گاه نوشته ها

مهدی دزفولی هستم، وبلاگ نویسی را از شهریور ماه 1382 آغاز کردم.علاوه بر وبلاگ نویسی، فعالیت های مختصر مطبوعاتی (همکاری با هفته نامه پنجره، فصلنامه ارغنون، روزنامه شرق و اعتماد) و مستند سازی هم داشته ام.پیش از این سردبیر سابق سایت خبری تحلیلی شفاف و مدیر اجرایی فصلنامه ارغنون بوده ام.

پیش از این 3 وبلاگ دیگر داشته ام که به دلایلی یا فعالیت آن ها متوقف شد و یا با فیلتر مواجه شدند و این وبلاگ چهارمین وبلاگی است که در آن می نویسم.امیدوار اینجا محلی برای تبادل آرا و نظرات مختلف باشد و بتوانم به صورت مستقیم نوشته های خودم را در اختیار دیگران قرار دهم.

بایگانی

۷۹ مطلب با موضوع «اجتماعی» ثبت شده است

خرید و دانلود مستندها

شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۶، ۰۱:۱۸ ب.ظ

تاکنون یازده مستندی که ساخته ام (به عنوان کارگردان یا تهیه کننده) بر روی سایت های فروش مستند قابل دسترسی می باشند و علاقمندان می توانند با خرید ارزان قیمت لینک دانلودی، این مستندها را به سادگی و ارزان و با حجم کم در هر کجا و هر زمان خریده و دانلود و تماشا نمایند.

 

لینک دسترسی به هر کدام از این مستندها در سایت های مختلف به قرار ذیل است:



1- مستند روزهای خرداد (برای خرید از سایت سینمامارکت و فیلمگردی اینجا و اینجا را کلیک نمائید.) ( برای خرید از سایت فیلیمو اینجا را کلیک نمائید.)

2- مستند داستان ناتمام یک حزب ( برای خرید از سایت فیلمگردی اینجا را کلیک نمائید.) ( برای خرید از سایت فیلیمو اینجا را کلیک نمائید.) 

3- مستند معمای c130 ( برای خرید از سایت فیلمگردی اینجا را کلیک نمائید.) ( برای خرید از سایت فیلیمو اینجا را کلیک کنید.)

 

4- از سعدآباد تا لوزان ( خرید از سایت سینما مارکت در اینجا)

 

5- مستند گزارش چند قتل، پیرامون قتل های زنجیره ای سال 1377 در دوران دولت اصلاحات و پرونده سعید امامی و شبکه زیتون در ایران ( فیلمگردی ، فیلیمو

 

6- مستند هولوکاست، پیرامون قحطی بزرگ ایران در سال های 1296 تا 1298 شمسی در زمان جنگ جهانی اول و نقش بریتانیا در تلف شدن بیش از 20 درصد جمعیت ایران (دانلود از فیلمگردی)

 

7-. مستند قمار پیرامون مذاکرات مخفیانه ایران و آمریکا در سال های 1364 و 1365 (مذاکرات مشهور به مک فارلین) ( سینمامارکت، فیلمگردی)

 

8- مستند چریک فیلمساز ( سایت فیلمگردی)

 

9- مستند دیوارکش پیرامون ارتباط سکس و سیاست در ایران و جهان ( سایت سفیر تماشا)

 

10- مستند مجمع عقلا پیرامون پایان جنگ ایران و عراق و پذیرش قطعنامه 598 و دوران دولت سازندگی مرحوم هاشمی رفسنجانی (سایت سفیر تماشا)

 

11- مستند بیگانه های آشنا پیرامون سیل فروردین ماه 1398 در استان های لرستان و خوزستان و حضور نیروهای غیر ایرانی برای کمک به مردم ایران (سایت فیلمگردی)


روز گذشته جلسه خوبی در دانشگاه صداوسیما به همت موسسه امید برگزار شد که افتخار داشتم در کنار دوستان و همکاران دیگر، مدیریت پنل را بر عهده داشته باشم. جلسه ای که چهره هایی همانند عباس عبدی، محمد آقاسی (مرکز افکارسنجی ایسپا)، ابراهیمی محسنی (افکارسنجی دانشگاه تهران)، پرویز امینی و مسعود معینی پور حضور داشتند و پیرامون انتخابات امسال ریاست جمهوری و نگرش و سوگیری جامعه بحث شد.

تاکید ویژه مهمانان برنامه این بود که آمار و ارقام در سال های اخیر در جامعه ایران و به خصوص انتخابات، معناداری خاص و ویژه ای دارد. جامعه ما در حال تغییر هست و این تغییر و خواست، و معترض به وضع حال بیش از هر زمان دیگری در انتخابات نمود دارد.

