گاه نوشته ها

مهدی دزفولی هستم، وبلاگ نویسی را از شهریور ماه 1382 آغاز کردم.علاوه بر وبلاگ نویسی، فعالیت های مختصر مطبوعاتی (همکاری با هفته نامه پنجره، فصلنامه ارغنون، روزنامه شرق و اعتماد) و مستند سازی هم داشته ام.پیش از این سردبیر سابق سایت خبری تحلیلی شفاف و مدیر اجرایی فصلنامه ارغنون بوده ام.

پیش از این 3 وبلاگ دیگر داشته ام که به دلایلی یا فعالیت آن ها متوقف شد و یا با فیلتر مواجه شدند و این وبلاگ چهارمین وبلاگی است که در آن می نویسم.امیدوار اینجا محلی برای تبادل آرا و نظرات مختلف باشد و بتوانم به صورت مستقیم نوشته های خودم را در اختیار دیگران قرار دهم.

بایگانی

۲۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سید مهدی دزفولی» ثبت شده است

 

روزنامه شرق در تاریخ 23 مرداد 1399، متن مکتوب مناظره لایو اینستاگرامی من و دکتر مجید تفرشی را منتشر نمود که در ادامه می توانید آن را مطالعه نمائید و یا برای مطالعه در روزنامه شرق می توانید اینجا را کلیک کنید.

 

لازم به ذکر است که بخش های مهمی از این مناظره توسط روزنامه شرق به دلیل نامعلومی حذف شده است و بخش های کم اهمیت تر منتشر شده است!

 

