گاه نوشته ها

مهدی دزفولی هستم، وبلاگ نویسی را از شهریور ماه 1382 آغاز کردم.علاوه بر وبلاگ نویسی، فعالیت های مختصر مطبوعاتی (همکاری با هفته نامه پنجره، فصلنامه ارغنون، روزنامه شرق و اعتماد) و مستند سازی هم داشته ام.پیش از این سردبیر سابق سایت خبری تحلیلی شفاف و مدیر اجرایی فصلنامه ارغنون بوده ام.

پیش از این 3 وبلاگ دیگر داشته ام که به دلایلی یا فعالیت آن ها متوقف شد و یا با فیلتر مواجه شدند و این وبلاگ چهارمین وبلاگی است که در آن می نویسم.امیدوار اینجا محلی برای تبادل آرا و نظرات مختلف باشد و بتوانم به صورت مستقیم نوشته های خودم را در اختیار دیگران قرار دهم.

بایگانی

۱۹۴ مطلب با موضوع «شخصی» ثبت شده است

شعر و ادبیات متعهد

سه شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۴۰ ق.ظ

شاعران پر آوازه معاصر 

  برخی از بنیانگذاران انجمن ادبی شمع سوخته که  هر کدام از بزرگان و مشاهیر شعر ایران بودند


گاهی که به تاریخ قبل از انقلاب نگاه می کنم و به خصوص به دهه 30 و بعد از کودتای 28 مرداد، ادبیات و شعرای آن دوره به شدت پر ابهت و متعهد خود را نشان می دهند. اگر روزی در کشور ما جریان چپ، جریان پر قدرت روشنفکری بود و بعدها مخالفین جدی پیدا کرد اما در عین حال همواره آن سال ها و آن دوره ادبیات و شعرای چپ متعهد کم نداشته است. از هوشنگ ابتهاج گرفته و سیاوش کسرایی تا احمد شاملو و مرتضی کیوان و ... .


سالهاست که دیگر خیلی کم افراد به سراغ دهه های پیش می روند و بر روی ادبیات و فرهنگ آن دوره کار می کنند اما حقیقتا این دوره از تاریخ معاصر ما حرف های جدی برای گفتن دارد و کارهای قوی می شود بر روی آن دوره انجام داد. از میان مشاهیر آن دوره افراد معدودی همانند ابتهاج زنده هستند و همچنان فعالیت می کنند اما همین افراد معدودی که در قید حیات می باشند خود نشان می دهند تا چه حد ریشه دار و قوی بوده اند و چگونه یک تنه بارهای بسیاری را بر دوش کشیدند و می کشند.


ای کاش ادبیات دهه 20 و 30 ما همچنان می توانست در این دوره کنونی نیز خود را به علاقمندانش نشان دهد. تاریخ را بررسی کردن بدون توجه به فرهنگ و ادبیات آن دوره بسیار ناقص خواهد بود. اگر قرار است تاریخ معاصر را بررسی کنیم حتما باید ادبیات و فرهنگ دوره معاصر و مشاهیر فرهنگی جریانات مختلف را هم به خوبی بررسی کنیم.


هرچند به جریان چپ و بزرگان آن در ایران در دوره های قبل نقدهای بسیاری وارد است اما انصاف این را می گوید که اذعان کنیم جریان چپ به فرهنگ و هنر ایران به خصوص در ادبیات کمک بسیاری کرد و بزرگان اهل قلم بسیاری را به جامعه تحویل داد.

ایران و آمریکا؛ گذشته شکست خورده

جمعه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۵۴ ب.ظ

ایران و آمریکا؛ گذشته شکست خورده

مدتی است به دلیل کار بر روی مستندی درباره اواخر دوران جنگ و قطعنامه 598 و ما بعد قطعنامه، کتاب های زیادی را تورق کرده ام و همچنان مشغول مطالعه کتاب های دیگر هستم. یکی از جالب ترین و در عین حال جانبداراترین این کتاب ها، کتابی است با عنوان" ایران و آمریکا؛ گذشته شکست خورده و مسیر آشتی" نوشته دکتر سید حسین موسویان سفیر سابق ایران در آلمان از سال 1369 تا 1376 و سخنگوی تیم مذاکره کننده هسته ای ایران از سال 1382 تا 1384 که در سال 1392 این کتاب را در آمریکا منتشر کرده است و چند سال پیش نیز در ایران ترجمه و منتشر شده است و به مقاطع مهمی از تاریخ دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در قالب خاطره و تحلیل اشاره کرده است.


این کتاب معطوف به سیاست خارجی ایران و آمریکا و ارتباط آن با یکدیگر است و سعی کرده مناقشه حدود 37 سال اخیر ایران و آمریکا را به طور جدی واکاوی کند و به نکات قابل توجه تاریخی نیز اشاره کرده است و در برخی از برهه ها به خصوص از سال 1369 به بعد که خود وی در متن قضایا بوده است توانسته است اطلاعات دست اول و خوبی را ارائه نماید. اتفاقاتی همانند ترورهای رستوران میکونوس، شروع آشتی ایران با اروپا، بازگشت به ایران و رفتن به مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت و ریاست کمیسیون سیاست خارجی این مرکز و بعد مناقشه هسته ای ایران و ... همه مواردی است که موسویان تلاش داشته نمایی کلی از آن ارائه نماید و تقریبا به خوبی هم توانسته است این کار را انجام دهد.


موسویان در کتاب خود نگاه ها به آمریکا در داخل ایران را به سه دسته تقسیم کرده است که به نظرم این سه دسته بندی از موارد مهم و کلیدی است که در سال های اخیر دائما در داخل کشور در حال نوسان و تغییر بوده است.


دسته و مکتب اول کسانی که به آمریکا خوش بین نیستند و مخالف مذاکره هم نیستند اما معتقد هستند مذاکره با آمریکا هیچ نفعی برای ایران ندارد و به نتیجه مشخص و مطلوبی نیز نمی رسد. موسویان آیت الله خامنه ای را نفر اول و برجسته این مکتب معرفی کرده است.


دسته دوم کسانی که به هیچ عنوان معتقد به مذاکره و خوش بینی به آمریکا نیستند و حتی معتقدند مذاکره با آمریکا رقص با شیطان و سراسر ضرر و خسارت است و موسویان نفر برجسته این طرز تفکر در داخل کشور را حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان معرفی کرده است.


دسته سوم نیز کسانی هستند که موسویان آنها را افرادی می داند که خیلی خویش بین به آمریکا نستند اما معتقدند در یک راهبرد صحیح و منطقی می توان بازی برد برد را برای آمریکا و ایران تصور کرد و به یک خوش بینی دو طرفه میان آمریکا و ایران در میان مدت رسید. نفرات برجسته این طرز تفکر را هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی معرفی می کند و نام آنها را میانه رو می گذارد و در سراسر کتاب خود به این طرز تفکر اشاره می کند و خود را به این طرز تفکر نزدیک می داند.


