گاه نوشته ها

مهدی دزفولی هستم، وبلاگ نویسی را از شهریور ماه 1382 آغاز کردم.علاوه بر وبلاگ نویسی، فعالیت های مختصر مطبوعاتی (همکاری با هفته نامه پنجره، فصلنامه ارغنون، روزنامه شرق و اعتماد) و مستند سازی هم داشته ام.پیش از این سردبیر سابق سایت خبری تحلیلی شفاف و مدیر اجرایی فصلنامه ارغنون بوده ام.

پیش از این 3 وبلاگ دیگر داشته ام که به دلایلی یا فعالیت آن ها متوقف شد و یا با فیلتر مواجه شدند و این وبلاگ چهارمین وبلاگی است که در آن می نویسم.امیدوار اینجا محلی برای تبادل آرا و نظرات مختلف باشد و بتوانم به صورت مستقیم نوشته های خودم را در اختیار دیگران قرار دهم.

بایگانی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمد رضا پهلوی» ثبت شده است

به گزارش خبرنگار مهر، شب گذشته شنبه ۲۵ تیر ماه مراسم رونمایی، نقد و بررسی مستند «عملیات دماوند» به کارگردانی احسان مشکور و تهیه کنندگی محمد فریدونی و تولید مرکز مستند سفیر فیلم، در حوزه هنری برگزار شد.

در ابتدای این مراسم، مشکور کارگردان فیلم درباره ساخت آن گفت: در ابتدا به ما پیشنهاد داده بودند درباره همه جنگ‌های ایران مستند بسازیم. در نهایت جنگ ظفار انتخاب شد، متاسفانه برای ساخت این مستند با بی مهری ارتش مواجه شدیم به همین دلیل احتمال حضور نماینده‌ای از ارتش در مستند بسیار کم بود و حتی بعد از ساخت گفته‌اند که از مستند حمایت نمی‌کنند و به نوعی مانع نمایش این فیلم از صدا و سیما خواهند شد.

وی ادامه داد: تاکید می‌کنم این مستند تنها مستندی است که درباره جنگ ظفار ساخته شده است. برای ساخت این مستند با اطلاعات بسیاری روبرو بودیم اما در حوزه اسناد باز هم متاسفانه ارتش هیچ کمکی به ما نکرد. یادآوری می‌کنم در این جنگ ایرانی چریکی هم حضور داشته یعنی ایرانی در برابر ایرانی قرار گرفته است.

صادق زیباکلام و محمدعلی بهمنی قاجار و مهدی دزفولی مدیر جلسه دیگر سخنرانان این مراسم بودند.

مناظره صریح برسر «عملیات دماوند»/ نقش ارتش پهلوی در منطقه چه بود؟

زیباکلام: این مستند یک اثر حکومتی است

صادق زیباکلام درباره این مستند گفت: نمی‌دانم امشب اینجا چه کار می‌کنم. به من گفتند مستند درباره سوریه و کمی هم درباره جنگ ظفار است و ما هم آمدیم، از نظر من این مستند یک اثر حکومتی بوده و بیشتر می‌خواستند درباره آمریکا و انگلیس حرف بزنند.

وی ادامه داد: شاید برای برخی این مستند نکات جالب داشته است. اما از نظر من یک تبلیغ حکومتی بود که بگوید ارتش ایران در دوره پهلوی نوکر آمریکا و انگلیس بوده، در چنین شرایطی کارگردان چه انتظاری دارد که ارتش با این مستند همراهی کند؟ در این مستند به این اشاره می‌کند که این جنگ به مردم ایران کاملاً بی ربط بوده، همانطور که مردم ایران نسبت به حضور منطقه‌ای ایران دخالتی ندارند.

زیباکلام ادامه داد: در این مستند تنها می‌گوید که ارتش ایران مزدور بوده و شاه آن زمان هیچ نقش و قدرتی نداشته است. با این مستند برای چندمین بار به من ثابت شد که حوزه هنری کاملاً حکومتی است.