طیف اصولگرای سیاسی، متوجه این تغییرات زیستی جامعه نیست و اینکه جامعه دیگر به این نوع گفتمان و نگاه بالا به پائین رای نمی دهد و اگر با این شیوه سیاست ورزی بخواهند ادامه دهند تقریبا در تهران دیگر اصولگرایی رای نخواهد آورد و در کل کشور نیز نمی تواند با اقبال زیادی روبرو شود.
چهره هایی همانند حدادعادل، ولایتی و محسن رضایی به عنوان شاخصین جریان اصولگرایی اساسا جذابیتی برای جذب رای جامعه ندارند و طیف شکست خورده سیاسی در جامعه ما را همین افراد و نگاه های نزدیک به اینها تشکیل می دهد.

جمنا اساسا طرح از پیش شکست خورده ای بود که هیچ پشتوانه عقلانی و سیاسی برای تشکیل آن نیست (چهره هایی که با تخصص های مختلف دور هم جمع شده اند و گروهی تشکیل داده اند) و رای 16 میلیونی رئیسی صرفا رای به اعتراض نسبت به وضع موجود است. روحانی قابلیت شکست خوردن را داشت، اما در این طرف مخالفین روحانی این پتانسیل را نداشتند که بتوانند وی را شکست دهند.

سه جریان عمده رای و پایگاه اجتماعی در ایران وجود دارد: آقایان خاتمی، احمدی نژاد و جریان نزدیک به هاشمی رفسنجانی. رقابت اگر زمانی بین اینها شکل می گرفت مشخص می شد که در جامعه ما چه کسی دست برتر را دارد.

آمار و ارقام ها واقعیت را بدون روتوش به مسئولین ما نشان می دهد اما برخی از این مسئولین گویا تمایل ندارند با واقعیت ها روبرو شوند و آمار و افکارسنجی های مراکزی همانند ایسپا، دانشگاه تهران و صداوسیما این دور هم بسیار نزدیک به نتیجه نهایی انتخابات را پیش بینی کرده بودند اما خیلی ها تا روز انتخابات هم این آمار را باور نداشتند اما بعدا اذعان کردند که درست بوده است.

در کل جلسه دیروز برآورد خوبی از نظرسنجی ها و نشان دهنده جهت گیری های سیاسی و اجتماعی جامعه ما بود که نشان می دهد جامعه به کدام طرف در حرکت است و اگر گروه های سیاسی متوجه شرایط جدید نشوند به سرعت از صحنه سیاسی توسط مردم حذف خواهند شد و شانسی برای بقا نخواهند داشت.

میرحسین موسوی از شهید حسن آیت می گوید!

شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۰۵ ب.ظ

مرداد 1388 ،روزنامه وطن امروز در مصاحبه ای با دکتر اسرافیلیان از اساتید دانشگاه علم و صنعت و از دوستان قدیمی شهید حسن آیت، به روایت کمتر شنیده شده ای از میرحسین موسوی و اختلافات فکری وی با شهید حسن آیت ( اولین دبیرسیاسی حزب جمهوری اسلامی) اشاره کرد که در نوع خود جالب بود و در آن ایام به شدت خبرساز شد. بعد از آن هم روزنامه جوان و خبرگزاری فارس مطالبی را با همین محتوا منتشر کردند که هر دو رسانه با شکایت میرحسین موسوی مواجه شدند و کار به دادگاه کشید اما هر دو رسانه تبرئه شدند.

اما در این میان شاید از همه شنیدنی تر سخنان خود مهندس موسوی درباره حسن آیت باشد و اینکه آیت درباره موسوی چه می گفته است و اختلافات چه بوده باشد!
1 سال قبل از انتخابات جنجالی سال 88، در تیرماه 1387 نشریه شهروند امروز در پرونده بازخوانی تفکرات شهید بهشتی و حزب جمهوری اسلامی مصاحبه ای منتشر نشده با میرحسین موسوی را منتشر کرد که موسوی در چند بند آخر آن مصاحبه درباره حسن آیت و اختلافات خود با آیت صحبت کرده بود. مصاحبه ای که به آن توجه نشده، اما شنیدن اختلافات آیت با موسوی از زبان خود موسوی خواندنی است.

موسوی در این مصاحبه می گوید که در ابتدا در حزب جمهوری اسلامی جریاناتی وجود داشت که موضع جدی در قبال دکتر مصدق و مخالفت با وی داشتند. هر کس هم در حزب وارد می شد و طرفداری از جریانات ملی شدن صنعت نفت و دکتر مصدق  می کرد با واکنش این جریان مواجه می شد.
ما این ها را به شهید بهشتی اطلاع دادیم و ایشان هم موافق برخوردها نبودند. چند سطر پائین تر موسوی از این جریان و افراد آن نام می برد و آن ها را شهید آیت و محمود کاشانی عنوان می کند. اینکه به موسوی نیز گفته می شد او نیز حامی جریانات ملی گرا و مصدق است اما موسوی می گوید اینگونه نیست و من نه طرفدار مصدق هستم و نه کاشانی و این اختلافات قدیمی و تاریخی را نباید زنده کرد! همچنین موسوی به سابقه دوستی و ارتباط با دکتر پیمان اشاره می کند که شهید آیت به همین موضوعات نیز درباره سابقه مهندس موسوی حساس بوده است.

