گاه نوشته ها

مهدی دزفولی هستم، وبلاگ نویسی را از شهریور ماه 1382 آغاز کردم.علاوه بر وبلاگ نویسی، فعالیت های مختصر مطبوعاتی (همکاری با هفته نامه پنجره، فصلنامه ارغنون، روزنامه شرق و اعتماد) و مستند سازی هم داشته ام.پیش از این سردبیر سابق سایت خبری تحلیلی شفاف و مدیر اجرایی فصلنامه ارغنون بوده ام.

پیش از این 3 وبلاگ دیگر داشته ام که به دلایلی یا فعالیت آن ها متوقف شد و یا با فیلتر مواجه شدند و این وبلاگ چهارمین وبلاگی است که در آن می نویسم.امیدوار اینجا محلی برای تبادل آرا و نظرات مختلف باشد و بتوانم به صورت مستقیم نوشته های خودم را در اختیار دیگران قرار دهم.

بایگانی

مهدی بازرگان و نهضت آزادی

سه شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۵۱ ق.ظ

مصاحبه ای که در ادامه منتشر می کنم ، مصاحبه ای است که فروردین ماه امسال به مناسبت بررسی پنجاه و سومین سالگرد تاسیس نهضت آزادی ایران با مهندس هاشم صباغیان برای روزنامه شرق انجام داده بودم اما به دلایلی در شرق منتشر نشد و حال در اینجا به مناسبت بیستمین سالگرد فوت مهندس بازرگان منتشر می کنم.این مصاحبه دارای مطالب جالبی هم در مورد مرحوم مهندس بازرگان است.


هاشم صباغیان


هاشم صباغیان، معاون نخست‌وزیر و وزیر کشور دولت موقت بوده است و از چهره هایی است که نقش موثری در تاریخ پنجاه و سه ساله نهضت آزادی ایران داشته است.به همین دلیل و به مناسبت سالگرد تاسیس نهضت آزادی ایران با وی به گفتگو نشستیم تا تاریخ بیش از 50 سال فعالیت نهضت ازادی ایران را بررسی نمائیم.مصاحبه ای که از نظر شما می گذرد حاصل بیش از 3 ساعت مصاحبه با مهندس صباغیان می باشد که بخش کوتاهی از آن از نظر شما می گذرد:

اقای صباغیان اگر اجازه دهید از تاسیس نهضت آزادی شروع کنیم.اردیبهشت ماه سال 1340 تشکلی تحت عنوان "نهضت آزادی ایران" اعلام موجودیت کرد که بسیاری از رهبران و بنیانگذاران آن از اعضا یا علاقمندان جبهه ملی بودند و سابقه مبارزه بر علیه شاه در زمان ملی شدن صنعت نفت را داشتند.چطور شد که نهضت آزادی ایران شکل گرفت و دلیل شکل گیری آن چه بود؟

اول از  شما ممنون هستم که بر روی این مسائل تاریخی که مهم هم هست کار می کنید و سعی می کنید در زمانی که کمتر به این مسائل پرداخته می شود این مسائل را بررسی کنید و در جامعه نشر دهید.سابقه تشکیل نهضت آزادی به سالهای قبل از 1340 باز می گردد.بعضی از رهبران نهضت همانند مهندس بازرگان و دکتر سحابی سابقه مبارزه در زمان مرحوم دکتر مصدق را داشتند و با فعالیت های سیاسی نا آشنا نبودند.در عین حال افرادی بودند که گرایشات زیاد مذهبی داشتند و به همین دلیل به این فکر افتادند که گروهی را که متشکل از افراد همفکر بود تشکیل دهند به همین دلیل در سال 1340 نهضت ازادی ایران را تشکیل دادند تا بتوانند در چارچوب قانون اساسی وقت به فعالیت های سیاسی مشغول شوند.

یکی از سوالاتی که درمورد فعالیت های نهضت آزادی در همان دوران دهه 40 وجود دارد این است که نهضت در شهرها و استان های دیگر هم فعالیت قابل توجه داشت یا خیر؟

تا جایی که من به خاطر دارم و اطلاع دارم بیشتر فعالیت های نهضت در تهران متمرکز بود و ممکن بود برخی از افراد در شهرهای دیگر هم به دلیل علاقمندی به نهضت آزادی فعالیت هایی انجام دهند اما این فعالیت ها خیلی قابل توجه نبود و بیشتر فعالیت های در تهران بود.

از جمعیت اعضای نهضت در آن زمان چیزی به خاطر دارید؟

نه.آمار دقیقی در دسترس نیست که در اوایل تشکیل نهضت چه تعداد نفر به عضویت نهضت در آمدند.

آقای صباغیان به نظر شما تشکیل نهضت آزادی به دلیل چه خلائی بود که در جامعه احساس می شد؟

ببینید در آن زمان طیف فعالین سیاسی در کشور بیشتر افرادی بودند که یا وابسته به دربار بودند و از آن طریق تغذیه می شدند و یا چپ هایی بودند که گرایشات مارکسیستی و چپ گرایانه به شرق داشتند که در دانشگاه ها به خصوص بسیار فعال بودند.افراد مذهبی و تحصیل کرده در آن زمان خیلی تشکل منسجمی نداشتند و نمی توانستند در کشور ابراز وجود کنند.به خصوص بعد از وقایع سال 32 و خفقان هایی که به وجود آمده بود خیلی شاهد فعالیت این طیف از افراد نبودیم.نهضت در اصل زمانی به وجود آمد که این خلا در کشور وجود داشت و افرادی نهضت آزادی ایران را تاسیس کردند که هم مذهبی بودند وهم کسانی که تحصیلات عالی داشتند که اعتقاد به فعالیت و مشارکت سیاسی نیز داشتند.

یکی از وجوه بارز نهضت آزادی و تشکیل آن حضور آیت الله طالقانی در میان موسسین نهضت آزادی است.رابطه مرحوم طالقانی با اعضای نهضت چگونه بود مضافا بر اینکه ظاهرا مسجد هدایت هم نقش مهمی در دورهم نشینی ها و جلسات اعضای نهضت داشت!؟

بله!مرکز اصلی این کار مسجد هدایت بود، اکثر کسانی که بعدها به نهضت پیوستند، در مسجد هدایت با موسسان حزب و دیگر اعضا آشنا شدند. آیت‌الله طالقانی به شیوه‌ای تفسیر قرآن می‌گفت که همه فعالان و دانشجویان انقلابی را به خود جذب می‌کرد. نوع برگزاری جلسات هم به شیوه سنتی مذهبی نبود. در جلسات مشابهی که در مساجد برگزار می‌شد، معمولاً مستمعین فقط شنونده بودند و یک نفر متکلم وحده فقط صحبت می‌کرد، اما در مسجد هدایت وقت مستقلی به پرسش و پاسخ اختصاص داشت. همه این عوامل باعث شده بود مسجد هدایت تبدیل شود به کانون اصلی و تجمع مبارزان و فعالان سیاسی. خود من هم آن زمان دانشجوی دانشکده فنی بودم ولی هر پنج‌شنبه، مسجد هدایت‌مان ترک نمی‌شد. خوب آقای صدرحاج سیدجوادی هم در آنجا به آقایان بازرگان و سحابی و آیت الله طالقانی پیوستند. البته برخی جوانان و دانشجویان مثل بنده، در همان دانشگاه با مهندس بازرگان آشنا شده بودند. احتمالاً هم می‌دانید که آقای مهندس بازرگان و آقای دکتر سحابی نیز از دوستان قدیم بودند و در زمان تحصیل با هم بودند و نسبت فامیلی هم داشتند. خواهرزاده مهندس بازرگان، همسر مرحوم مهندس عزت الله سحابی بود.

یکی از شبهات و ایراداتی که منتقدین و مخالفین نهضت به رهبران آن وارد می کردند این بود که نام نهضت آزادی ایران نام خاصی بوده است که نشانی از اسلام در آن نیست و بیشتر بر روی ازادی تاکید داشتند که این نشان از انحرافات فکری اعضای نهضت دارد!نظر شما در این باره چیست؟

ببینید برخی از حرف ها در قبل و بعد از انقلاب نسبت به نهضت آزادی مطرح می شد که واقعا صحیح نبوده و نیست و جای تاسف دارد.خوشبختانه اساسنامه اولیه نهضت آزادی ایران موجود است و می توانید به آن مراجعه کنید و ببینید که در آن قید شده بود که اعضای نهضت به اسلام معتقد و ملتزم هستند و اساسا یکی از شروط مهم عضویت در نهضت نیز همین بوده است.حالا اینکه در نامگذاری نهضت آزادی ایران قید اسلام نیامده است از آن حرفهایی است که متاسفانه برخی افراد مغرض مطرح میکنند که جای اعتنا نیز ندارد.