بهمنی قاجار: این یک قدم مثبت در تاریخ مستندسازی است

محمد علی بهمنی قاجار نیز بیان کرد: در این مستند تصاویر نو و جدیدی ارائه شده که بسیار مهم است، از طرف دیگر تلاش در حفظ بی طرفی در مستند را تاکید می‌کنم و هر جا مخالف بود بی طرف و موافق نیز بود. البته مقداری نقد به آن وارد می‌شود که روایت سومی وجود ندارد تا هم جنگ سرد، منافع ملی ایران و تاثیر آمریکا را بررسی کند و بیشتر سیاه و سفید مطلق بود.

وی افزود: ایران در آن دوره برای تحقق سیاست‌های آمریکا تلاش می‌کرد و در کنار آن به منافع ملی ایران نیز توجه می‌کرد. در بخشی از فیلم نیز اقرارهایی درباره اسباب بازی و یا مستقل بودن ایران گفته شده که کافی نبوده و نیاز به روایت سوم داشت. با آقای زیباکلام موافقم که نسبت به ارتش بی محبتی شده است.

بهمنی قاجار گفت: این در حالی است که باید اعتمادسازی لازم برای ارتش صورت می‌گرفت تا روایت ارتش را هم داشته باشد. اگر ارتش هم روایت خود را می‌گفت این مستند شکل دیگری می‌گرفت اما در نهایت این مستند یک قدم مثبت در تاریخ مستندسازی ایران است، من به سخنان آقای زیباکلام نقد دارم و فکر می‌کنم این مستند یک تصویرسازی مستند از بخشی از تاریخ ایران است که سمت و سوی خود را داشت.

مناظره صریح برسر «عملیات دماوند»/ نقش ارتش پهلوی در منطقه چه بود؟

زیباکلام درباره جنگ ظفار که سوژه اصلی این مستند است بیان کرد: درباره این جنگ اصلاً مطلبی در زمان شاه وجود نبود چرا که حکومت هرچه را که می‌خواست در مطبوعات مطرح می‌شد، جنگ ظفار یک ماجرای مهم نبود اما ابزاری برای مخالفان رژیم شاه بود تا نشان دهند ارتش ایران ارتش مزدور است. به همین دلیل در حکومت شاه چندان به این مساله پرداخته نشد.

وی ادامه داد: ارتش ایران ۶۰۰ هزار نیرو داشت، اگر در این جنگ و به ادعای فیلم هزار نفر هم مرده باشند باز هم به نسبت عدد کل ارتش چندان عظیم نبود. در آن زمان یمن و حتی امروز بسیار عقب افتاده بوده و هست، یمن جنوبی یک رژیم چپ‌گرا داشت که تهدیدی برای عربستان سعودی و عمان و دیگر کشورهای منطقه بودند. در فیلم عقب ماندگی عمان و پادشاه آن را به خوبی نشان داده است که دیر یا زود توسط چپگرا ها سقوط می‌کند و این احتمال برای شاه ایران بسیار مهم بود و در نهایت ارتش شاهنشاهی جلوی ارتش یمن جنوبی را گرفت و از طرف دیگر پادشاه جدید عمان با همکاری شاه جلوی رادیکالیزم در راه را گرفتند.

بهمنی قاجار نیز توضیح داد: پیام اصلی فیلم این بود که ایران نیاز به حضور در منطقه دارد چه جمهوری اسلامی چه پهلوی غرب گرا، فرض کنیم تمام سیاست پهلوی درباره غرب درست بوده اما این سیاست را چه کسی گفته و چه تصمیمی گرفته شده است، در تصمیم گیری حضور در جنگ ظفار مردم حضور ندارند. امروز هم حکومتی که نزدیک به حکومت علوی است و در معرض خطر قرار گیرد، ایران در آن منطقه حضور پیدا می‌کند.

وی ادامه داد: در منطقه حلقه‌های متعددی وجود دارد که درهرجایی علیه ایران فعال هستند که این مساله از دهه‌ها قبل وجود داشته است.