پس از گذشت سه ‌دهه از ماجرای مک‌فارلین و مذاکرات اواسط دهه 60 میان برخی از مقامات ایرانی با مقامات وقت آمریکایی این موضوع هنوز محل مناقشه و بحث است و ابعاد آن همچنان به‌طور کامل عیان نشده است. شاید به ‌همین دلیل باشد که به‌تازگی مستندی با عنوان «قمار» توسط مهدی‌ دزفولی ساخته شده است تا به بررسی بیشتر ابعاد آن ماجرا بپردازد. پس از انتشار این مستند، دزفولی به‌عنوان کارگردان اثر با مجید تفرشی، پژوهشگر و مورخ به مباحثه‌ای اینستاگرامی نشستند و ضمن نقد مستند از سوی تفرشی هریک به اظهار دیدگاه‌های خود پرداختند. در مجال پیش‌رو ماحصل بخشی از این مباحثه را مطالعه می‌کنید.
‌مستندی پروژه‌محور نه پژوهش‌محور
مجید تفرشی، مورخ در این مباحثه گفت: «ماجرای مک‌فارلین یا همان ایران‌گیت با آنکه از اجرایش 34 سال می‌گذرد اما همچنان موضوعی داغ است و حساسیت‌های جدی بر آن وجود دارد. برای مثال بعد از برکناری هوک در آمریکا و تعیین جانشین او یعنی الیوت آبرامز که در ماجرای مک‌فارلین نقش داشته است، این موضوع بازهم تیتر مطبوعات شد. در موضوع ایران‌کنترا بسیاری اسرار مگو وجود دارد و در قیاس با صدها اثری که درباره این موضوع در خارج از ایران نوشته شده است، در ایران منابع محدودی وجود دارد و کار هر فیلم‌سازی را دشوار می‌کند. من از سال 65 که مقطع کوتاهی روزنامه‌نگار بودم، درگیر این ماجرا هستم. به‌هر‌حال مسئله امنیتی و حساسی است و خطرات پژوهش هم دارد و کار بر این موضوع مثل بر لبه تیغ راه‌رفتن است. در ایران کسانی هستند که از توضیح درباره این موضوع خوشحال نمی‌شوند. به همه این دلایل این فیلم ارزش تحلیل دارد؛ چه در کمیت و چه در کیفیت».
تفرشی در ادامه این گفت‌وگو تصریح کرد: «ماجرای مک‌فارلین برای آمریکایی‌ها هم بسیار مهم است زیرا در آن موضوع نقض اختیارات ریاست‌جمهوری و سوءاستفاده از قدرت توسط باند ریگان رخ داد. من باور دارم که کلیت مستند اخیر پروژه‌محور است؛ یعنی نه پژوهش‌محور و نه گفت‌وگو‌محور بلکه پروژه‌محور است. فیلم‌ساز قبل از ساخت این مستند نتیجه گرفته و می‌دانسته که با چه افرادی می‌خواهد تسویه‌حساب کند. او جست‌وجو کرده تا برای نتیجه از پیش معلوم‌شده، استشهاد و مواد خام جمع کند. البته با افرادی هم گفت‌وگو کرده تا پز بی‌طرفی‌اش هم حفظ شود در صورتی که این مستند دارای تاریخ‌مصرف است و برای مسائل امروز ساخته شده است».
این پژوهشگر خطاب به دزفولی گفت: «در این مستند اتکای زیادی به خاطرات شده است که یا منابع خارجی را درست ندیده‌اید یا در مصرفش صرفه‌جویی کرده‌اید. گزارش کمیسیون تاور چندصد صفحه است. این گزارش مهم‌ترین منبع جمع‌آوری‌شده در موضوع مک‌فارلین است. کلیت این گزارش دروغ نیست و می‌تواند در این موضوع راهگشا باشد. دیگر آنکه افرادی که در این پروژه گفت‌وگومحور صحبت کرده‌اند یک جنس نیستند. آنهایی که مطلع هستند، حرف نمی‌زنند و آنهایی که مطلع نیستند زیاد حرف می‌زنند. در مصاحبه و تاریخ شفاهی ممکن است چند مشکل پیش آید؛ یا گاهی با دروغ‌گویی روبه‌رو می‌شویم یا گاهی هم زوال عقل در مصاحبه‌کنندگان مسن دیده می‌شود. آقای وردی‌نژاد که امین آقای هاشمی بود، کتابی در موضوع مک‌فارلین نوشته است که یا به خواسته خودش یا به دستور، این کتاب منتشر نشده است. افراد دیگری هم بوده‌اند که اشتیاقی به سخن‌گفتن درباره این موضوع نداشته‌اند؛ بنابراین فقدان روایت کامل در داخل کشور یک حقیقت است». او ادامه داد: «تصور خامی وجود دارد که اسرائیل، آمریکا، اروپا و کشورهای عربی از ابتدا تا انتهای جنگ ایران و عراق خط مشخص و ثابتی را طی کردند؛ در صورتی که زاویه دید آنها تغییر کرد که در این فیلم به این مسئله توجه نشده است که این تغییر زاویه دید چقدر در مذاکرات ایران‌گیت تأثیرگذار بوده است. واقعیت این است که جامعه بین‌المللی و به‌ویژه آمریکا فقط به دنبال معامله با ایران نبودند بلکه سعی می‌کردند تغییری ساختاری در مناسبات بین‌المللی خود ایجاد کنند».
او در انتقاد به بخش‌هایی از مستند قمار گفت: «در مستند گفته می‌شود مک‌فارلین معاون ریگان بوده است؛ درصورتی که مک‌فارلین مشاور امنیت ملی دولت آمریکا و نه معاون ریگان بود یا در جایی گفته می‌شود آلبرت حکیم، عضو وزارت خارجه آمریکا بوده است که اصلا این‌طور نیست؛ او یک یهودی اسرائیلی ِ ایرانی بود که با سازمان‌های امنیتی اسرائیل هم ارتباط داشت و در آمریکا کاسبی می‌کرد. به‌هرحال این فیلم از نظر شکستن تابوی سخن‌گفتن درباره ماجرای مک‌فارلین یا همان ایران‌گیت مفید و قابل تقدیر است اما نگاه جناحی دارد».
‌استفاده از منابع متعدد در ساخت مستند
مهدی دزفولی، سازنده مستند قمار در پاسخ به انتقادهای تفرشی گفت: «واقعا این‌طور نبود که پروژه‌محور این مستند را بسازیم. من که در سال87 وارد مقطع لیسانس شدم، مطالعاتی درباره موضوع مک‌فارلین داشتم اما از سال 96 و 97 به‌طور جدی بر این موضوع کار کردم. با افراد متعددی درباره‌اش صحبت کردم. آقای علی هاشمی به ما کمک کرد و مصاحبه مفصلی با او داشتیم و نگاهم به این پرونده بازتر شد. از جمله افراد دیگر دکتر شهبازی بود که با او صحبت کردیم و بحث‌هایی داشتیم. از هرکدام از این شخصیت‌ها مطالبی را آموختیم. کتاب آقای محسن هاشمی هم مورد استفاده ما بود که در این کتاب به دیدگاه‌های آقای هاشمی‌رفسنجانی درباره این موضوع پرداخته‌ است. کتاب مطالعات جنگ هم مورد استفاده بود. علاوه بر اینها کتاب خاطرات سال 65 آقای هاشمی هم مورد توجه بود که درباره این موضوع مطالبی را بیان کرده‌اند».
‌وجود فضای شدید ضدآمریکایی در ابتدای انقلاب
تفرشی در ادامه بیان کرد: «متأسفانه یا خوشبختانه در ابتدای انقلاب جو ضدآمریکایی وجود داشت که بیشتر از سوی نیروهای چپ‌گرا این جو به‌وجود آمده بود. شرایطی ایجاد شده بود که هر کس به آمریکا فحش نمی‌داد، متهم می‌شد. در این شرایط والتر ال.کاتلر به عنوان سفیر آمریکا در ایران معرفی شد اما در اتفاقی عجیب دولت موقت با محوریت ابراهیم یزدی به دولت آمریکا اعلام کردند این سفیر جدید مورد پذیرش نیست. علت اعلامی هم آن بود که سفیر معرفی‌شده سوابق استعماری دارد اما علت اصلی و باطنی آن بود که دولت بازرگان تمایل داشت سفیری از آمریکا به ایران فرستاده شود که از مخالفان شاه بوده باشد که آمریکا هم زیر بار اِعمال نظر ایران نرفت. بعد به دلیل مذاکرات الجزایر که دکتر چمران، دکتر یزدی و مهندس بازرگان حضور داشتند، دولت موقت در شرایطی قرار گرفت که استعفا داد؛ هرچند در منابع فارسی نام دکتر چمران از این مذاکرات سانسور می‌شود زیرا تمایلی وجود ندارد که ایشان به‌عنوان بخشی از مذاکره با آمریکا و برژینسکی معرفی شود زیرا تاریخ‌نویسان رسمی می‌خواهند بگوید مذاکره بد است و در فیلم شما هم همین خط پیش گرفته شده است».
‌موضع امام درباره مذاکره با آمریکا
تفرشی در ادامه نقد مستند قمار تصریح کرد: «در مستند گفته شده که امام دو بار گفت با آمریکایی‌ها مذاکره نکنید؛ این سخن درستی نیست. مذاکرات با آمریکا در مذاکرات الجزایر با اطلاع امام بود. حتی گفته‌اند که رجایی و نبوی برای مذاکره درباره حل موضوع گروگان‌گیری از امام مجوز داشتند. در این مستند گفته می‌شود که هاشمی‌رفسنجانی بدون اطلاع امام با آمریکایی‌ها مذاکره کرد که امکان ندارد آقای هاشمی و تیمش بدون اطلاع امام بروند با آمریکایی‌ها مذاکره کنند و در این مستند بارها چنین حرفی زده می‌شود که کاملا موضوع نادرستی است».
‌نیاز ایران در زمان جنگ به سلاح‌های آمریکایی
این مورخ درباره نیاز ایران به سلاح در دوران جنگ هم گفت: «یک واقعیت است که ایران در میانه جنگ به سلاح‌های آمریکایی احتیاج داشت. بعضی از آن سلاح‌ها برای ایران بود که آمریکایی‌ها به ایران نداده بودند، بخشی از آنها را بختیار کنسل کرد، بخشی را خود آمریکا لغو کرد و مقداری از آنها را هم دولت بازرگان لغو کرد. در مذاکرات مک‌فارلین علاوه بر کمک‌های لجستیکی، ایران به نقشه‌های مهمی از عراق دست یافت. در زمان آن مذاکرات ایران از نظر نظامی قفل بود. یک نگاه این بود که ایران نباید بعد از فتح خرمشهر به جنگ ادامه می‌داد و نگاه دیگری بر ادامه جنگ اصرار داشت. ادامه جنگ بدون این مذاکرات امکان نداشت. ایرانی‌ها برای گشودن راه سیاسی و به‌دست‌آوردن سلاح مذاکره کردند و آمریکایی‌ها هم برای به‌دست‌آوردن پول برای کنتراها و به‌دست‌آوردن کردیت سیاسی مذاکره کردند. از طرفی دولت آمریکا که در ابتدای جنگ مانند عرب‌ها، اسرائیل، بختیار و اویسی خواهان پیروزی عراق بود، در سال‌های آخر جنگ تمایل داشت که هیچ‌یک از دو طرف یعنی ایران و عراق پیروز جنگ نباشند. در آن زمان ایران باید از این تغییر رویکرد استفاده می‌کرد و راه دیگری نداشت».
‌احتمال بازگشایی سفارت آمریکا
تفرشی ادامه داد: «یک قضاوت این است که بگوییم مگر مانند الان موشک نداشتیم؟ نه، نداشتیم و وضعیت ایران مانند امروز نبود که با افتخار سلاح تولید می‌کنیم و موشک‌های بالستیک هم تولید می‌کنیم. دیگر آنکه به باور من اگر بحث ازدست‌دادن خاک ایران باشد، تردیدی نیست که به هر قیمتی باید با آمریکا مذاکره کرد زیرا منافع ملی این‌گونه اقتضا می‌کند. اگر تصور می‌کنید که دشمن یا رقیب در مذاکره با حسن نیت وارد می‌شود و منافع خود را کنار می‌گذارد. اینکه می‌گویید آمریکایی‌ها نارو زدند، صحیح نیست زیرا همه دنبال منافع خودشان هستند. آمریکا که از سیاست‌های عربی عاجز شده بود می‌خواست باب جدیدی باز کند و ایران را به عنوان یک واقعیت غیرقابل انکار بپذیرد. حتی این تغییرات داشت به بازگشایی سفارت آمریکا در ایران هم منجر می‌شد و در گزارش‌ها به‌طور جدی به این موضوع پرداخته شده که البته در مستند شما بسیار کم‌رنگ است زیرا شما می‌خواهید طوری القا کنید که طرف آمریکایی همه‌جانبه قصد کلک‌زدن داشته است. کار تا جایی پیش رفته بود که برای بازگشایی سفارت، سفیر هم معلوم شده بود و جیمز گلن بیل که استاد روابط ایران و آمریکا بود یکی از کاندیداهای اصلی سفارت در ایران بود».
دزفولی درباره این سخن تفرشی گفت: «البته این موضوع را در گزارش تاور ندیده‌ام و این را آقای کری آن زمان که سناتور بود در گزارشی عنوان کرد که به گزارش کری هم معروف شد».
پاسخ به سخن تفرشی درباره اطلاع امام از مذاکرات
سازنده مستند قمار در بخش دیگری از سخنانش در پاسخ به این ادعا که امام در جریان مذاکرات بوده است، گفت: «شما می‌گویید امام در جریان کامل مذاکرات قرار داشتند. آقای هاشمی‌رفسنجانی در سخنرانی خود در 13 آبان 65 می‌گوید: من نمونه‌های بسیار زیادی از استیصال آمریکایی‌ها را در سینه‌ام انباشته‌ام و مطالبی دراین‌باره دارم که نمی‌شود اینجا همه آنها را مطرح کرد و شاید در آینده چنین فرصتی پیش آید و صحبت بکنیم... در فرودگاه مهرآباد معلوم شد اینها آمریکایی هستند و از طرف ریگان برای مسئولان عالی‌رتبه کشور پیام آوردند. ما فوری با دوستان خود جلسه گذاشتیم و اینها را سه‌ساعت‌و‌نیم در فرودگاه معطل و متوقف کردیم. خدمت امام مسئله عرض شد، امام فرمود با اینها جلسه نگذارید، پیامشان را هم نگیرید و ببینید اینها برای چه به ایران آمدند. آنها را به هتل منتقل کردیم و در هتل گفتند هیئت با مدیریت مک‌فارلین از طرف ریگان هدیه آوردند، هدیه برای هر‌یک از ما [رؤسای قوا] یک سلاح کمری و پیام هم می‌خواستند حضورا در جلسه اعلام کنند. یک کیک صلیبی‌شکل هم آورده بودند که این کلید فتح روابط است. این سخنان آقای هاشمی به نقل از روزنامه اطلاعات مورخ 14 آبان 65 است. اگر امام در جریان مذاکره بودند و آقای هاشمی هم که مخالفتی با مذاکره نداشت، چرا باید این‌طور سخن بگوید؟ خیلی صریح می‌توانست بگوید با آمریکایی‌ها مذاکره کردیم و امام هم در جریان بودند و هیچ مخالفتی نداشتند و این‌طور موضع دوپهلو نگیرند. دیگر آنکه منطقی است که امام در جریان بحث تبادل سلاح قرار داشتند و این موضوع با عقل هم سازگار است؛ زیرا بحث جنگ و منافع ملی در میان بود. امام در جریان تهیه سلاح بودند؛ زیرا می‌گفتند ما از یک‌سری دلال سلاح را تهیه می‌کنیم و حالا آنها این سلاح‌ها را از آمریکا می‌آورند، برای منافع ملی مهم نیست، اما به دلایلی که داشتند مخالف مذاکره سیاسی بودند. در حقیقت امام در جریان مذاکرات پشت پرده برای آینده جمهوری اسلامی و آینده بعد از فوتشان نبودند؛ زیرا می‌دانیم که موضوع مک‌فارلین برای موضوع گروگان‌ها آغاز شد. پس امام دوگانه عمل نمی‌کردند؛ امام خط قرمزی داشتند و آن، مذاکره با آمریکا بود».
صرفه‌جویی هاشمی در راست‌گفتن
تفرشی در پاسخ به این سخنان گفت: «زمانی به خانم مارگارت تاچر گفتند چرا این‌قدر دروغ می‌گویی؟ گفت: دروغ نمی‌گویم، در راست‌گویی صرفه‌جویی می‌کنم. حالا آقای هاشمی در راست‌گفتن صرفه‌جویی کرده است. اصلا اگر همه‌ چیز در مک‌فارلین راست بوده است، دلیلی نداشت کتاب وردی‌نژاد و گزارش‌های دیگر در دسترس ما نباشد. اما مشخصا درباره امام هم چند نکته لازم است؛ امام یک سیاست‌مدار پیچیده و چندلایه است و اصلا این‌طور نیست که به مسائل سیاسی روز آشنا نبوده باشد. او اگر سیاست قرن بیستم را نمی‌دانست، هرگز پیروز نمی‌شد. از سوی دیگر، چطور ممکن است در محیط امنیتی ایران در زمان جنگ، یک هواپیما بدون دانستن مقامات ایرانی زمین بنشیند و عده‌ای از حاضران در هواپیما به هتل استقلال بروند و خدمه هم چند روز در هواپیما بمانند؟ از نظر من این روایت منطقی نیست».
مشکل «چه کسی مذاکره کند» است
تفرشی در پایان این مباحثه خطاب به دزفولی گفت: «شما از مذاکره بدتان می‌آید مگر آنکه دوستان خودتان مذاکره کنند. در دوره خاتمی تلاش شد تا گفت‌وگویی میان او و کلینتون رخ دهد، اما نشد؛ زیرا مشکل شما این است که چه کسی مذاکره کند. من قبول دارم که مذاکرات در برهه‌های مختلف خام‌دستانه انجام شده، اما شما می‌خواهید بگویید کل مذاکره بد است، اما به دست ما انجام شود بد نیست و خاتمی و روحانی نباید مذاکره کنند. به نظر من مذاکرات مک‌فارلین راه غلطی نبود، اما خام‌دستانه بود. شما در مستند خود چه پیام و دستاوردی برای حل معضلات دارید؟ هیچ! مدام می‌گویید مذاکره خوب بکنید. مذاکره خوب چیست؟ حذف صورت‌مسئله امکان‌پذیر نیست. مذاکره‌کردن یا مذاکره‌نکردن هر دو تاکتیکی است که بر اساس منافع ملی تعیین می‌شود. اینکه دستورالعمل کلی بدهید، درست نیست».

