گاه نوشته ها

مهدی دزفولی هستم، وبلاگ نویسی را از شهریور ماه 1382 آغاز کردم.علاوه بر وبلاگ نویسی، فعالیت های مختصر مطبوعاتی (همکاری با هفته نامه پنجره، فصلنامه ارغنون، روزنامه شرق و اعتماد) و مستند سازی هم داشته ام.پیش از این سردبیر سابق سایت خبری تحلیلی شفاف و مدیر اجرایی فصلنامه ارغنون بوده ام.

پیش از این 3 وبلاگ دیگر داشته ام که به دلایلی یا فعالیت آن ها متوقف شد و یا با فیلتر مواجه شدند و این وبلاگ چهارمین وبلاگی است که در آن می نویسم.امیدوار اینجا محلی برای تبادل آرا و نظرات مختلف باشد و بتوانم به صورت مستقیم نوشته های خودم را در اختیار دیگران قرار دهم.

بایگانی

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حسن روحانی» ثبت شده است

چند هفته قبل از انتخابات امسال در مطلبی که در همین کانال منتشر شد، به این اشاره شده بود که مسیر دولت آقای روحانی همان مسیری است که دولت مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی در ابتدای دهه 70 رفت و همان نتایج هم در اقتصاد و سازندگی حاصل خواهد شد. سازندگی خامی که با ظاهر شیک و اتوکشیده بدترین ضربات را به کشور و نظام وارد کرد و نهایت آن بیزاری مردم از سیاست های دولت وقت و رای دوم خرداد شد که نه بزرگ مردم به دولت سازندگی و رئیس آن در آن سال ها بود.


اعتراضات و التهابات اوایل دهه 70


اگر در ابتدای دهه هفتاد در شهرهایی همانند مشهد و شیراز و قزوین و چاردانگه تهران و ... شورش های اعتراضی به وضع موجود آن زمان در زمینه اقتصادی شکل گرفت، در این زمان هم دولت روحانی همان مسیر دولت مورد علاقه ی مراد خود یعنی آقای هاشمی را می رود.


حالا چند ماهی است که اعتراض ها در شهرهای مختلف شروع شده و دیروز در مشهد به اوج خود رسید و آن پیش بینی ها محقق شد. اگر به دستور رئیس دولت سازندگی در سال های ابتدایی دهه 70 نیروی انتظامی مجهز به باتوم و ماشین آبپاش و ضد شورش شد تا مردم را سرکوب کند و رهبری مقابل آن برخوردها واکنش نشان دادند و از شیوه دولت در تعاملات با مردم همانند اشرافی گری و ... انتقاد کردند، اما در این دولت نکته اینجاست که  رئیس دولت و حامیانش به مقتضای اتفاقات روز و شبکه های اجتماعی تمایل دارند مطالبات را به سمت اصل نظام ببرند و کاملا مسائل را سیاسی کرده و ماهی خود را از آب گل آلود بگیرند! مسئول مشکلات معیشتی و اقتصادی امروز کسی غیر از دولت و سیاست های اقتصادی آن است؟ اما دولتمردان به سادگی تمایل دارند شانه خالی کرده و حاضر به پاسخگویی صریح نباشند و به تعبیر رهبری در سخنرانی 6 دی ماه، ژست اپوزیسیون بگیرند! کسانی که تمام امکانات کشور دستشان است و 4 سال است شیوه مطلوب کشور داری خود را به پیش میبرند.


رهبری نظام نیز بارها بر رفع مشکلات اقتصادی مردم و اولویت آن تاکید داشتند اما این خواسته ها محقق نشده است. تنها بازخوانی مناظره های 8 ماه پیش ریاست جمهوری کافی است که وعده های رئیس جمهور در مقابل مردم و رقبایش را به یادآوریم و فراموش نکنیم با چه سخنانی رای مردم را کسب کردند و به امروز کشور هم نگاهی بیندازیم.


آقای روحانی شما همان مسیر آقای هاشمی را می پیمائید و همان نتایج را میگیرد، فقط ای کاش منصف باشید و به مردم صادقانه بگوئید چه نتایج وخیمی از سیاست ورزی شما حاصل شده است.

حسن روحانی و قتل های زنجیره ای

يكشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۶، ۰۹:۴۳ ب.ظ

حسن روحانی و قتل های زنجیره ای



روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی در دیماه ۷۸درباره عوامل اصلی قتلهای زنجیره ای:

«دراین باندافرادی هستند که درکل خانواده شان آدم سالمی وجود ندارد.این پدیده عجیبی است.این نشان از ضعف های جدی وزارت در گزینش افراد دارد.»

40 روز پس از رحلت امام خمینی(ره) در تیرماه 1368، نماینده وقت مردم کرج در مجلس شورای اسلامی نطقی آتشین و حاشیه ساز ایراد کرد که عواقب جدی برای وی به همراه داشت.

عبدالمجید شرع پسند که جوان ترین نماینده مجلس بود و در 25 سالگی به مجلس دوم شورای اسلامی راه پیدا کرده بود و سابقه مجروحیت و جانبازی در سال 60 را داشت و برادر وی مهدی شرع پسند هم از  سپاهیانی بود که به شهادت رسیده بود، در نطق پیش از دستور خود در تیرماه 68 از خطر انحراف در انقلاب اسلامی پس از رحلت امام (ره) سخن گفته بود و اینکه با شرایط کنونی خوش بین به عاقبت انقلاب نیست و ... .

نطق وی با برخورد شدید افراد جناح چپ آن زمان ( که امروز اصلاح طلب می باشند ) همانند حجت الاسلام مهدی #کروبی و حجت الاسلام مجید انصاری و ... مواجه شد.

حجت الاسلام کروبی در واکنش به این نطق نماینده مجلس گفته بود:

«حقاً آقای شرع پسند بداند که کل مخالفین قسم خورده ی نظام جمهوری اسلامی اعم از منافقین، چپی‌های صددرصد، توده‌ای را خوشحال کرد و هر کدامشان پشت این تریبون بودند دیگر مطمئناً از آن بدتر نمی‌گفتند! نکته‌ای که من دربارهٔ فرمایشات آقای شرع پسند با آقایان نماینده‌ها دارم این است که آقای شرع پسند تقاضای استعفا کرده‌اند. نمایندگان مجلس اگر صلاح بدانند خواهش می‌کنم بعضی‌ها نیایند شفاعت بکنند یا بگویند که ایشان آگاه نیست چون کاملاً آگاه است از حرف‌هایی که می‌زند. معلوم است خلاصه سخنگوی یک مجموعه و یک جریان و یک طیفی هست... .  به هر جهت براساس منطق ما، اینجا بهترین جاست و آقای شرع پسند شایستگی اینجا بودن را ندارد، از نظر منطق آقای شرع پسند، اینجا مال مرتجعین و لیبرال‌ها و آنها هستند که برای اسلام سال‌ها جان کنده‌اند دارد هدم اسلام می‌کند. برود دنبال آنهایی که برای اسلام یا برای خلق دفاع می‌کنند و کسی شفاعت او را نکند».