بهمنی قاجار در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: در منطقه مسائلی روی میز است و جزو منافع ملی ما است و نمی‌توان از آن صرفنظر کرد.

زیباکلام درباره حضور منطقه‌ای ایران قبل و بعد از انقلاب گفت: حضور ما در ظفار و بعد از اینکه سلطان قابوس پسر روی کار می‌آید، ایران کمک‌های بسیاری به این حکومت می‌کند، از طرف دیگر برخلاف مجموعه کشورهای حاشیه خلیج فارس که به عربستان نزدیک هستند، عمان یا به واسطه دوری که از عربستان دارد، باعث تاثیرناپذیری عمان از عربستان شده و چندان تابع عربستان نبوده و به ایران نزدیک تر است. از طرف دیگر عمان نفت ندارد و کسی به آن‌ها کاری ندارد و همه اینها باعث روابط خوب ایران و عمان شده است.

وی با اشاره به حضور نظامی ایران در سوریه ادامه داد: مگر چندسال است داعش آمده که می‌گویید به خاطر داعش است، مردم سوریه به کنار، به مردم خودتان چه پاسخی می‌دهید؟ معتقدم اگر ایران می‌خواهد حضور نظامی و سیاسی و …در کشورها داشته باشد مردم و مجلس باید تصمیم بگیرند.

بهمنی قاجار در پاسخ به زیباکلام توضیح داد: چرا باید بگوییم ایران و روسیه نقش منفی در سوریه داشته‌اند، آیا آمریکا و ترکیه در ایجاد چنین شرایطی تاثیرگذار نبوده است. ما در سیاست خارجی خود سنجیده عمل نمی‌کنیم.

زیباکلام: مستندهای ایران اینترنشنال و منوتو هم دروغ است

زیباکلام در بخشی دیگر از صحبت‌های خود بیان کرد: به عنوان کسی که کار اصلی ام تاریخ تحول تاریخ معاصر ایران هست معتقدم آنقدر کار برای این یک صد سال وجود دارد که می‌توان به آن توجه کرد، چه قبل و بعد از انقلاب نگاه به یک صد سال گذشته نگاه حکومتی بوده است، هر دو روایت‌های خود را برای شما می‌گویند، بنابراین هزاران حقیقت وجود دارد که باید روی آن کار کرد، مستندسازی نسبت به این حقایق جامعه معاصر ایران بسیار مهم است. البته برنامه‌های مستند منوتو و ایران اینترنشنال را نگاه می‌کنم که دروغ است، به خصوص منوتو که مستندهای دروغ می‌سازد از تاریخ ایران و می‌توان این برنامه‌ها را آن روی سکه برنامه ۲۰:۳۰ دانست.

بهمنی قاجار گفت: این نوع از مستندها بسیار مهم است، البته محدودیت‌هایی نیز وجود دارد که قابل درک است و امیدوارم شرایط بهتر شود و باید به سمت مستندهای مستقل‌تر بی طرف تر و علمی تر بروید. نقاط ضعف پهلوی آنقدر زیاد است که اگر مستندهای بی طرف ساخته شود آن‌ها نمی‌توانند سربلند کنند.

 

برای مشاهده در سایت خبرگزاری مهر اینجا را کلیک کنید. 

به گزارش خبرنگار مهر، مستند «دموکتاتور» از تولیدات مرکز مستند سفیرفیلم، روز شنبه ۱ مرداد در سالن مهر حوزه هنری با حضور علاقه مندان به مستندهای سیاسی تاریخی رونمایی شد.

پس از رونمایی از این مستند ۵۰ دقیقه‌ای، حسین محمدی واله نویسنده و کارگردان این اثر با برشمردن مسائل و مشکلات بر سر راه تولید این مستند گفت: ما بیش از ۱۵ ماه برای تولید این مستند وقت صرف کردیم و حتی به خانم فرح دیبا نیز ایمیل زدیم اما ایشان نپذیرفتند که در مستند ما حضور داشته باشند و صحبت کنند. هدف من از ساختن این مستند نقد گذشته و حال بود و اینکه باید به رای و نظر مردم اهمیت داد و از گذشته عبرت گرفت. من زمانی این مستند را ساختم که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ بودیم و احساس می‌کردم باید از گذشته درس و عبرت بگیریم.