 

مناظره با دکتر مجید تفرشی پیرامون مستند قمار و پرونده ایران گیت (مک فارلین) روز جمعه 17 مرداد 1399 از ساعت 22 به وقت تهران به صورت لایو اینستاگرام در پیج دکتر تفرشی و مهدی دزفولی برقرار خواهد بود.

 

برای مشاهده بخش اول و دوم و سوم برنامه می توانید اینجا و اینجا و اینجا را مشاهده نمائید.

 

برای شنیدن فایل صوتی مناظره اینجا و اینجا و اینجا را می توانید کلیک نمائید.

 

 

 

مناظره و مباحثه با آقای ابطحی معاون سابق رئیس جمهور در دوران اصلاحات و عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز، پیرامون مستند و کتاب قمار سه شنبه شب 14 مرداد 99 در لایو اینستاگرام انجام شد.

 

برای مشاهده این مناظره و مباحثه می توانید اینجا و اینجا را کلیک نمائید.

 

برای دریافت فایل صوتی مناظره اینجا را کلیک نمائید.

 

اواخر مناظره و مباحثه نیز به بحث رابطه ایران و آمریکا اختصاص داشت که مجموعا بحث خوبی بود با چهره ای همانند آقای ابطحی که معاون سابق رئیس جمهور هم بوده است.

 

 

ان‌شاالله از فردا شب جلسات نقد و بررسی مستند و کتاب قمار به صورت لایو اینستاگرامی شروع می‌شود و هر چند شب یکبار در خدمت یکی از دوستان با گرایشات مختلف فکری به صورت موافق و مخالف خواهیم بود و اطلاع رسانی خواهد شد. 

 

امیدوارم برنامه های خوبی باشد و با استقبال علاقمندان مواجه شود. 

 

برای مشاهده بخش اول و دوم و سوم مناظره می توانید اینجا و اینجا و اینجا را کلیک نمائید.

 

برای مشاهده در یوتیوب هم می توانید اینجا و اینجا و اینجا را کلیک نمائید.

 

برای مشاهده در آپارات هم می توانید اینجا و اینجا و اینجا را کلیک نمائید.

 

برای دریافت فایل صوتی مناظره هم اینجا را کلیک نمائید.

خرید مستند قمار

سه شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۰۵ ب.ظ

 

برای تهیه و مشاهده مستند قمار، پیرامون مذاکرات مخفیانه ایران و آمریکا در سال های 1364 و 1365 (که در ایران با نام مذاکرات مک فارلین مشهور شد) می توانید اینجا و اینجا را کلیک نمائید.

خرید کتاب قمار

دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۵۲ ب.ظ

رونمایی مستند و کتاب قمار

 

دوستان علاقمند برای تهیه کتاب قمار پیرامون مذاکرات مخفیانه ایران و آمریکا موسوم به مذاکرات مک فارلین، می توانند به سایت انتشارات شهید کاظمی قم مراجعه نمایند و یا اینجا را کلیک نمایند و این کتاب را با 20 درصد تخفیف پیش خرید نمایند.

رونمایی مستند و کتاب قمار

رونمایی مستند و کتاب قمار

رونمایی مستند و کتاب قمار

رونمایی مستند و کتاب قمار

رونمایی مستند قمار

رونمایی مستند قمار

رونمایی مستند قمار

رونمایی مستند و کتاب قمار

رونمایی مستند و کتاب قمار

رونمایی مستند و کتاب قمار

رونمایی مستند قمار

 

رونمایی از مستند و کتاب قمار

دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۴۵ ب.ظ

مراسم رونمایی از کتاب و همچنین نقد و بررسی مستند ۸۰ دقیقه‌ای «قمار» پیرامون مذاکرات مک فارلین در سال های ۶۴ و ۶۵، با حضور «علی هاشمی» مذاکره کننده با مقامات آمریکایی در ماجرای مک فارلین، «عباس سلیمی نمین» مورخ و «سیدمهدی دزفولی» کارگردان و نویسنده این اثر، شب گذشته (یکشنبه ٢٢ تیرماه) در خبرگزاری فارس برگزار شد.

در این مراسم پس از اکران مستند، دزفولی گفت: محسن کنگرلو مشاور امنیتی میرحسین موسوی که نفر اول مذاکرات بود، مرحوم شد و از تصاویر آرشیوی او در مستند استفاده کردیم. به برخی شخصیت‌ها هم دسترسی نداشتیم و البته ادعایی هم نداریم که به همه موارد درباره مک فارلین پاسخ داده‌ایم. سعی کرده ایم در حد بضاعت خود در دسترسی به افراد و دارا بودن از آرشیو ها و کمک کردن از منابع انگلیسی زبان، در دو سال مستند و کتاب قمار را آماده عرضه به علاقمندان کنیم.

* برای مذاکره هرگز به اسرائیل نرفتم

سپس علی هاشمی بهرمانی (رفسنجانی)، برادرزاده آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و مذاکره‌کننده در دور دوم مک‌فارلین گفت: گلپور نویسنده کتاب «شنود اشباح» با استناد به گزارش غربی‌ها یک فصل از این کتاب را به موضوع مک فارلین پرداخته اما به دلیل اینکه فقط از دید غربی‌هاست، کامل نیست.

این مستند کمک می‌کند حرفها شنیده شود و نظرات آنها و اهداف مذاکره کنندگان هم روشن شود.

وی افزود: مک‌فارلین اولین و آخرین مورد مذاکره نبود، با آمریکایی‌ها بارها مذاکره شده، از جمله در ماجرای طالبان، سقوط صدام و...

یک زمان صدام شقی‌ترین و بزرگترین دشمن انقلاب اسلامی بود که به لطف خدا توسط دشمن ایران از بین رفت، البته که حتما آمریکایی‌ها هم اهدافی از سقوط او داشتند.

وی با بیان اینکه خاطراتش از ماجرای مک‌فارلین را به دعوت دفتر مقام معظم رهبری شرح داده و ثبت شده است، به بیان برخی ایرادات مستند «قمار» پرداخت و گفت: آن کمیته‌ای که بعد از مک فارلین تشکیل شد، زیر نظر دفتر ریاست جمهوری (آیت‌الله خامنه‌ای) بود که در مستند به اشتباه زیر نظر آیت‌الله هاشمی بیان شد.

