می شود. به هرحال سربازی دغدغه گوشه ی ذهن تمام پسر ها است.
البته نباید از تأثیر بر خانوادهها هم غافل شد؟
انصاری: بله؛ این موضوع تنها پسران را درگیر نمی کند. ما سوژه ای داشتم که سه فرزند داشت و باید خانم و فرزندانش را رها می کرد و به سربازی می رفت. این دغدغه از شروع ازدواج وجود دارد تا زمانی که به طور مثال فرد با سه فرزند باید به سربازی برود. البته یک قانونی آمده که این اتفاق برای افراد بالای 40 سال نیفتد. یعنی اگر بالای چهل سال و با سه فرزند باشید این اتفاق رخ نخواهد داد. این قانون خوب است اما تعداد افراد محدودی را شامل می شود. با این حال نه تنها آقایان بلکه خانم ها هم به نوعی با این مسئله درگیرند.
دزفولی: همینطور است. به هرحال این مسئله خانواده ها را هم تحت تاثیر قرار می دهد. بعلاوه اینکه مسئله سربازی باید به یک نقطه ی مشخصی حداقل برای نخبگان برسد. اگر قرار است که جامعه ی ما به سمت نقطه مشخص در بحث سربازی حرکت کند یک نقطه ی مهم آن همین جا است؛ یعنی نیروهایی که متخصص اند مورد توجه بیشتری قرار بگیرند. به طور مثال سوژه هایی که در مستند هم به آن اشاره شده است. فردی که دکتری دارد و برای مدرک پست دکتری به مشکل برخورده است. یا ما سوژه ای را داشتیم از اهواز، فردی که شرکت دانش بنیان داشت و طول تحصیل خود را به دلیل سربازی مدام طولانی تر کرده بود اما در نهایت زمان اعزام خطر تعطیلی شرکت برایش پیش آمده بود. این آسیب بسیار جدی است. به هرحال آن شخص عمر و جوانی خود را برای این کار گذاشته است و از طرفی شرکت دانش بنیانی که خدمات و محصولاتی را برای کشور داشته است از بین می رود.
حتی این مسئله، بحرانی برای نیروی کار آن شرکت دانش بنیان نیز محسوب می شود. به همین دلیل این کار ساخته شد. در حوزه سربازی هم تعداد مستندهای کمی ساخته شده است. در یک دهه اخیر شاید سه چهار مستند در این باره تولید شده است. این نشان از آن دارد که هنوز بعد از این همه مطالبه گری به نقطه مطلوب نرسیده ایم. به همین دلیل نیاز است که بحث سربازی در حوزه های مختلف مورد بررسی قرار گیرد. مستند صفر یک صرفا درباره سربازی نخبگانی است که در شرکت های دانش بنیان خدمت می کنند و قرار است به سربازی بروند و بحران های پیش روی آن ها مورد بررسی قرار می گیرد.
این مستند در سیزدهمین دوره جشنواره فیلم عمار در بخش نقد درون گفتمانی نامزد شده بود؛ چه تفاوتی بین مستند نقد درون گفتمانی با مستند سیاه نمایی وجود دارد؟ و چگونه مرز باریک این دو در این مستند رعایت شده است؟
انصاری: از لحاظ رویکرد انتقادی در مستند می توان دو روش را رقم زد. یک نوع که من در مستند اختاپوس با آن مواجه شدم، جنجال ها و درگیری های رسانه ای بود. این مستند درباره خودرو بود و ذات مافیای خودرو این نوع مستند را می طلبد. گاهی نیاز است در برخی سوژه ها جنجالی ایجاد شود و روی موضوعی پروژکتوری بیفتد تا فساد در آن مشخص شود. در این مستند یکی از مظنونین دادگاهی و یکی از آنها فراری شد. ولی در برخی مستند ها این اتفاق نمی تواند رخ دهد. اینکه شما جنجال کنید شاید بازخورد منفی از مستند به همراه داشته باشد. چون طرف مقابلی که از آن مطالبه می کنید احساس می کند که شما نیت خیری در بیان مسئله ندارید. به این دلیل که بعضی از این فضا برای شهرت بیشتر استفاده می کنند. مثلا ما می توانستیم روی بحث خودکشی ها تمرکز کنیم. من خبر دارم که یکی از دوستانم زیر نظر خود نیروهای مسلح درحال ساخت مستندی با این موضوع است. این نشان می دهد که نیروهای مسلح به این مسئله توجه دارد و به آن واقف است.
چگونه میتوان ناظر بر اینکه یک اتفاق مثبت بیفتد به تولید مستند پرداخت؟
انصاری: اینکه در مستند یک راه حل داشته باشیم. ما در این مستند دنبال راه حل بودیم. نباید در این مسائل دست روی نقاط افتراق گذاشت. چون اگر دست روی نقاط سیاه بگذاریم و بخواهیم از روی آن نقاط مسئله سربازی را درست کنیم شاید جنجالی را به وجود می آورد. با توجه به شناختی که ما از نهادی که از آن مطالبه گری داریم شاید با این رویکرد اتفاق مثبتی نمی افتاد.
طرف دیگر ماجرا این است که شما علارغم اینکه انتقاد می کنید یک راه حلی را هم ارائه دهید. که این راه حل در این مسئله وجود داشت. اگر این راه حل برای شرکت های دانش بنیان از سوی نیروهای مسلح وجود نداشت شاید لحن ما هم تغییر می کرد. حضرت آقا در جمع مستند سازان در سال 96 فرمودند اینکه نقد وجود داشته باشد خوب است اما راه حلی هم بعد از آن ارائه شود. این چیزی بوده که ما در این مستند تلاش داشتیم به آن بپردازیم.
اتفاقات پس از اکران این مستند را چگونه پیشبینی میکنید؟
در سه لایه می توان این را بررسی کرد. یکی اینکه برخی شرکت های دانش بنیان اصلا از این اتفاق مطلع نیستند که اگر در حلقه شرکت های دانش بنیان قرار بگیرند می توانند از این امکان که سرباز امریه شرکت خود شوند استفاده کنند. پس یک وجه تبلیغ این اتفاق است تا خیلی از جوانان نخبه ی ما از این مسئله آگاه شوند و به سمت ایجاد شرکت دانش بنیان بروند و فکر مهاجرت از کشور را فراموش کنند. پس این وجه مخصوص نخبگانی است که هنوز وارد فضای دانش بنیان کشور نشده اند و به این مسئله آگاهی ندارند.
لایه ی بعدی نیروهای مسلح هستند؛ وقتی این آگاهی بیشتر شود و به دنبال آن تقاضا بالا برود می تواند ظرفیت این جریان را افزایش دهد. طبیعتا این رویکرد برای کشور هم مناسب است زیرا از مهاجرت نخبگان جلوگیری می شود و برای بسیاری ایجاد شغل می شود. وقتی میدانی ترسیم می شود که فضای نخبگانی سربازی خود را در این فضا بگذرانند به مرور اتفاقات مثبتی را رقم می زند.