به نظرم این تقسیم بندی و نوع نگاه این افراد به موضوع مهم است. نگاهی که در سراسر دهه 70 تا به امروز وجود داشته است و دائما در طی این سالها کشمکش میان طرز تفکر اول و سوم وجود داشته است و اوج این تفکر را در دولت هاشمی و دولت کنونی مشاهده می کنیم که رهبری نیز از آن نگران بوده و هستند و دائما در موضع گیری ها و سخنرانی های خود تلاش دارند این نگرانی را ابراز کنند.


رابطه ایران و آمریکا از نظر فردی همانند موسویان گره کوری است که اگر باز شود بسیاری از گروه های مسائل سیاست خارجی و اقتصاد ایران نیز با آن باز خواهد شد و موسویان بارها در کتاب از قول وزرای خارجه سابق آلمان گرفته تا دیگر مقامات اروپایی و مقامات سیاسی داخلی ایران با خاطره و تحلیل آن را نقل می کند و حتی بیان می کند در دوران مسئولیت های خود سعی داشته است به این طرف گام بردارد و مسائل فی مابین را حل و فصل نماید اما ناکام بوده است.( به خصوص در دوره ماموریت در آلمان از سال 1369 تا 1376)


نگاه به آمریکا در دید افرادی همانند موسویان، نگاه بسیار استراتژیک و حیاتی برای ایران است. به دلیل اینکه اگر این مساله حل شود، ایران می تواند بسیاری از مسائل خود را نیز حل کند و به سرعت پیشرفت کند و راز عقب ماندگی های سیاست خارجی و اقتصادی ایران آن است که آمریکایی ها اجازه برخی از پیشرفت ها و تحرکات را به ایران نمی دهند و به طبع اروپا نیز از آمریکایی ها پیروی می کنند و در بزنگاه های مهم تاریخی جانب آمریکا را می گیرند تا ایران.


این نگاه و راهبرد همان نگاهی است که از سال 92 نیز در کشور حاکم شده است و به نظرم نقطه عطف مهمی است. بحث یک فکر کلیدی و مهم که اگر می خواهیم به طرف جهان پیشرفته و آزاد برویم باید از مسیر دوستی و مفاهمه با آمریکا عبور کنیم و همچنان اعتماد آفرینی کنیم و از مواضع خود کوتاه بیاییم تا اعتماد آمریکا جلب شده و دیوار بی اعتمادی فرو بریزد و ایران و آمریکا در کنار یکدیگر بتوانند تحولات مهمی را شکل دهند.


مطالعه این کتاب را به علاقمندان پیشنهاد می کنم و فکر می کنم برای افرادی که دوستدار این مباحث می باشند و تحولات این روزها برای آنها هم مهم است، مطالعه این کتاب مفید باشد. اگر می خواهیم در سال های آینده پشیمان نباشیم و به خوبی اتفاقات را رصد کنیم باید تفکرات مختلف در سیاست خارجی را که در ایران حضور دارند بشناسیم و به خوبی آنها را واکاوی کنیم تا بتوانیم وقایع را به خوبی تحلیل و پیش بینی کنیم. فراموش نکنیم اگر طرز تفکر دسته آخر در ایران نمایندگان جدی داشته باشد افرادی همانند حسن روحانی، جواد ظریف، حسین موسویان، سیروس ناصری و ... از نمایندگان و حامیان جدی آن هستند.

شانس و فرآیند انتخاب طبیعی

يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۲۲ ق.ظ

یادداشتی که برای خبرگزاری مهر پیرامون مفهوم شانس و انتخاب طبیعی در فلسفه زیست شناسی نوشتم را می توانید در ادامه و یا در اینجا(+) مطالعه نمائید. لازم به ذکر است که این مقاله خلاصه شده و مختصر پایان نامه کارشناسی ارشد خودم می باشد که به طور مفصل در شهریور ماه امسال از آن دفاع کرده و فارغ التحصیل شدم.



یکی از مفاهیم مهم و کلیدی که همچنان زیست شناسان یک نظر واحد و عمومی در مورد آن نداشته و اختلاف نظرهای وسیع پیرامون آن وجود دارد نقش شانس یا احتمال در فرآیند انتخاب طبیعی است.

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه - سید مهدی دزفولی: زیست شناسی تکاملی دارای مفاهیم بنیادین و کلیدی است که در عین گستردگی اما با این حال با مناقشات و اختلاف نظرات فراوانی مواجه می باشد. یکی از این مفاهیم مهم و کلیدی که همچنان زیست شناسان یک نظر واحد و عمومی در مورد آن نداشته و همچنان اختلاف نظرهای وسیع پیرامون آن وجود دارد نقش شانس (Chance) یا احتمال در فرآیند انتخاب طبیعی (Natural Selection) است.

برای بررسی بهتر این موضوع در این یادداشت، ابتدا تلاش می شود به چند تعریف کلی در زیست شناسی تکاملی همانند مفهوم رانش ژنتیکی بپردازیم و بعد وارد موضوع اصلی شویم.


رانش ژنتیکی چیست؟

رانش ژنتیکی یا رانش اللی تغییرات ایجاد شده در بسامد نسبی اشکال مختلف یک ژن (الل) در یک جمعیت، بواسطه بخت و شانس و نمونه گیری تصادفی است. الل‌های فرزندان، نمونه تصادفی الل‌های والدین آن هاست. بخت و شانس می‌تواند در بقای افراد و تولید مثل آن‌ها نقش داشته باشد. رانش ژنتیکی یک فرایند مهم فرگشتی است و با گذشت زمان توان تغییر بسامد اللی را دارد. بسامد اللی کسری از تعداد کل نمونه‌های ژن در یک جمعیت است که در یک ویژگی خاص مشترک هستند. رانش ژنتیکی می‌تواند به از میان رفتن برخی الل‌های ژن منجر شود و از این راه توان کاهش تنوع ژنتیکی را دارد. بر خلاف انتخاب طبیعی، تغییرات ایجاد شده بوسیله رانش ژنتیکی در اثر نقش عوامل زیست محیطی و فشارهای سازگاری نیست.

تغییرات ایجاد شده بوسیله رانش ژنتیکی می‌توانند برای زاد و ولد جاندار سودمند، بی اثر و یا زیان بار باشند. اثر رانش ژنتیکی در جمعیت‌های کوچک بیشتر است. هر چه جمعیت بزرگتر باشد این فرایند کمتر خود را نشان می‌دهد. دانشمندان در مورد اهمیت نقش رانش ژنتیکی در مقایسه با انتخاب طبیعی نظرات بسیار متفاوتی دارند. برای چندین دهه نظرات رانلد فیشرکه معتقد به نقش بسیار محدود رانش ژنتیکی در فرایند فرگشت بود، دیدگاه غالب در این زمینه به شمار می‌رفت. موتو کی مورا در سال ۱۹۶۸ با نظریه بی طرفی فرگشت مولکولی جانی تازه به گفتگوهای مربوط به رانش ژنتیکی بخشید. این نظریه اظهار می‌دارد که بسیاری از تغییرات موجود در مواد ژنتیکی، در اثر رانش ژنتیکی ایجاد گردیده‌اند.


