گاه نوشته ها

مهدی دزفولی هستم، وبلاگ نویسی را از شهریور ماه 1382 آغاز کردم.علاوه بر وبلاگ نویسی، فعالیت های مختصر مطبوعاتی (همکاری با هفته نامه پنجره، فصلنامه ارغنون، روزنامه شرق و اعتماد) و مستند سازی هم داشته ام.پیش از این سردبیر سابق سایت خبری تحلیلی شفاف و مدیر اجرایی فصلنامه ارغنون بوده ام.

پیش از این 3 وبلاگ دیگر داشته ام که به دلایلی یا فعالیت آن ها متوقف شد و یا با فیلتر مواجه شدند و این وبلاگ چهارمین وبلاگی است که در آن می نویسم.امیدوار اینجا محلی برای تبادل آرا و نظرات مختلف باشد و بتوانم به صورت مستقیم نوشته های خودم را در اختیار دیگران قرار دهم.

بایگانی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران» ثبت شده است

اکران مستند عقلا در سینما فلسطین

جمعه, ۱۷ دی ۱۴۰۰، ۰۲:۳۱ ب.ظ

 

مستند «عقلا» پیرامون مقطع پایانی جنگ ایران و عراق و قطعنامه ۵۹۸ و همچنین سال های دولت سازندگی، روز یکشنبه ۱۹ دی ماه ۱۴۰۰ در سالن ۱ سینما فلسطین در ساعت ۱۸ اکران می شود.

 

حضور برای علاقمندان آزاد است.

 

این مستند از تولیدات مرکز مستندسازی سفیرفیلم می باشد و کارگردانی آن بر عهده سید مهدی دزفولی و تهیه کنندگی آن با محمد تقی بستجانی بوده است.

 

این مستند در بخش مسابقه مستند حافظه ملی جشنواره عمار حضور دارد.

ایران و آمریکا؛ گذشته شکست خورده

جمعه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۵۴ ب.ظ

ایران و آمریکا؛ گذشته شکست خورده

مدتی است به دلیل کار بر روی مستندی درباره اواخر دوران جنگ و قطعنامه 598 و ما بعد قطعنامه، کتاب های زیادی را تورق کرده ام و همچنان مشغول مطالعه کتاب های دیگر هستم. یکی از جالب ترین و در عین حال جانبداراترین این کتاب ها، کتابی است با عنوان" ایران و آمریکا؛ گذشته شکست خورده و مسیر آشتی" نوشته دکتر سید حسین موسویان سفیر سابق ایران در آلمان از سال 1369 تا 1376 و سخنگوی تیم مذاکره کننده هسته ای ایران از سال 1382 تا 1384 که در سال 1392 این کتاب را در آمریکا منتشر کرده است و چند سال پیش نیز در ایران ترجمه و منتشر شده است و به مقاطع مهمی از تاریخ دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در قالب خاطره و تحلیل اشاره کرده است.


این کتاب معطوف به سیاست خارجی ایران و آمریکا و ارتباط آن با یکدیگر است و سعی کرده مناقشه حدود 37 سال اخیر ایران و آمریکا را به طور جدی واکاوی کند و به نکات قابل توجه تاریخی نیز اشاره کرده است و در برخی از برهه ها به خصوص از سال 1369 به بعد که خود وی در متن قضایا بوده است توانسته است اطلاعات دست اول و خوبی را ارائه نماید. اتفاقاتی همانند ترورهای رستوران میکونوس، شروع آشتی ایران با اروپا، بازگشت به ایران و رفتن به مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت و ریاست کمیسیون سیاست خارجی این مرکز و بعد مناقشه هسته ای ایران و ... همه مواردی است که موسویان تلاش داشته نمایی کلی از آن ارائه نماید و تقریبا به خوبی هم توانسته است این کار را انجام دهد.


موسویان در کتاب خود نگاه ها به آمریکا در داخل ایران را به سه دسته تقسیم کرده است که به نظرم این سه دسته بندی از موارد مهم و کلیدی است که در سال های اخیر دائما در داخل کشور در حال نوسان و تغییر بوده است.