گام نهایی هم مسئله ای است که ما در انتهای مستند به آن اشاره کردیم که آیا خون بچه های دانش بنیان رنگین تر از بقیه است؟! . شاید افرادی باشند که تحصیلاتی نظیر دکتری نداشته باشند اما در جای دیگری تخصص و حرفه ای او بتواند مفید باشد. پس باید گفتمانی حول محور سربازی تخصصی شکل بگیرد.
دزفولی: همینکه رسانه ها بتوانند جریان خوبی را پیش ببرند و مکمل بحث مستند ها شوند شاهد اتفاقات بهتری خواهیم بود. زیرا اگر مستند صرفا خودش بخواهد یک حرفی را بزند ظرفیت محدودی دارد. زمانی که ظرفیت رسانه ها به این مطالبات افزوده می شود اتفاق تبدیل به یک گفتمان اجتماعی می شود. ان شاالله در روزهای پیش رو این مستند رونمایی و در دانشگاه ها اکران می شود.
چرا سراغ مسائلی میروید که دغدغه ای خاص را مطرح میکند؟ علیالخصوص که در مستندهای اخیر شما مشکلات و فشارهایی هم پیش آمد؟
پرداخت به مسائل راهبردی و کلان برای من جذاب و دغدغه ی همیشگی من بوده است. مثلا در مستند کاپرا کجاست از دیدگاه کلان به مسئله سینما پرداختیم. یا پس از مستند اختاپوس که درباره مسائل خودرو بود مسائل و مشکلات بسیاری به وجود آمد اما دوباره این پیشنهاد شد که مستند دیگری هم ساخته شود. اما من قبول نکردم که سراغ ساخت اختاپوس2 بروم. حتی در لحن مستند صفر یک هم این فشارها تاثیر داشت. این فشارها تاثیر دارد اما یکسری مباحث اعتقادی و اتفاقات خوبی که رخ می دهد باعث ادامه دار شدن مسیر می شود.
نگران این نیستید که پس از اکران مستند اتفاق نگران کننده ای رخ دهد؟
نگران هستم اما کاری نمی توان انجام داد. به طور مثال ما در روند تولید مستند با فردی که اسم ایشان را نمی آورم مصاحبه گرفتیم. ایشان از بچه های نیروهای مسلح بودند و تاکید داشتند که پیش از انتشار کار را ببینند و بعد اجازه پخش مصاحبه را بدهند. ما مستند را به ایشان نشان دادیم و علارغم اینکه مستند لحن آرامی دارد ایشان ما را تهدید کرد که اگر از صوت و فیلم او استفاده شود پیگیرد قانونی دارد. ما مجبور شدیم که مصاحبه ایشان را حذف کنیم و بازیگری اضافه کنیم که عینا حرف هایی که ایشان زده بودند را بازی کند. به همین خاطر نمی دانم نیروهای مسلح پس از انتشار چه واکنشی خواهد داشت.
به قسمت دوم مستند فکر کرده اید؟
ایده ی خاصی برای قسمت دوم این مستند ندارم چون میدانم قصه ی خودکشی سربازان را یکی از دوستانم با خود نیروهای مسلح درحال تولید است و بعید می دانم رسانه ای شود و درون سازمانی است. از طرفی وقتی ما می دانیم که مجموعه ای به مشکل مطلع است و درباره آن کار می کند لزومی ندارد درباره آن سروصدا کنیم. به همین خاطر سراغ این مسئله نمی روم. اما مسئله سربازی از حوزه اقتصادی قابل بررسی است. چون اقتصاد کشور در حال ضربه خوردن است.
دزفولی: مستندی هم با سفارش یکی از سازمان های هنری ذیل سپاه ساخته شده بود که هنوز منتشر نشده و نمی دانم که منتشر شود یا نه. این نشان دهنده ی این است که آسیب شناخته شده است و درباره آن کار میکنند تا مشکل را حل کنند. در دهه 90 به خصوص یکی دو سال اخیر مستند هایی در این باره ساخته شده است. پس این بلوغ پیدا شده که ما در مسئله سربازی شاهد مشکلاتی هستیم.
انصاری: مسئله سربازی مسئله ای است که ذهن بسیاری را درگیر خود کرده است. وقتی شما به نخبگان به این شکل اهمیت می دهی باعث می شود خیلی ها مسیر زندگی خود را طبق این قانون تغییر بدهند و به این سمت بروند که چگونه می توانند المان های نخبگی را کسب کنند. خود این مسئله که شما زمین را درست طراحی کنید باعث اتفاقات مثبت می شود. پاسخ قدیمی به یک سوال جدید بحران آفرین است ولی امروز شاهد این هستیم که نیروهای مسلح به سمت پاسخ های جدید برای سوال های جدید می رود.
در ارتباط با فرم مستند بفرمایید. چقدر از تصاویر ارشیوی استفاده شده است؟
انصاری: یک چالشی که برای من مستند ساز همیشه وجود داشته این بوده که یک مستند با چند سوژه چگونه می تواند جمع شود. این برای من کار سختی بود که پنج شش سوژه ی صددرصد جدا از هم که در نقطه ای اشتراک دارند را چگونه می توان به یکدیگر ربط موضوعی داد. ما در مستند 5 سوژه داریم که به تک تک آنها پرداخت کردیم و کارشناسانی که در یک فرم جدید ایستاده اند و بازیگری که نماینده ی نیروهای مسلح است و حرف هایی که می زند عین حرف های مصاحبه شونده قبلی ما است که اجازه انتشار صوت و تصویرشان را ندادند. اینها افرادی هستند که می توانند به این قصه نگاه تحلیلی داشته باشند. آرشیوی که ما در این مستند استفاده کردیم صرفا آرشیوهای سربازی بوده است. فضای بسته ای بود که به ما اجازه نمی داد برای تصویربرداری به پادگان برویم به همین دلیل صرفا تصاویری که از سربازها و پادگان استفاده می شود تصاویر آرشیوی است.
دزفولی: ان شاالله هفته آینده در دانشگاه شریف رونمایی کار را داریم. بلافاصله اکران مستند در دانشگاه های مختلف تهران آغاز می شود. از حدود 20 اذر هم در پلتفرم ها برای دسترسی عمومی عرضه خواهد شد.
سال آخر زندگی و حیات حضرت امام (ره) به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، همراه با تاریخی ترین و مهم ترین اتفاقات تاریخ انقلاب اسلامی است. پایان جنگ ایران و عراق و پذیرش قطعنامه 598، صدور منشور روحانیت مبارز و یا عزل آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری یا صدور احکام اعدام منافقین باقی مانده بر عقیده.
کتاب سال آخر روایت آخرین سال حیات امام (ره) است که به زودی رونمایی خواهد شد. منتظر خبرهای بعدی و توضیحات مفصل تر باشید... .