سال 1342 و بعد از قیام 15 خرداد شاهد آن بودیم که یکی از روحانیون برجسته حوزه علمیه قم که از شاگردان درجه اول مرحوم آیت الله بروجردی بودند علنا بر علیه شاه اعلام موضع کردند و در واقع خط شکنی شدند که تا آن زمان در حوزه علمیه قم نظیر آن وجود نداشت.رابطه اعضای نهضت با امام خمینی(ره) چگونه بود و آیا نهضت آزادی در آن سالها از امام (ره) حمایت می کرد؟

مرحوم آیت الله خمینی در آن سالها از جمله روحانیونی بودند که با رژیم مخالف بودند و تا حد زیادی هم نظرات شبیه به نهضت آزادی را در مورد مسائل مختلف داشتند.طبیعی هم بود که اعضای نهضت وقتی میدیدند روحانی ای برجسته قرابت فکری به آنها دارد از او حمایت کنند و نظرات او را تائید کنند.پس در آن مقطع نهضت آزادی از امام خمینی(ره)حمایت کرد و نظرات ایشان را تائید می نمود.اینها در تاریخ موجود است و می توانید به اسناد و مکتوبات آن زمان مراجعه کنید.

اولین ارتباطهای مهندس بازرگان و امام خمینی (ره) به چه زمانی باز می گردد؟

قبل از پیروزی انقلاب آقای بازرگان به پاریس می‌روند که آقای خمینی را ببینند، البته بعد از جریان نفت. چون در جریان اعتصابات نفت، اولین حکمی که امام صادر کردند، در حالیکه هنوز در پاریس بودند، برای جلوگیری از اعتصابات نفت بود. هیات پنج نفرهای را تشکیل دادند و گفتند شما بروید به مقدار نیاز نفت داخلی، اعتصابات را بشکنید.

اعضای این شورا چه کسانی بودند؟

آقایان بازرگان، هاشمی رفسنجانی، مهندس کتیرایی، مهندس حسیبی و بنده اعضای این هیات پنج نفره بودیم. شورای انقلاب هنوز معرفی نشده بودند. البته ما می‌دانستیم، ولی به بیرون و مطبوعات درز نکرده بود. طرف مشورت آقا، شورای انقلاب بود. شورای انقلاب هم مهندس بازرگان را کاندیدای نخست وزیری دولت موقت کردند؛ برای نخستوزیری. مساله را با خود مهندس بازرگان مطرح می‌کنند و آقای بازرگان می‌گوید: برای اینکه برای پیروزی انقلاب کاری انجام دهم، حرفی ندارم ولی شرایطی دارم. چند جلسه با حضور رهبر انقلاب و شورای انقلاب تشکیل می‌شود و مهندس بازرگان در این جلسه‌ها شرایط خود را مطرح می‌کند و می‌گوید: در چارچوب نظم قانونی حرکت می‌کنم و باید جوانب مختلف کار مورد بررسی قرار گیرد.

ظاهرا شما از اعضای کمیته استقبال از امام هم بودید؟

بنده ریاست این کمیته را بر عهده داشتم.

می شود کمی در این باره هم توضیح دهید.

قبل از اینکه آقای خمینی به ایران بیایند قرار شد که برنامه ریزی صورت بگیرد و از ایشان استقال خوبی بعمل آید و کمیته ای برای همین امر تشکیل شود و اول مرحوم مطهری ریاست را بر عهده داشتند اما چون مسئولیت های ایشان بسیار زیاد بود ترتیبی داده شد و به صورت قانونی این وظیفه بر عهده من گذاشته شد.قرار بود که از اعضای سازمان مجاهدین خلق هم کمک گرفته شود اما به دلیل مسائلی که موسی خیابانی مطرح کرد جمع به این نتیجه رسیدند که این  وظیفه بر عهده سازمان مجاهدین خلق گذاشته نشود.

موسی خیابانی چه شروطی را مطرح کرده بود؟

موسی یک روز پیش من آمد و چند نفری هم محافظ همراهش بودند.من چون او را از قبل می شناختم قصد داشتم تا آنها(مجاهدین)هم در این امر دخالت داشته باشند.چون بالاخره آنها هم افراد سابقه دار و مبارزی بودند.قرار بر این شده بود که با آموزش های لازم را به آنها بدهیم و اسلحه هم در اختیار آنها بگذاریم و با لباس های مشخص آنها این کار را انجام دهیم  و در استقبال از امام به ما کمک کنند.اما موسی خیابانی هیچ کدام را قبول نکرد و گفت ما خودمان اسلحه داریم و با لباس های گروه خودمان این کار را انجام می دهیم و نیاز به آموزش هم نداریم.من گفتم موسی آخر چطور می خواهید این کار را انجام دهید؟بالاخره نظم برقرار کردن همچین جمعی و چنین کاری نیاز به آموزش دارد اما او قبول نکرد و قرار شد من در جمع اعضای شورای انقلاب این بحث را مطرح کنم که این کار را کردم و اعضا نیز نپذیرفتند و به همین دلیل مجاهدین خلق از این موضوع کنار گذاشته شدند.

شما ظاهرا روز استقبال از امام هم در فرودگاه بودید.اگر می شود از آن روز هم بفرمائید.

بله.ما بالاخره ستاد استقبال از آقا را تشکیل دادیم و جمعیت عظیمی هم آن روز در تهران برای استقبال آمده بودند.روز 12 بهمن ماه که آقا آمدند و هواپیما بر روی زمین نشست من سریع از پله های هواپیما بالا رفتم و به طبقه دوم رفتیم که دیدم آقا خیلی آرام نشسته اند و از پنجره هواپیما به آسمان و بیرون نگاه میکنند.آرامش بسیار زیادی داشتند.من خدمتشان سلام کردم و توضیحاتی در مورد استقبال دادم و ایشان هم تشکر و دعا کردند.به دلیل آن هم که اگر افراد داخل هواپیما به بیرون می رفتند و گذرنامنه هایشان مهر ورود نمی خورد بعدترها مشکل دار می شدند قرار شده بود من سریع گذرنامه ها را جمع کنم و ببرم به پلیس فرودگاه بدهم و سریع آنها را ممهور کنیم و بازگردیم.من با دوستان هماهنگ کردم و سریع گذرنامه ها جمع شد و من سریع آنها را بردم و ممهور کردم و باز گشتم.زمانی که بازگشتم دیدم آقا در ماشین بنزی نشسته اند و آقای خلخالی هم پشت فرمان است!بعدا فهمیدم که خلخالی با آن روحیه خاص خودش به زور ماشین را وارد باند کرده و آقا هم داخل همین ماشین نشسته اند.قبلا ما پیش بینی کرده بودیم که ماشین بلیزری در نظر گرفته شود و ایشان در این ماشین قرار بگیرند و من با محسن رفیق دوست همه اینها را هماهنگ کرده بودم.امام خیلی آدم مقرراتی بودند.درب ماشین را باز کردم و به ایشان عرض کردم آقا ما ماشین دیگری را برای شما از قبل در نظر گرفته ایم و اگر امکان دارد شما در آن ماشین بنشینید تا برنامه ها به هم نخورد و مشکلی پیش نیاید.ایشان هم همین کار را کردند و آمدند که در ماشین بلیرز بنشیدند که مثلا قرار بود آقای رفیق دوست آن را ضد گلوله کرده باشند!

چرا مثلا؟

رفیق دوست به من گفته بود که در کرج آشنایی دارد که می تواند ماشین را ضد گلوله کند و قرار بود سریع این کا را انجام دهد.یک روز به من خبر داد که این کار را کرده ام و بیا و ماشین را ببین.چون آن روزها بسیار مشغول بودم نتوانستم این کار را کنم.11 بهمن ماه که ماشین را آورد دیدم 1 شیشه 1 سانتی متری به کناره های ماشین نصب کرده و جلوی شیشه ماشین هم چون انحنا دارد و نتوانسته کاری کند همین طوری شیشه را جلوی آن نصب کرده و فکر کرده با این کار ماشین ضد گلوله شده است!اما چون دیگر خیلی دیر بود نمی توانستیم کاری کنیم و توکل بر خدا کردیم تا مشکلی پیش نیاید.