دسته و مکتب اول کسانی که به آمریکا خوش بین نیستند و مخالف مذاکره هم نیستند اما معتقد هستند مذاکره با آمریکا هیچ نفعی برای ایران ندارد و به نتیجه مشخص و مطلوبی نیز نمی رسد. موسویان آیت الله خامنه ای را نفر اول و برجسته این مکتب معرفی کرده است.


دسته دوم کسانی که به هیچ عنوان معتقد به مذاکره و خوش بینی به آمریکا نیستند و حتی معتقدند مذاکره با آمریکا رقص با شیطان و سراسر ضرر و خسارت است و موسویان نفر برجسته این طرز تفکر در داخل کشور را حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان معرفی کرده است.


دسته سوم نیز کسانی هستند که موسویان آنها را افرادی می داند که خیلی خویش بین به آمریکا نستند اما معتقدند در یک راهبرد صحیح و منطقی می توان بازی برد برد را برای آمریکا و ایران تصور کرد و به یک خوش بینی دو طرفه میان آمریکا و ایران در میان مدت رسید. نفرات برجسته این طرز تفکر را هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی معرفی می کند و نام آنها را میانه رو می گذارد و در سراسر کتاب خود به این طرز تفکر اشاره می کند و خود را به این طرز تفکر نزدیک می داند.


به نظرم این تقسیم بندی و نوع نگاه این افراد به موضوع مهم است. نگاهی که در سراسر دهه 70 تا به امروز وجود داشته است و دائما در طی این سالها کشمکش میان طرز تفکر اول و سوم وجود داشته است و اوج این تفکر را در دولت هاشمی و دولت کنونی مشاهده می کنیم که رهبری نیز از آن نگران بوده و هستند و دائما در موضع گیری ها و سخنرانی های خود تلاش دارند این نگرانی را ابراز کنند.


رابطه ایران و آمریکا از نظر فردی همانند موسویان گره کوری است که اگر باز شود بسیاری از گروه های مسائل سیاست خارجی و اقتصاد ایران نیز با آن باز خواهد شد و موسویان بارها در کتاب از قول وزرای خارجه سابق آلمان گرفته تا دیگر مقامات اروپایی و مقامات سیاسی داخلی ایران با خاطره و تحلیل آن را نقل می کند و حتی بیان می کند در دوران مسئولیت های خود سعی داشته است به این طرف گام بردارد و مسائل فی مابین را حل و فصل نماید اما ناکام بوده است.( به خصوص در دوره ماموریت در آلمان از سال 1369 تا 1376)


نگاه به آمریکا در دید افرادی همانند موسویان، نگاه بسیار استراتژیک و حیاتی برای ایران است. به دلیل اینکه اگر این مساله حل شود، ایران می تواند بسیاری از مسائل خود را نیز حل کند و به سرعت پیشرفت کند و راز عقب ماندگی های سیاست خارجی و اقتصادی ایران آن است که آمریکایی ها اجازه برخی از پیشرفت ها و تحرکات را به ایران نمی دهند و به طبع اروپا نیز از آمریکایی ها پیروی می کنند و در بزنگاه های مهم تاریخی جانب آمریکا را می گیرند تا ایران.


این نگاه و راهبرد همان نگاهی است که از سال 92 نیز در کشور حاکم شده است و به نظرم نقطه عطف مهمی است. بحث یک فکر کلیدی و مهم که اگر می خواهیم به طرف جهان پیشرفته و آزاد برویم باید از مسیر دوستی و مفاهمه با آمریکا عبور کنیم و همچنان اعتماد آفرینی کنیم و از مواضع خود کوتاه بیاییم تا اعتماد آمریکا جلب شده و دیوار بی اعتمادی فرو بریزد و ایران و آمریکا در کنار یکدیگر بتوانند تحولات مهمی را شکل دهند.