سه کتاب قمار، جنگ و صلح، و کتاب مصاف در هفته های اخیر به چاپ دوم رسیدند و به زودی راهی بازار نشر می شوند.
کتار قمار در نیمه دوم سال 1399 به چاپ رسید و به بررسی ماجرای مذاکرات مخفیانه ایران و آمریکا در سال های 1364 و 1365 پرداخته است که با نام مذاکرات مخفیانه مک فارلین معروف شد. کتاب پس از حدود دو سال و نیم با چاپ اول 1000 نسخه به اتمام رسید و چاپ دوم هزار نسخه ای آن به زودی راهی بازار نشر می شود.
کتاب جنگ و صلح درباره قطعنامه 598 در تیرماه 1400 رونمایی شد و ظرف کمتر از یک سال و نیم به چاپ بعدی رسیده است و در اختیار علاقمندان قرار دارد.
کتاب مصاف هم در بهمن 1401 به چاپ اول 1000 نسخه ای رسید و در کمتر از سه ماه چاپ آن به اتمام رسید و چاپ دوم آن هم به زودی راهی بازار نشر می شود.
از استقبال مخاطبین ممنونم و کمال تشکر را دارم و امیدوارم این استقبال ها ادامه داشته باشد. این جنس کتاب ها و محتواها، جنس محتوای خاصی است و مخاطب خاصی هم آن را پیگیری می کند و امیدوارم مخاطبین این کتاب ها وسیعتر هم بشود و کتاب هایی باشند که بتوانند تاثیر مثبت و جدی بر مخاطبین داشته باشند و روایت درستی را از تاریخ معاصر و به خصوص تاریخ انقلاب اسلامی ارائه کنند.
هر سه این کتاب ها در سایت های فروش کتاب به صورت مجازی و همچنین کتاب فروشی های معتبر در سراسر کشور در دسترس می باشند. چنانچه دسترسی راحتی به این کتاب ها نداشتید می توانید درخواست خود را برای من به ایمیل sm.dezfouli@gmail.com ارسال کنید.
برای مشاهده صحبت های من درباره جشنواره فیلم فجر چهل و یکم که در بهمن ما 1401 برگزار شد می توانید اینجا را کلیک و برنامه نقد سینمایی شبکه پنج سیما را مشاهده نمائید و بیست دقیقه آخر این برنامه را ببینید.
خوشحال میشوم اگر نکته ای داشتید برای من ارسال کنید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب«مصاف»با زیر عنوان «تقابل اسلام انقلابی با اسلام سکولار در دهه اول انقلاب اسلامی»به قلم سید محمد مهدی دزفولی چاپ و به بازار نشر عرضه شد.
در معرفی این اثر آمده است: پس از پیروزی انقلاب اسلامی برخی از چهرههای مشهور حوزه علمیه، شروع به مخالفت با امام (ره) و انقلاب اسلامی کردند. چهرههایی که طرفداران پرشماری نیز داشتند و معتقد بودند برداشت و تفسیر آنها از اسلام، صحیح و کامل و درست است و این برداشتهای امام(ره) از اسلام است که صحیح نیست و ما چیزی به نام اسلامی انقلابی نداریم. از جمله اولین این افراد، آیتالله سیدکاظم شریعتمداری بود که در دو کودتای نوژه و کودتای صادق قطبزاده علیه انقلاب اسلامی فعالیت کرد و حزب ساخته او با نام حزب مسلمان مبارز بارها در آشکار و نهان علیه انقلاب اسلامی بیانیه صادر کرد و موضع گرفت. در دیدگاه آیتالله شریعتمداری اسلام انقلابی جایی نداشت و نهایت مبارزه، مبارزه با بهائیان بود.
چهره بعدی آیتالله سید محمد شیرازی، بزرگ خاندان شیرازی بود که در ابتدا و در نجف حامی امام(ره) بود اما بعد از مدتی به مخالفت با امام(ره) و انقلاب اسلامی پرداخت و معتقد به عدم وحدت در جهان اسلام بود و برادر کوچکتر او (سیدصادق شیرازی) که بعد از او جانشیناش شد نیز در این سالها به صورت علنی علیه جمهوری اسلامی و امام (ره) موضع میگیرد.
و در نهایت چهره آخر آیتالله حسینعلی منتظری است که جدیترین مخالفت و تقابل را با امام(ره) از سال 1365 تا 1368 داشت و توسط امام از قائم مقامی رهبری عزل شد و طبق نامه تاریخی و مشهور امام، آیتالله منتظری معتقد به کشورداری توسط لیبرالها بود و چنانچه منتظری به مقام رهبری میرسید کشور از آن طریق در اختیار ضد انقلاب قرار میگرفت و انقلاب اسلامی شکست میخورد. آیتالله منتظری در سالهای بعد از فوت امام (ره)؛ به نقد امام و انقلاب اسلامی پرداخت و علناً خود را چهرهای مخالف جمهوری اسلامی نشان داد. این کتاب روایت تقابل این سه چهره با امام (ره) در دهه اول انقلاب اسلامی است.
چرا باید این کتاب را مطالعه کرد؟
سه چهره آیتالله کاظم شریعتمداری، سید محمد شیرازی و حسینعلی منتظری دیدگاهی را ترویج میکردند که در آن انقلاب اسلامی محکوم به شکست بوده، اسلام انقلابی و سیاسی اساساً معنایی نداشته و صرفاً اسلامی خنثی و سکولار پذیرفته شده است که کار چندانی به سیاست و مبارزه با استکبار نداشته باشد و اساساً اداره کشورها را باید در اختیار نیروهای غیر انقلابی قرار داد.
روایت تقابل این دیدگاهها و این افراد با انقلاب اسلامی و امام (ره) آموزنده است؛ به علاوه اینکه هر کدام از این چهرههای زیر متنها و موارد فرعی تاریخی مهم و جدی نیز دارند. به عنوان مثال عملکرد و موضعگیریهای آیتالله منتظری در پرونده قتلهای سید مهدی هاشمی و پرونده مک فارلین و همچنین ماجرا اعدامهای سال 1367 و موضعگیری علیه دفاع مقدس و مدیریت جنگ در بهمن 1367، تا حد زیادی ایفای نقش داشته است و باید مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد و هرکدام از این پرونده ها، پروندههای مهم و تاریخی است.
از سوی دیگر، بررسی پرونده و عملکرد آیتالله سید کاظم شریعتمداری و نزدیکی او با دربار و شاه و ساواک اهمیت تاریخی ویژهای دارد و در کنار اینها، موضع گیریهای وی به نفع رژیم صهیونیستی نیز قابل تأمل است. علاوه بر این، جریان موضعگیریها و عملکرد آیتالله سیدمحمد شیرازی و شیعیان تکفیری که به خصوص در این سالها پررنگتر شدهاند نیز، مهم و تاریخی است و باید برای جوان امروز که با بسیاری از حقایق تاریخی آشنا نیست، این مسائل را بازگو کرد.