خاطرات از چاپ پوستر 30 تیر 1358 به مناسبت قیام 30 تیر هم مطرح می شود که باعث شروع اختلافات بود و باعث اختلافات جدی دیگری هم شد.
چند خط پائین تر موسوی از نقش ویژه شهید آیت در تصویب اصل ولایت فقیه تجلیل می کند و می گوید که در پیش نویس قانون اساسی، اصل ولایت فقیه وجود نداشت و با تلاش دکتر آیت این بند در مجلس خبرگان قانون اساسی تصویب شد.

در این مصاحبه چند نکته قابل توجه است: 1- خود مهندس موسوی صریحا از اختلافات جدی فکری با دکتر آیت می گوید و اینکه آیت منتقد جدی وی بوده است. 2- آیت منتقد جدی جریانات ملی گرا و طرفدران مصدق در حزب جمهوری بود و این را آشکارا بیان می کرد و همچنین به رابطه سیاسی میر حسین موسوی با دکتر حبیب الله پیمان نیز حساس بوده و هشدارهایی در این باره داده بود. 3- آیت نقش ویژه ای در تصویب اصل ولایت فقیه داشت و حتی در شورای انقلاب وقتی پیش نویس قانون اساسی ارائه شد و این اصل در آن نبود، در مجلس خبرگان قانون اساسی، حسن آیت بود که پیگیر تصویب این اصل شد و به نتیجه رسید.

به هر حال بازخوانی این مصاحبه نشان می دهد که از مخالفین جدی مهندس موسوی در حزب جمهوری به اذعان خود وی، شهید حسن آیت بوده است و بارها و بارها بین این دو فرد اختلافات فکری بروز پیدا کرده بود و ریشه این اختلافات در تفکرات این دو فرد در جریانات تاریخی معاصر ایران و نگرش به مسائل سیاسی بوده است. اختلافاتی که در سال های اخیر باز مورد توجه قرار گرفته است.


مصاحبه میر حسین موسوی پیرامون حزب جمهوری اسلامی


ادامه مصاحبه میر حسین موسوی پیرامون حزب جمهوری اسلامی


هفته قبل تحریم های جدید علیه ایران تصویب شد که مهم ترین و جامع ترین تحریم های تمامی چهار دهه اخیر علیه ایران است. اینکه سپاه به عنوان مهم ترین نهاد امنیتی کشور که در حوزه سازندگی هم حضور جدی دارد تحریم شده است و بر اساس FATF که سال گذشته به امضاء ایران رسید بانک های داخلی ما حق مشارکت مالی با این نهاد را دیگر ندارند یعنی خود تحریمی داخلی که عملا سپاه را محدود می کند و هم باعث توقف فعالیت های عمرانی کشور که سپاه در آنها نقش دارد می شود و این یعنی ضربه پذیر شدن کشور.

اگر بانک ها هم به صورت مخفیانه با سپاه فعالیت ها را ادامه دهند که تحریم می شوند و کشور با بحران اقتصادی ارزی گسترده ای مواجه می شود که رابطه اقتصادی با جهان قطع می شود و نرخ ارز افزایش چشمگیر می یابد و همین مختصر پول نفت هم دیگر وارد کشور نمی شود. یعنی یک بن بستی که در نهایت نظام از آن متضرر می شود.

با چند کارشناسی که در هفته های اخیر صحبت کرده ام همه یک نظر واحد داشته اند. پس از صنعت هسته ای به دلیل اتفاقاتی که در سال های 90 و 91 رخ داد و اینگونه وانمود شد که مشکلات اقتصادی و بین المللی کشور به هسته ای باز می گردد و اگر هسته ای نباشد مشکلات حل می شود! و باعث توافق برجام و توقف صنعت هسته ای و تبدیل آن صرفا به ماکتی شد، حالا در ادامه همان زمینه چینی ها در برجام و مکمل آن با FATF این بار سپاه به عنوان رکن رکین نهاد امنیتی کشور و یکی از بازوان سازندگی هدف اصلی است تا با اتفاق افتادن بحرانی شبیه به نیمه دوم سال 91، اینبار مقصر را سپاه جلوه دهند و به جامعه بگویند اگر خواهان حل شدن بحران اقتصادی کشور هستید پس به این سو باید برویم که سپاه منحل شود تا بانک های کشور دیگر نیازی نباشد با سپاه ( به عنوان یک سازمانی که آمریکا آن را تروریستی می داند) همکاری کنند و بانک های ما هم تحریم بین المللی نباشند و مسائل حل شود.