پس از سخنان حسین محمدی، مراسم رونمایی از پوستر مستند و تقدیر از عوامل این مستند برگزار شد و پس از آن خسرو معتضد و صادق زیباکلام با همراهی سیدمهدی دزفولی، به نقد و بررسی مستند پرداختند.

در ابتدای این بخش دزفولی با بیان اینکه این مستند از تولیدات دوره آموزشی شهید باقری «سفیرفیلم» بوده است بیان داشت که این مسیر ادامه دارد و در ماه‌های آینده نیز مستندهای دیگر این دوره آموزشی، رونمایی و اکران خواهند شد و این مستندها به موضوعات مختلف تاریخی سیاسی، اجتماعی و حتی حوزه تعلیم و تربیت می‌پردازند.

در ادامه خسرو معتضد با تشکر از عوامل سازنده این مستند بیان داشت که این مستند به مطالب خوب و دقیق تاریخی اشاره داشت و از آرشیوهای خوب تاریخی نیز بهره برده است و جای تقدیر و تشکر دارد اما برخی از موارد آن جای بحث دارد. مثلاً من قائل به این نیستم که ناصر عامری را در زمان شاه ترور کردند و کشته شد. خیر اصلاً این طور نبود. عامری اصلاً آدمی نبود که شاه بخواهد برای کشته شدن او نقشه بکشد. عامری واقعاً بر حسب تصادف مرد و آدم برجسته‌ای هم نبود. تا همین ۲۰-۳۰ سال قبل در جاده‌های شمال ما گاوها رها بودند و بارها پیش می‌آمد که ماشینی به آنها برخورد کند و افراد مصدوم و یا کشته شوند. در مساله عامری هم همین اتفاق رخ داد و چیز غیر طبیعی نبود. اما در کل مستند تلاش داشت که به حقیقت وفادار باشد و مصاحبه‌های خوبی هم با کارشناسان مختلف گرفته شده بود.

روایت خسرو معتضد و صادق زیباکلام از دموکراسی شاه/ دروغ دوست داشت!

پس از خسرو معتضد، صادق زیباکلام نیز به بیان نکاتی درباره مستند و حزب رستاخیز پرداخت. زیباکلام با بیان اینکه پرداختن به این موضوعات تاریخی اهمیت ویژه‌ای برای امروز دارد ابراز امیدواری کرد تا سفیر فیلم درباره مسائل امروز و حال حاضر جامعه ما نیز مستندهایی را تولید کند.

وی با بیان اینکه واقعاً در زمان شاه دموکراسی وجود نداشت بیان کرد: شاه به عنوان یک دیکتاتور دوست داشت صرفاً تملق بشنود و واقعیت‌ها را به او نگویند. اساساً همه دیکتاتورها هم همین هستند و دوست دارند صرفاً حرف‌هایی بشنوند که برای آنها مطلوب و شنیدنی است. اینکه شاه اگر حکومتش ادامه پیدا می‌کرد ممکن بود در زمان خودش و یا پسرش دموکراسی در ایران ایجاد شود حرف باطلی بیش نیست و اصلاً چنین چیزی نبود. شاه حتی تا آخر عمر معتقد بود هیچ کار اشتباهی انجام نداده است و هر کاری کرده است درست و دقیق بوده است.