نشر معارف کتاب «مصاف» را در 318 صفحه و به و به قیمت 75 هزار تومان منتشر کرده است.
برای مشاهده متن اصلی خبر در خبرگزاری تسنیم می توانید اینجا را کلیک نمائید.
برای مشاهده قسمت چهارم برنامه ویرگول، گفت و گوی صریح با دکتر پرویز امینی و محمد عطریانفر پیرامون اصلاح پذیر بودن یا نبودن جمهوری اسلامی و اعتراضات پس از فوت مهسا امینی در جامعه ایران، می توانید اینجا را کلیک نمائید.
قسمت های دیگر برنامه ویرگول پلاس را می توانید در کانال آپارات سفیر فیلم مشاهده نمائید و برای این کار می توانید اینجا را کلیک نمائید.
خبرگزاری مهر - گروه هنر- زهرا منصوری: این گفتگو بیش از هر چیز دیگر یک «تجربهنگاری» است. روایتی از تجربه یک تیم برنامهساز برای ایجاد فرصت و فضای «گفتگو» در دورانی پرالتهاب و پر از سوءتفاهم.
مرکز «سفیر فیلم» سالهاست که به واسطه فعالیتهای خود در حوزه مستندسازی به نامی شناختهشده هم در محافل تخصصی مستندسازی و هم در محافل رسانهای و حتی گعدههای مجازی تبدیل شده است؛ مرکزی که هر از گاهی دست روی سوژههای ملتهب هم میگذارد و فارغ از اینکه چقدر در پرداخت درست و به قاعده به آن سوژه موفق عمل کند، تلاش دارد در عبور از خط قرمزها، پیشقدم باشد.
حالا «ویرگول» عنوان تازهترین تجربه این گروه است؛ برنامهای که در دو قالب «مناظره» و «گفتگوی داغ» تلاش دارد تا روزنهای هرچند کوچک را برای زندهنگه داشتن «چراغ گفتگو» در شرایط ملتهب این روزها، باز نگه دارد.
این برنامه با اجرای سیدمهدی دزفولی و پشتیبانی تیم تولید مرکز مستند سفیرفیلم تولید و از طریق پلتفرمهای اینترنتی منتشر و گاه بریدههایی از آن در شبکههای اجتماعی به اصطلاح وایرال هم میشود.
سیدمهدی دزفولی که از تهیهکنندگان و کارگردانان پرکار در حوزه مستند طی سالهای اخیر بوده است، در این برنامه بهعنوان مجری مقابل مهمانان قرار میگیرد تا در قالب گفتگوهایی صریح دیدگاههای آنان را به چالش بکشد.
به همین بهانه تصمیم گرفتیم، در گفتگویی صریح، این بار ما میزبان دزفولی باشیم تا علاوهبر روایت تجربه خود و دوستانش در به سرانجام رساندن این برنامه، پاسخهای او را درباره ابهامات و چالشهایی که شاید در ذهن طیفی از مخاطبان این برنامهها باشد، بشنویم.
آنچه در ادامه میخوانید، ماحصل گفتگوی صریح خبرگزاری مهر، با یکی از ایدهپردازان و مجری اصلی برنامه اینترنتی «ویرگول» است.
* قبل از اینکه وارد سوالات چالشی بشویم، بد نیست بهعنوان مقدمه بگویید «ویرگول» اساساً با چه هدفی متولد شد، تا براساس آن ببینیم چقدر میتواند در تحقق اهدافش موفق باشد.
اواخر سال ۹۹ و قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ بود که ما در مرکز مستند «سفیر فیلم» به این جمعبندی رسیدیم که نیاز به ساخت برنامهای داریم تا در قالب آن چهرههای مختلف سیاسی را دعوت به گفتگو کنیم تا به صراحت درباره مواضع خود نسبت به انتخابات و اداره جامعه ایران، و برنامههای پیشنهادی صحبت کنند. در آن مقطع احساس میکردیم که انتخابات ۱۴۰۰ انتخابات مهمی است و میتواند منجر به یک تغییر ریل شود.
از طرفی هم بعد از حوادث سال ۹۸ احساس میکردیم گروههای سیاسی نیاز به یک مفاهمه و بحث جدی با یکدیگر دارند که قاعدتاً محل طرح آنها نمیتوانست در صداوسیما باشد، به دلیل اینکه صداوسیما عملاً تحتتأثیر نگاههای امنیتی است و به همین دلیل نمیگذارند خیلی از حرفها در آن زده شود و همین بسته نگه داشتن فضا باعث شده این مجموعه نتواند در بزنگاهها نقش کلیدی و ویژه خود را ایفا کند. در چنین شرایطی مباحثی مانند آینده نظام و یا عملکرد برخی نهادهای کلیدی، روی آنتن صداوسیما قابل طرح نبود. وقتی به این جمعبندی رسیدیم که این برنامه باید با چهرههای بسیار شاخص تولید شود، برآورد مالی هم برای آن داشتیم که مرکز سفیر فیلم امکان تأمین آن را نداشت. از طرفی بعد از اعلام فهرست نامزدهای تأیید صلاحیت شده برای انتخابات ۱۴۰۰ از سوی شورای نگهبان، احساس کردیم دیگر بحث مناظره و مباحثه، بلاموضوع شده است!
* یعنی بهطور کامل طرح را کنار گذاشتید و تولیدش منتفی شد؟
بعد از انتخابات، مجدد پیگیریهایی داشتیم اما هر بار به دلایلی، کار در زمان قبل و بعد از انتخابات ۱۴۰۰ منعقد نمیشد...
* اما از همان زمان نیاز به شکلگیری چنین گفتگویی را در جامعه احساس کرده بودید.
بله. حتی دقیقتر بخواهم بگویم، ما با آقای پیام فضلینژاد هم برای این برنامه صحبت کرده بودیم که او هم نکات و ملاحظاتی داشت که اجرایی کردن آنها هم مطابق با برآوردی که ما داشتیم، امکان پذیر نبود.
* صریح میتوانید بگویید چقدر برآورد کرده بودید؟
بله. آن زمان چیزی در حدود ۵ میلیارد تومان برآورد آن پروژه برای حدود ۱۰-۱۲ قسمت برنامه بود که تأمینش برای مرکزی مانند «سفیر فیلم» اصلاً ساده و امکانپذیر نبود. به همین دلیل هم کارمان پیش نرفت. در همان مقطع به صورت غیرمستقیم حتی صحبتهایی هم با آقای محمدرضا شهیدیفر هم داشتیم. به گزینههای دیگری مانند برادران صفاریانپور هم فکر کرده بودیم. به فهرستی از چهرهها رسیده بودیم که میدانستیم سیاسی، به معنای چهرههای جهتدار، نیستند و بیشتر کاراکترهای با سابقه برنامهسازی در تلویزیون بودند. در مجموع در آن مقطع به دلیل مباحث مالی این پروژه به سرانجام نرسید، اما دغدغهاش را همچنان داشتیم و میخواستیم فضای این گفتگو در جامعه ایران شکل بگیرد.