حجت الاسلام حسن #روحانی نماینده وقت مجلس سوم نیز به شدت بر شرع پسند و نطق او تازید تا جائیکه که شرع پسند مجبور شد استعفا دهد، اما علنا با تائید آیت الله #هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی برکنار شد!

شرع پسند با نامه انتقادی و تند 154 نفر از نمایندگان چپ مجلس سوم برکنار شد و پس از برکناری مدت ها در زندان به سر می برد و با آنکه در دوره نمایندگی از مصونیت قضایی برخوردار بود، اما بازجویی به جرم جاسوسی پس می داد! تا با دخالت مسئولین ارشد نظام پس از ماه ها تبرئه و آزاد شد!

برخورد با مجید شرع پسند صرفا به دلیل نطق انتقادی ساده در مجلس شورای اسلامی آن هم در شرایطی که یک نماینده مصونیت قضایی و حقوقی دارد اتفاقی تامل برانگیزی بود. آن هم از جانب جناح چپ و بزرگان آن در مجلس سوم همانند حجت الاسلام کروبی، انصاری و یا جناح راست آن زمان همانند حجت الاسلام حسن روحانی که شعار آزادی سر می دادند و در سال ها بعد خود را پیش رو در دفاع از حقوق شهروندی و دفاع از کرامت انسان ها معرفی کردند!

با گذشت بیش از 28 سال از آن تاریخ آیا پیش بینی و سخنان شرع پسند محقق نشده است؟ این روزها وی گویا همچنان در کرج ساکن است و به شغل معملی اشتغال دارد اما از مصاحبه پرهیز می کند و نتوانستم راه ارتباطی با وی پیدا کنم.

اما شاید با اتفاقات سال های اخیر، شرع پسند عاقبت محکوم کنندگان آن روزهای خود همانند حجت الاسلام کروبی را دید و هم محقق شدن پیش بینی های ساده خود را به عین مشاهده کرد.

ترسوها چرا پاسخ نمی دهند؟

پنجشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۴۳ ب.ظ

امروز اتفاقی در قلب تهران رخ داد که شاید آخرین آن را در اواسط دهه 60 تجربه کرده بودیم. ترور در ابعاد وسیع و پر حجمش چیزی بود که از سال  های 62-63 به این طرف در تهران رخ نداده بود.

اما اتفاق امروز تهران در اوج درگیری های سوریه و عراق و تهدیدات خارجی علیه ما و نتیجه انتخابات 29 اردیبهشت ماه معنای دیگری دارد.

آن کسانی که مدعی سیاست های اشتباه جمهوری اسلامی و آیت الله خامنه ای بودند و آن سیاست ها را باعث انزوای ایران می دانستند با چشمان خود دیدند که نتیجه سیاست های دولت مطلوبشان به کجا رسیده است و وزیر اطلاعاتی که می گوید کار وزارت اطلاعات را به خوبی پیش می برد امروز شاهد آن است که پس از 32 سال در قلب تهران عملیات تروریستی با این حجم انجام می شود. رئیس جمهوری که خود را متخصص امور امنیتی می داند امروز با چشمانش می بیند که نتیجه سیاست های امنیتی و دفاعیش شده است 12 شهید در قلب تهران و 42 مجروح.

یعنی یک دولت فشل و واداده با وزارت اطلاعاتی که وظیفه تامین امنیت و ضد نفوذ خارجی در کشور را دارد آن قدر بد عمل کرده است که تروریسم خشن و عریان به خیابان های تهران بازگشته است.

سیاست خارجی دولت اصلاحات که گفتگوی تمدن ها بود محور شیطانی نام گرفتن ایران شد و سایه جنگ بر سر کشور بیش از پیش سنگینی کرد، و حالا نتیجه سیاست خارجی دولت حسن روحانی هم، توئیت های تهدید آمیز وزیر خارجه عربستان است و عملیات های تروریستی در قلب تهران و تهدید شدن ایران توسط اتحاد ترامپ و متحدین منطقه ای وی همانند عربستان و کویت و امارات و ... .

با هم تعارف نداشته باشیم و پشت حرف هایی همانند اینکه مسائل را سیاسی نکنیم و فقط با هم متحد باشیم هم پنهان نشویم. مسائل امروز را باید کسانی پاسخگو باشند که به رهبری و سیاست مبارزه با داعش در منطقه اعتراض می کردند و آن ها را اشتباه و باعث ترویج خشونت می دانستند و امروز می بینند که چطور در قلب تهران مردم ایران کشته می شوند و حتی ممکن است این آغاز یک طوفان نیز علیه کشور ما باشد.

سیاست ترسوها تروریسم خشن را پس از 32 سال به قلب پایتخت کشانده است و سعی می کند دلسوزان را خشن معرفی کند، اما همین افرادی که خشن معرفی می شوند در بزنگاه های تاریخی مثل امروز از مردم و جانشان حمایت می کنند و شهید می شوند و ترسوها به گوشه ای می خزند و صرفا ابراز همدردی می کنند و ژست عزادار بودن به خود می گیرند.

سخنان رئیس جمهور در مناظره ها را فراموش نکردیم که برای جلب نظر عده ای به دروغ از 38 سال اعدام و دستگیری سخن گفتند و آنها را نقد کردند، سخنان ایشان را در محکومیت نوشته های روی موشک ها فراموش نکردیم که آن را مذمت کردند و باعث تاسف نامیدند، سخنان شیک و اتوکشیده وزیر خارجه محترم جناب ظریف هم که دائما از رابطه با دنیا و تنش زدایی صحبت می کنند و برجام را باعث امنیت کشور نامیدند هم که برای همه آشناست! حال قضاوت کنیم نتیجه این همه وارونه نمایی و دروغ به ملت چه بوده است؟ جز اتفاقات امروز تهران و آسیب دیدن امنیت مردم؟

سخنان امشب رهبری در جمع دانشجویان هم جالب و شنیدنی بود.

جزوه فراز و فرود زندگی حجت الاسلام حسن روحانی

پنجشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۵:۵۴ ب.ظ

حسن روحانی در ابتدای انقلاب اسلامی


حجت الاسلام حسن روحانی، از جمله شخصیت های شناخته شده و مشهور در سال های اخیر است که در خرداد ماه 1392 توسط مردم ایران، به مقام ریاست جمهوری انتخاب شد و همچنان در این سمت قرار دارند.

اما حجت الاسلام روحانی دارای پیشینه های سیاسی می باشند که کمتر مورد توجه قرار گرفته و بازخوانی آن ها قطعا مفید و مهم خواهندبود.

از سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و دوره ای که وی به عنوان یک چهره مبارز و انقلابی در شهرهای مختلف ایران سخنرانی می کرد، تا دوره پیروزی انقلاب اسلامی و حضور در پاریس در کنار امام(ره) و دیگر انقلابیون. از دوستی با چهره های نهضت آزادی و چهره های روشنفکر همانند عبدالکریم سروش تا تحصیل در کشور انگلستان و حضور در جمع های مختلف دانشجویی با تفکرات مختلف.

در دوره بعد از پیروزی انقلاب هم در پست های مهمی همانند نمایندگی مجالس اول تا پنجم، فرماندهی پدافند کشور، ریاست کمیسیون دفاع مجالس مختلف دوره جنگ و همچنین معاونت آیت الله هاشمی رفسنجانی در جنگ و دبیر شورای عالی امنیت ملی تنها بخشی از این سوابق و پست هاست که در اختیار حجت الاسلام روحانی بوده است که هر کدام شخصیتی خاص و منحصر به فردی را به ایشان داده است.

حضور وی در مذاکرات مهم و تاریخی با رابرت مک فارلین و امیرام نیر، حضور در مذاکرات قطعنامه 598، و همچنین در اختیار داشتن مقطعی از پرونده هسته ای ایران دیگر مسئولیت های تاریخی و کمتر خوانده شده جناب روحانی است که تلاش شده به آنها پرداخته و اشاره شود.

فایلی که در پیوست آمده است تلاشی است برای بازخوانی تفکرات و پست هایی که در اختیار مربوط به حجت الاسلام روحانی بوده است.

تلاش شده از سال 1327 و دوره ولادت ایشان تا سال 1392 و پیش از انتخاب ایشان به عنوان رئیس جمهور در یک جزوه فشرده شده 70 صفحه ای در اختیار علاقمندان قرار بگیرد و امیدوارم که در آینده کتاب مربوط به حجت الاسلام روحانی که این جزوه فشرده و خلاصه آن است با جبران کمی ها و کاستی ها در 10 فصل و بیش از 400 صفحه بتواند به زیور طبع آراسته شود.

در این جزوه تلاش شده به صورت مختصر و در حدود 22 هزار کلمه بیش از 65 سال از زندگی حجت الاسلام روحانی با اسناد و مدارک مورد بازخوانی قرار بگیرد و ممنون میشوم افراد و علاقمندان نظراتشان را با نویسنده در میان بگذارند.

امیدوارم این جزوه در فرصت باقی مانده نیز به دست علاقمندان برسد و بتواند اطلاعاتی مفید را در اختیار افراد قرار دهد.


برای دانلود این جزوه می توانید دریافت را کلیک نمائید.

جنگ و صلح

سه شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۱۷ ق.ظ


همواره در طول این چند سال در دیپلماسی ایران یک دوگانه، دوگانه سرنوشت ساز و مهمی بوده  و آن دوگانه "جنگ و صلح" است. دوگانه ای که سیاستمداران با توسل به آن سعی دارند مردم را به سیاست های خود نزدیک و از سیاست های رقیب بترساند.

از اوایل امسال که خبر کاندیداتوری حجت الاسلام حسن روحانی رسمی شد و همگان فهمیدند روحانی عزمش را جزم کرده تا علی رغم همه انتقادات به وی و دولتش باز در انتخابات حاضر شود، در داخل و خارج رسانه های حامی گفتمان دولت تلاش کردند روحانی و سیاست هایش را عامل برقرار صلح معرفی کنند! و سیاست های مخالفینش را در راستای جنگ افروزی بیشتر در منطقه بدانند.

اما یک بازخوانی تاریخی مهم شاید در این باره بتواند به ما کمک کننده باشد.

تیرماه سال 1367، قطعنامه 598 رسما توسط جمهوری اسلامی ایران پذیرفته شد و  8 سال جنگ میان ایران و عراق به اتمام رسید. امام خمینی (ره) در 27 تیرماه در نامه ای تاریخی خطاب به ملت ایران اعلام کردند جام زهر را نوشیدند و آبروی خود را با خدا معامله کردند و قطعنامه 598 را پذیرفتند و در اقدامی تامل برانگیز دیگر ملاقات عمومی در جماران نداشتند و به تعبیر مرحوم آیت الله توسلی رئیس دفتر امام، امام دیگر هیچگاه تا پایان عمر لبخند نزدند و حاضر به سخن گفتن در باره قطعنامه 598 نشدند. اما همیشه سوال این بود که چرا امامی که تا 2 هفته قبل از این پذیرش قطعنامه 598، از ادامه جنگ سخن می گفت و صلح در آن شرایط و مقطع زمانی را خیانت به ایران و اسلام می دانست سرانجام قطعنامه را پذیرفت؟

به نظرم جواب این سوال را باید در تغییر ماهوی جدی تفکر برخی از مسئولان کشور و کم رنگ شدن شعارهای انقلاب و آرمان ها در میان بخشی از جامعه جستجو کرد.

 1 سال بعد از پذیرش این قطعنامه، معمار اصلی قطعنامه 598 یعنی مروحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری رسید و دولت سازندگی به روی کار آمد که شعار اصلی آن سازندگی بعد از جنگ بود. اما از دل آن دولت شورش ها و اعتراضات خیابانی مردم شهرهای مختلف همانند شیراز، مشهد، اسلامشهر، اراک، مبارک، قزوین و ... در آمد که مجموعا از سال 71 تا 74 بیش از 50 نفر از مردم در اعتراضات خیابانی توسط نیروهای امنیتی حاشیه ای دولت کشته شدند. تورم به 49.5 درصد رسید، اتحادیه اروپا روابطش با ایران را قطع کرد و سفرای اروپایی بیش از 1 سال از ایران رفتند و سرانجام در سال 76 به ایران بازگشتند، ایران در قرارداد کونوکو بیش از 1 میلیارد دلار در آن زمان توسط آمریکایی ها محکوم شد، ایران هیچگاه غرامت های جنگ را نتوانست دریافت کند، تا سال 1369 همچنان عراقی ها در بخش عمده ای از خاک ایران بودند و هیچگاه بخشی از اسرای ایرانی به خاک کشور باز نگشتند و  ... . سرانجام آن در باغ سبز نشان دادن های دولت سازندگی و رئیس وقت دولت، رای مردم در 2 خرداد 1376بود که به اذعان همگان "نه" بزرگ به هاشمی و سیاست های هاشمی بود.

حالا دولت روحانی با همان ترکیب کاملا نزدیک به دولت هاشمی، و روحانی با همان تفکرات، همان راه را می رود. اقتصاد ایران همانند اوایل دهه 70 مریض و از کار افتاده است، سیاست خارجی ما جواب عکس می دهد، خسارت ها و غرامت های مربوط به دوران تحریم را نمی توانیم بگیریم، مردم بسیاری از شهرهای متوسط و کوچک از اوضاع ناراضی هستند  و انگار وقایع پس از قطعنامه 598 در تیر ماه سال 1367 کاملا شبیه برجام در تیرماه 1394 است و آن مقطع تاریخی باز در حال تکرار است.