وی افزود: کنگرلو هم مشاور امنیتی میرحسین بود نه معاونش و بعید هم می‌دانم میرحسین از اقدامات او خبر داشته باشد. کنگرلو یک شخصیت قبل از انقلاب بود و اقداماتی در «فجر اسلام» داشتند که شبیه مؤتلفه و فدائیان اسلام بود

هاشمی بهرمانی تصریح کرد: من هرگز برای مذاکرات به سرزمین‌های اشغالی نرفتم و این کذب محض است. فقط یک سفر به آمریکا از طریق ترکیه داشتم. از آقای (سردار) وحیدی هم اسم نبردید که در مذاکرات بودند، فکر کنم آقای جواد لاریجانی هم بود

وی افزود: باید اجازه داده شود زوایای نیمه پنهان چنین ماجراهایی بیان شود. درباره مذاکرات ایران با آمریکا درباره سرنگونی صدام هم قصد و غرض هایی بود و اگر یک روزی روند مذاکرات بیان شود، موجب تعجب مردم خواهد شد این مستند اولین تلاش ها برای بیان چنین مطالبی است و من از کارگردان این اثر تشکر می کنم.

* مک فارلین تجربه‌ای ارزشمند و خطیر است

سلیمی نمین هم طی سخنانی گفت: امام از مذاکرات اطلاعاتی نداشتند و آمریکایی ها به دلیل مواضع قاطع امام بشدت زیان می‌دیدند و می‌خواستند شرایط را به‌ سرعت تغییر دهند و به همین جهت باید ارتباطی را برای سایر ملت‌ها روشن کنند که بگویند ایران از مواضع خودش عدول کرده است و برای مذاکره دست و پا می‌زدند.

به گفته این مورخ معاصر، مک فارلین تجربه‌ای ارزشمند و خطیر است و نشان می‌هد امام به برخی مسئولان مسئولیت‌هایی می‌دادند اما آن‌ها را کنترل می‌کردند و حتی به آنها نهیب می‌زدند. الان هم رهبری در برخی جاها افرادی به کار می‌برند که در نحوه تفکر زاویه دارند اما در چارچوب انقلاب از آنها می‌توان استفاده کرد.

هاشمی هم گفت: مک‌فارلین ما را به این سمت سوق داد که شورای امنیت ملی را در سال ۶۷-۶۸ راه بیندازیم. چون جمهوری اسلامی بر اساس تجربیات به وجود آمده حرکت کرده است.

وی در پاسخ به ادعای سلیمی نمین درباره مذاکره با آمریکایی ها در لندن گفت: من لندن نرفتم و در بروکسل بلژیک مذاکرات انجام شد. از ترکیه با یک هواپیمای کوچک رفتیم سوئیس، سپس ایسلند، سپس واشنگتن؛ بدون اینکه من ویزا داشته باشم. بعدها که مشخصات فرودگاه را به آقای سعید امامی که بازجوی پرونده ما در این موضوع بود توضیح دادم گفت آن فرودگاه متعلق به سیا است.

سلیمی نمین در واکنش گفت: توقف هواپیمای کوچک شما در اسرائیل به ضرر آنها نیست که در گزارش «تاور» به دروغ نوشته باشند. البته منظورم این نیست که شما اطلاع داشته‌اید. ممکن است مختصات آن را ندانسته باشید

هاشمی تاکید کرد: آیت‌الله هاشمی در جریان سفر آمریکا نبودند، یعنی از زمانی که به آقای محسن رضایی وصل شدیم، ایشان گفتند نیاز نیست مستقیم گزارش دهیم.

سلیمی نمین پاسخ داد: آقای محسن رضایی و امثالهم جرأت چنین کاری را نداشتند که هماهنگ نباشند. آیا آقای هاشمی فردی است که بدون هیچ تحقیقی اطلاعاتی را به امام منتقل کند؟!

* مشی امام و رهبری بیرون کردن افراد از صف انقلاب نیست

این مورخ در جمع‌بندی دیدگاه خود نسبت به مستند «قمار» گفت: برای اولین بار گام ارزشمندی است اما راه درازی دارد تا با صبر و حوصله اشکالات را اصلاح کند و جا دارد به عنوان یک نمونه، مدیریت رهبری انقلاب اسلامی را دنبال کنید. یعنی اگر کم تحملی هایی داریم و کسی را از صف انقلاب بیرون می‌کنیم، از مشی امام و رهبری درس بگیریم و اینچنین نکنیم، مانند تجربه مک فارلین. باید در این مستند به انگیزه ما برای مذاکره با آمریکایی ها پرداخت و همچنین بیان کرد انگیزه آمریکایی‌ها چیست

کارگردان مستند «قمار» هم گفت: چون در پرونده مک فارلین ابعاد ناپیدا بسیار است، ادعا نداریم همه نکات را گفته‌ایم و حتی می‌توان به جای مستند ۸۰ دقیقه‌ای، ۸۰۰ دقیقه کار ساخت و این پرونده به دلیل ابعاد پنهان و ناشناخته حقیقتا کشش این مقدار ساخت را هم دارد. سعی کردیم در حد بضاعت خودمان کار را بشکافیم و تناقضاتی که وجود دارد را رفع کنیم و پس از 35 سال اثر تصویری مستقلی و مبسوطی را در داخل ایران درباره ماجرای مک فارلین تولید نمائیم. 

دزفولی افزود: برخی موارد مستند را قطعا اصلاح خواهیم کرد تا تبدیل به محل مناقشه و اختلاف و به حاشیه رفتن حرف اصلی مستند نشود و نظر کارشناسان تاریخی هم تامین شود

وی گفت: کتاب هم در حال اصلاح است و امروز فقط ماکت آن رونمایی می‌شود اما چاپ نهایی به زودی انجام خواهد شد. چاپ این اثر بر عهده انتشارات شهید کاظمی قم می باشد و من از این دوستان بابت چاپ این کتاب تشکر می نمایم و امیدوارم مورد استقبال دوستان علاقمند به تاریخ معاصر به خصوص تاریخ انقلاب اسلامی قرار بگیرد. نویسنده کتاب  «قمار» گفت: البته پیش فروش کتاب از امروز آغاز شده است علاقه‌مندان می توانند از لینک زیر برای تهیه کتاب ثبت نام کنند: http://lish.ir/1BHR

وی در پایان گفت: ان‌شاءالله مستند که در واقع اثری از مرکز مستند بسیج سازمان صداوسیما می باشد، تا روزهای آینده داخل سایت فیلمگردی قابل مشاهده خواهد بوددر پایان مراسم از پوستر و ماکت مستند و کتاب قمار رونمایی شد و مراسم به پایان رسید.

 

برای مشاهده این مصاحبه در سایت خبرگزاری فارس می توانید اینجا را کلیک نمائید.

 

ماجرای مک فارلین مربوط به روابط میان ایران و آمریکا در حدود ۳۵ سال قبل است که بعدها به ایران‌-گیت هم مشهور شد. اینکه در پشت پرده میان برخی از مقامات ایرانی و آمریکایی در اواسط دهه ۶۰ و اوج جنگ ایران و عراق روابط پنهانی برقرار شده بود تا ایران به ظاهر بتواند به آزادی گروگان‌های آمریکایی و فرانسوی در لبنان کمک کند و از آن طرف هم آمریکایی ها به ایران تجهیزات و سلاح های محدودی را بدهند تا توازنی در جنگ میان ایران و عراق برقرار شود. مسئول اصلی مذاکرات در داخل ایران آیت الله هاشمی رفسنجانی بود که معتقد بود ایران می تواند با همین مذاکرات محدود به روابط سیاسی با آمریکا برسد و مسائل میان دو کشور حل شود، هر چند که مذاکرات مخفیانه باشد و فقط تعداد بسیار محدودی از اطرافیان او از مذاکرات مخفیانه اطلاع داشته باشند. در طرف دیگر در آمریکا هم مقام اصلی پشت پرده مذاکرات رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا و مشاور مستعفی امنیت ملی‌اش رابرت مک فارلین بود. موضوع از سال 1364 آغاز شده و تا آبان سال 1365 پیش رفته بود و تبادلاتی نیز میان دو طرف ایرانی و آمریکایی انجام شده بود اما افشاگری مذاکرات و سفر مک فارلین به تهران آن هم توسط نشریه الشراع لبنان باعث شد تا هم مذاکرات بر هم خورد و هم بعدها مشخص شود جزئیات مذاکرات چه چیزهایی بوده است و جنجالی در ایران و آمریکا ایجاد شود.

 حالا سیدمهدی دزفولی به عنوان مستندساز، در تازه‌ترین اثر تصویری و مکتوب خود سراغ این پرونده تاریخی رفته است. آنگونه که خودش می گوید تلاش کرده است ابعاد مختلف ماجرای مک فارلین را بررسی کند و در مستندی ۸۰ دقیقه‌ای و کتابی ۴۲۰ صفحه‌ای آن را در معرض قضاوت مخاطش قرار دهد. او پیش‌تر مستندهای تاریخی «روزهای خرداد»، «داستان ناتمام یک حزب» و «معمای سی ۱۳۰» را ساخته است.