صداوسیما همان زمان برنامههایی مانند «زاویه» و یا قبلتر از آن «جیوهگی» و «سوره» را داشت اما برنامهای که درباره مسائل آن روز جامعه با رویکرد نگاه به آینده و ایده حکمرانی و مطرح کردن دیدگاههای مختلف برای حل و فصل چالشهای کشور در آن صحبت شود، روی آنتن نداشتیم.
امسال و در اوایل تابستان ما چند اتفاق حاشیهای با موضوع حجاب داشتیم؛ مثل ماجرای اتوبوس بیآرتی و خانم سپیده رشنو و یا مادر و دختری که با ون گشت ارشاد مواجه شده بودند و آن مسائل پیش آمد. بازهم ما احساس کردیم نیاز به گفتگو درباره این اتفاقات داریم تا بتوانیم درباره روند تحولات، بحثهای اساسی داشته باشیم. آن موقع، حتی با برخی چهرهها هم که صحبت میکردیم، ابراز تمایل نمیکردند و فضایی بهوجود آمده بود که نخبگان جامعه چندان به گفتگو روی خوش نشان نمیدادند. وقتی اتفاقات بعدی افتاد، بالاخره گروهی از افراد به این جمعبندی رسیدند که باید این گفتگو شکل بگیرد چراکه فضا هر روز رادیکالتر میشد و شاهد شکلگیری دوقطبیها و چندقطبیهای بسیار تند و شدید بودیم، آن هم به صورتی که قطبهای مختلف جامعه، اساساً حرف یکدیگر را نمیفهمند.
کسی که منتقد نظام، معترض و یا حتی معاند بود، حرف طرف مقابل را که احتمال در گروه مدافعان نظام بود نمیفهمید و بهعکس از این طرف هم فاصلهها آنقدر زیاد شده بود که آدمها نسبت به یکدیگر زاویه پیدا کردند و حالت تخاصم و عناد گرفته است در این فضای رادیکال، حرفها شنیده نمیشود و آدمها هم به فکر کنشهای رادیکال میافتند و این بسیار خطرناک است.
نمایی از پشتصحنه برنامه «ویرگول»
* اشارهای داشتید که امکان شکلگیری این گفتگوها در صداوسیما نبود. به این دلیل بود که سراغ ظرفیت پلتفرمهای مجازی رفتید؟
درباره این مسئله هم توضیح میدهم. در همان ایام برنامه «شیوه» در شبکه چهار روانه آنتن شد که تلاش داشت یک تریبون آزاد برای چهرههای مختلف باشد تا همه بتوانند در قالب آن نظراتشان را مطرح کنند. اتفاقاً برنامه خوبی هم بود اما بالاخره صداوسیما خط قرمزهایی دارد و آدمها هر حرفی را نمیتوانند مطرح کنند و نمیتوانند صریح باشند، مجری هم نمیتواند صریح باشد. از طرفی هم مشخص بود که امکان دعوت هر چهرهای هم در این برنامه وجود نداشت.
ما در پیشفرض خودمان این خط قرمزها را حذف کردیم تا بتوانیم در برنامه خودمان، با آدمهای مختلف وارد گفتگو شویم. حتی اگر فردی سابقه محکومیت قضائی در ماجراهای سالهای ۹۸ و ۸۸ را داشت، میخواستیم او را هم به برنامه بیاوریم تا صحبت کند. حتی آدمهایی که زوایایی با نظام داشتند را هم میخواستیم پای میز گفتگو بیاوریم تا بتوانیم در قالب هاردتاک و یا تاک شوی چند نفری، با آنها چالش داشته باشیم. نقطه اصلی بحثمان هم بررسی ایران امروز با نگاه به فردا بود و اساساً نمیخواستیم به گذشته بازگردیم و بحث و جدلهای بیهوده سابق سیاسی را داشته باشیم. بهدنبال بحث سیاسی صرف هم نبودیم.
ما پیشتر در فضای پلتفرمها تجربه برنامهسازی سیاسی را داشتیم که اتفاقاً موفق هم بودند؛ مانند برنامه «خشت خام» کار حسین دهباشی و یا «رودررو» کار آقای امیرحسین ثابتی. با همین پشتوانه ما هم برنامه «ویرگول» را در فضای پلتفرمها، کلید زدیم. احساس کردیم اگر بخواهیم بیش از این منتظر تأمین بودجه و حاشیههایی از این دست شویم، فرصت را از دست میدهیم.
* یعنی در آخر با بودجه «سفیر فیلم» این پروژه کلید خورد؟
بله. چون احساس کردیم برای گفتگو دارد دیر میشود.
* فکر نمیکنید همان زمان هم دیر شده بود! واقعیت این است که آنقدر ما این «گفتگو کردن» را به تأخیر انداختیم که احساس میشود در این شرایط حتی صریحترین اظهارات و چالشیترین گفتگوها هم برای همه مخاطبان اقناعکننده نیست. بهعنوان یک برنامهساز دغدغهمند با چنین چالشی مواجه نبودید؟
اشاره کردم که ما از چند سال پیش نسبت به شکلگیری این گفتگو احساس نیاز کرده بودیم. اگر ما در همان مقطع قبل از انتخابات این فرصت را بهدست میآوردیم تا درباره همه مسائل یک دهه مابین ۸۸ تا ۹۸ صحبت و بحث کنیم، شاید امروز شرایط متفاوتی را داشتیم. در آن یک دهه شرایط به گونهای پیش رفت که انگار جامعه مدام احساس میکرد دارد محدود و محدودتر میشود، دارد در یک بنبستی گرفتار میشود، بخشی از جامعه اساساً این تصور را پیدا کرد که ما هیچ صدا و سلیقهای در حاکمیت نداریم و با آن بیگانه هستیم پس آینده آن هم برای ما مهم نیست! تا قبل از انتخابات ۱۴۰۰ واقعاً فضا مهیا بود که درباره این مسائل گفتگو کنیم، اما متأسفانه از بعد از انتخابات این فرصت از دست رفت و گویی فرصت گفتگو محدودتر شد. در حالی که ما همچنان چارهای جز گفتگو نداشتیم. امروز هم همچنان چارهای جز گفتگو نداریم. بالاخره باید از دل صحبت با آدمهایی که درباره این مسائل و مشکل فکر کردهاند و دغدغه دارند، به یک راهکار و مدل برونرفت برسیم. وگرنه این خطر وجود دارد که همه چیزمان را از دست بدهیم.
* خب این مدل گفتگو در شرایط بحرانی، چیزی از جنس یک سوپاپ اطمینان به نظر نمیرسد؟ یعنی طرفین گفتگو ممکن است به اصل شکلگیری چنین گفتگویی بدبین باشند!