شما هم با امام قرار بود در بلیزر بنشینید؟

بله من به همراه استاد مطهری بودم که تا آمدیم در ماشین مستقر شویم امام اشاره کردند که مرحوم آقای مطهری ننشینند.شاید چون فکر می کردند الان تمام نگاه جهان به اینجاست و نباید انقلاب بخواهد قائل به فرد بشود و در آینده نگاه ها به افرادی که داخل این ماشین قرار دارند باشد به همین دلیل فقط خود ایشان و احمد آقای خمینی در ماشین نشستند و آقای رفیق دوست هم راننده بودند.

آقای محتشمی پور چند سال پیش گفته بودند که ظاهرا آقای ابراهیم یزدی می خواسته اند در ماشین بنشینند و امام پرخاش کرده اند و نگذاشته اند که ایشان در ماشین بنشیند.

بله متاسفانه آقای محتشمی پور این روایت دروغ را مطرح کرده اند که از اساس اشتباه است و صحت ندارد.

مرحوم مهندس بازرگان در 15 بهمن ماه 1357 به عنوان نخست وزیر دولت موقت برگزیده شدند و این نشان میدهد که امام خمینی(ره) به اعضای نهضت لااقل نگاه منفی نداشتند.پس چطور می شود که بعدترها نظر ایشان نسبت به نهضت منفی شد؟

اصلا این طور نیست.آقای خمینی(ره) انسان قدرشناسی بود و همیشه نگاه مثبتی به اعضای نهضت داشتند چون هم قبل و هم بعد از انقلاب اعضای نهضت به ایشان و به انقلاب کمک کردند و ایشان هم قدر این کمک ها را می دانستند.

پس بحث آن نامه فروردین سال 68 و نظر ایشان در مورد نهضت آزادی ...؟

آن نامه را که ما بارها اعلام کرده ایم صحت ندارد.آن نامه را فرد دیگری نوشته بود. هم حاج احمد آقای خمینی در زمانی که مرحوم بازرگان در بیمارستان بستری بودند به عیادت آمددند و دلجویی کردند.

یعنی اختلاف نظری وجود نداشت؟بالاخره دولت موقت 9 ماه بعد از تشکیل استعفا داد.

چرا اختلاف نظر که وجود داشت و بعد از شکل گیری و پیروزی انقلاب بروز پیدا کرد اما این طور نبود که آقای خمینی نظر منفی نسبت به نهضت داشته باشد.

ما بعدترها در زمان جنگ شاهد نظرات متفاوت اعضای نهضت در مورد جنگ بودیم و حتی در آن زمان صلاحیت مرحوم مهندس بازرگان برای ریاست جمهوری دوره چهارم تائید نشد و بسیاری از اعضای نهضت هم در سال 66 برای انتخابات مجلس سوم رد صلاحیت شدند.

در مورد جنگ که ما نظراتمان را همان موقع بیان کردیم.ما معتقد بودیم ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر معنا ندارد.اساسا در اسلام هم ما چیزی به نام جنگ در زمان غیبت امام زمان(عج) نداریم و فقط دفاع داریم.ما هم دفاع کرده بودیم و خرمشهر را از دشمن پس گرفت بودیم پس معنا نداشت که بخواهیم جنگ ادامه داشته باشد و باید صلح می کردیم و چرا مثلا برخی از آقایان نظرشان این بود که بروند و قسمتی از خاک عراق را اشغال کنند؟

خوب این طرف هم برخی ها معتقد بودند که به صدام نمی شد اعتماد کرد و او ممکن بود باز بخواهد نقض پیمان کند؟!

نه.این طور نبود همه اینها پیش بینی شده بود و راهکار داشت و راهکارهای آن هم گفته شده بود.

شما با مسئولان آن وقت هم صحبت حضوری کرده بودید؟

آن زمان آقای هاشمی مسئول اداره جنگ بودند و ما چندبار از ایشان وقت حضوری خواستیم اما ایشان قبول نکرده بودند.البته بعدها شنیدم که ایشان راه حل ما را در جلسه ای خصوصی به نوعی تائید کرده بودند.

سال 1373 مرحوم مهندس بازرگان رحلت کردند و دبیر کل نهضت آقای ابراهیم یزدی شدند.این مقطع زمانی چه تاثیری در فعالیت های نهضت آزادی داشت؟

برخی ها فکر می کردند که نهضت آزادی بعد از مرحوم بازرگان پایان می یابد و منحل می شود اما ما دیدیم که اینگونه نشد و نهضت به فعالیت های خود ادامه داد.

یک نکته ای هم در مورد رحلت مهندس بازرگان و پیام رهبری در مورد ایشان وجود دارد که چند ماه قبل آقای دعایی هم باز این را مطرح کردند.چرا اعضای نهضت آزادی بعد از پیام رهبری به دیدار ایشان نرفتند تا حرف ها و بحث ها حضورا مطرح شود و شاید اختلاف ها و کدورت ها حل شود؟

آن پیام در آن مقطع زمانی به دلیل نقش برجسته نهضت آزادی در جامعه بود و خیلی نمی شد روی این نکته انگشت گذاشت که چرا اعضای نهضت به دیدار رهبری نرفتند و گمان هم نمی کنم مشکلی حل می شد.

ممنون از اینکه فرصتی را در اختیار ما گذاشتید تا در خدمت شما باشیم.

موفق باشید.

حسن حبیبی و راه متفاوت سیاست پیشگی

سه شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۲۰ ق.ظ

مرحوم حسن ابراهیم حبیبی، یکی از شخصیت های کمتر پرداخته شده تاریخ معاصر ایران است که تاثیر قابل توجهی نیز در سال های بعد از انقلاب اسلامی در حاکمیت داشته است.

به مناسبت دومین سالگرد درگذشت وی که روز گذشته بود، تصمیم گرفتم مطلبی کوتاه در مورد وی بنویسم و به سیر فعالیت های او اشاره ای مختصر کنم.


حسن ابراهیم حبیبی


اگر بخواهیم در مورد مرحوم حبیبی سخن بگوییم شاید بهتر باشد که زندگی سیاسی و اجتماعی او را به دو بخش تقسیم کنیم و درباره حسن حبیبی متقدم و متاخر سخن بگوییم.


حبیبی از جمله دانشجویان و شاگردان جامعه شناسی احسان نراقی بود که به دلیل همین شاگردی و تلمذ با دانشجوی دیگر نراقی نیز رفاقت داشت و آن کسی نبود جز سید ابوالحسن بنی صدر،جوان آن روزها که سال ها بعد به عنوان اولین رئیس جمهور ایران برگزیده شد.


حبیبی جوان در آن سال ها عازم فرانسه شد و در آن کشور تحصیل کرد و حقوق آموخت و سال ها بعد با کسب همین تجربه تبدیل به فردی شد که پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را نوشت.آن روزها ملی گرایی و عضویت در نهضت آزادی برای مذهبی های فرنگ رفته نوعی روشنفکری محسوب می شد و همین عامل باعث شد تا حبیبی به عضویت نهضت آزادی در بیاید و با اعضای نهضت نیز رابطه نزدیک داشته باشد.

در همان ایام بود که حبیبی در اروپا با آیت الله سید محمد حسینی بهشتی آشنا شد و همین آشناییت هم به او کمک کرد تا سال ها بعد تبدیل به امین رهبران انقلاب شود و به عضویت شورای انقلاب درآید و سخنگوی شورا نیز شود.

آیت الله بهشتی نیز از متشرع بودن حبیبی تعریف ها و تمجید ها کرد و در جمعی گفت: " این آقای حبیبی ما فردی متشرع و بسیار پایبند دین است . با آنکه صورتی سرخ و گل انداخته دارد اما بیش از 7 سال در اروپا گوشت استفاده نکرد و فقط از سبزیجات استفاده می کردند." و این نشان از پایبندی حبیبی به اصول شرع داشت.