این ها یعنی برجام و اتفاقات سال های 92 و 93 زمینه ای شد برای چیدن یک زیربنایی تا آرام آرام به بهانه موضوع هسته ای زیربناهای اقتصادی و امنیتی کشور هم آسیب پذیر تر شود و این دور باطل همچنان ادامه می یابد.

آمریکا در مدت اخیر هم انقدر در تحریم ها جدی بود که حتی تهدیدات فرماندهان ارشد سپاه در صورت تصویب تحریم ها کارگر نیفتاد و تحریم ها با رای بالا تصویب شد و بازی جدیدی آغاز شده است که احتمالا تا چند ماه آینده اثرات آن بر اقتصاد ما آشکارتر می شود.

تا زمانیکه بانک ها و اقتصاد ما انقدر آسیب پذیر است و تفکر کنار آمدن با غرب بر سر مصالح ملی در میان ما جاری است و تفکر ما دقیقا آن چیزی است که در زمین بازی دشمن ما تعریف می شود، حکایت همان حکایت سابق است. سال 91 تاثیرات آن را دیدیم و درس عبرت نشد و باز احتمالا سال 96 همان بازی تکرار می شود. بازی خطرناکی که در نهایت می تواند به بودن یا نبودن اصل نظام برسد! اقتصاد و نظام غلط بانکی همچنان پاشنه آشیل ماست.



جلسه خبرگان 14 خرداد 1368 همچنان مهم و تاریخی است و به صورت دقیق بازخوانی تاریخی نشده است. در واقع می توان گفت شاید مهم ترین روز جمهوری اسلامی ایران تاکنون هم، همان روز باشد که رهبری دوم نظام تعیین شد و همچنان آن تعیین هم برقرار است.


جلسه آن روز سطرهای تاریخی مهم تاریخی خوانده نشده دارد که سعی کردم آنها را دقیق بررسی و مورد خوانش قرار دهم.


برای مطالعه بررسی اتفاقات جلسه آن روز و همچنین رهبری و فقاهت آیت الله خامنه ای می توانید این جزوه جدید را مطالعه نمائید.


برای دانلود این فایل، دریافت  را کلیک نمائید

روز گذشته به دلیل بازخوانی جلسه 26 خرداد 88 آقا با نماینده کاندیداهای معترض به انتخابات آن سال، متنی نوشتم که به دلیل نقل قول اشتباه از یک کتاب، با حواشی دیگری در فضای مجازی روبرو شد و عذرخواهی کردم. اما هدف اصلی من از نگارش متن، آن جلسه صرفا نبود. هدف بازخوانی تفکرات آیت الله خامنه ای پیرامون ولایت مطلقه فقیه و نسبت آن با قانون اساسی بود که به نظرم بحث مهم و جدی است.

اما یک پایه استدلالی من سوابق تاریخی این بحث از نظر حضرت آقا بود که سعی می کنم آن سوابق را بررسی کنم.

آقا در دوران ریاست جمهوری خویش در سال 66 در یکی از خطبه های نماز جمعه، در مورد نظر حضرت امام (ره) پیرامون قانون کار و روابط کارگر و کارفرما فرمودند: امام که می فرمایند دولت می تواند در مقابل خدماتی که انجام می دهد شروط الزامی برقرار کند یعنی کارفرما که در شرایط عادی و بدون نظارت دولت می تواند با کارگر یک روابط غیر عادلانه برقرار کند دولت می تواند کارفرما را اجبارو الزام کند به رعایت یک سلسله از الزامات و وظایف که برعهده کارفرما گذاشته شود و این در اختیار دولت اسلامی است. اینکه هم در سوال و هم در پاسخ حضرت امام اشاره روشنی به آن شده است و آن اینکه این اقدام دولت اسلامی به معنای برهم زدن قوانین پذیرفته شده و احکام پذیرفته شده اسلامی نیست، امام که فرمودند دولت می تواند شرطی را بر دوش کار فرما بگذارد این هر شرطی نیست آن شرطی است که در چارچوب احکام پذیرفته شده اسلامی است و نه فراتر از آن .(روزنامه اطلاعات ، 12/10/1366)