حال با این شرایط تاریخی مشابه آیا می توان به دور دوم احتمالی دولتی همانند دولت روحانی خوش بین بود؟ آیا دولت روحانی که همان مسیر دولت هاشمی را می رود، اگر ادامه پیدا کند، نباید بعید بدانیم در خرداد 1400 اتفاقی همانند خرداد 1376 رخ دهد و جامعه یک "نه" بزرگ دیگر به تفکر جنگ و صلحی برخی ها بدهد اما این بار ابعاد آن بسیار بسیار وسیع تر از قبل باشد؟

ایران و آمریکا؛ گذشته شکست خورده

جمعه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۵۴ ب.ظ

ایران و آمریکا؛ گذشته شکست خورده

مدتی است به دلیل کار بر روی مستندی درباره اواخر دوران جنگ و قطعنامه 598 و ما بعد قطعنامه، کتاب های زیادی را تورق کرده ام و همچنان مشغول مطالعه کتاب های دیگر هستم. یکی از جالب ترین و در عین حال جانبداراترین این کتاب ها، کتابی است با عنوان" ایران و آمریکا؛ گذشته شکست خورده و مسیر آشتی" نوشته دکتر سید حسین موسویان سفیر سابق ایران در آلمان از سال 1369 تا 1376 و سخنگوی تیم مذاکره کننده هسته ای ایران از سال 1382 تا 1384 که در سال 1392 این کتاب را در آمریکا منتشر کرده است و چند سال پیش نیز در ایران ترجمه و منتشر شده است و به مقاطع مهمی از تاریخ دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در قالب خاطره و تحلیل اشاره کرده است.


این کتاب معطوف به سیاست خارجی ایران و آمریکا و ارتباط آن با یکدیگر است و سعی کرده مناقشه حدود 37 سال اخیر ایران و آمریکا را به طور جدی واکاوی کند و به نکات قابل توجه تاریخی نیز اشاره کرده است و در برخی از برهه ها به خصوص از سال 1369 به بعد که خود وی در متن قضایا بوده است توانسته است اطلاعات دست اول و خوبی را ارائه نماید. اتفاقاتی همانند ترورهای رستوران میکونوس، شروع آشتی ایران با اروپا، بازگشت به ایران و رفتن به مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت و ریاست کمیسیون سیاست خارجی این مرکز و بعد مناقشه هسته ای ایران و ... همه مواردی است که موسویان تلاش داشته نمایی کلی از آن ارائه نماید و تقریبا به خوبی هم توانسته است این کار را انجام دهد.


موسویان در کتاب خود نگاه ها به آمریکا در داخل ایران را به سه دسته تقسیم کرده است که به نظرم این سه دسته بندی از موارد مهم و کلیدی است که در سال های اخیر دائما در داخل کشور در حال نوسان و تغییر بوده است.


دسته و مکتب اول کسانی که به آمریکا خوش بین نیستند و مخالف مذاکره هم نیستند اما معتقد هستند مذاکره با آمریکا هیچ نفعی برای ایران ندارد و به نتیجه مشخص و مطلوبی نیز نمی رسد. موسویان آیت الله خامنه ای را نفر اول و برجسته این مکتب معرفی کرده است.


دسته دوم کسانی که به هیچ عنوان معتقد به مذاکره و خوش بینی به آمریکا نیستند و حتی معتقدند مذاکره با آمریکا رقص با شیطان و سراسر ضرر و خسارت است و موسویان نفر برجسته این طرز تفکر در داخل کشور را حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان معرفی کرده است.


دسته سوم نیز کسانی هستند که موسویان آنها را افرادی می داند که خیلی خویش بین به آمریکا نستند اما معتقدند در یک راهبرد صحیح و منطقی می توان بازی برد برد را برای آمریکا و ایران تصور کرد و به یک خوش بینی دو طرفه میان آمریکا و ایران در میان مدت رسید. نفرات برجسته این طرز تفکر را هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی معرفی می کند و نام آنها را میانه رو می گذارد و در سراسر کتاب خود به این طرز تفکر اشاره می کند و خود را به این طرز تفکر نزدیک می داند.


به نظرم این تقسیم بندی و نوع نگاه این افراد به موضوع مهم است. نگاهی که در سراسر دهه 70 تا به امروز وجود داشته است و دائما در طی این سالها کشمکش میان طرز تفکر اول و سوم وجود داشته است و اوج این تفکر را در دولت هاشمی و دولت کنونی مشاهده می کنیم که رهبری نیز از آن نگران بوده و هستند و دائما در موضع گیری ها و سخنرانی های خود تلاش دارند این نگرانی را ابراز کنند.


رابطه ایران و آمریکا از نظر فردی همانند موسویان گره کوری است که اگر باز شود بسیاری از گروه های مسائل سیاست خارجی و اقتصاد ایران نیز با آن باز خواهد شد و موسویان بارها در کتاب از قول وزرای خارجه سابق آلمان گرفته تا دیگر مقامات اروپایی و مقامات سیاسی داخلی ایران با خاطره و تحلیل آن را نقل می کند و حتی بیان می کند در دوران مسئولیت های خود سعی داشته است به این طرف گام بردارد و مسائل فی مابین را حل و فصل نماید اما ناکام بوده است.( به خصوص در دوره ماموریت در آلمان از سال 1369 تا 1376)


نگاه به آمریکا در دید افرادی همانند موسویان، نگاه بسیار استراتژیک و حیاتی برای ایران است. به دلیل اینکه اگر این مساله حل شود، ایران می تواند بسیاری از مسائل خود را نیز حل کند و به سرعت پیشرفت کند و راز عقب ماندگی های سیاست خارجی و اقتصادی ایران آن است که آمریکایی ها اجازه برخی از پیشرفت ها و تحرکات را به ایران نمی دهند و به طبع اروپا نیز از آمریکایی ها پیروی می کنند و در بزنگاه های مهم تاریخی جانب آمریکا را می گیرند تا ایران.


این نگاه و راهبرد همان نگاهی است که از سال 92 نیز در کشور حاکم شده است و به نظرم نقطه عطف مهمی است. بحث یک فکر کلیدی و مهم که اگر می خواهیم به طرف جهان پیشرفته و آزاد برویم باید از مسیر دوستی و مفاهمه با آمریکا عبور کنیم و همچنان اعتماد آفرینی کنیم و از مواضع خود کوتاه بیاییم تا اعتماد آمریکا جلب شده و دیوار بی اعتمادی فرو بریزد و ایران و آمریکا در کنار یکدیگر بتوانند تحولات مهمی را شکل دهند.