با پیروزی انقلاب اسلامی حبیبی به عنوان یکی از ملی گرا های عضو نهضت آزادی دارای سمت در نظام تازه تاسیس شد و در تدوین پیش نویس قانون اساسی نقش ایفا کرد.چند ماه بعد دست روزگار او را تبدیل به رقیب دوست قدیم خود کرد و تبدیل به رقیب جدی بنی صدر در انتخابات ریاست جمهوری شد و حزب جمهوری اسلامی پس از رد صلاحیت جلال الدین فارسی، از وی حمایت تمام قد کرد و روزنامه جمهوری اسلامی،ارگان حزب مقاله های تمجید آمیزی از وی منتشر کرد.اما دست روزگار بنی صدر را رئیس جمهور ایران کرد و جامعه روحانیت مبارز نیز بنی صدر را بر حبیبی ترجیح داد.آن روزها بسیار شایع شده بود که امام خمینی(ره) نیز به بنی صدر رای داده است و تمامی نزدیکان امام(ره) نیز طرفدار بنی صدر هستند اما سال ها بعد در سال 1368، امام(ره) در نامه ای به آیت الله منتظری گفتند که در انتخابات اول نه تنها به بنی صدر رای نداده بودند بلکه حبیبی را فردی اصلح برای ریاست جمهوری می دانستند و به او رای داده بودند.


بعد از پیروزی بنی صدر در انتخابات اول ریاست جمهوری، دوران حسن ابراهیم حبیبی متاخر نیز آغاز می شود.هرچه اعضای نهضت آزادی با رهبران جمهوری اسلامی فاصله می گیرند اما حسن حبیبی به رهبران نظام نزدیکتر می شود و مقبول تر می افتد و پس از عزل بنی صدر در سال 60 و چند ماه بعد با ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای و نخست وزیری میر حسین موسوی ، حسن حبیبی تنها عضوی از نهضت آزادی و ملی گراهای سابق است که به عنوان وزیر آموزش عالی(علوم) انتخاب می شود و در دولت دوم موسوی نیز به عنوان وزیر دادگستری انتخاب می شود.با آنکه وزارت دادگستری سمتی تشریفاتی و خنثی در قانون اساسی بود و هست اما انتخاب حبیبی و نفوذ او به این سمت اعتبار می بخشد و بعدترها مشخص می شود این انتخاب به توصیه رئیس شورای عالی قضایی وقت ایت الله موسوی اردبیلی بوده است که به حسن حبیبی اعتماد کامل داشته است.


بعد از وقایع سال 60 دو نفر از اعضای نهضت آزادی بودند که از این تشکیلات خارج می شوند و در درون حاکمیت باقی می مانند و راه خود را جدا می کنند.عباس شیبانی و حسن ابراهیم حبیبی.شاید به همین دلیل هم در سال های بعد از انقلاب اعضای نهضت آزادی تلویحا بیشترین انتقادات را از این دو عضو پیشین خود می کنند و این رفتار اعضای سابق خود را نفی می کنند.


حبیبی در روز رای اعتماد به عنوان وزیر پیشنهاد دادگستری در 24 مرداد 1363 مورد یک اتهام جدی واقع می شود و آن هم سفر به اسرائیل است!


ایت الله خلخالی روحانی مشهور آن روزهای جمهوری اسلامی از وی در مورد سفر به اسرائیل سوال می کند و حسن حبیبی هم در جواب می گوید چیز مهمی نبوده است و سفری اصلا در کار نبوده و توضیحات مختصری را در آن باره می دهد!(+)


همین شبهه در مورد حبیبی باعث می شود تا رای اعتماد به او در معرض خطر قرار بگیرد و رئیس وقت جلسه مجلس،آیت الله هاشمی رفسنجانی جمله ای در حمایت از حبیبی می گوید و از او تعریف می کند و باعث می شود حبیبی بتواند رای اعتماد نمایندگان را کسب کند.


اما سال ها قبل و در روز رای عدم کفایت سیاسی به بنی صدر ، عبدالحمید دیالمه از اعضای حزب جمهوری اسلامی که در انفجار 7 تیر ماه 1360 دفتر مرکزی حزب به شهادت رسیده بود روایت دیگری از این سفر ارائه کرده بود و مدعی شده بود بنی صدر به اتفاق دوست خود(حسن حبیبی)در اواخر دهه 30 سفری به اسرائیل داشته اند و همین موضوع را دلیل دیگری برای عدم کفایت سیاسی بنی صدر اعلام می کند.


عبدالحمید دیالمه و سید حسن آیت از مخالفین جدی حسن حبیبی و بنی صدر در مجلس اول شورای اسلامی بودند که هر دو به فاصله کوتاهی در تیر ماه و مرداد ماه 1360 ترور شده و به شهادت می رسند.به مخالفین این دو فرد باید نام دیگری را نیز اضافه کرد و آن میر حسین موسوی بود که در مجلس شورای اسلامی اول مخالفین جدی همانند دیالمه و آیت داشت که همواره راه و مشی سیاسی او را نزدیک به ملی گراها عنوان می کردند.اگر دیالمه صرفا بر اساس تحلیل و جمع آوری اسناد با حبیبی مخالف بود اما سید حسن آیت به دلیل تحصیل در رشته جامعه شناسی و آشنا بودن با نراقی و موسسه او بهتر حسن حبیبی را می شناخت و شاید به همین دلیل هم بود که حسن حبیبی مخالفت هایی را ابراز می کرد.


دیالمه در همان ایام حسن حبیبی را با بنی صدر مقایسه کرده بود که همانند بنی صدر است و همان افکار و راه و روش را دارد ولی کمی بی عرضه تر از بنی صدر است و به اینگونه مخالفت جدی خود با حبیبی را نشان داده بود.حبیبی متقدم و متاخر برای افرادی همانند دیالمه و آیت در واقع یک شخصیت بودند که تفاوتی ماهوی با هم نداشتند و صرفا بعد از پیروزی انقلاب راه و روش خود را تغییر داده است.


مرحوم حسن حبیبی بعد از تغییر قانون اساسی در سال 1368 و به ریاست جمهوری رسیدن آیت الله هاشمی رفسنجانی به عنوان معاون اول هاشمی رفسنجانی در دولت های پنجم و ششم انتخاب شد و همزمان عضو حقوقدان شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام هم بود و مورد اعتماد کامل رهبران نظام قرار داشت.شخصیت او به گونه ای بود که حتی در دولت اول سید محمد خاتمی نیز به عنوان معاون اول انتخاب و برگزیده شد و تا سال 1380 سمت خود را حفظ کرد.


حسن حبیبی


حسن ابراهیم حبیبی در کنار شخصیت سیاسی خود همواره به فعالیت های علمی و ادبی نیز علاقه داشته است و سال ها ریاست فرهنگستان ادب فارسی و بنیاد ایرانشناسی را بر عهده داشت و علاقمند بود نام وی در کنار بزرگان تاریخ ایران همانند امیر کبیر و خواجه نظام الملک طوسی که هم سیاست پیشه بودند و هم علم دوست و ادب شناس قرار بگیرد.


حکایت دوران پر فراز و نشیب زندگی مرحوم حسن ابراهیم حبیبی را چه نقد کنیم و چه قبول داشته باشیم اما در مورد او یک چیز صدق می کرد و آن امین بودن او برای رهبری اول انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و رهبری ثانی نظام،آیت الله خامنه ای و بزرگان دیگر انقلاب همانند هاشمی رفسنجانی بوده است و دلیل این حرف نیز سپردن مسئولیت ها و ماموریت های مهم به او بوده است.اگر پیام های تسلیت مقامات نظام به مناسبت فوت او در سال 1391 را بررسی مجدد نمائیم این مساله بیش از پیش آشکار خواهد شد.


میر حسین موسوی و شبهه نفوذ در انقلاب!

دوشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۴۶ ق.ظ

در ماه ها و سال های بعد از انتخابات سال 88 و حتی این روزهایی که نزدیک به چهار سال از حصر میر حسین موسوی می گذرد شبهه ای در مورد وی و گذشته اش مطرح می شود و آن این است که موسوی دارای انحرافات فکری بوده است و برخی ها حتی وی را عامل نفوذی و فراماسونر معرفی می کنند و این گفته خود را هم به برخی از مخالفین موسوی در اواخر دهه 50 و دهه 60 نسبت می دهند.