رانش و تثبیت

نمونه گیری تصادفی سبب ایجاد الل‌های جدید در یک جمعیت نخواهد شد ولی می‌تواند سبب ناپدید شدن الل‌های موجود در یک جمعیت گردد. از آن جهت که نمونه گیری تصادفی سبب تغییر بسامد الل‌های نسل بعدی می‌شود این فرایند می‌تواند در طول زمان جمعیت را به سوی یکسانی ژنتیکی براند. هنگامی که بسامد یک الل به ۱ برسد (۱۰۰٪) می‌توان گفت که آن الل در آن جمعیت تثبیت شده‌است. از سوی دیگر هنگامی که فراوانی یک الل به ۰ برسد(۰٪) این حالت نشانگر از میان رفتن آن الل در جمعیت است. رانش ژنتیکی با تثبیت الل به ایستایی می‌رسد و بسامد الل پس از آن تغییر نخواهد کرد. معرفی الل‌های جدید بواسطه جریان ژن و جهش می‌تواند منجر به پایان این حالت ایستایی گردد. می‌توان نتیجه گرفت که با وجود تصادفی بودن رانش ژنتیکی، این فرایند در طول زمان سبب کاهش تنوع ژنتیکی می‌شود.


رانش ژنتیکی در مقابل انتخاب طبیعی

گرچه هر دوی این فرایندها محرک فرگشت هستند، بر خلاف انتخاب طبیعی، رانش ژنتیکی پدیده‌ای کاملا تصادفی است. رانش ژنتیکی یک فرایند نمونه گیری در طی نسل‌های پیاپی، بدون دخالت فشارهای سازواری که از سوی محیط زیست القا می‌گردند است. انتخاب طبیعی فرایندی جهت دار در راه افزایش سازگاری‌های زیست محیطی است ولی رانش ژنتیکی بدون آنکه در مسیری خاص حرکت کند تنها بر اساس حساب احتمالات اثر خود را القا می‌کند. به همین دلیل رانش ژنتیکی سبب تغییر بسامد ژنوتیپی در یک جمعیت بدون توجه به ارتباط آن با فنوتیپ است.

تغییرات ژنوتیپی ایجاد شده می‌توانند منجر به تغییرات فنوتیپی شوند و یا این که به هیچ تغییر فنوتیپی منجر نگردند. رانش ژنتیکی کاملا نسبت به سود و یا زیانی که هر الل ممکن است ایجاد کند نابینا و بی توجه است، حال آنکه انتخاب طبیعی به شکل مستقیم با توجه به فنوتیپ اثر خود را نشان می‌دهد. انتخاب طبیعی به ویژه روی مزایای سازگارانه و زیان بار صفات فنوتیپی اثر می‌کند و از این راه به شکل غیر مستقیم ژنوتیپ را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

انتخاب طبیعی الل‌هایی که موجب ایجاد صفات سودمند می‌گردند را به طور غیر مستقیم پاداش می‌دهد و فراوانی آن‌ها را می‌افزاید. به همین صورت انتخاب طبیعی سبب کاهش الل‌های زیان بار می‌گردد ونسبت به الل‌های بی اثر نیز کاملا بی اعتنا است. در جمعیت‌های طبیعی این دو فرایند دست در دست هم عمل می‌کنند. با این حال اندازه جمعیت نقش به سزایی در میزان اثر بخشی این فرایندها بازی می‌کند. اثرات آماری خطای نمونه گیری درتکثیر الل‌ها در جمعیت‌های کوچک بسیار بارزتر از جمعیت‌های بزرگ است.

هنگامی که جمعیت بسیار کوچک است، اثر رانش ژنتیکی غالب است و ممکن است منجر به بقای صفات زیان بار و نابودی صفات سودمند گردد. در این حالت ممکن است اثرات انتخاب طبیعی به دلیل غالب بودن رانش ژنتیکی نتوانند خود را نشان دهند. به دلیل این که در جمعیت‌های بزرگ خطای نمونه گیری اندک است و تغییرات شدیدی در بسامد الل‌ها از این راه در طول نسل‌های متوالی رخ نمی‌دهد، انتخاب طبیعی در طول زمان می‌تواند اثر گزینشی محدود خود را نشان دهد و منجر به تغییر فراوانی الل‌ها گردد.

نباید از یاد برد که حتی در جمعیت‌های بزرگ در صورتی که فراوانی یک الل بسیار محدود باشد، رانش ژنتیکی توان غلبه بر نقش انتخاب طبیعی را دارد. به عنوان مثال اگر در یک جمعیت یک جهش سودمند رخ دهد چنین صفتی در معرض حذف توسط رانش ژنتیکی است. پیش از آن که اثر رانش طبیعی بروی آن الل اندک و قابل چشم پوشی گردد، فراوانی چنین صفتی باید به یک حد آستانه‌ای برسد.


آیا فرگشت فرآیندی شانسی است؟

از یک نظر، فرگشت فرایندی کاملاً شانسی است. به این معنی که علت موفقیت افرادی خاص از هرگونه، نسبت به بقیه افراد آن‌گونه، این نبوده که این عده آگاهانه و هشیارانه در جهت پروراندن مهارتی خاص در خود تلاش می‌کردند بلکه به ‌این ‌علت بوده که آن عده خاص، بطور تصادفی، ژن‌هایی را در بدن خود داشته‌اند که آن ژن‌ها راه‌انداز خصایص، ویژگی‌ها، انطباق‌ها و رفتارهای افزایش‌دهنده موفقیت در بقا و تولیدمثل آن‌ها بوده است.

قانونی که انتخاب طبیعی بر اساس آن انتخاب و عمل می‌کند، میزان انطباق و سازگاری با محیط است. در هر نسل، کسانی انتخاب می‌شوند که توانایی سازگاری با شرایط زیست-محیطی و اجتماعی خود رادارند.

آن‌هایی که برحسب شانس و اتفاق، دارای ژن یا ژن‌هایی‌اند یا از طریق جهش ژنی، دارنده چنین ژن‌هایی می‌شوند که آن‌ها را در انطباق با محیط کارآمدتر کرده یا تولیدمثل موفق را در آن‌ها افزایش می‌دهد، شانس بالاتری برای زنده ماندن و تولیدمثل موفق و درنتیجه گسترش ژن‌های خود خواهند داشت.

توجه کنید که به‌کارگیری واژه «تصادفی» به معنای بدون علت بودن نبوده و صرفاً به این معناست که کنترل چیزی از دست ما خارج باشد. تصادف در فرگشت را، ژن‌ها و هماهنگی آن‌ها با محیط، تعیین می‌کند. فردی برحسب‌تصادف یعنی اینکه تحت کنترل خود او نیست، دارای ژنی است که منجر به راه‌اندازی رفتارهایی در او می‌شود که تناسب او را افزایش می‌دهند. همین تصادفی که منجر به‌تناسب افزایی در آن فرد شده، می‌تواند درجایی دیگر به قیمت پایین آمدن تناسب او تمام شود. البته تصادف و شانس به سه معنای مختلف توسط داروین بیان شده بود که عبارت بودند از ۱- بدون اینکه علت آن را بدانیم اما از پیش مشخص شده است! ۲- شانس به معنای ارسطویی آن ۳- شانس به معنای لاپلاسی و ریاضیاتی آن.