حضرت امام (ره) در نامه ای به ایشان فرمودند: از بیانات جناب عالی در نماز جمعه این طور ظاهر می شود که شما حکومت را به معنای ولایت مطلقه ای که از جانب خدا به نبی اکرم (ص) واگذار شده و اهم احکام الهی است و بر جمیع احکام فرعیه تقدم دارد ، صحیح نمی دانید و تعبیر به آن که این جانب گفته ام حکومت در چارچوب احکام الهی دارای اختیار است بکلی بر خلاف گفته های این جانب است اگر اختیارات حکومت در چارچوب احکام فرعیه الهیه است باید عرض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوضه به نبی اسلام ( ص) یک پدیده بی معنی و محتوا باشد اشاره می کنم به پیامدهای آن که هیچ کس نمی تواند ملتزم به آنها باشد مثلا خیابان کشی ها که مستلزم تصرف در منزلی است یا حریم آن است در چارچوب احکام فرعیه نیست نظام وظیفه و اعزام الزامی به جبهه ها و جلوگیری از ورود و خروج ارز و جلوگیری از ورود یا خروج هر نحو کالا و منع احتکار در غیر دو سه مورد و گمرکات و مالیات و جلوگیری از گرانفروشی، قیمت گذاری و جلوگیری از پخش مواد مخدر و منع اعتیاد به هر نحو غیر از مشروبات الکلی، حمل اسلحه به هر نوع که باشد وصدها امثال آن که از اختیارات دولت است بنا بر تفسیر شما خارج است و صدها امثال اینها باید عرض کنم حکومت که شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله ( ص) است... . آنچه گفته شده است تاکنون و یا گفته می شود ، ناشی از عدم شناخت ولایت مطلقه الهی است . آنچه گفته شده است که شایع است، مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با اختیارات از بین خواهد رفت ، صریحا عرض می کنم که فرضا چنین باشد، این از اختیارات حکومت است و بالاتر از آن هم مسائلی است. (صحیفه نور، ج20 ، ص 170و 171)

اما در سخنان آیت الله خامنه ای یک چیز مشخص و آشکار بود و آن اینکه ایشان حداقل تا آن مقطع زمانی قائل به ولایت مطلقه فقیه که همان ولایت رسول الله و ائمه معصومین بود با آن حد از اختیارات قائل نبودند و معتقد به ولایت فقیهی در چارچوب قانون اساسی بودند.

سال 1368 و در تغییر قانون اساسی هم که قید مطلقه به ولایت فقیه اضافه شد، عده ای از اعضای شورای بازنگری که شامل روسای سه قوه و برخی نمایندگان مجلس و شورای نگهبان و ... بودند با این قید مخالفت کرده و درباره آن سخنانی داشتند که قابل تامل است.

پس از به رهبری رسیدن حضرت آقا در سال 68 هم به قرینه در موارد متعدد دیده شده است که ایشان خود را ملزم به اجرای قانون اساسی می دانند و قائل به استفاده از اختیارات فراقانونی خود جز در موراد خاص نیستند که شاید در این 29 سال اخیر نتوان حتی 10 مورد را هم برشمرد.

نیت بنده از فتح این باب، بازخوانی یک بحث جدی و رفع شبهاتی بود که امثال کدیور، سروش،حجاریان بارها تلاش داشتند درباره تضاد ولایت فقیه و قانون اساسی ایجاد کنند و نتیجه بگیرند که اسلام (با نماد ولی فقیه) در مقابل دموکراسی (قانون اساسی) قرار دارد، اما درگیر حواشی دیگری شدم. اما کماکان امید به ادامه بحث دارم، انشاالله.

ترسوها چرا پاسخ نمی دهند؟

پنجشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۴۳ ب.ظ

امروز اتفاقی در قلب تهران رخ داد که شاید آخرین آن را در اواسط دهه 60 تجربه کرده بودیم. ترور در ابعاد وسیع و پر حجمش چیزی بود که از سال  های 62-63 به این طرف در تهران رخ نداده بود.

اما اتفاق امروز تهران در اوج درگیری های سوریه و عراق و تهدیدات خارجی علیه ما و نتیجه انتخابات 29 اردیبهشت ماه معنای دیگری دارد.

آن کسانی که مدعی سیاست های اشتباه جمهوری اسلامی و آیت الله خامنه ای بودند و آن سیاست ها را باعث انزوای ایران می دانستند با چشمان خود دیدند که نتیجه سیاست های دولت مطلوبشان به کجا رسیده است و وزیر اطلاعاتی که می گوید کار وزارت اطلاعات را به خوبی پیش می برد امروز شاهد آن است که پس از 32 سال در قلب تهران عملیات تروریستی با این حجم انجام می شود. رئیس جمهوری که خود را متخصص امور امنیتی می داند امروز با چشمانش می بیند که نتیجه سیاست های امنیتی و دفاعیش شده است 12 شهید در قلب تهران و 42 مجروح.

یعنی یک دولت فشل و واداده با وزارت اطلاعاتی که وظیفه تامین امنیت و ضد نفوذ خارجی در کشور را دارد آن قدر بد عمل کرده است که تروریسم خشن و عریان به خیابان های تهران بازگشته است.

سیاست خارجی دولت اصلاحات که گفتگوی تمدن ها بود محور شیطانی نام گرفتن ایران شد و سایه جنگ بر سر کشور بیش از پیش سنگینی کرد، و حالا نتیجه سیاست خارجی دولت حسن روحانی هم، توئیت های تهدید آمیز وزیر خارجه عربستان است و عملیات های تروریستی در قلب تهران و تهدید شدن ایران توسط اتحاد ترامپ و متحدین منطقه ای وی همانند عربستان و کویت و امارات و ... .