اما در میان همه این ها آیت الله خامنه ای که نماینده وقت مجلس شورای اسلامی در دوره اول بودند و از نزدیک میر حسین موسوی را نیز می شناختند و رابطه نسبی و فامیلی نیز با او داشته اند در تاریخ 12 شهریور 1360 در مجلس شورای اسلامی درباره او گفته بودند:


میر حسین موسوی


راجع به آقای موسوی به قول آن گوینده‌ی راستگو که گفت «ما کنت احسب ان یعیر مثل ذات الاجمل» درباره‌ی همه خیال می‌کردیم انتقاد بشود، درباره‌ی مهندس موسوی من واقعاً تصور نمی‌کردم کسی زبان به انتقاد از ایشان باز کند. اولاً بنده ایشان را خیلی خوب می‌شناسم، از همه‌ی کسانی که نسبت به ایشان تعریف کرده‌اند یا انتقاد کرده‌اند بنده ایشان را بیشتر و بهتر و با مدت زمان بیشتری می‌شناسم. آن‌چه درباره‌ی ایشان از گرایش‌ها گفته شده است دروغ محض است و شاهد بر همه‌ی اینها روزنامه‌ی جمهوری اسلامی است.

شما کدام ارگان مطبوعاتی را در این کشور سراغ دارید که از روز اول این انقلاب یعنی از روز انتشارش که اندکی بعد از پیروزی انقلاب بوده تا این ساعت در خط مستقیمی که شما اسمش را خط امام می‌گذارید و درست هم هست حرکت کرده باشد و به این جامعه و به اندیشه‌ها و به ذهنیت عظیم این ملت خط داده باشد و به ویژه مقالاتی که خود ایشان نوشته است، شما ایشان را به مصدق‌گرایی متهم می‌کنید. این بزرگ‌ترین بهتانی است که شما به ایشان می‌زنید. ایشان کسی است که خط ملی‌گرایی را به صورت یک تز، به صورت یک نظریه‌ی مطرح قابل قبول در این زمان، با قاطعیت و به‌طور مستدل در روزنامه رد کرد.
این مقالات روزنامه است و بروید نگاه کنید. متهم می‌کنند ایشان را به علاقه‌مندی و گرایش به فلان یا بهمان گروهک، کذب محض است این معنا، من با ایشان معاشرت نزدیک داشته‌ام. من ایشان را می‌شناسم، من از ذهنیت ایشان مطلعم و من شهادت می‌دهم امروز و روز قیامت که تمام این ادعاها دروغ است. و من واقعاً‌تصور نمی‌کردم که کسی راجع به آقای مهندس موسوی با این سابقه‌ی درخشان یک چنین مطلبی را بیان کند. البته باز هم حرف در این زمینه زیاد است که چون وقت کم است… (+)(فیلم در اینجا موجود است)


اما چهار سال بعد در آبان ماه 1364 زمانی که اختلافات آیت الله خامنه ای و میر حسین موسوی به اوج حود می رسد نیز آیت الله خامنه ای صرفا مخالفت خود را بر مبانی افکار اقتصادی و قانون شکنی های میر حسین موسوی اعلامی می کنند و می گویند بنده به دلیل این خصوصیات وی را مناسب سمت نخست وزیری جمهوری اسلامی ایران نمی دانم اما چون امام صلاح دانسته اند ایشان مجددا نخست وزیر شوند بنده هم ایشان را مجددا به این سمت انتخاب می کنم و به مجلس شورای اسلامی معرفی می کنم.( متاسفانه بعد از سال 88 آن جلسه تاریخی در آبان ماه 1364 به دلیل حساسیت های تاریخی از سایت مجلس شورای اسلامی حذف شده است و به همین دلیل نتوانستم عین عبارات و لینک معتبر را در اینجا قرار دهم.)


بعد از رحلت امام خمینی(ره) هم به دلیل اختلافات فکری موسوی با آیت الله خامنه ای و هاشمی رفسنجانی وی تا سال های سال گوشه نشین بود و به کارهای شخصی خود مشغول بود و در تمامی آن سال ها با آنکه اختلاف نظر وجود داشت اما وی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بود  و در دانشگاه تربیت مدرس نیز تدریس می نمود و سمت های مختلف دیگری را نیز در اختیار داشت از جمله مشاور مقام معظم رهبری.


تمامی این ها نشان می دهد با آنکه موسوی فردی با تفکرات چپ سوسیالیستی در اقتصاد و سیاست بود و تحت تاثیر افکار شریعتی و پیمان قرار داشت اما همواره به عنوان فردی درون نظام حساب می شد و در مدت 20 سال بعد از نخست وزیری ( از 68 تا 88) نه فردی می گفت وی خائن و نفوذی بوده است و نه مدعی ماسون بودن او بودند و متاسفانه بعد از وقایع سال 88 به دلیل تصفیه حساب های سیاسی دهه 60 با وی این اتهامات وارد شد.

موسوی هرگونه اشتباه و خطای سیاسی هم داشته باشد یقینا اینگونه قضاوت کردن در مورد وی نه اخلاقی و نه درست است و یقینا این نوع قضاوت ها هم نه از سر دلسوزی برای انقلاب است و نه برای انقلاب تاثیر مثبتی هم دارد.ای کاش افرادی که این سخنان را مطرح می کنند کمی هم دلسوز انقلاب و حقیقت بودند و فکری برای پاسخگویی در آخرت می کردند.

خرقه سوز شهر آشوب

شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۱۷ ب.ظ
"همه ی ما از زیر شنل نیکولای گوگول بیرون آمدیم!"
این جمله ای است که در ادبیات روسیه جایگاه بالایی دارد ٬ با کنایه ای که در آن است ٬ در واقع می گوید که ما همه شاگردان گوگول هستیم و موفقیت ادبی خود را به او مدیونیم.

عبدالکریم سروش

این جمله در فضای روشنفکری انقلابیون ایران بعد از 22 بهمن 1357 در مورد دو شخصیت نمود بارزی دارد.اولین آنها مرحوم استاد شهید مرتضی مطهری بود و دومین آنها دکتر عبدالکریم سروش است.

در مورد مرحوم مطهری که حرفی در میان نیست و همگان اذعان دارند که تاثیرات کتب ایشان در قبل و بعد از انقلاب تا چه حد بوده است اما در مورد سروش و مواضع او به خصوص در دهه 70 و 80 بحث ها فراوان است.اما فراموش نکنیم سروش اواخر دهه 50 و دهه 60 و اوایل دهه 70 حق بزرگی به گردن روشنفکری بچه های مذهبی و انقلابی دارد.هم آنکه مباحث جدی را در فضای حوزه و دانشگاه ایران مطرح کرد و جریان ساز شد و هم اینکه با جدیتی که داشت و دارد موضوعاتی را در انداخت که جسارت آن برای هرکسی مقدور نبود و حوزه و دانشگاه را از رخوتی چندین ساله خارج کرد.

حال این روزها شصت و نهمین سالگرد تولد این استاد است.با همه اختلافات فکری و مبنایی، اما این تولد را با تاخیر به او تبریک میگویم و امیدوارم همچنان مباحث سروش و بحث های او در فضای رخوت آلود فکری ایران تاثیر گذار باشد و با انصاف و فتوت و جوانمردی افکار او را اگر قبول نداریم نقد کنیم و بدانیم که نقد دلسوزانه تاثیرگذارتر از هرچیزی است و می تواند بیشتر و بهتر به روشنگری کمک نماید.

متن مصاحبه ای که در ادامه از نظر شما می گذرد در ادامه انتشار متن خلاصه مصاحبه های مستند "روزهای خرداد" است که در شماره 222 نشریه پنجره منتشر شده بود و می توانید عینا متن منتشره آن مصاحبه های مختصر را در اینجا مشاهده و مطالعه نمائید.


حجت الاسلام و المسلمین حیدر مصلحی سمت وزیر اطلاعات را در دولت دهم بر عهده داشته است.وی زمانی مسئولیت این وزارت خانه را بر عهده گرفت که جنجال های انتخابات سال 88 و اعتراض به نتایج آنها 2 ماهی بود که سپری می شد و در آن مقطع زمانی نقش وزارت اطلاعات در برخورد با اعتراضات و اغتشاشات پس از انتخابات از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.به همین خاطر برای شنیدن روایات حجت الاسلام و المسلمین مصلحی به دفتر ایشان رفتیم تا سخنان وی درباره انتخابات سال 88 را بشنویم.