خود انتخاب طبیعی، تصادفی عمل نمی‌کند. این تفاوت‌های ارثی افراد است که منشأیی تصادفی دارند. انتخاب طبیعی درواقع نتیجه تعامل بین محیط و تفاوت‌های ارثی در یک جمعیت است. تفاوت‌ها به‌صورت اتفاقی روی‌داده‌اند، اما انتخاب طبیعی بطور اتفاقی عمل نمی‌کند. محیط، صفات مطلوب را خلق نمی‌کند، بلکه فقط روی گوناگونی‌های موجود در هر جمعیت، تأثیر گذاشته و از ماندگاری و زادآوری برخی نسبت به برخی دیگر، پشتیبانی می‌کند.


تعبیر شانس در نوشته های جان بیتی

جان بیتی به عنوان یکی از مشهورترین فیلسوفان زیست شناس حال حاضر تلاش های بسیاری برای تدقیق مفهوم شانس و احتمال در انتخاب طبیعی انجام داده است. وی در مقالات سال ۱۹۸۴ و ۲۰۱۰ که با عنوان مفهوم شانس و انتخاب طبیعی می باشد، مجددا به معنای شانس در فرآیند انتخاب طبیعی اشاره می کند و سعی می کند با مثال معمار و مصالح ساختمانی این موضوع را شرح و بسط دهد.

از نظر بیتی با مثال هایی که از نوشته های داروین و چارلز لایل و آسا گری(استاد و دوست داروین که با وی نامه نگاری و مکاتبات متعدد داشته اند) می آورد انتخاب طبیعی را به عنوان معمار و شانس و تصادف را به عنوان مصالح ساختمانی میگیرد که هر چه باشد باید با آن یک ساختمان (بدن موجودات زنده) ساخته شود و این مصالح ممکن است به انواع و اقسام مختلف باشند و به همین دلیل ما شاهد به وجود آمدن موجودات مختلف در طبیعت هستیم.

بیتی به عنوان یک فیلسوف در مقاله ابتدایی خود در سال ۱۹۷۹ از شانس به عنوان عاملی حرف می زند که وجود دارد و وجود آن را نمی توانیم انکار کنیم اما دلیل آن را نمی دانیم اما در نوشتارها و مقالات بعدی خود به نوعی سعی می کند شانس را به معنای خطا عنوان کند و هرکجا در نظریه انتخاب طبیعی شاهد خطا و موارد از پیش تعیین نشده بودیم پس با شانس و تصادف مواجه هستیم.

از نظر بیتی نمی توان میان مفاهیم تجربی و نظری شانس و انتخاب طبیعی تفاوت و تمایزی را قائل شد اما به وجود آن اذعان دارد و آن را نفی نمی کند هر چند به علّیت آن اشاره نمی کند و در این باره سکوت می کند. در این باره فلاسفه زیست شناس دیگری همانند تیموتی شاناهان و الکس روزنبرگ تا حدودی با وی موافق هستند هر چند در مورد بحث های علیتی شانس در انتخاب طبیعی با وی اختلاف نظر دارند و جان بیتی نیز در این مورد سکوت می کند.

بررسی مفاهیم کلیدی در زیست شناسی تکاملی و فرآیند انتخاب طبیعی نشان می دهد که اجماع نظری در این باره وجود ندارد اما با پیش رفتن تحقیقات و بررسی مدل های ریاضیاتی و آماری در گونه های مختلف زیستی امید است که به صورت دقیق تر و بهتری بتوان به یک مفهوم و تعریف عمومی تری دست یافت که طیف وسیعی از زیست شناسان بر روی آن اجماع نظر داشته باشند.

فلسفه زیست شناسی و خداباوری

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۰۰ ق.ظ

این روزها که مشغول کار بر روی پایان نامه دانشگاه هستم در حاشیه کار هم با کتاب های مربوط به این موضوع درگیر هستم. یکی از مهم ترین افراد و کتابهایی که در این باره نوشته شده است کتاب ساعت ساز نابینا نوشته ریچارد داوکینز است که در ایران نیز ترجمه شده است.


فلسفه زیست شناسی بخش مهمی از فلسفه علم است که اتفاقا حرف های جدی برای گفتن دارد. از نظریه فرگشت تا اینکه خداوند در کجای فلسفه زیست شناسی قرار میگیرد و حرف های جدی برای گفتن چیست و ... .

کتاب ساعت ساز نابینا

جلد انگلیسی کتاب ساعت ساز نابینا


کتاب ساعت ساز نابینا یا «چرا شواهد فرگشت، نشان‌دهندهٔ جهان بدون طراح است» در سال ۱۹۸۶ به دست ریچارد داوکینز نوشته شد. در این کتاب او توضیحات و استدلال‌هایی برای فرگشت به وسیلهٔ انتخاب طبیعی عنوان نموده‌است. هچنین بر نقدهایی که بر کتاب قبلی‌اش «ژن خودخواه» نوشته شده بود پاسخ داده‌است. هر دو کتاب با هدف عمومی‌ترکردن فرگشت ژن-محور نگاشته شده‌اند. نام کتاب به شکلی متاثر از تشبیهی است که کشیش قرن هجدهمی ویلیام پالی به کار برد. تشبیه پالی به طور کلی چنین بود که: حتی اگر شما ندانید که ساعت چیست، طراحی چرخ دنده‌ها و فنرها و طرز چینش آنها در کنار همدیگر برای یک مقصود خاص، شما را وامی‌دارد که نتیجه بگیرید که «این ساعت باید سازنده‌ای داشته باشد، کسی که آن را به منظوری خاص طراحی کرده‌است؛ سازنده‌ای که از سازوکار آن آگاه‌است، و کاربردی برای این طراحی داشته‌است». «اگر این نتیجه‌گیری در مورد یک ساعت ساده درست باشد، پس آیا کاملاً درست نیست که در مورد چشم، گوش، کلیه، مفصل آرنج، و مغز هم گفته شود که طراح هوشمند و هدفمندی دارند؟ این ساختارهای زیبا، پیچیده، ظریف، و آشکارا طراحی‌شده به مقصود خاص هم باید طراحی، ساعت‌سازی، داشته باشند - که همانا خداست.


پالی به این طریق برهان نظم را بیان کرد که مورد علاقهٔ خداباوران قرار گرفت. داوکینز در تشبیهی تازه، طراحی انسان و توانایی او در برنامه‌ریزی را با انتخاب طبیعی مقایسه می‌کند؛ و به این دلیل فرآیند فرگشت را متناظر با ساعت‌ساز نابینا می‌گیرد.

انتخاب طبیعی یعنی فرآیند ناآگاه، کور و در پایه غیرشانسی که داروین آن را کشف کرد، هیچ هوشی ندارد. اگر بخواهیم بگوییم فرگشت نقش یک ساعت‌ساز را در طبیعت بازی می‌کند، می‌توان گفت آن یک ساعت‌ساز نابینا است.