با هم تعارف نداشته باشیم و پشت حرف هایی همانند اینکه مسائل را سیاسی نکنیم و فقط با هم متحد باشیم هم پنهان نشویم. مسائل امروز را باید کسانی پاسخگو باشند که به رهبری و سیاست مبارزه با داعش در منطقه اعتراض می کردند و آن ها را اشتباه و باعث ترویج خشونت می دانستند و امروز می بینند که چطور در قلب تهران مردم ایران کشته می شوند و حتی ممکن است این آغاز یک طوفان نیز علیه کشور ما باشد.

سیاست ترسوها تروریسم خشن را پس از 32 سال به قلب پایتخت کشانده است و سعی می کند دلسوزان را خشن معرفی کند، اما همین افرادی که خشن معرفی می شوند در بزنگاه های تاریخی مثل امروز از مردم و جانشان حمایت می کنند و شهید می شوند و ترسوها به گوشه ای می خزند و صرفا ابراز همدردی می کنند و ژست عزادار بودن به خود می گیرند.

سخنان رئیس جمهور در مناظره ها را فراموش نکردیم که برای جلب نظر عده ای به دروغ از 38 سال اعدام و دستگیری سخن گفتند و آنها را نقد کردند، سخنان ایشان را در محکومیت نوشته های روی موشک ها فراموش نکردیم که آن را مذمت کردند و باعث تاسف نامیدند، سخنان شیک و اتوکشیده وزیر خارجه محترم جناب ظریف هم که دائما از رابطه با دنیا و تنش زدایی صحبت می کنند و برجام را باعث امنیت کشور نامیدند هم که برای همه آشناست! حال قضاوت کنیم نتیجه این همه وارونه نمایی و دروغ به ملت چه بوده است؟ جز اتفاقات امروز تهران و آسیب دیدن امنیت مردم؟

سخنان امشب رهبری در جمع دانشجویان هم جالب و شنیدنی بود.

جنگ و صلح

سه شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۱۷ ق.ظ


همواره در طول این چند سال در دیپلماسی ایران یک دوگانه، دوگانه سرنوشت ساز و مهمی بوده  و آن دوگانه "جنگ و صلح" است. دوگانه ای که سیاستمداران با توسل به آن سعی دارند مردم را به سیاست های خود نزدیک و از سیاست های رقیب بترساند.

از اوایل امسال که خبر کاندیداتوری حجت الاسلام حسن روحانی رسمی شد و همگان فهمیدند روحانی عزمش را جزم کرده تا علی رغم همه انتقادات به وی و دولتش باز در انتخابات حاضر شود، در داخل و خارج رسانه های حامی گفتمان دولت تلاش کردند روحانی و سیاست هایش را عامل برقرار صلح معرفی کنند! و سیاست های مخالفینش را در راستای جنگ افروزی بیشتر در منطقه بدانند.

اما یک بازخوانی تاریخی مهم شاید در این باره بتواند به ما کمک کننده باشد.

تیرماه سال 1367، قطعنامه 598 رسما توسط جمهوری اسلامی ایران پذیرفته شد و  8 سال جنگ میان ایران و عراق به اتمام رسید. امام خمینی (ره) در 27 تیرماه در نامه ای تاریخی خطاب به ملت ایران اعلام کردند جام زهر را نوشیدند و آبروی خود را با خدا معامله کردند و قطعنامه 598 را پذیرفتند و در اقدامی تامل برانگیز دیگر ملاقات عمومی در جماران نداشتند و به تعبیر مرحوم آیت الله توسلی رئیس دفتر امام، امام دیگر هیچگاه تا پایان عمر لبخند نزدند و حاضر به سخن گفتن در باره قطعنامه 598 نشدند. اما همیشه سوال این بود که چرا امامی که تا 2 هفته قبل از این پذیرش قطعنامه 598، از ادامه جنگ سخن می گفت و صلح در آن شرایط و مقطع زمانی را خیانت به ایران و اسلام می دانست سرانجام قطعنامه را پذیرفت؟

به نظرم جواب این سوال را باید در تغییر ماهوی جدی تفکر برخی از مسئولان کشور و کم رنگ شدن شعارهای انقلاب و آرمان ها در میان بخشی از جامعه جستجو کرد.