 

حیدر مصلحی


جناب آقای مصلحی، شما در مرداد ماه سال 88 به عنوان وزیر اطلاعات دولت دهم انتخاب شدید.سوالی که در آن زمان بسیار مطرح بود این بود که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران چه تدبیری را برای وقایع بعد از انتخابات آن سال اندیشیده بود؟

بنده زمانی به عنوان وزیر اطلاعات کار خودم را شروع کردم که بیش از 2 ماه از اعتراضات بعد از انتخابات سپری می شد و به همین خاطر بعد از فتنه وارد جریانات شدم.کارکنان وزارت اطلاعات تا آنجا که به من اطلاع دادند و در جریان بودم این طور نبود که قبل از فتنه 88 هشدارهایی را نداده باشند و فضا را رصد نکرده باشند و برای بعد از انتخابات برنامه ای را در نظر نگرفته باشند ، بلکه در جریان بودند و فضا را نیز رصد کرده بودند و حتی هشدارهایی را مطرح کرده بودند اما خوب به برخی از گزارشات آنها شاید توجهی نشده بود تا اینکه جریانات بعد از انتخابات رخ داد و نقش وزارت اطلاعات و کارکنان آن در دفع وقایع و حوادث بعد از انتخابات بسیار جدی و تعیین کننده هم بوده است.

بنده که به عنوان وزیر در این وزارت خانه مشغول به کار بودم و از نزدیک نیز در جریان امور بودم می دانم که چه زحماتی کشیده شد تا اتفاقات بعد از انتخابات 88 کنترل شود و کمترین آسیب ممکن به نظام وارد شود.

ببینید وقایع سال 88 چیزی نبود که حاصل مدت کوتاهی باشد.بلکه فرآیندی بود که از سال ها قبل بر روی آن کار شده بود و برنامه ریزی کرده بودند که در یک بزنگاه مهم به انقلاب آسیب وارد کنند و بتواند از همین نقطه نظام را ساقط کنند که به هدف خود نیز نرسیدند.

سال 88 یک موضوعی خیلی باعث تردیدها شده بود و نقطه شروع آن اتفاقات هم بود و آن موضوع تقلب بود.چرا بحث تقلب از طرف نهادهای نظام رد و گفته شد امکان تقلب اساسا وجود ندارد؟

ببینید این آقایانی که خودشان به نتایج انتخابات اعتراض داشتند به خوبی می دانند که اساسا مقوله تقلب یک بحث رد شده ای در انتخابات ایران است.این افراد خودشان افرادی بودند که سال ها در نظام مسئولیت داشتند، اتفاقا مسئولیت های مهمی هم داشته اند و می دانند اساسا امکان تقلب وجود ندارد.شاید حالا بتوان در حد پنج صندوق و ده صندوق تقلب کرد اما در حد وسیع با توجه به نظارت شورای نگهبان و اجرای وزارت کشور نمی توان بحث تقلب را پذیرفت و اساسا تقلب در انتخابات ایران در سطح ملی امکان پذیر نیست.

پس به نظر شما چرا بحث تقلب در سال 88 در بین طیفی از جامعه مورد توجه قرار گرفت؟

این بازمی گشت به همان موضوع جنگ روانی و کاری که مدت ها بود بر روی افکار جامعه انجام داده بودند و سعی داشتند بحث تقلب را جا بیندازند.ببینید رسانه های معاند دشمن از ماه ها قبل سناریویی را شروع کرده بودند که در آن سناریو طراحی شده بود که بر روی افکار جامعه طوری کار شود تا باور پذیر شود که در انتخابات می خواهد تقلب صورت بگیرد.

یک نکته ای هم همین جا برای شما بگویم.بعد از انتخابات ما ستاد یکی از کاندیداها را گرفتیم که در آن ستاد یکی از شبکه های معاند ماهواره ای هم دفتر داشت و بر نامه پخش می کرد.وقتی که ستاد را ما گرفتیم دفترچه ای در این ستاد پیدا شد که در آن تمام برنامه های بعد از انتخابات مو به مو نوشته شده بود.مثلا اینکه آن کاندیدای مورد نظر در فلان ساعت برنامه مصاحبه بگذارد و خود را پیروز انتخابات معرفی کند و اینکه چه کارهایی انجام دهند همه در آن دفترچه آمده بود.مسئول نگارش آن دفترچه هم فرزند یکی از مسئولین ارشد نظام بوده است که در اوایل انقلاب توسط منافقین در انفجار هفت تیر 1360 به شهادت رسیده بودند.

ببینید پس این ها برنامه ریزی شده بود و افراد چه با اطلاع و چه بی اطلاع در این سناریو ایفای نقش می کردند.اینها اتفاقاتی بود که افتاده بود اما متاسفانه بخشی از جامعه این را نمی دانست و در آن مقطع زمانی برایش باور پذیر نبود.

یعنی بخشی از جامعه به نظر شما میخواست که این اتفاق رخ دهد؟

ببینید ما بالاخره بخشی از افراد را داریم که در این جامعه زندگی می کنند که خب این نظام و رهبری و این سیستم را قبول ندارند.تعارف هم نباید داشته باشیم.خب بالاخره بخشی از افراد در جامعه ما اینگونه هستند البته تعدادشان بسیار قلیل است اما خب هستند و دارند زندگی هم می کنند.اما اکثریت مردم جامعه ما نظام و انقلاب را قبول دارند و به ارزش های نظام احترام می گذارند.

من معتقد هستم که جامعه به صورت مطلق و حتی نسبی نمی خواست این اتفاقات رخ دهد و همراه این اتفاقات نبود اما همان بخشی اقلیتی که عرض کردم تمایل به این کار داشتند و توسط خارج از کشور هم هدایت و همراهی می شدند.ما افرادی را در کشور داریم که از بقایای رژیم گذشته هستند ، خانواده های معدومین منافقین را داریم.اینها تماما در وقایع سال 88 فعال بودند و ایفای نقش می کردند تا از نظام انتقام بگیرند.

نقش بعضی از سازمان ها و احزاب همانند حزب مشارکت ایران اسلامی و مجاهدین انقلاب را در اتفاقات سال 88 چگونه ارزیابی می کنید؟برخی از مسئولین سیاسی و امنیتی به خاطر دارم که در سال 88 مدعی بودند که این دو حزب سیاسی نقش پر رنگی در حوادث بعد از انخابات ایفا کرده اند.

ما در همان ایام افرادی از این سازمان ها را داشتیم که علنا طراحی و هدایت بخشی از وقایع را بر عهده داشتند.من اگر بخواهم اسم ببرم مثلا شما آقای بهزاد نبوی را در نظر بگیرید.ببینید اقای نبوی از اول انقلاب نقش مشکوکی در نظام ایفا کرده است.از ماجرای مذاکرات الجزایر گرفته تا انفجار دفتر نخست وزیری تا اتفاقات مجلس ششم همیشه شما رد ایشان را میبینید.خوب این حداقل به ما می گوید که باید به ایشان مشکوک باشیم که چرا همیشه در بحرانی ترین شرایط نظام، نقش ایشان پر رنگ است و چرا برخی از مسئولین در سال ها قبل به ایشان اطمینان کرده و مسئولیت داده اند هم جای سوال جدی دارد.حداقل باید نقش مشکوک ایشان و سازمان مجاهدین انقلاب بررسی شود دیگر.

در مورد حزب مشارکت هم همین طور است.شما بسیاری از اعضای شورای مرکزی حزب مشارکت را می دیدید که در وقایع فتنه 88 نقش پر رنگی داشتند و این واقعا جای تامل داشت.

نقش کشورهای خارجی در فتنه 88 چگونه بود؟

ما در قبل از انتخابات ورودی های مشکوکی از برخی کشورها همانند انگلیس به کشور داشتیم و حجم این ورودی ها هم به نحو چشم گیری زیاد شده بود.در داخل هم من همین جا خوب است که یک نکته ای را با مردم خوبمان در میان بگذارم.ما در یک مورد خانمی فاحشه را دستگیر کردیم که از خارج وارد کشور شده بودند و با یکی از سفارت خانه ها نیز در ارتباط بودند ایشان مقادیر فراوانی پول در اختیار اراذل و اوباش قرار داده بودند تا در داخل کشور هرج و مرج بوجود بیاورند.این نقش را همیشه برخی از کشورهای خارجی ایفا می کنند و به سراغ اراذل و اوباش جامعه برای هرج و مرج می روند و روی آنها نیز سرمایه گذاری می کنند.می خواهم عرض کنم که سفارت خانه های خارجی به خصوص سفارت انگلیس در وقایع سال 88 فعال بود و اسناد و مدارک این موضوع هم منتشر شده است و همان زمان اعلام شد.