وی در پاسخ به این پرسش که شاه در کتاب «پاسخ به تاریخ» می‌گوید تشکیل حزب رستاخیز اشتباه بود و به اشتباهات دیگر خود هم اشاره می‌کند و یا اینکه تیمسار منوچهر هاشمی در خاطراتش می‌گوید که شاه می‌خواست حکومت به پسرش منتقل شود و بعد دموکراسی ایجاد شود گفت: اینها حرف‌هایی بود که شاه سعی می‌کرد بزند تا بگوید مثلاً واقع بین شده است در صورتی که اصلاً به این حرف‌ها اعتقادی نداشت و قطعاً اگر حکومتش هم ادامه پیدا می‌کرد باز همان مسیر را ادامه می‌داد. شاه حتی تا دی ماه ۱۳۵۷ فکر می‌کرد جریان امام خمینی جریانی سطحی است و می‌گفت خمینی از این مملکت چه می‌خواهد و فکر می‌کرد حکومتش باقی می‌ماند و جریان امام سرکوب می‌شود. اما این طور نبود و زمانی با واقعیت مواجه شد که دیگری خیلی دیر شد.

زیباکلام با نقل خاطره‌ای از غلامحسین صدیقی که به شاه گفته بود حکایت شاه و این انقلاب حکایت پدر و پسر است، گفت: دکتر صدیقی می‌گفت پدر یعنی رضاشاه، به شدت مخالف دروغ بود و از شنیدن دروغ بدش می‌آمد اما پسر یعنی محمدرضا شاه دوست داشت فقط دروغ و تملق بشنود و از شنیدن واقعیت و حقیقت متنفر بود. به همین دلیل هم به آن وضع دچار شد و سلطنتش فروپاشید. همه به شاه دروغ می‌گفتند. هویدا دروغ می‌گفت، علم دروغ می‌گفت، آموزگار دروغ می‌گفت و همین‌ها باعث شدند آن سرنوشت برای شاه رقم بخورد. چون واقعیت‌های جامعه ایران و کشور را به او نمی‌گفتند.

زیباکلام در آخر بیان داشت اگر حقایق به شاه گفته می‌شد و اجازه فعالیت‌های احزاب داده می‌شد قطعاً اوضاع به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد.

در پایان مراسم هر دو سخنران با ابراز امیدواری که از این دست مستندها در آینده بیشتر تولید شود از برگزار کنندگان مراسم تقدیر و تشکر کردند.

 

برای مشاهده در سایت خبرگزاری مهر اینجا را کلیک کنید. 

سید ضیا طباطبایی ، مرد اول یا دوم کودتا

جمعه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۸:۴۵ ب.ظ

سید ضیا طباطبایی


سید ضیا طباطبایی از آن دست رجل سیاسی چند پهلو و به شدت تاثیر گذار تاریخ معاصر است که دست بر قضا هم در موردش کمتر پژوهش درست و حسابی و دقیقی انجام شده است.شاید کمتر چهره ای همانند سید ضیا باشد که از انقلاب مشروطه تا دهه 30 شمسی تا بدین حد تاثیر گذار باشد و نامش در وقایعی همانند کودتای سوم حوت 1299 و به روی کار آمدن پهلوی و تشکیل رژیم اسرائیل و وقایع بعد از شهریور 1320 و کودتای 28 مرداد 1332 مطرح باشد اما تا بدین حد هم اطلاعات دقیق و درست در مورد او کم باشد.


سید ضیا طباطبایی با اینهمه نام و تاثیر اما همواره مرد سایه نشین سیاست دوران معاصر در زمان اواخر قاجار و اوایل و اواسط پهلوی بوده است و آنقدر نفوذ در سیاست داشته است که خیلی ها از جمله رضا خان هم از او به شدت میترسیده اند و سید انگلیسی تنها یکی از القاب سید ضیا است که در کتاب دکتر صدرالدین الهی هم به آن اشاره شده است و سید ضیا هم صراحتا خود را انگلیسی و دوست آنها معرفی کرده است.


مدتی است که مشغول کار بر روی تاریخ معاصر ایران با محوریت سید ضیا هستم و امیدوارم کار خوبی از آب دربیاید.یقینا بررسی تاریخ معاصر از پنجره سید ضیا خالی از لطف نیست و می تواند نکات بدیع خود را هم داشته باشد.

37 روز بختیار!

چهارشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۱۷ ب.ظ

شاپور بختیار


یکی از مقاطع جالب توجه و کمتر پژوهش شده تاریخ معاصر ایران، مقطع 37 روز نخست وزیری بختیار، آخرین نخست وزیر سلسله پهلوی می باشد که مهم ترین جریانات انقلاب اسلامی هم در همین مقطع کوتاه رخ داده است.


از روزی که محمد رضا پهلوی در دی ماه 1357 از ایران خارج شد و هیچ گاه به کشور بازنگشت تا ظهر 22 بهمن ماه 1357 که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید مقطعی است که بختیار ملی گرای دیروز و سلطنت خواه آن روز مهم ترین تصمیمات را در مورد تاخیر در پیروزی انقلاب گرفت اما تاثیری در روند پیروزی انقلاب مردم در بهمن ماه 1357 نداشت.تصمیماتی همچون صحبت و رایزنی برای دیدار با امام خمینی(ره) ، انحلال ساواک ، بازگشایی مطبوعات،اجازه راهپیمایی به موافقین و مخالفین روند اجتماعی آن روز و نهایتا رو در رویی با سران ارتش و خائن نامیدن آنها برای آنکه در ظهر 22 بهمن 1357 ارتش اعلام بی طرفی کرد و عملا انقلاب در همان ساعات پیروز شد.


مقطع 37 روز نخست وزیزی بختیار شاپور بختیار در شانزدهم دی ماه ۱۳۵۷ با سقوط کابینه کوتاه مدت ازهاری به عنوان آخرین نخست‌وزیر شاه، مأمور شد تا رژیم پهلوی را از نابودی نجات دهد. وی که به مدت بیش از ۳۰ سال در عین عضویت در جبهه ملی روابط پنهانی خود را با رژیم پهلوی حفظ کرد، یک سال قبل از احراز مسئولیت نخست‌وزیری همراه با چهره‌هایی مانند کریم سنجابی و داریوش فروهر در خرداد ۱۳۵۶ نامه سرگشاده ای به شاه نوشته و در آن خواستار فضای باز سیاسی در کشور شده بود.

 

کابینه بختیار در حالی روی کار آمد که نهضت اسلامی، سراسر کشور را فراگرفته بود و هیچ قدرتی در رژیم، توان رویارویی، مقابله و سرکوب آن را نداشت. بختیار به عنوان آخرین نخست‌وزیر پهلوی سعی کرد با اعطای امتیازات گوناگون به مردم، سیل اعتراضات را کاهش دهد.

 

بختیار آخرین تیر ترکش شاه برای فرو نشاندن انقلاب مردم ایران بود اما نخست‌وزیری وی تنها ۳۷ روز دوام آورد و انقلاب به وقوع پیوست. با سقوط رژیم پهلوی، شاپور بختیار پس از یک دوره اختفا در تهران مخفیانه به فرانسه رفت و تا زمان ترورش به مخالفت با جمهوری اسلامی پرداخت.

 

شاپور بختیار حدود ۱۲ سال به عملیات علیه نظام جمهوری اسلامی ادامه داد و سرانجام در پانزدهم مرداد 1370 در ویلای مسکونی خود در حومه پاریس به قتل رسید.


در مورد نخست وزیری بختیار یک نکته قابل تامل است و آن اینکه عملا بعد از خروج محمد رضا پهلوی از کشور نظام سلطنتی در ایران سقوط کرده بود و بختیار صرفا به عنوان سدی کوتاه مدت برای تاخیر در پیروزی انقلاب اسلامی عمل کرد و نمیشد از او بیشتر از این هم انتظار داشت که در آن مقطع زمانی بتواند انقلاب اسلامی را متوقف کند و بتواند روند را معکوس کند.

بختیار هر چه که بود عاقبت خوشی نداشت.نه در میان دوستان ملی گرای دیروز خود توانست جایگاهی داشته باشد و نه توانست در مقام نخست وزیر باقی بماند و صرفا 12 سال به عنوان اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور فعالیت کرد.