داوکینز در تکمیل استدلال‌های خود، که در واقع انتخاب طبیعی می‌تواند سازگاری‌های پیچیدهٔ ارگانیسم‌ها را توضیح دهد؛ این مساله را عنوان می‌کند که میان توانایی به وجود آمدن پیچیدگی از «یک فرآیند سراسر تصادفی»، در مقابل «تصادفی که با انتخاب فزاینده همراه باشد» تفاوت بسیار هست. او این مساله را با استفاده از برنامه راسو نشان می‌دهد. سپس انتخاب مصنوعی را در مدل کامپیوتری که با استفاده از برنامهٔ آموزشی پیشرفته‌تر ساختهٔ خودش تهیه کرده بود، بهتر نشان داد.

در اواخر کتاب، پس از بحث دربارهٔ توانایی فرگشت برای توضیح دلیل پیچیدگی حیات، داوکینز آن را به عنوان دلیلی بر ضد وجود خدا به کار می‌برد. «یک آفریدگار که توانایی نظم بخشیدن به پیچیدگی‌های جهان را دارد، و به طور لحظه به لحظه یا با هدایت فرگشت را اداره می‌کند،... باید خودش در وحلهٔ نخست به شدت پیچیده باشد...» او این اعتقاد را بدیهی پنداشتن پیچیدگی منظم بدون ارائهٔ توضیح و دلیل دانسته‌است.


داروین

            چارلز رابرت داروین ، بنیانگذار نظریه تکامل


در مقدمهٔ کتاب، داوکینز عنوان کرده که کتاب را «نه تنها به جهت متقاعدکردن خواننده از اینکه جهان‌بینی داروینی درست است، بلکه از این جهت که تنها نظریهٔ شناخته شده‌ای است که در اصل قادر به حل مشکل وجود داشتن ماست» نوشته‌است.

داوکینز چه می گوید؟

داوکینز یکی از منتقدان شاخص آفرینش‌گرایی (اعتقاد دینی مبنی بر اینکه انسانها، موجودات زنده و تمامی جهان بوسیله خدا آفریده شده ) محسوب می‌شود. او اعتقاد به آفرینش‌گرایی اخیر دنیا (نوعی از آفرینش‌گرایی که بر پایه تعالیم انجیل و تورات، سن زمین و جهان را تنها چند هزار سال می‌داند) را اشتباهی ابلهانه و مخالف عقل سلیم می‌داند. داوکینز در سال ۱۹۸۶ در کتاب خود به نام «ساعت‌ساز نابینا» بحث مربوط به طراحی را که یکی از مهم‌ترین مباحثی است که آفرینش‌گرایان به آن تکیه می‌کنند، به باد انتقاد گرفت. او در این کتاب با مثال مشهور ویلیام پیلی الهیدان قرن هجدهم به مخالفت پرداخته‌است. پی لی در کتاب خود «خداشناسی طبیعی» ذکر می‌کند «همان‌گونه که یک ساعت بواسطه این که بسیار پیچیده و کارآمد است نمی‌تواند خودبخود و تنها از روی تصادف به وجود آمده باشد، تمامی موجودات زنده که به مراتب پیچیده‌ترند باید هدفمندانه طراحی شده باشند.» داوکینز معتقد است که انتخاب طبیعی برای توضیح کارآمدی آشکار و پیچیدگی غیر تصادفی دنیای بیولوژیک و موجودات زنده کافی است. او می‌گوید انتخاب طبیعی گرچه فرایندی خودبخود، فاقد شعور و کور است، در طبیعت همان نقش ساعت‌ساز را بازی می‌کند.

در دسامبر ۲۰۰۴ داوکینز در مناظره تلویزیونی با بیل مویرز گوشزد کرد «در میان آنچه که دانش مدعی دانستنشان است، فرگشت یکی از چیزهایی است که مشمول این ادعا می‌شود». هنگامی که مویرز از او دربارهٔ فرضیه بودن فرگشت پرسید، داوکینز پاسخ داد: «فرگشت مورد ارزیابی قرار گرفته‌است. نکته در این جاست که ارزیابی در زمان بوقوع پیوستن فرگشت نبوده‌است.» او اضافه می‌کند: «این حالت مانند حضور یک کارآگاه در یک صحنه قتل است. گرچه کارآگاه به طور مستقیم قتل را مشاهده نکرده‌است، ولی دیدن شواهد و قراین فراوان می‌تواند کلید بسیار مهمی برای حل معما باشد. چنین شواهدی حتی می‌توانند چگونگی وقوع حادثه را تشریح کنند.»

داوکینز به‌شدت با گنجاندن مباحث مربوط به آفرینش‌گرایی در تدریس علوم مخالف است زیرا وی آفرینش‌گرایی را یک بحث دینی می‌داند و معتقد است که آفرینش‌گرایی یک بحث علمی نیست. در مقابل گفته می‌شود که ایمان مذهبی مترادف آفرینش‌گرایی نیست.

حالا امیدوارم با کار بیشتر بر روی نظریه فرگشت و ارتباط آن با جهان هستی و به خصوص سوالاتی که درباره خداباوری ایجاد می کند بتوانیم بهتر به این موضوع بپردازیم و بهتر اشاره کنیم که خداوند در کجای این نظریات قرار دارد؟

برای دانلود فارسی کتاب ساعت ساز نابینا می توانید اینجا را کلیک نمائید.

آدرس تلگرام صفحه وبلاگ

يكشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۰۲ ق.ظ

برای عضویت در صفحه تلگرام می توانید بر روی لینک زیر کلیک کنید.


https://telegram.me/faramoshkhaneh

رونمایی از سایت شهید محمد کچویی

پنجشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۱۶ ب.ظ

سایت شهید محمد کچویی


سایت شهید محمد کچویی رونمایی شد. برای مشاهده این سایت می توانید اینجا را کلیک نمائید.


همچنین برای آشنایی با این شهید و فعالیت های وی نیز می توانید اینجا را مطالعه نمائید.


امید است که در این سایت بتوان مطالب مربوط به این شهید عزیز را منتشر نمود و همچنین به مبارزین انقلابی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخت و این سایت تبدیل به منبع مفیدی برای پژوهشگران و علاقمندان شود.

رهبری آینده؟

سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۲۰ ق.ظ

ایت الله خامنه ای

"من اگر بخواهم در یک کلمه عرض بکنم، آن یک کلمه این خواهد بود که مجلس خبرگان باید انقلابی بماند؛ باید انقلابی فکر کند و انقلابی عمل بکند؛ این خلاصه‌ی مطلب. در تفسیر این مطلب، خیلی حرف میشود زد؛ یکی این است که در انتخاب رهبر آینده، ملاحظه‌ی خدا را بکنید. احتمال اینکه این دوره‌ای که تازه شروع خواهد شد، مبتلا بشود به این آزمایش، احتمال کمی نیست؛ آن وقتی‌که بنا است رهبر انتخاب بشود، ملاحظات و رودربایستی‌ها را کنار بگذارند؛ خدا را در نظر بگیرند، وظایف را در نظر بگیرند، نیاز کشور را در نظر بگیرند؛ بر این اساس رهبر انتخاب بشود؛ مهم‌ترین وظیفه به نظر ما این است؛ مراقبت کنند."