در پایان به نظر شما چطور فتنه 88 مدیریت شد و چطور نظام از این پیچ مهم تاریخی عبور کرد؟

ببینید این بصیرت و در صحنه بودن مردم ما را نشان می دهد که وقتی در صحنه باشند، دشمن نمی تواند به کشور آسیب وارد کند.بنده این را هم به عنوان فردی که مسئولیت وزارت اطلاعات را در اختیار داشته است بگویم که واقعا مدیریت مقام معظم رهبری بی نظیر بوده است.هر جا ایشان نظری داشتند و نظرشان دقیقا اعمال شده است واقعا دشمنان شکست خورده اند و وقایعی همانند روز 9 دی و 22 بهمن 88 را که ما شاهد بودیم نشان از نقش بی بدیل ولی فقیه در جامعه بوده است که جامعه را به خوبی به پیش می برد.

ممنون از اینکه وقتی را در اختیار ما قرار دادید.

موفق باشید انشاالله.

پیش از این متن مختصر مصاحبه های مستند "روزهای خرداد" در شماره 222 نشریه پنجره منتشر شده بود.برای آنکه اگر دوستانی موفق نشدند متن خلاصه و مختصر مصاحبه ها را در نشریه پنجره مشاهده نمایند،عینا همان متن های منتشره در نشریه را در اینجا منتشر می نمایم.

در ادامه مصاحبه خانم فائزه هاشمی از نظر شما می گذرد.


شماره 222 نشریه پنجره


فائزه هاشمی زن سیاستمدار و روزنامه نگار دهه 70 در ابتدای دهه 80 بسیار کم خبر ظاهر شد اما شاید تمام این کم خبری و سکوت رسانه ای را در سال 88 به بعد جبران کرد و تبدیل به جنجالی ترین عضو خانواده آیت الله هاشمی رفسنجانی شد.در ابتدای این متن نوشته بودیم که وی مسئولیت ستاد دختران فیروزه ای را در انتخابات سال 88 بر عهده داشت اما در متن اصلاحی آن را تکذیب کردند.زمانی که در دوم خرداد 88 در میتینگ حامیان مهندس میرحسین موسوی آن سخنان جنجالی را ایراد کرد بسیاری پیش بینی می کردند که این شروع طوفانی ادامه دار خواهد بود و همین طور هم شد.فائزه هاشمی در سال 88 به شدت به نتایج انتخابات معترض بود و این اعتراض را به علنی ترین شکل نیز اعلام نمود.به همین مناسبت و برای بررسی انتخابات سال 88 و 92 ریاست جمهوری به دفتر وی رفتیم و بیش از 1 ساعت با وی در مورد تحولات سیاسی 5 سال اخیر ایران به گفتگو نشستیم.مصاحبه ای که در ادامه از نظر شما می گذرد ماحصل مختصری از همان گفتگوی صریح می باشد.


خانم هاشمی شما در سال 88 خیلی جدی به نتایج انتخابات معترض بودید و این اعتراض خود را به صورت علنی هم در خیابان اعلام کردید.به نظر شما در انتخابات سال 88 تقلب صورت گرفته بود؟

بله، روند انتخابات ٨٨ در مراحل قبل از برگزاری انتخابات، روز انتخابات، و بعد از برگزاری با نقض قوانین گسترده ای همراه بود و شبهه های زیادی را ایجاد کرد و بعد از بروز اعتراضات عمومی و انبوه و ادامه دار، مسیر قانونی در پاسخ  طی نشد و لذا ابهامات نه تنها باقی ماند بلکه قوی تر هم شد.


مصاحبه فائزه هاشمی


چرا فکر می کردید نتایج انتخابات سال 88 مخدوش است؟

به غیر از استدلال های تحلیلی قوی و قابل قبول که وجود دارد به برخی موارد نقض صریح قانون به عنوان  نمونه اشاره می کنم

١- نقض بی طرفی شورای نگهبان ، اقای. جنتی و اقای کدخدایی صریحا از اقای احمدی نژاد حمایت کردند.

٢- صدا و سیما فرصت دفاع به کسانی که ناجوانمردانه و به دروغ توسط اقای احمدی نژاد در مناظره ها محکوم شدند نداد.

٣- استفاده از إمکانات دولتی، تطمیع و خرید رأی بصورت گسترده  

٤- در بسیاری از شعبات أخذ رای، خالی بودن صندوق ها به ناظران کاندیداها قبل از شروع رای گیری نشأن داده نشد.   

٥- نرساندن تعرفه ها ی أخذ رای بعد از تمام شدن ان در بسیاری از شعبه ها در شهرهای مختلف علی رغم چاپ میلیونها تعرفه اضافی.   

٦- صادر نشدن کارت نظارت برای بسیاری از ناظران ، یا صادر شدن کارت با نام های اشتباه یا با عکس های اشتباه، اشتباه بودن شماره شعبه های درج شده روی کارتها که همه أینها با هم سبب شد به بسیاری از ناظران کاندیداها أجازه ورود به شعبات داده نشود.

٧- قطع سیستم پیامک که وسیله اصلی ارتباطی ستادها با ناظرین بود از اول صبح روز رای گیری، و قطع تلفن های ثابت کمیته صیانت.

٨- حمله به برخی ستادهای کاندیداها در روز رای گیری و دستگیری أفراد.

٩- بسته شدن بسیاری از شعبات رای گیری در ساعت ٩ علی رغم حضور رای دهندگان و بر خلاف اعلام ستاد انتخابات مبنی بر تمدید زمان انتخابات.

١٠- أعلام بسیار زود نتایج انتخابات در مقایسه رویه همه انتخابات های گذشته

١١- أعلام نتائج أرأی شمارش شده بدون تجمیع در شهرستانها به وزارت کشور و بدون حضور ناظرین کاندیداها در وزارت کشور أرا تجمیع و أعلام گردید.

١٢- وجود صندوق هایی که تعداد کل أرأی صحیح انها از تعداد أرأی أخذ شده بیشتر بود.

١٣- بالأتر بودن قابل توجه أرأی أخذ شده در بعضی شهرها از جمعیت دارای رای در ان شهرها.

١٤- تأخیر وزارت کشور در أعلام نتائج به تفکیک صندوق ها.

١٥- تأیید انتخابات توسط مقامات مختلف قبل از پایان مهلت مقرر قانونی رسیدگی به اعتراضات علی رغم وجود اعتراضات گسترده، عمومی و جدی توسط مردم و توسط ستادهای کاندیداها.

١٦- برگزاری جشن پیروزی اقای احمدی نژاد قبل از تأیید نهائی انتخابات و قبل از پایان مهلت مقرر برای اعتراض.

١٧- برخورد با اعتراضات عمومی بر خلاف أصل ٢٧ قانون أساسی.

و خیلی موارد دیگر. لازم به ذکر است که بخشی از این موارد اعتراضی توسط ستاد اقای رضائی نیز آرائه گردید.

خوب به نظر شما این ها تقلب در انتخابات است و یا تخلف؟چون اطلاع دارید که این دو موضوع با هم متفاوت هستند.

وقتی تخلفی صورت میگیرد و با ان برخورد نمی شود، بخصوص اگر متخلفین از برگزارکنندگان و ناظران برگزاری انتخابات باشند، می شود آن را برنامه ریزی و سازماندهی شده نامید که همان تقلب است!، چه برسد به اینکه این همه تخلف صورت گرفته باشد.

یکی از مواردی که خانم زهرا رهنورد در مورد ادله خود درباره تقلب انتخاباتی در مصاحبه با تلویزیون بی بی سی فارسی اعلام کردند این بود که آقای موسوی آذری است و آذربایجان فرزند خود را نمی گذارند که به دیگری رای دهند و خود ایشان که لر بودند و موسوی هم داماد لرستان محسوب می شده است موسوی را نمی گذارند که به کس دیگر رای بدهند.نظر شما درباره این حرف خانم رهنورد چیست؟

من فکر نمی کنم خانم رهنورد این حرف را زده باشند.

دقیقا همین موارد را گفته بودند.

این تنها استدلال خانم رهنورد نبوده است، در بالا گفتم که استدلال های تحلیلی نیز وجود دارد که مکمل  این بی قانونی های معنی دار می تواند باشد. این نظر ایشان نیز وقتی با انتخابات های پیشین مقایسه می شود قابل توجه و قابل قبول است.

پس بالاخره شما به تقلب در انتخابات سال 88 معتقد بودید یا معتقد نبودید؟

من جواب های خودم را در این باره داده ام و فکر می کنم کاملا نظرات من مشخص است!