مطالعه این کتاب را به علاقمندان پیشنهاد می کنم و فکر می کنم برای افرادی که دوستدار این مباحث می باشند و تحولات این روزها برای آنها هم مهم است، مطالعه این کتاب مفید باشد. اگر می خواهیم در سال های آینده پشیمان نباشیم و به خوبی اتفاقات را رصد کنیم باید تفکرات مختلف در سیاست خارجی را که در ایران حضور دارند بشناسیم و به خوبی آنها را واکاوی کنیم تا بتوانیم وقایع را به خوبی تحلیل و پیش بینی کنیم. فراموش نکنیم اگر طرز تفکر دسته آخر در ایران نمایندگان جدی داشته باشد افرادی همانند حسن روحانی، جواد ظریف، حسین موسویان، سیروس ناصری و ... از نمایندگان و حامیان جدی آن هستند.

نقطه چشمگیر اختلافات رهبری و رئیس جمهور

دوشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۲۸ ق.ظ


                   آیت الله خامنه ای و حسن روحانی


"سیاست آمریکا اقتضا می‌کند که تفکری در میان ملت ایران تزریق شود تا وانمود کنند ملت ما بر سر یک دوراهی قرار دارد، یا با آمریکا کنار بیاید یا دائماً فشارها را تحمل کند/ در داخل هم کسانی این فکر را قبول دارند و می‌گویند در قضیه‌ی هسته‌ای توافق شد، باید در قضایای کشور هم برجام ۲ و ۳ به وجود بیاید تا بتوانیم راحت زندگی کنیم."


"یک دوراهی را دشمن نشان می‌دهد، این دوراهی غلط و دروغ است. ما می‌توانیم با اقدام عملی در اقتصاد مقاومتی، کشور را مصونیت‌سازی کنیم تا در مقابل تحریم به خودمان نلرزیم. ما می‌توانیم در مقابل آمریکا بایستیم و تحریم‌ها در ما اثر نکند. اگر این کارها را بکنیم، احتیاج نداریم از ارزش‌ها و خطوط قرمز و اصول خودمان صرف‌نظرکنیم."


این ها بخش هایی از سخنان امروز رهبری انقلاب در مشهد بود که تا حد زیادی نشان از گلایه ها و اختلافات رهبری با نظرات ماه های اخیر رئیس جمهوری دارد.


چند ماه قبل و در آستانه انتخابات مجلس دهم بود که روحانی از بحث برجام 2 سخن گفت و آن را حل مشکلات داخلی و گفت و گوها برای حل معضلات داخلی نام داد و امروز سخنان رهبری و مخالفت ایشان به این طرح نشان از اختلافات رهبری با رئیس جمهور دارد.


در مورد مسائل مذاکرات هسته ای و اجرای برجام نیز رهبری به انتقاد صریح پرداختند.


شاید در عمر دو سال و نیم دولت یازدهم این اولین بار است که رهبری اینگونه صریح و بی پرده از دولت و سیاست های آن انتقاد می کنند و همگان متوجه ضمیر سخنان رهبری می شوند. این حد از انتقادات  اختلافات حتی در دوره دولت اصلاحات نیز بی سابقه بوده است به خصوص در دور اول دولت ها که همیشه رهبری همراهی چشم گیرتری با رئیس دولت و دولت ها داشته اند اما گویا این اصل در مورد دولت یازدهم و حسن روحانی تفاوت اساسی دارد.


امسال سال آخر فعالیت های دولت یازدهم است و سال آینده همین روزها فضای کشور آرام آرام انتخاباتی می شود و سخنان امروز رهبری قطعا نشانه های خود را در امسال نشان خواهد داد و قطعا منتقدین دولت و مخالفین آن امسال فشارهای بیشتری از نظر رسانه ای و غیر رسانه ای به دولت و شخص رئیس دولت وارد خواهند کرد.


حال این سوال پیش می آید که با این انتقادات صریح رهبری و هشدارهای ایشان در مورد برخی فعالیت های دولت و مواضع حسن روحانی اگر روحانی در انتخابات سال اینده پیروز شود چه وضعی در کشور ایجاد خواهد شد؟ آیا رای مجدد روحانی تبدیل به بحرانی سیاسی برای کشور می شود و جدی تر از همیشه باعث بروز اختلافات عمیق میان رهبری و حسن روحانی خواهد شد؟ حتی رای نیاوردن مجدد روحانی نیز میتواند تاثیرات جدی سیاسی و اجتماعی داشته باشد که سال آینده این شرایط خود را بروز خواهد داد. اما هر چه که هست و هرچه که پیش آید نمی توان اختلافات جدی میان رهبری و رئیس جمهوری را کتمان کرد و این در دوره کوتاه فعالیت های دولت یازدهم و حسن روحانی قابل توجه و تامل است.

باید منتظر روزهای آینده سال جدید بود و دید امسال چه چیز با خود به همراه خواهد داشت و چه اتفاقاتی در کشور رقم خواهد خورد. در این بین فعالیت های مخالفین دولت را نیز نباید از نظر دور داشت و باید دید دولت چه واکنش هایی را نشان می دهد و همچنان حامیان سرشناس دولت همانند هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی چه چیز هایی را برای به میدان آوردن در آستین دارند. سال 95 و ابتدای سال 96 به نظرم اوج این اختلافات و کشمکش های سیاسی خواهد بود.


پ.ن: سالی که نکوست از بهارش پیداست و با سخنان امروز رهبری به نظرم فضای سیاسی کشور در سال 95 تا حد زیادی مشخص شده است.

تحلیل آمار و ارقام انتخابات اسفند 94

سه شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۰۰ ق.ظ

سرانجام انتخابات مجلس خبرگان رهبری و شورای اسلامی برگزار شد و شاهد اتفاقات غیر منتظره ای در این انتخابات بودیم.

به نظرم تحلیل آمار و ارقام این انتخابات از چند جهت قابل توجه است:

1- اول نرخ میزان شرکت کنندگان است. در کل کشور طبق آمار وزیر کشور 62 درصد واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردند و در تهران نیز 50 درصد از مردم در انتخابات شرکت کردند.