 مستند «قمار» جدیدترین ساخته دزفولی است که به زودی رونمایی می‌شود، به همین بهانه با او گفت‌وگو کردیم که مشروح آن در پی می‌آید.

 

* چه شد به سراغ این پرونده و ماجرا رفتید؟ و پژوهش‌های شما چه مدت به طول انجامید؟

احتمالاً به خاطر دارید که سال ۹۱ زمزمه بحث مذاکره با آمریکایی ها مطرح شده بود و اواخر دوره آقای احمدی نژاد هم بود. برخی ها می گفتند احمدی نژاد به دنبال مذاکره با آمریکایی ها هست و برخی هم پیش بینی می کردند رئیس جمهور بعدی ایران در آن زمان، هر کسی باشد خواه ناخواه به دنبال مذاکره با آمریکا خواهد رفت تا بتواند پرونده هسته ای ایران را که باعث تحریم های سنگین بانکی و اقتصادی شده است، حل بکند. در سطح جامعه هم شبهه مذاکره ایران با آمریکا مطرح بود و به نوعی خیلی ها سوال می کردند چرا ما نمی رویم با آمریکا مذاکره کنیم تا همه چیز حل شود و اصطلاحاً اوضاع رو به راه شود؟ خاطرم هست همان زمان ها پیش یکی از سیاسیون اصلاح طلب مشهور رفته بودیم برای گرفتن مصاحبه‌ای درباره اتفاقات سال ۸۸، ایشان خیلی صریح در آمد آخر مصاحبه گفت مشکل بین ایران و آمریکا با یک پرس چلوکباب حل می‌شود!

من واقعا به این فکر افتادم که به قول آن دوست اصلاح طلب مشکل ایران و آمریکا با یک پرس چلوکباب حل می شود؟ شاید الان هم شوخی فرض بکنیم این حرف را، اما واقعا در سال ۹۱ خیلی این حرف زمینه داشت که مشکل ما هستیم که نمی رویم مذاکره کنیم. در همین فکرها بودم و مطالبی هم جسته و گریخته خوانده بودم که با  یادداشتی در سایت بی بی سی مواجه شدم. خاطرم نیست نویسنده اش چه کسی بود اما درباره مذاکره میان ایران و آمریکا در دوره اول ریاست جمهوری آقای هاشمی با میانجیگری فردی به نام پیکو بود که معاون «خاویر پرز دکوئیار» دبیر کل وقت سازمان ملل بود. این ماجرا هم مربوط به سال های ۶۹ و ۷۰ می شد.

ماجرا هم از این قرار بود که ایران در میانه دهه ۶۰ تلاش کرده بود نقش میانجیگری بین گروه‌های مقاوم لبنانی با غربی ها را ایفا کند تا گروگان های غربی در لبنان که توسط نیروهای مردمی گروگان گرفته بودند، آزاد شوند و گروه های لبنانی هم به خواسته‌های خود در لبنان برسند که نمونه اش خروج اسرائیل از لبنان و پایان جنگ بود و این وسط ایران هم بتواند به عنوان میانجی، از آمریکا سلاح‌هایی همانند تاو و فونیکس و هارپون دریافت کند تا در مقابل ارتش عراق حداقل به توازن برسد. این موضوع در آبان ۱۳۶۵ توسط نشریه الشراع لبنان که افشا شد کل ماجرا بهم خورد. سال ۱۳۶۸ که آقای هاشمی رئیس جمهور شد و امام هم فوت کرده بودند، بر حسب ظاهر آقای هاشمی پیام فرستادند که حاضر است به آزادسازی مابقی گروگان‌های غربی که در لبنان باقی مانده بودند کمک کند و حالا هم که جنگ ایران و عراق تمام شده بود، آمریکا به جای سلاح به ایران، پول های بلوکه شده ایران را که میلیاردها دلار بود پس بدهد و کار ناتمام سال ۶۴ و ۶۵ تمام شود. از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۷۰ ماجرا پیش رفت و همه گروگان ها در لبنان آزاد شدند اما آمریکا به تعهداتش که عمل نکرد هیچ، تازه ایران محکوم شد که حتما با گروگانگیرها هم در ارتباط بوده است و موج جدیدی از تحریم ها و فشارها علیه ایران آغاز شد!

همین آقای پیکو که اصالتا فکر می کنم فردی سوئدی بوده و به تعبیر آقای محمد ملکی معاون وقت آقای ولایتی در وزارت خارجه اتفاقا هم با ایران رابطه خوبی داشت و از ما ایرانی ها خوشش می آمد به حسب ظاهر، در کتاب خاطراتش نوشته که این بدعهدی آمریکا آبروی او و دکوئیار را برد و هاشمی هم بسیار عصبانی شده بود اما نمی توانست دیگر کاری بکند. این یعنی دوبار اعتماد آقای هاشمی به آمریکایی‌ها در دهه شصت نتیجه ای نداده بود و سر ایران کلاه رفته بود.

جمع‌بندی‌اش جالب بود. نوشته بود با مشابه این پرونده و همین طور مذاکرات سعدآباد که سال ۸۲ انجام شده بود اما نتیجه اش به شکست منجر شده بود، بعید است که آیت‌الله خامنه ای اجازه مذاکره ایران و غرب را بدهد، چون ته ذهن ایشان چیزهای منفی درباره آمریکا هست و مذاکره مستقیم احتمالا منتفی است.

این یادداشت اما دو ایراد داشت که بعداً وقتی بیشتر مطالعه کردم متوجه آنها شدم. اول اینکه اصلا اشاره ای به ماجرای مک فارلین نکرده بود. صرفا ماجرا واسطه گری پیکو از سال ۶۸ تا ۷۰ و بعد مذاکرات سعدآباد در سال ۸۲ را نوشته بود و هم جمع بندی او به گونه ای بود که انگار مشکل ایران هست و آمریکا هیچ تقصیری ندارد و مشکلات آن وقت کشور تقصیر مثلا آیت الله خامنه‌ای هست که از سر لجاجت اجازه مذاکره با آمریکا را نمی دهد و ما مذاکره کنیم همه مشکلات خود به خود حل می شود.

وقتی بیشتر مطالعه کردم دیدم از قضا اولین برخورد سیاسی و مذاکره مستقیم بین ایران و آمریکا اصلا در دهه 60 زمان جنگ اتفاق افتاده و یک مقام ارشد آمریکایی مثل رابرت مک فارلین با همراهی افرادی همانند اولیور نورث هم آمده تهران و در همین تهران خودمان بین ایران و آمریکا مذاکره شده است. بعد هم متوجه شدم رأس مذاکرات آقای هاشمی بوده است و چهره هایی همانند آقای حسن روحانی و محسن رضایی و ... هم در جریان مذاکرات بوده اند و به ظاهر هم توجیه خوبی برای مذاکرات داشتند.

* چه توجیهی؟

همین که ایران به آزادی گروگان های غربی در لبنان کمک کند و از این طرف هم سلاح بگیرد. اما در واقع با یک فکر خیلی خامی مذاکرات به پیش رفت و در نهایت هم که افشا شد، بر خلاف آنچه که گفته می شود که ایران پیروز شد، در اصل ایران باخت و آمریکا سر ایران کلاه گذاشت.

 

* چرا؟

به دلیل اینکه اولا مشخص شد برای برخی از مسئولین ما شعار نفی رابطه با آمریکا و شیطان بزرگ بودن آمریکا ظاهرا شوخی است و حاضر هستند بر خلاف اطلاع رهبران دیگر کشور همانند امام خمینی (ره)، آیت الله خامنه ای و آیت الله موسوی اردبیلی و ... که از سران قوا بودند بروند با آمریکایی‌ها مذاکره هم بکنند، البته آن ها اسمش را می‌گذاشتند عقلانیت و واقع‌نگری اما حقیقتا ته ماجرا مشخص شد که سر ایران کلاه رفت. ثانیا که مشخص شد ما خیلی از مواقع سلاح های معیوب گرفتیم و تازه چند برابر بیشتر عرف بازار هم پول دادیم! یعنی چند برابر پول سلاح سالم را داده‌ایم و سلاح معیوب گرفتیم. ثالثاً بعد هم مشخص شد که بخشی از این پول سلاح‌ها رفته است برای شورشیان کنترا در نیکاراگوئه که علیه دولت انقلابی آن کشور فعالیت می کردند و ایران غیرمستقیم داشته است پول سلاح کسانی را می داده که علیه دولت آن کشور که با ایران رابطه هم داشته اقدام کنند! در نهایت هم مشخص شد که اصلا مذاکرات اصلی چیز دیگری بوده است و مذاکره برای مابعد دوران حیات امام خمینی(ره) بوده است و اینکه خط سیاسی ای مثل خط آقای هاشمی هم قوی و هم پیروز شود و بگویند جانشین امام آقای منتظری مثلا نیست، آقای هاشمی است!