مطالعه این کتاب را به علاقمندان پیشنهاد می کنم و فکر می کنم برای افرادی که دوستدار این مباحث می باشند و تحولات این روزها برای آنها هم مهم است، مطالعه این کتاب مفید باشد. اگر می خواهیم در سال های آینده پشیمان نباشیم و به خوبی اتفاقات را رصد کنیم باید تفکرات مختلف در سیاست خارجی را که در ایران حضور دارند بشناسیم و به خوبی آنها را واکاوی کنیم تا بتوانیم وقایع را به خوبی تحلیل و پیش بینی کنیم. فراموش نکنیم اگر طرز تفکر دسته آخر در ایران نمایندگان جدی داشته باشد افرادی همانند حسن روحانی، جواد ظریف، حسین موسویان، سیروس ناصری و ... از نمایندگان و حامیان جدی آن هستند.

موعودگرایی ، مساله اصلی اما فراموش شده!

دوشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۱۹ ق.ظ

1- نیمه شعبان هر سال برای ما شیعیان یک یادآوری مهم است و آن اینکه امام دوازدهم به اعتقاد شیعیان امامیه در قید حیات است و روزی ظهور خواهد کرد و در آن زمان مستضعفین و کسانی که قرن ها در تاریخ بشریت در حق آن ها ظلم شده است سرانجام حاکمان زمین خواهند شد و دوره ای تازه در تاریخ بشریت آغاز خواهد شد که با قبل از خودش کاملا متفاوت است.

اما بازخوانی ظهور منجی در تاریخ بشریت نشان می دهد که ظهور منجی فقط منحصر به این دوره نیست. در زمان حضرت مسیح علیه السلام نیز یهودیان منتظر ظهور منجی خود بودند اما با ظهور مسیح ، اولین کسان یکه دشمن اصلی مسیح شدند همان یهودیان مدعی انتظار بودند! این اتفاق 600 سال بعد از آن دوران در زمان ظهور پیامبر آخر الزمان حضرت محمد (ص) نیز رخ داد و مسیحیان و یهودیانی که از محل سکونت خود در فلسطین کوچ کرده و به حجاز آمده بودند تا در هنگام ظهور پیامبر آخرالزمان به وی ایمان بیاورند و وی را یاری کنند تبدیل به دشمن ترین دشمنان وی شدند و سریع بر وی شمشیر کشیدند و دشمنی خود را علنی کردند!

این حکایت های تاریخی می تواند برای امروز ما هم مصداق داشته باشد و زمان ظهور منجی آخر الزمان نیز کسانی تبدیل به دشمن ترین دشمنان وی شوند که مدعی منتظر را داشتند و خود را افرادی مشتاق ظهور نشان می دادند! انجمن حجتیه و تفکرات آن می تواند مصداقی دقیق برای این موضوع باشد و ... .


2- دو نظام سیاسی در جهان وجود دارد که بر پایه منجی گرایی و منتظر آخر الزمان شکل گرفته است ، اول جمهوری اسلامی ایران و دوم اسرائیل! جمهوری اسلامی ایران بر پایه این شکل گرفت که حکومت و نظامی آب و جارو کننده برای ظهور امام دوازدهم باشد تا مقدمات ظهور وی فراهم شود و انقلاب اسلامی به انقلاب جهانی امام دوازدهم متصل شود و اسرائیل نیز بر این اساس شکل گرفت که نظامی در فلسطین ایجاد شود توسط یهودیان منتظر ظهور مسیح تا وی را یاری کنند و در آخر الزمان به وی ایمان آورند! حال دشمن ترین دشمنان در جهان، اسرائیل و ایران هستند و نظام هایی به شدت ایدئولوژیک می باشند که سعی در رقابت جدی با هم دارند تا یکی آن دیگری را نابود کند! نکته جالب هم این است که هر کدام دیگری را مانع ظهور منجی آخرالزمان می داند و معتقد به الزام نابودی دیگری است.


3- اندیشه منتظران موعود اگر تبیین دست نشود می تواند تبدیل به چاقویی بسیار برنده و خطرناک علیه مقصد اصلی خویش شود و در آینده خظرات جدی برای تفکرات اصیل ایجاد کند. در چند سال اخیر کم ندیده ایم که افرادی مدعی امام زمان عج بودند داشته اند و یا ارتباط با او! و حتی فرقه ای همانند بهائیت نیز از همین نقطه به وجود آمد. در مورد اسرائیل هم همین موضوع صادق است که بانیان این تفکر به دلیل حق پنداشتن خود کشتن دیگر را مجاز می دانند زیرا معتقد به این هستند که زمینه ظهور منجی آخر الزمان را فراهم می کنند و این کشتن ها و کشته شدن ها ایرادی که ندارد ، ثواب های فروانی نیز دارد!