اولاً ببینید من که نه سمت حاکمیتی دارم نه کسی هستم. صرفاً یک آدم معمولی هستم که کارش مستندسازی و پژوهشگری و نویسندگی است. اینکه چرا این گفتگوها را زودتر شکل ندادیم در اختیار من نبوده است و من هم کوتاهی نکردم. شخصاً هر زمان توانستم برای جامعه خودم کاری بکنم سعی کردم در حد وسع خودم انجام بدهم. این ایرادات به مدیرانی باز میگردد که تا بحرانی رخ میدهد تازه به فکر درمان میافتند و آیندهنگری ندارند. برایشان گویی مهم نیست چه اتفاقی میافتد تا زمانی که خطری رخ دهد. پس این ایراد ما نیست. ثانیاً عرض کردم جنس نگاه بسیاری از مدیران فرهنگی و امنیتی ما تهدید محور و بحران ساز است! کما اینکه همین امروز هم ما نگرانیهایی درباره ادامه تولید و پخش برنامههایی از جنس «شیوه» از آنتن رسانه ملی را داریم. امکان دارد برخی فشارها باعث تعطیلی این قبیل برنامهها بشود. این واقعاً یک آفت است که برخی هنوز و در این شرایط هم متوجه این نکته نشدهاند که جامعه ما چقدر متکثر است و بخشهای مختلف این جامعه چقدر نیاز دارند که حرفهایشان شنیده شود.
گفتگوی مهدی دزفولی و احمد زیدآبادی در «ویرگول»
* اجازه دهید صریحتر سوالم را مطرح کنم؛ همین برنامه شما یعنی «ویرگول» آیا تاکنون به «سوپاپ اطمینان بودن» متهم نشده است؟ یعنی نقدهای صریحی که شاهد مطرح شدن آنها در این برنامه هستیم، آیا صرفاً به این دلیل نیست که در شرایط بحرانی به یاد گفتگو افتادهایم و این شائبه وجود دارد که با عبور از این شرایط بحرانی، بار دیگر باب شکلگیری این گفتگوها مسدود شود؟
ما تعمدا در این برنامه تلاش کردیم از آدمهایی دعوت به گفتگو کنیم که نماینده بخش معترض جامعه باشند و حرفهایشان را هم صریح مطرح کنند. نکته مهمتر اما این است که بدانیم، من بهعنوان یک برنامهساز، از جایی برای تولید این برنامه دستور نگرفتهام. ما خودمان احساس نیاز کردیم که این گفتگو باید شکل بگیرد و تا به اینجا هم هیچ نهادی از ادامه کار ما جلوگیری نکرده است، کما اینکه کسی هم به ما نگفت این برنامه را بسازید. این برنامه صرفاً بر اساس دغدغه شخصی ما و احساس نیازی بود که باید تولید شود و جمع بندی ما در مرکز مستند سفیرفیلم بوده است. شاید آدمهایی مانند احمد زیدآبادی و مجید تفرشی، پیشتر در برنامههای تلویزیونی هم حضور داشتهاند اما ما فرصتی را فراهم آوردیم که صریحتر از قاب تلویزیون مواضع خود را مطرح کنند. البته از همه آدمها راهکار هم خواستیم و اینگونه نبود که تنها تریبون آزادی برای طرح انتقادات باشیم.
* چطور افراد را برای حضور در قاب برنامه خود مجاب میکنید. بهخصوص که گفتگو با احمد زیدآبادی در شرایط منتشر شده که او پیشتر اعلام کرده بود بهطور کامل دنیای سیاست را رها کرده و دیگر حاضر به موضعگیری نیست!
درباره برنامه گفتگو با احمد زیدآبادی، ما این برنامه را حدود سه هفته قبل از آن موضعگیری و خداحافظیشان از دنیای سیاست ضبط کرده بودیم اما انتشارش به این زمان افتاد و خودشان هم در توئیتی روی این نکته تأکید کردند که این گفتگو مربوط به قبل بوده است. درباره دعوت از دیگر افراد هم بالاخره ما در طول این سالها با برخی از این افراد در ارتباط بودهایم و حتی در مستندهایمان از حضورشان استفاده کرده بودیم. با برخی از افراد هم شاید در حدود دو ساعت، شخصاً گفتگوی تلفنی داشتم تا مجاب به حضور در برنامه بشوند. اینگونه نبود که با یک تماس، افراد راضی به حضور بشوند. ما حتی سراغ برخی چهرههای هنری که در این جریانات مواضع رادیکالی داشتند هم رفتیم و دعوت کردیم که بیایند و در برنامه ما حرفشان را بزنند اما قبول نکردند. یعنی آدمهایی هم بودهاند که دعوت ما برای گفتگو را نپذیرفتند و اینگونه نبوده که هر آنکس که دعوت کرده باشیم، به برنامه آمده باشد.
* سراغ کدام هنرمندان رفتید که دعوت شما برای گفتگو را نپذیرفتند؟
با مانی حقیقی صحبت کردیم و ایشان نپذیرفت که در برنامه حضور داشته باشد. برداشتش این بود که در این فضا نه به ما اجازه میدهند که حرفهای او را منتشر کنیم، نه تضمینی وجود دارد که بعد از صحبتهایش، اتفاقی برایش رخ ندهد! من صراحتاً به آقای حقیقی اعلام کردم شما هر چه بگویید را ما پخش میکنیم اما ایشان نپذیرفت و تلفن را هم قطع کرد! اتفاقاً رشته تحصیلی ایشان فلسفه است و ما هم گفتیم برنامهای را با همین رویکرد تولید میکنیم تا نقدهای شما را نسبت به حاکمیت و اتفاقاتی که در جامعه جریان دارد، بشنویم. حتی به خانم فاطمه معتمدآریا هم تماس گرفتیم. برداشت ایشان هم همین بود. با چند نفر دیگر از افراد هنری هم تماس داشتیم اما هیچکدام حاضر به گفتگو نشدند.
* چون میخواستید صریح صحبت کنید، فکر نمیکنید بخشی از دلایل این افراد برای نپذیرفتن ورود به این گفتگو به همان سوال قبلی من برمیگردد که گویی به اصالت چنین گفتگویی تردید دارند؟
بله این نکته وجود دارد اما ما به سهم خودمان داریم تلاش میکنیم تا این فضا را بشکنیم. هدفمان این است همه آدمها صریح صحبت کنند تا نکاتشان مطرح شود و در مجموع بتوانیم به یک راه حل برسیم. ما تلاش داریم از دل این گفتگوها به یک راهکار برسیم.