* اینها را با سند و مدرک می‌گویید یا تحلیل شخصی شما هست؟

نخیر اینها هم در اسناد آمریکایی ها آمده است که بعدا در کمیته تاور منتشر شد و برخی از مذاکره کنندگان و مسئولان مطلعی آمریکایی گفتند، و هم در برخی از اسناد و مدارک چهره های داخلی به آن اشاره شده است.

* مثلا چه کسانی این موضوع را تائید کرده اند؟

در داخل وقتی پرونده آشکار شد برخی از نمایندگان مجلس دوم شورای اسلامی به واسطه اسنادی که به آنها رسیده بود به این جمع بندی رسیدند که مذاکرات در اصل برای بعد از دوران امام (ره) بوده و صرفا درباره سلاح ها در جنگ و اینها نبوده است و عمق خیلی بیشتری داشته است، مثلا همان زمان و هم این زمان آقای سید محمد خامنه‌ای درباره آن صحبت کردند و نظرات خود را گفتند که موجود است. دیگران هم همین طور. در اسناد آمریکایی ها هم که به صورت مبسوط به این ها اشاره شده است. مثلا آقای قربانی‌فر که خودش مذاکره کننده کانال یک با آقای محسن کنگرلو بوده، صریحا گفته است که اصلا من مذاکرات را پیشنهاد دادم و هدف هم این بود که ایران را معتدل کنیم چون می‌دانستیم آیت‌الله خمینی خیلی زنده نخواهد ماند. این را به اسرائیلی‌ها هم گفته بودند و اسرائیلی‌ها هم علاقمند شده بودند در مذاکرات باشند و برای همین «امیرام نیر» مشاور شیمون پرز هم در مذاکرات بوده است. دوست قربانی فر یعنی عدنان خاشقچی هم که دلال سلاح و عربستانی بوده است، همین ها را تائید کرده بود و اینکه قربانی فر به او گفته بود سه خط سیاسی عمده در ایران دهه ۶۰ وجود دارد و بهترین خط برای تقویت کردن جریان آقای هاشمی است که با موفقیت نسبی در جنگ محبوب بشود و جامعه بفهمد با قدرت‌یابی هاشمی می تواند به دوره خوبی وارد شود که از رادیکالیزم آیت الله خمینی و حامیانش دیگر خبری نباشد.

* این ها را که شما می‌گویید در واقع قصد دارید بگویید که آقای هاشمی و خط سیاسی ایشان مورد امید و اطمینان غربی‌ها بودند؟

ببینید من چیزی را از خودم نمی‌گویم و اصلا هدف من هم کار سیاسی نبوده است. من حرف‌هایی را می‌زنم که اسناد آن ها منتشر شده و شفاف است و می‌خواهم بگویم که در قبل غربی ها درباره ایران چگونه فکر می کردند و هدفشان از مذاکره چه بوده است و برای امروز که باز بحث مذاکره مطرح شده است و چند سال پیش به برجام منتهی شد و الان باز می گویند مذاکره کنیم، عبرت بگیریم.

 

من که شخصا نه اصولگرا هستم نه اصلاح طلب و نه گرایش سیاسی هم به این دو طیف دارم. هدف من یک عبرت آموزی تاریخی از یک پرونده فراموش شده هست. مثلا اینکه چرا اصلا مذاکره ها با آقای هاشمی و زیر نظر ایشان انجام شد؟ چرا مثلا نرفتند سراغ آقای میرحسین موسوی و یا آیت الله خامنه ای مثلا؟

* خب برخی‌ها می‌گویند چون آقای هاشمی فرمانده جنگ و در عمل نفر دوم کشور بود.

اگر این طور بود که آقای منتظری برای مذاکره هم شاید بد نبود! قائم مقام امام بود و برش کمی هم نداشت در داخل نظام و آن زمان حرفی می زدند تقریبا همه حرف ایشان را گوش می دادند. اما سراغ آقای منتظری نرفتند چون اصلا فرد مطلوب و هوشمندی برای مذاکره با غربی ها نبود، معلوم هم نبود بعد از امام اگر آقای منتظری رهبر شود اصلا ایران به کدام طرف برود. اما آقای هاشمی گرایش‌های مشخصی برای تمایل به غرب داشت که می توانست در همان چارچوب مطلوب غرب باشد. بارها و بارها قبل از انقلاب به غرب مثل بلژیک و آمریکا سفر کرده بودند، دائم در سخنرانی ها می گفتند که مدل مطلوب ایران توسعه ای هست که غرب و ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم کردند و همچنین فردی بود که نشان می داد اهل مذاکره و تعامل هست. البته اسمش را همان موقع و همین موقع می گذاشتند با منطق و عقلانیت برخورد کردن و واقع بینی، اما ...

* خب این بد است؟

این بد نیست. اما ساده انگاری از مسائل پیچیده است. اینکه شما فکر کنی انقلاب اسلامی شده و منافع آمریکا در غرب آسیا به خطر افتاده، بعد آمریکا می آید به عنوان یک کشور انقلابی با شما مذاکره می کند و می گوید خب همه چیز حل شده و در شرایط پایاپای با هم مذاکره کنیم! اصلا چرا باید آمریکا این کار را بکند وقتی شما را زیر فشار گرفته است و یک جنگ تحمیلی را خودش راه انداخته و نیابتش را به صدام داده است؟ چه منطقی دارد؟ آمریکا به هیچ چیز راضی نشده و نمی شود مگر سرنگونی جمهوری اسلامی ایران و بازگشتن به شرایط قبل از سال ۱۳۵۷. اساساً شالوده و جوهره جهان‌بینی انقلاب اسلامی غرب‌ستیزانه به این معناست که سلطه غرب را نمی‌پذیرد و حاضر نیست زیر فکر غربی‌ها کار کند و اداره شود. جوهره انقلاب اسلامی مستقل بودن و مبارزه با کشورهایی همانند آمریکاست که دوست دارند دیگران نوکری آنها را بکنند.

 

یک مثال هم بزنم تا بحث شفاف تر شود. ما قبل از انقلاب، ۲۸ ماه روابطمان با بریتانیا تقریباً بد بود و بعد هم که قطع شد. این دوره نخست وزیری دکتر مصدق بود که نه انقلابی بود و نه ضد غربی و تازه خودش تحصلیکرده غرب بود و تمایل به غرب داشت. مصدق فقط می‌خواست نفت ایران ملی شود. با این شرایط غرب با مصدق چه کرد؟ علیه او کودتا کرد و حدود ۱۲ سال هم محدود و زندانی بود در خانه‌اش و بعد هم فوت شد. مصدق ضد آمریکایی بود؟ یا مثلا می خواست انگلیس از صحنه روزگار محو شود؟ نه. فقط می گفت آقا ما می خواهیم ایران مستقل اداره شود. زدند پدر مصدق را در آوردند و آن بلاها را سرش هم آوردند. این یعنی هر موقع شما خیال کنی آمریکا و انگلیس و بقیه کشورهای غربی می خواهند با شما مذاکره کننده و شما هم اسم مذاکره که زیر فشار هستی را بگذاری عقلانیت و واقع بینی، اولین اشتباه مهلک را مرتکب شده ای. چون هدف از این مذاکره تأمین منافع شما نیست، تامین منافع غربی است که منافعش با منافع شما صد در صد در تضاد است.

حالا در مورد انقلاب اسلامی هم همین است. تا بگویی می‌خواهیم مستقل باشیم آمریکا تحمل نمی کند. مستقل به این معنا که خودت برای خودت تصمیم بگیری و مقابل اراده آمریکایی ها هم بایستی. و الا خیلی از کشورها مدعی استقلال هستند اما عملا به دلیل مراودات اقتصادی با آمریکا اراده ای از خود ندارند و تا آمریکا چیزی از آنها بخواهد مجبور به انجامش هستند.

خلاصه آقای هاشمی اینگونه وارد مذاکرات شد و فکر هم می‌کرد نتایج خوبی حاصل شود اما در نهایت دیدیم به کجا ختم شد.

* کمی بیشتر درباره پرونده توضیح بدهید.

مذاکرات بر حسب ظاهر از تابستان سال ۱۳۶۴ آغاز شده بود هرچند ظاهرا زمینه های آن از قبل چیده شده بود و یک شبکه ای از ایرانیان خارج از کشور شکل گرفته بود که با داخل رابطه داشتند و توانستند با محسن کنگرلو و بعد آقای هاشمی ارتباط بگیرند به بهانه تامین سلاح ایران و خدمت به کشورشان ایران! دو کانال هم در مذاکرات نقش داشتند. کانال اول که آقای محسن کنگرلو بود که مشاور امنیتی نخست وزیر وقت، میرحسین موسوی بود اما طبق گفته خودشان زیر نظر آقای هاشمی کار می کرد و با ایشان در ارتباط بود و از ایشان هم دستور می گرفت و فقط به ایشان هم گزارش می داد و تا خرداد ۱۳۶۵ که مک فارلین آمد تهران و شکست خورده برگشت این کانال ادامه کار داده بود. کانال دوم هم از تابستان سال ۱۳۶۵ کارش شروع شد با کمک علی هاشمی که برادرزاده آقای هاشمی بود و چند محموله را به ایران آوردند تا در نهایت آبان ۶۵ ماجرا لو رفت و کانال دوم هم کارش متوقف شد و جنجال شروع شد.