اندیشه منتظران موعود بودن ، چیزی منحصر به ایران و یا اسلام و تشیع نیست و در اکثریت ادیان ابراهیمی و فرهنگ های باستانی به آن اشاره شده است و حتی تز های دکتری فراوان سیاسی رجل مشهور سیاسی کشور هم به این موضوع اختصاص یافته است همانند تز دکتری سعید حجاریان با نگاهی به اندیشه موعود گرایی در فرهنگ روسی!


امیدوارم بیش از پیش به اهمیت اندیشه ظهور و انتظار موعود توجه شود و ریشه ای تر و بنیادی تر به آن نگاه شود تا هم درک نسل جوان در این باره بیشتر از قبل شود و به اهمیت آن در نظامات سیاسی و فرهنگی پی ببرند و هم از کج روی ها جلوگیری شود.

آخرین مرجع مطلق!

دوشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۰۹ ب.ظ

آیت الله العظمی سید حسین طباطبایی بروجردی


دهم فروردین ماه امسال پنجاه و پنجمین سالگرد درگذشت آیت الله العظمی سید محمد حسین بروجردی ، شاگرد برجسته آخوند خراسانی و زعیم وقت شیعیان و آخرین مرجع مطلق و پر تقلید شیعه می باشد. سال 40 برای جامعه ایران سال پر حادثه ای بود. ابتدای سال درگذشت آیت الله بروجردی به عنوان مرجع دینی جامعه و مردم مذهبی ایران و آخر سال درگذشت ایت الله کاشانی به عنوان مرجع سیاسی مردم مذهبی ایران بود.


در مورد تفکرات و مواضع سیاسی و اجتماعی آیت الله بروجردی حرف ها فراوان است. اینکه وی به عنوان پر مقلد ترین مرجع شیعیان در 100 سال اخیر مطرح است و در زمان مرجعیت وی عملا بخشی از جامعه در اختیار وی بوده است و شاه نیز از نفوذ اجتماعی وی ترس و وحشت فراوان داشته است.بعد از درگذشت آیت الله بروجردی تفرقه در میان جامعه اتفاق افتاد و کثرت مراجع رخ داد و از قدرت مرجعیت واحد در میان شیعیان کاسته شد.شاه نیز با نامه تسلیت خود به آیت الله حکیم قصد داشت مرجعیت دینی را از ایران بیرون کرده و به نجف منتقل کند و استعمار هم به شدت تلاش داشت مرجعیت واحد را از بین ببرد تا در مقابل خود سد محکم دینی نداشته باشد.


آیت الله بروجردی در زمان حیات خویش علاوه بر نفوذ دینی نفوذ اجتماعی قوی نیز داشت و در مقابله با جریان هایی همانند بهائیت و همچنین وقایع دوران دکتر مصدق این نفوذ کاملا مشهود و مشهور بوده است.

وی بر اساس اسناد و نوشته جات تاریخی معتقد به تشکیل حکومت اسلامی بر اساس روایت رایج این سال ها نداشت و منتقد برخی از مواضع سیاسی همانند مواضع مرحوم سید مجتبی نواب صفوی بود و به همین دلیل امام (ره) نیز با آیت الله بروجردی اختلاف نظرات بنیادینی داشت ، با اینکه ایشان شاگرد برجسته آیت الله بروجردی نیز بود.


مشی آیت الله بروجردی تا حد زیادی شبیه به مشی استاد وی مرحوم آخوند خراسانی بوده است و همان نقشی که مرحوم آخوند در انقلاب مشروطه ایفا کرده بود وی نیز در زمان حیات خود ایفا نموده بود.


بررسی تفکرات و مواضع آیت الله بروجردی می تواند یک پروژه تحقیقاتی خوب باشد که امیدوارم روزی بتوانم آن را به انجام برسانم.