اینها بخشی از بیانات حضرت آیت الله خامنه ای در آخرین دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری دوره چهارم بود که در 20 اسفند ماه 1394 بیان داشتند.(+)


بحث رهبری آینده انقلاب از سال های پیش در سایت های ضد انقلاب و برخی از وبلاگ های داخلی آغاز شده بود اما این کلام رهبری باعث شد باز برخی از تحلیلگران خارج کشور در مورد شرایط آینده کشور و ترکیب مجلس خبرگان آینده و تعیین رهبر آینده گمانه زنی هایی را مطرح کنند.

حتی سایت بی بی سی نیز از افرادی همانند محسن کدیور و مهدی خلجی و عباس عبدی و مهرانگیز کار و فرخ نگهدار و  احمد منتظری و ... مطالبی را در همین مورد منتشر نمود که پاسخ های مختلف افراد قابل تامل بود.

به نظرم بحث رهبری آینده نظام از دو منظر قابل توجه است.

اول اینکه اگر چرخش اساسی زمانی بخواهد در نظام جمهوری اسلامی رخ دهد قطعا آن زمان ، زمانی است که رهبری نظام تغییر کند و به نظرم خیلی از اصلاح طلبان و خیلی از فعالین سیاسی خارج کشور در انتظار آن زمان هستند و از سال ها قبل درباره آن روز در حال طرح ریزی و فکر هستند که چگونه از این خلا استفاده کنند.

دوم هم اینکه تغییر رهبری آینده در شرایطی است که تقریبا نسل اول و دوم انقلاب در سال های انتهایی عمر خود زندگی می کنند و به احتمال زیاد اگر رهبری آینده قرار باشد تعیین شود از نسل اول انقلاب نخواهد بود و فردی است که از شاگردان امام و نزدیکان ایشان نبوده است و در متن حوادث انقلاب هم قرار نداشته است و همین به نوعی چالش محسوب می شود.

بحث های دیگر همانند شورای رهبری و اینکه نظام به انقلاب مهدوی ختم خواهد شد و رهبری آینده را نخواهیم دید و ... را هم اصلا مطرح نمی کنم چون روی کاغذ اصلا نمی شود درباره آنها حرف زد!


به نظرم رهبری آینده اگر قرار بر تعیین شدن باشد باید علاوه بر شرط هایی همانند اجتهاد و عالم و عادل و ... دارای شروط زیر هم باشد که اگر چه نانوشته است اما بسیار ضروری است.


1- دارا بودن سمت های اجرایی کلان همانند ریاست جمهوری و یا عضویت در مجلس خبرگان یا شورای اسلامی یا عضویت در شورای نگهبان و یا قوه قضائیه. به دلیل اینکه رهبری نظام نمی تواند فردی ناآگاه از کارهای اجرایی باشد و بعد ناگهان وارد سمت کلانی همانند رهبری نظام شود که سطح بالایی از مدیریت و توانایی فردی را می خواهد و نیاز به اشنایی نزدیک با افراد سطح بالای کشور را دارد. ( یکی از موفقیت های قابل توجه آیت الله خامنه ای در 27 سال اخیر این بود که ایشان مدیر قابلی در سمت هایی همانند ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی و شورای انقلاب بودند و از نزدیک مراحل کارهای اجرایی را دیده بودند و در 10 سال ابتدای انقلاب کاملا تجربه های خوبی را اندوخته بودند و در دوران رهبری از آنها استفاده کردند.)


لاجرم به نظرم با توجه به شرایط کنونی سران کشور که اکثریت مهم آنها که مجتهد هم هستند عضو مجلس خبرگان رهبری می باشند پس رهبری آینده به احتمال زیاد از بین اعضای مجلس خبرگان انتخاب خواهد شد. ( به احتمال زیاد هم اعضای همین مجلس خبرگان دوره پنجم).


2- سن که به نظر من شرط مهمی است. تجربه سال 68 و سن رهبری نشان داده است که اگر رهبری سنی بالای 60 و یا 70 سال داشته باشد نظام خیلی زود به معضل رهبری اینده دچار خواهد شد در حالی که سن مناسب ایت الله خامنه ای که در زمان رهبری 50 سال بود باعث شد نظام تا به حال که 27 سال از آن زمان می گذرد با چالش رهبری آینده کمتر مواجه شده باشد و 27 سال تا به حال نظام با ثبات به راه خود ادامه داده باشد. البته سن جوان یک عیب بزرگ نیز دارد و آن بحث پذیرفته شدن در میان حوزه علمیه و افرادی است که برای خود داعیه دارند. فراموش نکنیم 10 سال ابتدایی رهبری آیت الله خامنه ای با برخوردهای افرادی همانند آیت الله منتظری و آذری قمی و سید حسن طباطبایی قمی و ... مواجه شد که بالاخره تاثیرات نامطلوبی هم داشت و باعث حاشیه هایی همانند عدم اجهاد مطلق و یا شبهه در مرجع تقلید بودن ایت الله خامنه ای شد که از آن دوران عبور کردیم.


3- بحث سیادت است که به نظرم بسیار مهم است. اینکه رهبری کلان جامعه انتصاب به خاندان رسول الله داشته باشد بسیار مهم و با اهمیت است. اگر رهبری صرفا فردی عادی و بدون ریشه منتصب به خاندان اهل بیت باشد برای اینکه در دیده عوام جامعه فردی مشروع جلوه کند کمی مبهم می شود. تجربه رهبری امام (ره) و آیت الله خامنه ای نشان داد که از این نظر جامعه مذهبی و عامی پذیرش خوبی داشته است.


4- آگاهی به تمامی زیر و بم های سیاست داخلی و خارجی ایران و فراز و فرودهای رهبری. فراموش نکنیم در تاریخ رهبری ایت الله خامنه ای اتفاقاتی همانند سال 88 رخ داد که اگر ایشان به زیر و بم های سیاست ایران و افراد سیاستمدار آشنا نبودند و خود نیز از یاران نزدیک امام نبودند ، مخالفین و منتقدین ایشان به سادگی می توانستند با ایجاد شبهه در انقلابی بودن ایشان و در متن انقلاب بودن ایشان در جامعه این را به وجود بیاورند که آیت الله خامنه ای فردی دارای سابقه و ریشه انقلابی نیست و نمی تواند در مقابل افراد به ظاهر انقلابی و دارای سابقه مبارزاتی حرفی برای گفتن داشته باشد! کما اینکه برخی از افراد به شدت مغرض سعی در ایجاد این شبهه داشتند اما کار آنها نگرفت و خیلی زود حرفهایشان محو شد.


5- مشهور بودن به علم و دانش در حوزه های علمیه و محافل دانشگاهی. این به نظرم حداقل برای یک روحانی که پتانسیل رسیدن به مقام رهبری را دارد بسیار مهم است که در حوزه های علمیه پایگاه مستحکم داشته باشد و وقتی رهبری جامعه را به عهده می گیرد بتواند حوزه علمیه را در قم و نجف پشت سر خویش داشته باشد. فراموش نکنیم که همچنان حوزه های علمیه در کشور ریشه دار هستند و تاثیرگذاری خاص خودشان را دارند و حوزه هایی همانند نجف نیز در پذیرش مقام رهبری در کشورهای شیعه مذهب همانند عراق و کویت و پاکستان و افغانستان و لبنان و بحرین و ... بسیار مهم است.