مجموعا طی این مدت یکی ـ دو گروگان آمریکایی در لبنان آزاد شدند و چند هزار موشک تاو و هارپون و فونیکس به ایران داده شده بود و ایران هم چند میلیون دلار پول این ها را داده بود.

* امام در جریان نبودند؟ چنین چیزی امکان دارد؟

آقای هاشمی و کنگرلو می‌گفتند امام از طریق حاج سید احمد خمینی در جریان بوده است، اما من واقعا به سند قطعی نرسیدم و فقط نقل قول می‌کنند. نه امام و نه حاج سید احمد گفته بودند که در جریان مذاکرات بودند. اگر هم در جریان بودند، فقط در جریان ماجرای دلالان سلاح بوده اند. اینکه ما از دلالین سلاح می‌خریم و به جنگ کمک می کنیم. اما قطعا امام از پشت پرده مذاکرات که سیاسی بود، هیچ خبری نداشتند چون در منطق امام(ره) اساساً مذاکره با آمریکا نفی شده بود و نمونه‌اش همان سفر مک‌فارلین که به تهران آمد و امام اجازه دیدار هیچ مقامی رسمی با وی را ندادند. در واقع فقط آقای هاشمی و کنگرلو و علی هاشمی و وردی‌نژاد اینها خبر داشتند. قطعا در این سطح از مذاکرات آقای خامنه ای و موسوی اردبیلی و نمایندگان مجلس هم هیچ خبری نداشتند. تامین سلاح با مذاکرات سیاسی و تعیین خط و خطوط جمهوری اسلامی بعد از فوت امام (ره) خیلی فرق دارد.

 

* شما ظاهرا به نقش آقای روحانی هم پرداخته‌اید. آقای روحانی کجای ماجرا بوده‌اند؟

آقای روحانی طبق خاطرات آقای هاشمی در سال ۶۵، ظاهرا در مذاکرات با مک فارلین در تهران هم یکی دو جلسه حضور داشتند و در خارج هم یعنی در فرانسه هم با مک فارلین مذاکراتی کرده بودند که خود مک فارلین هم سال ۲۰۱۶ در یک جلسه ای به همین مذاکره با آقای روحانی هم اشاره کرده است. اما خود آقای روحانی همیشه سکوت کرده است و چیزی در این مورد نمی‌گویند. ما هم که سراغ ایشان برای مصاحبه رفتیم اصلا وقتی برای مصاحبه ندادند و جوابی نگرفتیم.

 

* یعنی آقای روحانی هم به دنبال تعیین خط مشی جمهوری اسلامی بعد از فوت امام (ره) بوده است؟

من واقعا حرفی از خودم نمی زنم. خاطرات مک فارلین هست، اسناد روزنامه های غربی هست، خاطرات آقای هاشمی هست و همین طور مصاحبه ها و خاطرات افراد دیگر ماجرا. من اینها را گردآوری کرده ام و مورد استناد قرار داده ام قضاوت با خواننده است.

نمی‌خواهم برچسب این را بخورم که خواسته‌ام کاری علیه رئیس جمهور یا دولت فعلی تولید کنم. به نظر من مذاکرات مک فارلین درس‌های بزرگی برای ایران داشته است، ایران پیروز آن مذاکرات نبوده است و همچنین بعد از ۳۴، ۳۵ سال خیلی نقاط ابهام فراوانی دارد که باید به آن ها اشاره شود. اصلا چرا ما نباید این پرونده‌های مهم تاریخی را بخوانیم؟ چرا نباید کتابی یا فیلمی درباره آن تولید کنیم؟ همین ها باعث شده دائم بحث مذاکره پیش بیاید و مثل برجام هم برویم مذاکره بکنیم و بعد از سی و اندی سال وزیر خارجه ما با وزیر خارجه آمریکا دیدار هم بکند و قدم هم بزنند اما در نهایت بدترین کلاه سر ایران برود. اینها برای این هست که ما حافظه تاریخی خوبی نداریم و تاریخ را درست تحلیل نمی‌کنیم و الا این مسائل قبلا هم برای ما رخ داده بود و می‌توانستیم با عبرت آموزی و تحلیل بهتری مذاکره کنیم. من به عنوان یک علاقمند به تاریخ و انقلاب، صرفا دغدغه ام بیان و تحلیل این نکات تاریخی فراموش شده هست.

* آمریکایی ها درباره این ماجرا فیلم و کتاب دارند و تحلیلش کردند؟

بله به دفعات و از همان زمان داخل آمریکا جنجال بزرگی درست شد. کلی کتاب خاطرات و تحلیل و ... درباره ماجرای مک فارلین در آمریکا منتشر شد. سال ۲۰۱۸ هم که که فیلم ساخته آمریکایی را با بازی تام کروز ساختند که تم اصلی فیلم ماجرای مک فارلین بوده است.

* ما در داخل کتابی یا فیلمی درباره این ماجرا نداریم؟

کتاب که ۳-۴ تا نوشته شده است. یک دوره مرکز مطالعات جنگ روزشمار جنگ نوشت که فکر می‌کنم چیزی که در خاطرم هست جلد ۴۴ آن ماجرای مک فارلین هست که صرفاً واکنش رسانه ها را در آن زمان آورده است. سال ۸۸ هم موسسه آقای هاشمی که کتاب خاطرات ایشان را منتشر می کند کتابی را که نوشته آقای محسن هاشمی بود درباره ماجرای مک فارلین از دید آقای هاشمی منتشر کرد که تقریبا نصف کتاب درباره تاریخ لبنان و گروه های لبنانی و عکس و نقشه بود، نصف کتاب هم مطالب سطحی و دم دستی بود و نتیجه گیری هم اینکه ما در ماجرای مک فارلین برنده شدیم و آقای هاشمی هم جز خدمت کاری نکردند و پرونده مک فارلین نقطه ابهامی ندارد! من نمی‌گویم این روایت خدای ناکرده دروغ است، عرض می‌کنم سطحی است و خیلی چیزها هم اشاره نشده است که جای سوال دارد که چرا؟ اصلا به گزارش آمریکایی ها و خاطرات مک فارلین و اسناد غربی و مصاحبه های قربانی‌ فر و خاشقچی و ... هیچ اشاره ای نشده است. یک کتاب ۳۰-۴۰ صفحه ای هم که انتشارات روزنامه ایران همان بهار سال ۸۸ منتشر کرد که بیشتر شبیه دانستنی‌های خیلی فشرده و خلاصه از ماجرای مک فارلین است. سال قبل هم دیدم آقای عباس شادلو کتابی درباره این ماجرا نوشتند که خلاصه آن را در اپلیکشین موبایلی خواندم اما هنوز موفق نشدم کل کتاب را بخوانم اما احساس کردم ایشان هم در حد کلیات مطالبی را بیان کرده اند و خیلی جهت گیری خاصی ندارند. صرفا گفته‌اند ماجرا چه بوده است و چه افرادی در آن نقش داشتند و اینکه چرا مذاکرات مک فارلین رخ داد اما کتاب مفصل تری نسبت به بقیه کتاب ها هست و قطعا هم مطالب نوتری دارد.

* فیلم چطور؟

نه من فیلم خاصی ندیدم در داخل درباره ماجرا مک فارلین تولید شده باشد. فیلم داستانی و سینمایی که اصلا تولید نشده است مستند هم فقط خاطرم است در بخش کوتاهی از مستند «من روحانی هستم» به نقش آقای روحانی در مذاکرات مک فارلین اشاره شده است. چیزی هم اگر بوده است، در حد کلیپ های کوتاه و مختصر بود.

* کتاب و فیلم شما چه تمایزی با این تولیدات دارد؟

 در کتاب سعی کردم تقریبا تمام روایت های دو طرف را بیاورم. روایت آقای هاشمی را به نقل از همان کتاب موسسه ایشان که فرزندشان نوشته اند آورده ام، به علاوه مصاحبه هایی که سال ۸۲ با همشهری و بعد با کیهان در این باره کردند و یا خاطرات آقای کنگرلو و ... را آوردم. حرف های منتقدین داخلی همانند آقای سید محمد خامنه‌ای و دیگران را هم آوردم و سراغ افرادی همانند آقای علی هاشمی هم رفتم. اسناد و حرف های آمریکایی ها را هم آورده ام. البته یک نکته بگویم؛ چون مذاکرات طرف ایران محرمانه بوده است و هیچ سند رسمی وجود ندارد و همه چیز شفاهی است، خیلی از مسائل ناشفاف هست و هیچ کسی نمی‌تواند ادعا کند درباره ماجرا مک فارلین همه چیز را می‌داند. آمریکایی ها هم نگاه خودشان را گفته اند و منتشر کرده اند. آنها هم قطعا خیلی چیزها را نگفته اند. بنابر این من هم ادعا نمی کنم همه چیز را گفته ام و یک راز مهم را مثلا افشا کرده ام، نه. اما سعی کرده ام در ۴۰۰ صفحه مطالب مهم و کلیدی را که تا به حال در داخل به صورت رسمی منتشر نشده بود را بیاورم.