 1 سال بعد از پذیرش این قطعنامه، معمار اصلی قطعنامه 598 یعنی مروحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری رسید و دولت سازندگی به روی کار آمد که شعار اصلی آن سازندگی بعد از جنگ بود. اما از دل آن دولت شورش ها و اعتراضات خیابانی مردم شهرهای مختلف همانند شیراز، مشهد، اسلامشهر، اراک، مبارک، قزوین و ... در آمد که مجموعا از سال 71 تا 74 بیش از 50 نفر از مردم در اعتراضات خیابانی توسط نیروهای امنیتی حاشیه ای دولت کشته شدند. تورم به 49.5 درصد رسید، اتحادیه اروپا روابطش با ایران را قطع کرد و سفرای اروپایی بیش از 1 سال از ایران رفتند و سرانجام در سال 76 به ایران بازگشتند، ایران در قرارداد کونوکو بیش از 1 میلیارد دلار در آن زمان توسط آمریکایی ها محکوم شد، ایران هیچگاه غرامت های جنگ را نتوانست دریافت کند، تا سال 1369 همچنان عراقی ها در بخش عمده ای از خاک ایران بودند و هیچگاه بخشی از اسرای ایرانی به خاک کشور باز نگشتند و  ... . سرانجام آن در باغ سبز نشان دادن های دولت سازندگی و رئیس وقت دولت، رای مردم در 2 خرداد 1376بود که به اذعان همگان "نه" بزرگ به هاشمی و سیاست های هاشمی بود.

حالا دولت روحانی با همان ترکیب کاملا نزدیک به دولت هاشمی، و روحانی با همان تفکرات، همان راه را می رود. اقتصاد ایران همانند اوایل دهه 70 مریض و از کار افتاده است، سیاست خارجی ما جواب عکس می دهد، خسارت ها و غرامت های مربوط به دوران تحریم را نمی توانیم بگیریم، مردم بسیاری از شهرهای متوسط و کوچک از اوضاع ناراضی هستند  و انگار وقایع پس از قطعنامه 598 در تیر ماه سال 1367 کاملا شبیه برجام در تیرماه 1394 است و آن مقطع تاریخی باز در حال تکرار است.

حال با این شرایط تاریخی مشابه آیا می توان به دور دوم احتمالی دولتی همانند دولت روحانی خوش بین بود؟ آیا دولت روحانی که همان مسیر دولت هاشمی را می رود، اگر ادامه پیدا کند، نباید بعید بدانیم در خرداد 1400 اتفاقی همانند خرداد 1376 رخ دهد و جامعه یک "نه" بزرگ دیگر به تفکر جنگ و صلحی برخی ها بدهد اما این بار ابعاد آن بسیار بسیار وسیع تر از قبل باشد؟

دوران ما بعد هاشمی رفسنجانی...

دوشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۵، ۰۴:۳۵ ب.ظ

هاشمی رفسنجانی در کنار امام(ره)


شاید خیلی ها فکر می کردند که هاشمی رفسنجانی به دلیل سلامت جسمی که دارد، فعلا زمان فوتش فرا نرسد و برای سال های بعد باقی بماند. اما هاشمی در کمال بهت و حیرت در 19 دی ماه 1395 و در سن 82 سالگی در گذشت. خبر برای موافقین و مخالفینش شوک آور بود از آن جهت که وی در تمامی سال های بعد از انقلاب اسلامی و دقیقا از 22 بهمن سال 1357 تا همین دیروز همراه نظام اسلامی بود و نام جمهوری اسلامی ایران با نام اکبر هاشمی رفسنجانی گره خورده بود.


تنها دو نفر در سال های اخیر از حلقه اولیه انقلابیون باقی مانده بودند که در تمامی این سالها در سمت های کلان نظام اسلامی حضور داشتند و  تقریبا در تمامی مناصب مهم حاکمیتی نظام هم ایفای نقش کرده بودند: حضرت آیت الله خامنه ای و آیت الله هاشمی رفسنجانی.


حالا اما دیگر عصر هاشمی رفسنجانی هم به پایان رسید. هاشمی به سرای باقی رفت و کارنامه عملکرد او باقی است در پیشگاه خداوند متعال پاسخگوی عملکرد خویش باشد.


اما قطعا فقدان هاشمی رفسنجانی عصر جدیدی را برای نظام اسلامی رقم خواهد زد. در سال های اخیر فقدان بسیاری از روحانیون همانند آیت الله مهدوی کنی، آیت الله خزعلی، آیت الله واعظ طبسی، آیت الله موسوی اردبیلی و ... را شنیده بودیم، اما جنس و مقام هاشمی رفسنجانی متفاوت بوده و هست.


هاشمی رفسنجانی یک تفکر و یک روش و مسلک بود و راه و روش و تیمی را به همراه خود داشت. هاشمی سیاست مداری پیچیده و زیرک و آگاه بود که در بزنگاه های سیاسی تاریخی مهم همانند خرداد 1360، خرداد 1368، خرداد 1376، اردیبهشت 1392 و ... نقش تاریخی بی بدیلی را از خود به نمایش گذاشت که او را از بسیاری دیگر افراد جدا می کند. حالا زمانی است که جمهوری اسلامی دیگر هاشمی را در کنار خود ندارد.