شرط های بدیهی دیگر همانند هوش فوق العاده و مقبولیت اجتماعی و آگاهی از زمان و ... هم که اظهر من الشمس است.

قطعا رهبری شورایی هیچگاه اجرایی نمی شود چون نمی تواند تاریخ بقای زیادی داشته باشد و سریعا به اختلاف و کشمکش می انجامد و از قبل شکست خورده است.


قطعا رهبری مراجع فعلی تقلید هم منتفی است به هماند دلایلی که در سال 68 منتفی شد. ( همانند سن و سال مراجع اعظام و همچنین عدم دارا بودن سمت اجرایی در کارنامه خود به جز آیت الله موسوی اردبیلی ( رئیس دیوان عالی قضایی در دهه 60) که ایشان هم در حال حاضر 89 سال دارند و فلج هستند و قطعا گزینه ای برای رهبری محسوب نمی شوند.)


رهبری غیر سادات هم به نظر منتفی است به همان دلیلی که در بند های بالا اشاره کردم. اگر همه اینها را در نظر بگیریم به بیش از 10 گزینه برای رهبری اینده نظام نمی رسیم که در داخل مجلس خبرگان رهبری نیز در حال حاضر عضو هستند. البته باید توجه داشت که در زمان تعیین رهبر احتمالی نقش ریاست جمهور وقت و نظر سران قوا و همچنین توصیه ها و نصایح رهبری قبلی نظام همانند نظر امام (ره) در سال 68 بسیار مهم است. یقینا از سال ها قبل برای این موارد فکرها شده است و برنامه ریزی ها صورت گرفته است اما گذر زمان می توانند شرایط را تغییر دهد و همچنین تغییر سیاست در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز در تغییر این موارد موثر است.

این را هم فراموش نکنیم که همه چیز با منطق و محاسبات ذهبی افراد به پیش نمی رود و شرایط زمانی و غیر مادی نیز تاثیر بسیار زیادی دارد. همان طوری که تا فروردین ماه 68 قرار بر رهبری آیت الله منتظری بود اما 2 ماه بعد آیت الله خامنه ای به رهبری جمهوری اسلامی ایران رسیدند.


فراموش هم نکنیم که رهبری نظام الزامی به ایرانی الاصل بودن ندارد و می تواند غیر ایرانی هم باشد هرچند که به دلیل عدم مقبولیت احتمالی در داخل کشور و نا آشنایی با فضای سیاسی کشور این گزینه بسیار بسیار بعید است هر چند منتفی نیست.


به هر حال هر چه باشد به نظرم شخصا رهبری آینده نظام لااقل به دلیل سلامت جسمی و روحی آیت الله خامنه ای تا 5-6 سال آینده محلی از اعراب ندارد و نظام تا سال های بعد با چالش انتخاب رهبری مواجه نخواهد بود مگر اتفاق خاصی رخ دهد. همچنین به دلیل برنامه ریزی ها و فکرهایی که از قبل شده است و افرادی برای این سمت خطیر مورد توجه قرار گرفته اند چالش رهبری چالش خیلی جدی نخواهد بود و نظام از این گردنه مهم عبور خواهد کرد.

پیش بینی انتخابات مجلسین

چهارشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۴۷ ب.ظ

تنها یک روز به انتخابات مجلسین شورای اسلامی و خبرگان رهبری باقی مانده است و چند نکته به نظرم آمد که در اینجا می نویسم تا بماند برای روزها و ماه های آینده تا ببینم محقق می شود و یا خیر.


1- انتخابات مجلس خبرگان امسال با همه چهار ادوار گذشته متفاوت است و یک تفاوت عمده دارد که مرز کشی و اردو کشی دو طرز فکر است. در یک طرف هاشمی رفسنجانی است که دست به قمار حذف روحانیون شاخصی همانند حضرات یزدی و جنتی و مصباح یزدی زده است و می خواهد با این لیست ارائه شده توسط خود که خیلی از آنها هم اتفاقا نمایندگان رهبری در سمت های مختلف هستند و مرز کشی مشخصی با هاشمی دارند طوری رفتار کند که عملا این سه روحانی مشهور به خبرگان رهبری راه نیابند . این خیلی دور از ذهن نیست به شرط آنکه حجم قابل توجهی از حامیان لیست هاشمی به میدان بیایند و در این میان یک مقاله بی بی سی فارسی هم در این رابطه جنجال فراوانی را در روزهای اخیر به راه انداخته و باعث این شده که پالس هایی به داخل کشور داده شود. اگر مشارکت در تهران برای انتخابات خبرگان به بالای 60 درصد برسد و لیست هاشمی بتواند رای حداقل 30 درصدی را کسب کند قطعا با توجه به اعداد و ارقام دوره قبل خبرگان و رای حضرات جنتی و مصباح و یزدی که با توجه به افزایش مشارکت کنندگان حداقل نیاز به 1 میلیون رای برای ورود به خبرگان دارند موضوع کمی پیچیده می شود مگر اینکه مشارکت برای خبرگان در تهران زیر 60 درصد باشد و طیف اصولگرایان دست بالاتر را داشته باشند و بتوانند با رای یکدست خود به این افراد کاری کنند که از حذف آنها جلوگیری شود که این خیلی هم غیر قابل تصور نیست. ( به شرط رای دادن به غیر مشترکین در دو لیست هاشمی و جامعه روحانیت) چون اگر عملا پروژه هاشمی در خبرگان در مورد این سه نفر اجرایی شود دو اتفاق نامطلوب رخ می دهد. اول اینکه به نوعی تصور می شود جو تهران جو ضد حاکمیتی و به نوعی انگلیسی شده است! و دوم اینکه حاکمیت احساس خطر از این طرف پیدا می کند که عده ای در حال حذف روحانیون انقلابی و اصیل از خبرگان هستند و این زنگ خطری هم برای تعیین رهبری آینده نظام است. ( هر چند که اصلا معتقد نیستم با شرایط جسمانی و روحی آیت الله خامنه ای ، در مجلس خبرگان پنجم، رهبری اینده نظام تعیین شود و قطعا دوره رهبری آیت الله خامنه ای بیشتر از طول عمر مجلس خبرگان پنجم خواهد بود.)

جمع بندی من این است که با توجه به فضای این چند روز اخیر و با توجه به آمارها و نظر سنجی ها این خیلی بعید است که آقایان جنتی و یزدی و مصباح از خبرگان حذف شوند ولو اینکه رای پائینی بیاورند مگر اینکه در 24 ساعت آینده اتفاق خارق العاده ای رخ دهد و باعث شود که مردم تهران به سمت لیست هاشمی هجوم ببرند! در تهران به احتمال زیاد رای اول خبرگان برای حسن روحانی است و بعد هاشمی رفسنجانی و بعد افراد شاخص مشترک دو لیست همانند امامی کاشانی و موحدی کرمانی و ... .