بالاترین نرخ مشارکت در انتخابات مجلس تهران مربوط به دوره اول و سپس ششم بوده است که البته نفرات شرکت کننده با توجه به جمعیت وقت تهران پایین تر بوده است اما درصد کل مشارکت بالاتر بوده است. در این دوره حدود سه و نیم میلیون نفر از مردم تهران در انتخابات شرکت کردند و نفر اول انتخابات تهران محمد رضا عارف با بیش از 1 میلیون و پانصد هزار رای شد. تا به حال رکورد رای تهران در دست محمد رضا خاتمی در انتخابات مجلس ششم بود با 1 میلیون و دویست هزار رای که امسال عارف و علی مطهری رکورد محمد رضا خاتمی را جابجا کردند. این نشان می دهد سقف رای اصلاح طلبان در تهران 1.5 میلیون رای است که قابل توجه هم می باشد. از طرف دیگر سقف رای اصولگرایان در تهران برای غلامعلی حداد عادل بود با 1 میلیون و چهار هزار رای که نسبت به انتخابات مجلس نهم حدود 100 هزار رای هم افت و ریزش داشته است! این یعنی اقبال اصلاح طلبان در تهران تقریبا یک و نیم برابر اصولگرایان است و سقف رای اصولگرایان کف رای اصلاح طلبان است! به همین دلیل هم اصلاح طلبان به سادگی با یک لیست کلی توانستند به مجلس راه بایند.لیستی که در تهران اصلاح طلبان در جه سه بودند به غیر از 7-8 نفر در صورتی که لیست اصولگرایان درجه اول اصولگرایان بودند به غیر از 3-4 نفر!

در کل کشور هم با توجه به نرخ مشارکت مردم در حوزه های رقابتی که اصلاح طلبان شناخته شده حضور داشتند ( همانند تبریز و اصفهان) بعضا توانسته بودند به مجلس راه یابند به غیر از حوزه های مشهد و شیراز.

این نشان می دهد که طبقه متوسط شهرهای بزرگ همانند تهران و تبریز و اصفهان به اصلاح طلبان گرایش دارند و این نکته قابل توجهی است.( طبقه متوسطی که از دهه 70 دارد در شهرهای بزرگ ایران رشد قابل توجهی می کند و غالب را تشکیل می دهد که خواسته ها و توقعات متفاوتی را نیز دارد).


2- در مجلس خبرگان رهبری تهران هم همین اتفاق افتاد .لیست هاشمی با آنکه 8 مشترک با لیست جامعتین داشت اما توانست به پیروزی قابل توجهی برسد. این از آنجا مشخص می شود که رکورد رای هاشمی را در نظر بگیریم .هاشمی در این دوره هم رکورد زد و هم بالاترین رای را که 2.3 میلیون رای بود کسب کرد . کف رای هم با اختلاف یک میلیون رای برای احمد جنتی بود که در لیست هاشمی قرار نداشت و توانست نفر 16 شود! حضرات آیات یزدی و مصباح نیز حذف شدند و این یعنی برخی از افراد به آقای جنتی رای داده بودند که به آقایان یزدی و مصباح رای نداده بودند! نکته جالب تر اینکه مجموع رای آقایان مصباح و جنتی به رای هاشمی رفسنجانی هم نمی رسید و اختلاف تا بدین حد فاحش بود و این یعنی در طرف اصولگرایان شاهد رای لیستی به خبرگان در تهران نبودیم. این در صورتی بود که اگر تنها 400 هزار نفر از اصولگرایان به افراد غیر مشترک دو لیست رای می دادند آقایان یزدی و مصباح نیز به مجلس خبرگان راه پیدا میکردند اما با راهنمایی اشتباه دقیقه 90 برخی از وعاظ و سخنرانان مشهور تهران انجرافی ایجاد شده و مسیر استباهی توسط اصولگرایان طی شد.

البته نسبت به انتخابات سال 85 رای هر دو طرف رشد حدود 800 هزارتایی را داشته است.در سال 85 هاشمی رفسنجانی 1.5 میلیون رای آورده بود ( آن هم در اوج قدرت گفتمان احمدی نژاد و تنها یک سال پس از شکست هاشمی در انتخابات سال 84 ) و احمد جنتی و مصباح یزدی حدود 600 هزار رای را داشتند و امسال رای هاشمی به 2.3 میلیون رسید و رای جنتی به حدود 1.3 میلیون اما رای آقای مصباح یزدی به حدود 980 هزار رای رسید!

رای حسن روحانی هم جالب بود که نفر سوم شده و پایین تر از امامی کاشانی قرار گرفته و این نشان می دهد رای به دو فهرست باعث زیان برای رییس جمهور شده است و حسن روحانی نسبت به انتخابات سال 92 ریاست جمهوری در خبرگان امسال شاهد 300 هزار رای ریزش در تهران بوده است که قابل تامل است. البته قبول دارم که جنس انتخابات ریاست جمهوری با خبرگان متفاوت است.


3- آمار و ارقام مشارکت کنندگان هم جالب بوده است.سال 92 مصطفی محمد نجار وزیر وقت کشور اعلام کرده بود که تعداد واجدین شرایط انتخابات 50 میلیون و 500 هزار نفر است.اما امسال اعلام شد نرخ واجدین شرایط 55 میلیون و نهصد هزار نفر است و رای اولی ها حدود 3.3 دهم میلیون.این یعنی تقریبا نزدیک 1.9 میلیون نفر اگر فرض را هم بگیریم از سال 92 تا به روز انتخابات اسفند ماه کسی فوت نشده است و همه زنده مانده اند ، بلاتکلیف می مانند که چرا شاهد همچین فاصله ای هستیم؟!

همین نرخ در سال 90 هم وجود داشت و در انتخابات مجلس سال 90 هم گفته شد افراد واجد شرایط 49 میلیون نفر هستند و رای اولی ها حدود 1.1 میلیون نفر که باز شاهد اختلاف رای حدود 1 میلیون نفری در آن سال بودیم و این یعنی وزارت کشور دولت دهم آمار را کمتر از واقع اعلام نموده است تا نرخ مشارکت بالاتر اعلام شود و برای همین موضوع هم انتخابات امسال با این شور و حرارت و تحریم نشدن فقط 62 درصد مشارکت را شاهد بوده است و انتخابات سال 92 ، 73  درصد مشارکت ! این یعنی آمارهای اعلام شده در سال 90 و 92 دقیق و درست نبوده است و این هم تامل برانگیز است. ( بی بی سی نیز در یادداشت جمشید برزگر به این موضوع اشاره کرده بود.)


4- انتخابات خبرگان امسال شاهد حذف بزرگانی همانند آقایان یزدی و مصباح بوده است که حرف ها و جنجال های زیادی هم داشته است. حقیقت این است که از سال 76 تا به امروز رای تهران همواره ( به غیر از انتخابات سال 84) به نفع اصلاح طلبان بوده است و حتی در سال 88 نیز میر حسین موسوی در تهران بیش از 300 هزار رای جلوتر از احمدی نژاد بود و این یعنی اقبال شهر تهران و نه استان تهران ، به اصلاح طلبان است به دلیل شرایط خاص فرهنگی و اجتماعی که تهران دارد.