جانشینی هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت نظام، خبرگان رهبری، دانشگاه آزاد اسلامی، طیف اعتدال و اصلاح طلب و ... برای آینده سوال برانگیز خواهد بود اما به نظرم مهم تر از همه لحظات تاریخی است که ما در آن قرار داریم. هاشمی تکیه گاه مهمی بود که نقش بی بدیل خود را در خداد 1368 نشان داد و می توانست برای آینده نیز چنین باشد که تقدیر نخواست و نشد. از آن روز حساس نظام در آینده نگران هستم که چه خواهد شد.


همچنین هاشمی به عنوان یک نیروی سیاسی متعادل کننده می توانست نقش مهمی را ایفا نماید که دیگر چنین نخواهد بود و افراد دیگر با فاصله بسیار زیادی از وی قرار دارند. هاشمی اگر در دوره ای به سمت جناح راست و بعدها اصولگرایان گرایش داشت اما در سال های اخیر به طرف اصلاح طلبان گرایش یافته بود و یا اصلاح طلبان به سمت وی گرایش یافته بودند و این نکته مهمی بود.


هاشمی در مجموع نه سفید سفید بود و نه سیاه سیاه و عملکردی خاکستری در طی 38 سال گذشته داشت. اما حالا شرایط متفاوت است و در پیش روی ما انقلاب اسلامی قرار دارد بدون هاشمی رفسنجانی.


به نظرم در ماه ها و سال های آینده با عدم حضور هاشمی رفسنجانی، جناح متمایل به وی از مدار خود خارج خواهند شد و بیشتر و بیشتر از انقلاب و نظام اسلامی فاصله خواهد گرفت. این یک لطمه برای نظام خواهد بود. مخالفین هاشمی نیز یک مخالف قدرتمند را از دست دادند و این نیز مهم است و باعث قدرتمند تر شدن مخالفین هاشمی خواهد شد. چون یک مخالف هوشمند را هم از سر راه خود برداشته می بینند.


جانشینی هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت نظام هم مهم خواهد بود. اینکه چه کسی جانشین وی در بهمن ماه امسال می شود مهم است تا آینده مجمع و رویکرد آن مشخص شود.( فردی همانند آیت الله هاشمی شاهرودی و یا فردی همانند ایت الله یزدی و یا احتمالا آیت الله جنتی.)


مهم ترین بحث به نظرم برای مجلس خبرگان رهبری است که پس از انتخابات اسفندماه 1394، بسیاری چشم به این داشتند که هاشمی در مجلس خبرگان است و در لحظه تاریخی مهم، نقش خود را ایفا خواهد کرد که چنین نشد و آینده مبهم باقی ماند. اما به نظرم این پیچ تاریخی که پیش رو داریم، مهم ترین پیچ تاریخی انقلاب اسلامی خواهد بود.


بحث دانشگاه آزاد و ثروت و متعلقات آن هم مهم هست که بماند برای آینده.


در مجموع با فوت هاشمی رفسنجانی، قطعا نظام اسلامی وارد دوران جدیدی خواهد شد و کشور شرایط جدیدی را تجربه خواهد کرد که با قبل کاملا متفاوت است. هاشمی مرد با تجربه ای بود که از دست دادن وی برای حامیانش به شدت ضربه سنگینی خواهد بود و برای مخالفینش به شدت فرصتی مغتنم به شمار می رود. اما قطعا موافقین وی در موضع ضعف قرار خواهند گرفت و جای شکی باقی نیست.


انتخابات سال آینده هم به شدت تحت تاثیر فوت هاشمی رفسنجانی است و باید به این نکته نیز توجه نمود.

قیام حسین(ع)

شنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۶ ب.ظ


سال قبل به پیشنهاد دوست و برادر عزیزم محسن کچویی تصویر سازی کتاب قیام حسین (ع) نوشته مرحوم استاد سید جعفر شهیدی را آغاز کردیم و 5 قسمت کار به تولید رسید و به دلایلی کار متوقف شد. محرم و صفر امسال فرصت خوبی است برای دیده شدن این کار برای علاقمندان.

امیدوارم 5 قسمت ابتدایی این کار دیده و پخش شود و توسط علاقمندان به سید الشهدا دست به دست شود در شبکه های اجتماعی و هم فرصتی باشد برای تامل و تعمق بیشتر درباره حادثه عاشورا و قیام امام حسین (ع) و هم فرصتی باشد برای مطرح شدن بیشتر و بهتر کتاب های تصویری که می تواند سر آغاز یک اتفاق فرهنگی خوب باشد.

برای مشاهده سایت پروژه کتاب تصویری قیام حسین (ع) و دانلود این کلیپ های کوتاه می توانید اینجا را کلیک کنید.