* چقدر تضمین وجود دارد که برفرض رسیدن به یک راهکار در قالب چنین گفتگوهایی، آن راهکارها فرصت عملیاتی شدن پیدا کنند؟ به تعبیر دیگر چقدر فکر میکنید این مباحث از سوی نمایندگان حاکمیت، شنیده میشود؟
ما یک نهاد حاکمیتی تصمیمگیر نیستیم. وظیفه ما این است که فرصت گفتگو را بهوجود بیاوریم و راهحلهای مختلف را منعکس کنیم. از مرحلهای به بعد این وظیفه نهادهای حاکمیتی مانند مجلس و دولت است که باید تصمیم بگیرند به این راهحلها توجه کنند. اتفاقاً یکی از انتقادات به برنامه ما که در برخی از کامنتها با آن مواجه شدم، همین مسئله فاصله نظر تا عمل در کشور است. تعبیر یکی از دوستان این بود که ما تبدیل به بچههایی شدهایم که سر بزرگی داریم اما دست و پایمان کوچک است! این انتقادی جدی است که باید به حرف نخبگان توجه بیشتری داشته باشیم.
* واکنش افراد مختلف نسبت به برنامه «ویرگول» تا به امروز چه بوده و با چه نقدهایی مواجه شدهاید؟
واکنشها و نظرات مختلفی را شاهد هستیم. برخی از افراد نزدیک به طیف فکری خودمان، این انتقاد را به ما داشتند که چرا سراغ آدمهایی میرویم که به تعبیر آنها در سالهای گذشته عملکرد رادیکالی داشتهاند. جواب من هم به این دوستان این بود که شرایط امروز ما شبیه ۵ سال قبل نیست و واقعاً نیاز داریم که همه گروهها با هم حرف بزنند. از ابتدا هم قرار و هدفمان این بود که هیچ محدودیتی برای دعوت از آدمها نداشته باشیم.
آقای عبدالکریمی نکتهای را به من میگفت، که برایم هم جالب بود و هم تأسفآور. میگفت من سالهاست که یک سری نقد را دارم مطرح میکنم و در این سالها هر جا رفتهام که این نقدها را مطرح کنم، در مقابل آدمهای ثابتی بودند! تعبیر آقای عبدالکریمی این بود که این مسئله نشان میدهد حاکمیت در این سالها نتوانسته چند نیروی تازهنفس و اهل فکر تربیت کند تا تکثیر شوند و شروع به دفاع از نظام کنند و تولید فکر کنند و اهل بحث باشند. این نشانه یک بحران است. این در حالی است که طرف مقابل همواره فعالیت فکری داشته است و ما باید حرف طرف مقابل را هم بشنویم.
اگر بخواهیم فقط حرفهای خودمان را بشنویم، این رویکرد قطعاً خطاست. سالهاست که صداوسیما ما دارد همین روش را در برنامهسازی پیش میبرد. سالهاست که شاهد حضور آدمهای ثابت در فضای رسانههای رسمی هستیم. هدف ما در «ویرگول» تکرار همین مسیر نبود و سعی کردیم راه تازهای باز کنیم که امیدوارم موفق بوده باشیم و ضعفهایمان هم کمتر شود.
گفتگوی مهدی دزفولی و عباس عبدی در «ویرگول»
* یک سوال صریح دیگر میخواهم بپرسم؛ اگر نام «سفیرفیلم» پای این مجموعه نبود، فکر میکنید همچنان اجازه و فرصت تولید با این سطح از صراحت و عبور از خطوط قرمز را داشت؟ به زبان عامیانهتر فکر نمیکنید الان این برنامه از نگاه طیفی از معترضان اینگونه تحلیل میشود که این هم «از خودشونه» وگرنه اجازه تولید پیدا نمیکرد!
کارنامه سفیرفیلم در این نزدیک به ۱۳ سالی که فعالیت میکند، کاملاً مشخص است. آنچه باعث شده در این سالها در میان طیفی از جامعه دانشگاهی مورد اقبال قرار بگیرد، همین مسئله است که غالباً تلاش کرده است بدون هیچ ملاحظهای سراغ سوژههای مختلف برود. سفیرفیلم از ابتدا قرار نبود یک مرکز سریسازی باشد که حرفهای روتین و معمول را تکرار کند.
ما در همین مجموعه مستند «ایکسونامی» را کار کردیم که از سوی خیلی از گروههای فکری نزدیک به خودمان تقبیح شد و در رویدادی مانند جشنواره «عمار» اساساً به آن توجهی نشد، چرا که دوستان معتقد بودند که ما بیش از اندازه از خطوط قرمز عبور کردهایم. همین امروز هم سوژههای ملتهب دیگری را در دست کار داریم که نسبت به پرداختن به آنها نقدهایی به ما وارد میشود. اینکه کسانی میگویند سفیرفیلم هم «از خودشونه»، واقعاً اینگونه نیست.
* (باخنده) یعنی از «خودشون» نیستید؟
سفیرفیلم تشکیل شده از یک گروه مستندساز جوان که دوست دارند حرفهای تکراری نزنند و با نیازهای جامعه به پیش بروند.
* این ولی جواب من نیست!
واقعاً نمیدانم ما از خودشون هستیم یا نه! میخواهم صادقانه صحبت کنم. مشخصاً درباره برنامه «ویرگول»، هم ایدهاش در جمع خودمان شکل گرفت، هم مسیر تولیدش با تلاش خودمان طی شد. این «خودمان» هم میشود بچههایی که امروز در بخشهای مختلف «سفیر فیلم» مشغول به کار هستند. اینگونه نیست که از یک نهاد بالادستی دستوری رسیده باشد که این کار باید بشود. کمااینکه اشاره کردم در مقابل این کار هم تا به امروز هیچ نفیای را شاهد نبودهایم. همه مسئولیت این کار برعهده خودمان است. سفیرفیلم همواره در مسیر کاریاش این «استقلال» را داشته است و به معنایی که برخی افراد در ذهن دارند، «وابسته» به جایی نیستیم. البته میفهمم که ممکن است طیفی از مخاطبان این گفتگو این گزاره را نپذیرند، اما واقعیت همین است.
* یکی از قسمتهای برنامه شما که اتفاقاً خیلی هم در فضای مجازی و رسانهای بازنشر شد، برنامه مربوط به ملاقات دو برادر بود که یکی از معترضان بود و دیگری از نیروهای ضدشورش. از آنجایی که آن کار از سوی گروهی از مخاطبانش با اتهام «ساختگی بودن» مواجه شد، کمی درباره آن کار توضیح میدهید.