و این زنگ خطری برای اصولگرایان است که هر موقع اصلاح طلبان بتوانند حامیان خود را در تهران بسیج کنند اصولگرایان بازنده میدان انتخابات در این شهر هستند .دور قبل به عنوان مثال بالاترین رای در تهران برای حداد عادل با 1.1 میلیون رای بوده است و کمترین رای برای آقای نجابت با حدود 250 هزار رای در صورتی که امسال پایین ترین رای برای اصلاح طلبان با حدود 1.1 میلیون رای بوده است! و این یعنی اصولگرایان تهران در مجلس قبل به طور متوسط نماینده 5 تا 10 درصد مردم بوده اند و اصلاح طلبان امسال نماینده حدود 20 تا 25 درصد مردم تهران هستند و اختلاف انقدر فاحش است.


در کل بر اساس برآوردها از کرسی های مجلس حدود 47 درصد آن به اصولگرایان رسیده است و حدود 35 درصد به اصلاح طلبان و معتدلین و حدود 18 درصد هم به مستقلین که غالبا گراش آنها به سمت اصلاح طلبان و دولت است و از میان اصولگرایان هم افرادی همانند علی لاریجانی و محمد مهدی مفتح نیز همین شرایط را دارند.


5- در قم شاهد دوم شدن علی لاریجانی و ریزش حدود 70 هزار رایی او نسبت به سال 90 بودیم که تا حدودی به نظرم طبیعی بود. از سال 91 در قم فشار عجیبی برای تخریب لاریجانی شروع شد که غالبا هم توسط دوستان طیف جبهه پایداری این اتفاق افتاد اما مجموعا به نظرم مجلس دهم برای لاریجانی بهتر و ساده تر است. مضافا بر اینکه انتخابات در قم به شدت دو قطبی شد و قم بافت و فضای خاصی هم دارد که تا حدودی قابل درک و هضم است.

به نظرم ریاست مجلس دهم هم به علی لاریجانی خواهد رسید با توجه به اینکه لاریجانی ظرفیت های به مراتب بیشتری از افرادی همانند عارف و ... دارد و می تواند جلوی حضور احتمالی احمدی نژاد در انتخابات سال 96 را با چانه زنی های خاص خودش را بگیرد.

نکته قابل توجه مجلس دهم هم این است که این مجلس با اینکه فراکسیون اکثریت نسبی اصولگرا خواهد داشت اما لیدر شناخته شده ای ندارد! اگر قبلا لیدر این طیف در مجلس های ششم تا نهم حداد عادل بود اما حالا شرایط عوض شده است.

به علاوه اینکه اقلیت نسبی اصلاح طلب و حامیان دولت هم لیدری همانند عارف دارند که قطعا قدرت آنها را در مجلس آینده بیشتر می کند.

پس مجلس دهم برنده و بازنده مطلق ندارد اما به قطع مجلسی میانه رو و معقول خواهد بود.


6- مجلس خبرگان هم به نظرم ترکیبش تا حدودی تغییر کرده است و با توجه به فضای رای آوردن هاشمی و حذف آقایان یزدی و مصباح مقداری متفاوت خواهد بود هر چند که باید منتظر شهریور ماه سال آینده و شروع این مجلس ماند تا دید اولا چه کسی به ریاست مجلس خواهد رسید و ثانیا چه فضایی را پیدا خواهد کرد.

در هر حال به نظرم انتخایان امسال مرز بندی های جدیدی را شکل خواهد داد و شاهد پوست اندازی در جریان اصولگرا خواهیم بود با توجه به اینکه اولا دیگر چهره هایی همانند حداد عادل و ابوترابی و احمد توکلی با توجه به سن و سالی که دارند برای مجلس بعید است کاندید شوند و ثانیا اینکه سال 96 برای جریان اصولگرا و جریان احمدی نژاد سال مهمی است و همچنین اصلاح طلبان با ادبیاتی که گام به گام است گویا دوباره قصد فتح سنگر به سنگر نهادهای حاکمیتی را دارند. باید منتظر ماند و دید چه سرنوشتی رقم خواهد خورد و فضای سیاسی سال های آینده ایران چقدر با امروز متفاوت خواهد شد.

پیش بینی انتخابات مجلسین

چهارشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۴۷ ب.ظ

تنها یک روز به انتخابات مجلسین شورای اسلامی و خبرگان رهبری باقی مانده است و چند نکته به نظرم آمد که در اینجا می نویسم تا بماند برای روزها و ماه های آینده تا ببینم محقق می شود و یا خیر.


1- انتخابات مجلس خبرگان امسال با همه چهار ادوار گذشته متفاوت است و یک تفاوت عمده دارد که مرز کشی و اردو کشی دو طرز فکر است. در یک طرف هاشمی رفسنجانی است که دست به قمار حذف روحانیون شاخصی همانند حضرات یزدی و جنتی و مصباح یزدی زده است و می خواهد با این لیست ارائه شده توسط خود که خیلی از آنها هم اتفاقا نمایندگان رهبری در سمت های مختلف هستند و مرز کشی مشخصی با هاشمی دارند طوری رفتار کند که عملا این سه روحانی مشهور به خبرگان رهبری راه نیابند . این خیلی دور از ذهن نیست به شرط آنکه حجم قابل توجهی از حامیان لیست هاشمی به میدان بیایند و در این میان یک مقاله بی بی سی فارسی هم در این رابطه جنجال فراوانی را در روزهای اخیر به راه انداخته و باعث این شده که پالس هایی به داخل کشور داده شود. اگر مشارکت در تهران برای انتخابات خبرگان به بالای 60 درصد برسد و لیست هاشمی بتواند رای حداقل 30 درصدی را کسب کند قطعا با توجه به اعداد و ارقام دوره قبل خبرگان و رای حضرات جنتی و مصباح و یزدی که با توجه به افزایش مشارکت کنندگان حداقل نیاز به 1 میلیون رای برای ورود به خبرگان دارند موضوع کمی پیچیده می شود مگر اینکه مشارکت برای خبرگان در تهران زیر 60 درصد باشد و طیف اصولگرایان دست بالاتر را داشته باشند و بتوانند با رای یکدست خود به این افراد کاری کنند که از حذف آنها جلوگیری شود که این خیلی هم غیر قابل تصور نیست. ( به شرط رای دادن به غیر مشترکین در دو لیست هاشمی و جامعه روحانیت) چون اگر عملا پروژه هاشمی در خبرگان در مورد این سه نفر اجرایی شود دو اتفاق نامطلوب رخ می دهد. اول اینکه به نوعی تصور می شود جو تهران جو ضد حاکمیتی و به نوعی انگلیسی شده است! و دوم اینکه حاکمیت احساس خطر از این طرف پیدا می کند که عده ای در حال حذف روحانیون انقلابی و اصیل از خبرگان هستند و این زنگ خطری هم برای تعیین رهبری آینده نظام است. ( هر چند که اصلا معتقد نیستم با شرایط جسمانی و روحی آیت الله خامنه ای ، در مجلس خبرگان پنجم، رهبری اینده نظام تعیین شود و قطعا دوره رهبری آیت الله خامنه ای بیشتر از طول عمر مجلس خبرگان پنجم خواهد بود.)