در ضمن فراموش نشود که اگر دوستان اصولگرا خواهان ورود آقایان جنتی و مصباح و یزدی به خبرگان هستند حتما باید فقط به افراد غیر مشترک دو لیست رای دهند تا رای آنها به حساب حامیان هاشمی رفسنجانی گذاشته نشود.

البته فراموش نکنیم که اساسا مجلس خبرگان در استان های دیگر به غیر از کرمان و بحث انتخاب سید احمد خاتمی ، مشکل دیگری ندارد و خبرگان تشکیل شده با هر افرادی در خط انقلاب و حاکمیت است و حتی اگر لیست هاشمی رای کاملی هم بیاورد ، دست و پای نزدیکان به هاشمی در خبرگان بسیار بسته است و بعید است اتفاق خاصی در خبرگان رقم بخورد. به خصوص که در خبرگان هم ساز و کارهایی است و افرادی حضور خواهند داشت که نمی گذارند هم هاشمی به ریاست خبرگان برسد و هم اینکه برای آینده خبرگان خطری رخ دهد.


چیزی که بی بی سی فارسی تحلیل میکند

دیاگرام تحلیلی بی بی سی فارسی از انتخابات امسال مجلس خبرگان و شورای اسلامی و شرایط میدانی


2- در انتخابات مجلس شورای اسلامی در تهران و اصفهان و شیراز و تبریز موضوع کمی متفاوت است و رقابت انقدر بالاست که احتمالا مخلوطی از سه لیست اصولگرایان و اصلاح طلبان و صدای ملت رای خواهند آورد و ترتیب رای آوری هم به همین ترتیبی است که نوشته ام. احتمالا هم در مجلس آینده فراکسیون های قوی دو فراکسیون اصولگرایان و حامیان دولت خواهند بود. در حوزه های دیگر که نزدیک به 240 کرسی می شود بعید است که خیلی اتفاق خاصی رقم بخورد و با توجه به اینکه اصولگرایان دست بالاتر را دارند اصلاح طلبان خیلی حرفی برای گفتن ندارند به جز استان قم که به دلیل بحث لاریجانی و بنایی موضوع کمی متفاوت است.

اساسا اصلاح طلبان در چهار شهر تهران و اصفهان و تبریز و شیراز تا حدودی حرف برای گفتن دارند و بعد هم قم.

مجلس آینده همان طوری که احتمال زیاد داده می شود دو فراکسیون قوی و موثر خواهد داشت و احتمالا دولت در سال آینده تحت تاثیر همین دو فراکسیون و موضع گیری آنها قرار خواهد داشت.

در تهران هم احتمالا رای اول عارف خواهد بود و بعد حداد عادل و بعد علی مطهری! بعید هم می دانم با توجه به رقابت بالا که با توجه به نظرسنجی ایسپا (اینجا) برآورد می شود چیزی در حدود 70 درصد مشارکت را شاهد باشیم بیش از 5 تا 7 نفر در دور اول مشخص شوند و احتمالا بالای 20 کرسی تهران به دور دوم کشیده می شود و احتمالا هم از لیست مشترک اصلاح طلبان و صدای ملت افراد بیشتری از تهران حضور خواهند داشت تا اصولگرایان. از میان اصولگراهای لیست تهران گمان می کنم ابوترابی و میرکاظمی و وحید دستجردی و سلیمانی و توکلی و نادران به مجلس راه یابند و برای بقیه افراد شانس کمی را قائلم.


سال آینده در همین روزها هم بحث انتخابات ریاست جمهوری آرام آرام در حال داغ شدن است و قطعا انتخابات امسال تاثیر شگرفی بر آن انتخابات دارد و روحانی هم سال 95 از نظر فشار سیاسی و اجتماعی سال سختی را در پیش دارد.

مخالفین روحانی خواب یک دوره ای شدن ریاست جمهوری روحانی را می بینند و عزم خود را جزم کرده اند که بتوانند دوباره بر روی سعید جلیلی و یا شبیه به جلیلی سرمایه گذاری کنند تا کشور را به ما قبل برجام و ماقبل روحانی باز گردانند و از این طریق روحانی و هاشمی و طیف نزدیک به او را زمین گیر کنند و از طرف دیگر موافقین روحانی خواب این را می بییند که ریاست جهوری روحانی دو دوره ای شود و بتوانند اصولگرایان و احمدی نژادی ها را از میدان به در کنند و قطعا آوردگاه اصلی این دو تقابل انتخابات امسال مجلسین است.


حالا باید منتظر ماند و شنبه بعد از انتخابات را دید.


پ.ن: انتخابات امسال صف کشی میان دو خط انقلابی و ضد انقلابی است که آینده نظام را تا حد زیادی مشخص می کند و یه نظرم مهم تر از نتیجه انتخابات صف بندی های جدید سیاسی است که در کشور شکل می گیرد.همین امروز شاهدیم که لاریجانی و طیف نزدیک به او در مجلس نهم به اصلاح طلبان و حامیان دولت نزدیک شده اند ( همانند کاظم جلالی) و از طرف دیگر اصولگرایان به جبهه پایداری نزدیک شده اند و این یعنی تعیین خطوط سیاسی جدید.

مجلس ششم دیگر تکرار نخواهد شد اما برای هر دو طرف سیاست ایران یعنی اصولگراها و اصلاح طلبان مجلس نهم حرف های زیادی برای گفتن دارد. قطعا مجلس نهم که نام اصولگرا را هم یدک می کشید درد آورد تر از مجلس ششم برای اصولگراها بود چون بحث برجام و همراهی با دولت روحانی را داشت و قطعا برای اصلاح طلبان مطلوب بود چون خوابش را هم نمی دیدند مجلس اصولگرای نهم به برجام رای اعتماد و مثبت بدهد و با دولت روحانی همراهی چشم گیری داشته باشد. پس به جای گشتن اصل جنس هر چیزی باید حواسمان به بدل آن باشد!! 

مصاحبه با نشریه روزانه جشنواره عمار

نشریه روزانه جشنوراه فیلم عمار مصاحبه ای را پیرامون مستند داستان ناتمام یک حزب انجام داد که در شماره چهارشنبه 15 دی ماه 1394 این نشریه منتشر شد. با اینکه به دلیل سرعت انتشار این مصاحبه متن پیاده شده دارای اشکلاتی همانند تحصیلات من ( کارشناسی فلسفه نه ، کارشناسی ارشد فلسفه علم) و برخی از موارد فیلم دارد اما مصاحبه خوبی بود و از این دوستان خوب ممنون هستم. امسال انتشار نشریه روزانه عمار با بچه های خوب بوشهری بود که نسبت به سال های قبل نشریه سطح و کیفیت بهتری هم پیدا کرده بود. 

جشنواره امسال هم تمام شد و به همه دوستان جشنواره عمار یک خسته نباشید و خدا قوت اساسی میگم.

دیوانگی

شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۰۴ ق.ظ

 زندگی با ما چه بازی های تلخی می کند عمر ما هم پای این دیوانگی سر می شود

                                               ...

 پ.ن: تهران ، بیست و هشت آبان نود و چهار