اولاً باید بگویم این کار ارتباطی با برنامه ویرگول ندارند و یک کلیپ کوتاه مستقل مربوط به اعتراضات اخیر بوده است. ثانیاً این کار را حدود یک ماه و نیم پیش در سفیرفیلم ساختیم. دو نفری که در فیلم میبینید، واقعاً با هم برادر هستند و واقعاً هم در مسائل اخیر، با یکدیگر زاویه داشتند. یکی از آنها شغلی در شمال شهر تهران دارد و دیگری کارش فروش ابزار آلات پزشکی است. گرایشهای سیاسی این دو واقعاً با هم متفاوت است و این اتفاق که در فیلم روایت میشود، واقعاً برایشان رخ داده بود که یکی در صف معترضین بود و دیگری در صف نیروهای بسیج و هر دو مقابل هم قرار گرفته بودند. کل حرف ما در آن آیتم و برنامه این بود که خیلی از این افراد در جامعه امروز ما حضور دارند که برخی این طرفی و برخی آن طرفی هستند و گاهی با هم چالش هم دارند اما در نهایت نیاز داریم که یکدیگر را درک کنیم. اینکه کلاً بخواهیم روابط را قطع کنیم و آدمها کف خیابان بیاید و در برابر هم بایستند، درست نیست.
* این گزاره کمی کلیشهای و تکراری نشده است؟
مهم این است که تا قبل از این برنامه، بهصورت عینی آن را ندیده بودیم و دربارهاش صریح حرف زده نشده بود.
مستند رویارویی دو برادر از محصولات «سفیر فیلم» بازتابهای بسیاری پیدا کرد
* فکر میکنید مخاطب معترضی که در خیابان است، این حرف و این ویدئو را باور کرده است؟
متوجه نکته شما هستم اما بحث اصلی این است که ما نیاز به اصلاح روندها داریم. باید حرف همه را شنید و سعی کنیم به راه حل برسیم، هرچند زمان را از دست داده باشیم.
ما در آیتم دو برادر میخواستیم بگوییم آن کسی که معترض است حکم برادر ما را داریم و از سوی دیگر به معترضین بگوییم آن کسی که دارید به او فحاشی میکنید هم برادر و خواهر خودتان است. در جامعهمان نیاز داریم که همه این آدمها در کنار یکدیگر فهمیده شوند. این فضایی است که باید تلاش میکردیم بعد از سال ۸۸ در کشور ایجاد کنیم و نکردیم. در این فرصت تلاش ما این بود به اندازه ظرفیتی که داریم و با استفاده از بستری که در فضای مجازی و پلتفرمها برای مان بهوجود آمده است این خلأ را پر کنیم.
* با این نقد مواجه شدهاید که حین اجرای برنامه، اجازه نمیدهید حرف طرف مقابل بهطور کامل منعقد شود و در میان صحبتهایش ورود میکنید!؟
بله اتفاقاً. چندین نفر از دوستان این تذکر را دادهاند و تلاش ما هم این است که این گفتگوها حالت هاردتاک پیدا کند. اما طبیعی است که در حال آزمون و خطا هستیم. هر برنامهای که منتشر میشود، همه کامنتها و بازخوردهای را مطالعه میکنیم تا اشتباهات را اصلاح کنیم و امیدواریم بهتر و کم خطاتر بشویم.
* با فروکش کردن این شرایط بحرانی، برنامه «ویرگول» هم تعطیل میشود؟
نه. امیدوارم هم برنامه «ویرگول» که یک برنامه مناظرهمحور است و هم برنامه «ویرگول پلاس» که در قالب هاردتاک تولید میشود، ادامه داشته باشد. وقتی این فصل اول به پایان برسد، براساس بازخوردها سراغ فصلهای بعدی میرویم. ما حتی با احمدینژاد و لاریجانی میخواستیم قرار گفتگو بگذاریم که گفتند ایشان فعلاً موضعشان سکوت است. با دفتر سیدمحمد خاتمی تماس گرفتیم که گفتند نمیخواهند موضعی در برابر دوربین داشته باشند و فعلاً مصاحبه نمیکنند. در حال حاضر پیگیر گفتگو با روحانی هستیم. حتی یکی از ایدههای بلندپروازانهمان این است که بتوانیم مناظره میان رؤسای جمهور سابق داشته باشیم؛ مثلاً مناظرهای میان احمدینژاد و روحانی برای راه چاره این روزها.
حقیقتاً ما تمام تلاش خود را میکنیم که حتی این افراد را هم پای میز گفتگو بیاوریم، شاید هم به نتیجه نرسیم اما تلاش خود را میکنیم. این بسیار مهم است که چهرههای شاخص سیاسی که امروز یا منتقد هستند و یا سکوت کردهاند، پای میز گفتگو بیایند. از لاریجانی و ظریف تا حسامالدین آشنا هم میخواهیم دعوت به گفتگو کنیم. هم به بهزاد نبودی زنگ میزنیم و هم به یاسر جبرائیلی؛ واقعاً هیچ محدودیتی برای دعوت از افراد نداریم و از همه میخواهیم که به میدان گفتگو بیایند و حرف بزنند.
حتی چهرههایی مانند حشمتالله طبرزدی و محمد نوریزاد که تبدیل به اپوزسیون سرسخت نظام شدهاند را هم به گفتگو دعوت میکنیم. شاید گفتگو صریح و تندی هم با آنها داشته باشیم اما مهم این است که بدانیم در ذهن هر یک از ما چه میگذرد و چه ایدهای برای امروز داریم. حرف اصلی این است که همه ما این کشور را دوست داریم و میخواهیم حال همه مردم ما در این کشور خوب باشد. باید این مشکلات حل شود و یکی از راهکارها برای حل این مشکلات، همین شنیدن حرف آدمهای مختلف است، شاید به ایده جدی برای حل مشکلات کشور برسیم و شاید گوش شنوایی باشد که این حرفها را بشنود و به کار بندد.
برای مشاهده متن این مصاحبه در سایت خبرگزاری مهر می توانید اینجا را کلیک نمائید.
برای مشاهده قسمت سوم برنامه ویرگول پلاس، گفت و گوی صریح با احمد زیدآبادی پیرامون شرایط اخیر در جامعه ایران پس از فوت مهسا امینی و اعتراضات به قانون حجاب، میتوانید اینجا را کلیک نمائید.
قسمت های دیگر برنامه ویرگول پلاس را می توانید در کانال آپارات سفیر فیلم مشاهده نمائید و برای این کار می توانید اینجا را کلیک نمائید.
برنامه ویرگول پلاس، ضمیمه برنامه ویرگول است و هدف از آن مصاحبه و گفت و گوی صریح با چهره های علوم انسانی در ایران امروز می باشد و هدف از آن بحث درباره این امروز با نگاه به فردای ایران است.
قسمت دوم این برنامه گفت و گو و مصاحبه با عباس عبدی از چهره های اصلی در تسخیر سفارت آمریکا در 13 آبان 1358 و از اعضای شناخته شده جبهه اصلاحات ایران می باشد که نقش کلیدی در تاسیس حزب مشارکت ایران اسلامی در دهه هفتاد داشت. در این گفت و گو تلاش کردیم با عباس عبدی پیرامون اعتراضات اخیر به دلیل فوت مهسا امینی، تغییرات و اصلاحات در ساختار سیاسی ایران و هچنین آینده پیش رو صحبت و بحث کنیم.
برای مشاهده این قسمت می توانید اینجا را کلیک نمائید