 

در مستند هم در ۸۰ دقیقه سعی کردم مطالب مهم و کلیدی از اول تا آخر را بیان کنم و جمع بندی ام درباره روابط ایران و آمریکا و حل نشدن اختلافات را بگویم. با افراد مطلع هم مصاحبه کرده ام و سعی کردم فیلم های آرشیوی مهم و قابل استناد را هم پیدا کنم و در کار استفاده کنم.

* ابتدای مصاحبه اشاره کردید که سال ۹۱ درباره این کار پژوهش کردید و به آن علاقمند شدید. پس چرا ۵،۶ سال بعد وارد پژوهش کتاب و ساخت فیلمش شدید؟

به دلیل اینکه حمایتی نداشتم. بعدها با دوستان بسیج مطرح کردم و حاضر به حمایت مختصر شدند. البته آن ها هم طبعاً ملاحظات خودشان را دارند. این کار در واقع یک دغدغه شخص خود من بوده و کسی هم حمایت خاصی نکرده است که بتوانم آن را زودتر کار کنم. همین جا هم لازم می‌دانم از دوستان بسیج سازمان صداوسیما و همچنین از دوستان انتشارات شهید کاظمی قم که حاضر شدند پشتیبانی از ساخت مستند و همچنین انتشار کتاب را تقبل کنند، تشکر کنم. حقیقتش این کار باید سال ۹۱ و ۹۲ انجام می‌شد که بحث مذاکرات داغ شده بود و آقای روحانی هم تازه رئیس جمهور شده بودند، اما به هر حال افتاد به سال ۹۷ و ۹۸ و الان هم رونمایی‌اش در سال ۹۹ هست که سال آخر دولت هست و باز شاهد زمزمه ها برای مذاکره با آمریکای دوران ترامپ بعد از این همه فراز و نشیب هستیم.

 

* در مستند «قمار» با چه افرادی مصاحبه کرده‌اید؟

با ۷ نفر مصاحبه شده است. آقایان علی هاشمی، محمد هاشمی، جواد منصوری(معاون وزیر وقت امورخارجه)، کیمیایی (از اعضای دفتر آیت الله منتطری و دوست سید مهدی هاشمی)، سید حسین موسویان (مشاور آقای هاشمی در زمان ریاست مجلس)، عباس سلیمی نمین (مورخ و از افرادی که درباره بیت آیت‌الله منتظری و ماجراهای سید مهدی هاشمی مفصل کار کرده اند).

* تولید این کار چقدر زمان برده است؟

من تقریبا پژوهش را سال ۹۷ شروع کردم و تا همین اواخر سال ۹۸ ادامه داشت. تولید کار هم اسفند ۹۷ آغاز شد و همین هفته قبل به پایان رسید و تدوین هم تمام شده است.

* جمع‌بندی شما این است که بین مذاکرات مک فارلین، با برجام و احتمالا مذاکرات آینده ایران و آمریکا می‌تواند شباهت و ارتباطی وجود داشته باشد؟

ارتباط را که نمی دانم. فقط در ماجرای مک فارلین و برجام چهره‌هایی همانند آقای هاشمی و روحانی بودند که نقش کلیدی در هر دو پرونده داشتند اما ارتباط را نمی‌دانم. شباهت ها بیشتر به نظرم مهم است. من که کارآگاه یا فردی نیستم که بخواهم بروم پرونده امنیتی را مثلا کشف و حلش کنم. من یک نویسنده و مستندساز کنجکاو هستم که دوست دارم از دل تاریخ مطالب و نکاتی که فکر می‌کنم برای امروز ما خوب و قابل استفاده و عبرت آموز هست را استخراج کنم و در زمانه خودم آن ها را بیان کنم تا شاید چهار نفر عبرت بگیرند و ذهنیتی را درست کنم.

* کتاب شما از وزارت ارشاد مجوز گرفته است و مشکلی برای چاپ ندارد؟

خدا را شکر به دلیل استنادات و مدارک کتاب مشکلی پیش نیامده است و به آن مجوز داده اند. این یعنی من حرف بی سند و مدرک و نامربوطی نزده‌ام. در مستند هم همین طور است. سعی کرده ام با استناد باشد و تا حد امکان دقیق حرف زده باشم و مطالبم را گفته باشم.

* پیش‌بینی شما از اتفاقات آینده بین ایران و آمریکا و بحث مذاکره چیست؟

ما تا سال‌ها دو گرایش را در جمهوری اسلامی داریم. یکی افرادی که معتقدند همه چیز از راه مذاکره فقط حل می شود و ما باید دست ها را بالا بگیریم و برویم مذاکره کنیم با آمریکا تا بالاخره مسائلمان حل شود، اگر هم مذاکره شکست خورد خود ما مقصریم و هیچ راهی نداریم جز مذاکره با آمریکا! جدیدا هم می گویند حتی با انگلیس و فرانسه و آلمان هم نه. فقط با آمریکا!

یک عده هم می‌گویند مذاکره با آمریکا و نتیجه گرفتن بی حاصل است چون آمریکا به دنبال رویکرد و منافع خودش است و کاری با منافع ایران ندارد. من نمی گویم لزوما یکی از این ها درست است اما قطعا دسته دوم به واقعیت نزدیک‌تر هستند. فقط کافی است تجربه های این ۴۲ سال را نگاه کنیم و با تجربه های قبل از انقلاب هم مقایسه کنیم. ببینیم بازی برد برد معنی دارد؟ و آیا زمانی که مذاکره می شود فقط هدف یک بحث محدود است یا بحث های دیگری هم مطرح می شود که می تواند منافع کشور رابه خطر اندازد؟

به گزارش خبرگزاری مهر، سید مهدی دزفولی کارگردان مستند و نویسنده کتاب «قمار» با اشاره به اینکه پس از چند سال پژوهش و بررسی تاریخی، سرانجام کار کتاب و مستند مذاکرات مک فارلین با عنوان «قمار» به اتمام رسیده است از رونمایی آنها در روزهای آینده خبر داد.

به گفته این مستندساز، مستند «قمار» در ۸۰ دقیقه تلاش می کند ابعاد مختلف ماجرای مک فارلین را بیان کند و در مصاحبه با چهره های مختلف مطلع از پرونده تلاش کرده است به کشف ابعاد ناشنیده و ناگفته ای از ماجرای مک فارلین برسد که برای اولین بار در ایران این اتفاق رخ داده است.

وی با این توضیح که ماجرای مک فارلین مربوط به مذاکرات مخفیانه بین ایران و آمریکا در سال های ۱۳۶۴ و ۱۳۶۵ به بهانه تامین سلاح ایران و آزادی گروگان های آمریکایی و فرانسوی در لبنان بوده است، به این اشاره کرد که پرونده ابعاد دیگری هم داشته است که هیچگاه به آنها پرداخته نشده است با این که بسیار اهمیت دارد اما هیچ گاه درباره آن لایه های مخفی صحبتی نشده است. این پرونده نیز در ایران با نام مک فارلین مشهور شد اما در آمریکا «ایران گیت» لقب گرفت که پس از رسوایی واترگیت، بزرگ ترین بحرانی سیاسی برای روسای جمهور آمریکا بوده است و همین اهمیت موضوع و پرونده را نشان می دهد. اما متاسفانه هیچگاه در داخل ایران کار جدی پژوهشی و مستندی درباره آن نشد.

وی با بیان اینکه در کتاب «قمار» هم تلاش کرده است به صورت پژوهشی و مبسوط تر در این باره صحبت کند از عرضه این کتاب ۴۰۰ صفحه ای در روزهای پیش رو خبر داد.

به گفته این پژوهشگر در سال های گذشته موضوع مذاکره با آمریکا همواره مطرح شده است و جدیدترین تجربه ایران در این باره هم مذاکرات برجام بوده است که شاهد نتایج آن در این سال ها هستیم و مردم می توانند قضاوت کنند که آیا تجربه ای موفق بوده است یا خیر. به گفته این پژوهشگر چنانچه از تجربه های قبلی در این راستا استفاده مطلوب شده بود و تحلیل های درستی صورت می گرفت شاید این روزها شاهد چنین تنش های سیاسی نبودیم و بحث مذاکره به این شکل خام مطرح نمی شد و راهکارهای بهتری اتخاذ می شد.

مستند «قمار» از آخرین تولیدات اخیر مرکز مستند بسیج سازمان صداوسیما استکه تولید آن از سال ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ زمان برده است. پیش از این دزفولی با مستندهای «روزهای خرداد»، «داستان ناتمام یک حزب»، «معمای سی ۱۳۰» و ... بررسی های تاریخی را درباره مقاطع مهم کشورمان انجام داده بود.