جمع بندی من این است که با توجه به فضای این چند روز اخیر و با توجه به آمارها و نظر سنجی ها این خیلی بعید است که آقایان جنتی و یزدی و مصباح از خبرگان حذف شوند ولو اینکه رای پائینی بیاورند مگر اینکه در 24 ساعت آینده اتفاق خارق العاده ای رخ دهد و باعث شود که مردم تهران به سمت لیست هاشمی هجوم ببرند! در تهران به احتمال زیاد رای اول خبرگان برای حسن روحانی است و بعد هاشمی رفسنجانی و بعد افراد شاخص مشترک دو لیست همانند امامی کاشانی و موحدی کرمانی و ... .

در ضمن فراموش نشود که اگر دوستان اصولگرا خواهان ورود آقایان جنتی و مصباح و یزدی به خبرگان هستند حتما باید فقط به افراد غیر مشترک دو لیست رای دهند تا رای آنها به حساب حامیان هاشمی رفسنجانی گذاشته نشود.

البته فراموش نکنیم که اساسا مجلس خبرگان در استان های دیگر به غیر از کرمان و بحث انتخاب سید احمد خاتمی ، مشکل دیگری ندارد و خبرگان تشکیل شده با هر افرادی در خط انقلاب و حاکمیت است و حتی اگر لیست هاشمی رای کاملی هم بیاورد ، دست و پای نزدیکان به هاشمی در خبرگان بسیار بسته است و بعید است اتفاق خاصی در خبرگان رقم بخورد. به خصوص که در خبرگان هم ساز و کارهایی است و افرادی حضور خواهند داشت که نمی گذارند هم هاشمی به ریاست خبرگان برسد و هم اینکه برای آینده خبرگان خطری رخ دهد.


چیزی که بی بی سی فارسی تحلیل میکند

دیاگرام تحلیلی بی بی سی فارسی از انتخابات امسال مجلس خبرگان و شورای اسلامی و شرایط میدانی


2- در انتخابات مجلس شورای اسلامی در تهران و اصفهان و شیراز و تبریز موضوع کمی متفاوت است و رقابت انقدر بالاست که احتمالا مخلوطی از سه لیست اصولگرایان و اصلاح طلبان و صدای ملت رای خواهند آورد و ترتیب رای آوری هم به همین ترتیبی است که نوشته ام. احتمالا هم در مجلس آینده فراکسیون های قوی دو فراکسیون اصولگرایان و حامیان دولت خواهند بود. در حوزه های دیگر که نزدیک به 240 کرسی می شود بعید است که خیلی اتفاق خاصی رقم بخورد و با توجه به اینکه اصولگرایان دست بالاتر را دارند اصلاح طلبان خیلی حرفی برای گفتن ندارند به جز استان قم که به دلیل بحث لاریجانی و بنایی موضوع کمی متفاوت است.

اساسا اصلاح طلبان در چهار شهر تهران و اصفهان و تبریز و شیراز تا حدودی حرف برای گفتن دارند و بعد هم قم.

مجلس آینده همان طوری که احتمال زیاد داده می شود دو فراکسیون قوی و موثر خواهد داشت و احتمالا دولت در سال آینده تحت تاثیر همین دو فراکسیون و موضع گیری آنها قرار خواهد داشت.

در تهران هم احتمالا رای اول عارف خواهد بود و بعد حداد عادل و بعد علی مطهری! بعید هم می دانم با توجه به رقابت بالا که با توجه به نظرسنجی ایسپا (اینجا) برآورد می شود چیزی در حدود 70 درصد مشارکت را شاهد باشیم بیش از 5 تا 7 نفر در دور اول مشخص شوند و احتمالا بالای 20 کرسی تهران به دور دوم کشیده می شود و احتمالا هم از لیست مشترک اصلاح طلبان و صدای ملت افراد بیشتری از تهران حضور خواهند داشت تا اصولگرایان. از میان اصولگراهای لیست تهران گمان می کنم ابوترابی و میرکاظمی و وحید دستجردی و سلیمانی و توکلی و نادران به مجلس راه یابند و برای بقیه افراد شانس کمی را قائلم.


سال آینده در همین روزها هم بحث انتخابات ریاست جمهوری آرام آرام در حال داغ شدن است و قطعا انتخابات امسال تاثیر شگرفی بر آن انتخابات دارد و روحانی هم سال 95 از نظر فشار سیاسی و اجتماعی سال سختی را در پیش دارد.

مخالفین روحانی خواب یک دوره ای شدن ریاست جمهوری روحانی را می بینند و عزم خود را جزم کرده اند که بتوانند دوباره بر روی سعید جلیلی و یا شبیه به جلیلی سرمایه گذاری کنند تا کشور را به ما قبل برجام و ماقبل روحانی باز گردانند و از این طریق روحانی و هاشمی و طیف نزدیک به او را زمین گیر کنند و از طرف دیگر موافقین روحانی خواب این را می بییند که ریاست جهوری روحانی دو دوره ای شود و بتوانند اصولگرایان و احمدی نژادی ها را از میدان به در کنند و قطعا آوردگاه اصلی این دو تقابل انتخابات امسال مجلسین است.


حالا باید منتظر ماند و شنبه بعد از انتخابات را دید.


پ.ن: انتخابات امسال صف کشی میان دو خط انقلابی و ضد انقلابی است که آینده نظام را تا حد زیادی مشخص می کند و یه نظرم مهم تر از نتیجه انتخابات صف بندی های جدید سیاسی است که در کشور شکل می گیرد.همین امروز شاهدیم که لاریجانی و طیف نزدیک به او در مجلس نهم به اصلاح طلبان و حامیان دولت نزدیک شده اند ( همانند کاظم جلالی) و از طرف دیگر اصولگرایان به جبهه پایداری نزدیک شده اند و این یعنی تعیین خطوط سیاسی جدید.

مجلس ششم دیگر تکرار نخواهد شد اما برای هر دو طرف سیاست ایران یعنی اصولگراها و اصلاح طلبان مجلس نهم حرف های زیادی برای گفتن دارد. قطعا مجلس نهم که نام اصولگرا را هم یدک می کشید درد آورد تر از مجلس ششم برای اصولگراها بود چون بحث برجام و همراهی با دولت روحانی را داشت و قطعا برای اصلاح طلبان مطلوب بود چون خوابش را هم نمی دیدند مجلس اصولگرای نهم به برجام رای اعتماد و مثبت بدهد و با دولت روحانی همراهی چشم گیری داشته باشد. پس به جای گشتن اصل جنس هر چیزی باید حواسمان به بدل آن باشد!!