به نظر شما پس چرا در انتخابات سال 92 تقلب صورت نگرفت و فردی رای آورد که مورد حمایت آیت الله هاشمی رفسنجانی هم بودند؟

این مقایسه را درست نمی دانم، ارتباطی منطقی برای چنین نتیجه گیری نمی بینم. در انتخابات ٨٨ و وقایع پس از ان نظام به دلیل بی تدبیر یها و هزینه زیادی داد و همچنین مردم، لذا شاید به این عقلانیت رسیدند که دوباره آن بحرانها تکرار نشود. هر چند که باز هم در مراحل قبل از روز رای گیری تخلفات کم نبود.

به نظر شما چرا برخی از افراد همانند آقای دکتر نجفی و دکتر آخوندی که عضو ستادهای آقایان کروبی و موسوی بودند و در سال 88 معتقد به تقلب در انتخابات به صورت تلویحی بودند نظرشان در سال 92 و در روز رای اعتماد در مجلس تغییر کرد و گفتند در سال 88 تقلب نشده بود و وقایع آن سال را فتنه نامیدند؟

از خودشان بپرسید، من قرار است در باره نظرات خودم بگویم!

در پایان شما به عنوان فرزند ایت الله هاشمی رفسنجانی که از نزدیک با ایشان اشنا هستید ، به نظر شما ایشان به موضوع تقلب در سال 88 اعتقاد داشتند؟

ایشان نظراتشان را صریح در آن نماز جمعه تاریخی (26 تیر ماه 1388)، در نامه ها، در سخنرانی ها، در مصاحبه ها و ملاقاتها بیان کرده اند و نکته مبهمی وجود ندارد که لازم باشد در آن باره صحبت کنم.

ممنون از وقتی که برای مصاحبه اختصاص دادید.

من هم از شما ممنونم.

مستند "روزهای خرداد" در سایت های خبری

شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۴۵ ق.ظ
مستند «روزهای خرداد» به کارگردانی مهدی دزفولی و تهیه‌کنندگی محسن یزدی آماده نمایش شد.

سوره سینما- فارس نوشت: مستند «روزهای خرداد» روایتی متفاوت از انتخابات ۸۸ است که در آن ابراهیم یزدی، فائزه هاشمی، احمد منتظری، الهه کولایی، محمدحسین صفار هرندی و عباسعلی کدخدایی به ارائه نظرات خود در این باره می‌پردازند.

این مستند به حوادث انتخابات سال ۸۸ و حواشی آن می‌پردازد و عوامل این مستند طی مصاحبه های متفاوت نظرات چهره هایی از جمله فائزه هاشمی، ابراهیم یزدی، احمد منتظری، الهه کولایی، محمدحسین صفار هرندی، عباسعلی کدخدایی، وحید یامین پور و … را در این خصوص جویا شدند.

به گفته محسن یزدی تهیه کننده این مستند، حدود هشت ماه وقت صرف تولید مستند «روزهای خرداد» شده است و این مدت زمان به این دلیل است که پیدا کردن این افراد برای مصاحبه کمی به طول انجامید. طی ساخت این مستند افرادی که با آن‌ها مصاحبه کردیم نگران تقطیع حرف‌هایشان بودند که ما این اطمینان را به آن‌ها دادیم که تمام نظرات و حرف هایشان به صورت کامل در مستند استفاده خواهد شد.

وی تاکید کرد: بعد از انتخابات ۹۲ فرصت خوبی فراهم شد که ما یک بار دیگر به اتفاقات سال ۸۸ نگاه کنیم و بحث تقلب در انتخابات را دوباره مورد بازبینی قرار دهیم البته گذشت زمان اتفاقاتی را رقم زد و این بهانه خوبی بود که ما به سراغ افرادی برویم که در ذهنشان شائبه هایی درباره انتخابات سال ۸۸ وجود دارد.

یزدی خاطرنشان کرد: در این مستند ما به هیچ عنوان محدودیت چهره نداشتیم و به سراغ تمامی چهره ها رفتیم که ارتباط با برخی از آن‌ها میسر نشد البته وقتی با برخی از افراد درباره تقلب در انتخابات سال ۸۸ صحبت می‌کنیم می‌گویند که تقلب دیگر بحث مورد توجه آن‌ها نیست. مستند «روزهای خرداد» حرف خود را می‌زند و البته برنامه‌ای برای رونمایی این فیلم مستند در نظر گرفته شده که هفته آینده در حوزه هنری برگزار خواهد شد.

مستند «روزهای خرداد» به کارگردانی مهدی دزفولی و تهیه‌کنندگی محسن یزدی در پنجمین جشنواره مردمی فیلم عمار حضور دارد. مدت زمان این مستند ۴۵ دقیقه است و محصول مرکز مستند سوره حوزه هنری است.


این گزارش را در سایت خبری سوره سینما در اینجا نیز می توانید مشاهده نمائید.

مصاحبه با سایت خبری سوره سینما

شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۳۹ ق.ظ

برای مشاهده این مصاحبه در سایت خبری سوره سینما می توانید اینجا را کلیک نمائید.


کارگردان مستند «روزهای خرداد» گفت: جریان ۸۸ اتفاقاتی در دل خود داشت که جایی گفته نشد و لازم بود مطرح شود.

سوره سینما- مستند «روزهای خرداد» ساخته مهدی دزفولی به گفته سازنده‌اش تصویری متفاوت از ماجراهای پس از انتخابات سال ۸۸ دارد. کارگردان این فیلم درباره انگیزه تولید این پروژه صحبت کرد. مستندی مصاحبه محور که چهارشنبه ۱۰ آذرماه در حوزه هنری رونمایی می‌شود.

انگیزه ساخت مستند «روزهای خرداد» بعد از گذشت ۵ سال از کجا نشات گرفت؟

مهدی دزفولی: بعد از سال ۸۸ علاقمند بودم درباره رخدادهای پیش آمده این دوره که یکی از حساس ترین مقاطع تاریخ معاصر است مستندی بسازم و کاری متفاوت و منصفانه انجام دهم. جریان آن سال در ابعاد مختلف ناگفته های زیادی داشت که هیچگاه به آن پرداخت نشد. این دغدغه در من وجود داشت تا اینکه انتخابات سال ۹۲ و نتیجه ای متفاوت از آنچه ۴ سال قبل رخ داد انگیزه من را بیشتر کرد. به همین خاطر وقتی حوزه هنری پیشنهاد ساخت چنین مستندی را مطرح کرد من هم استقبال کردم.

هدفتان از پداختن به این موضوع چه بود؟

در درجه اول بازکرن مسایلی که به هر دلیل توجه زیادی به آن نشده بود. در کلیت کار تلاش کردیم ابعاد ناگفته ای که باعث جنجال و رسانه ای شدن برخی موضوعات شده بود را با قرائت و تفسیر به نقل از برخی افراد صاحب نظر مطرح کنیم. یکی از اصلی ترین مباحثی که آن سال وجود داشت بحث تقلب بود. آن زمان مستندهای زیادی در این باره ساخته شد و من باید تلاش می کردم حرفی متفاوت از آنچه تا کنون مطرح شده داشته باشم. به این منظور باید افراد شاخصی از طیف های مخالف و موافق در این باره صحبت می کردند.

پرداختن به موضوع تقلب طبیعتا در ادامه ماجرای حصر هم به دنبال داشت. این مستند جایی برای این موضوع هم دارد؟

مهمترین موضوعی که آن زمان مطرح شد اینکه اصلا چرا سال ۸۸ در آرای مردم تقلب شده ولی در سال ۹۲ کسی به نتایج معترض نیست. ما باید اول این موضوع را بررسی می کردیم که در این بین بعد از انتخابات ۸۸ بحث تمایل به حصر خانگی هم مطرح شد و ما سعی کردیم غیر مستقیم از طریق صحبت های افرادی که در این مستند حضور داشتند به این مساله هم پاسخ دهیم. به عنوان مثال طبق اظهارات عباسعلی کدخدایی مشاور عالی دبیر شورای نگهبان و سخنگوی سابق شورای نگهبان آن زمان فقط رای مردم مهم است و اینکه چه کسی رای بیاورد اهمیت نداشت. ما سعی کردیم از لابلای همین صحبت‌ها قضاوت را به عهده بیننده واگذار کنیم.

بعد از گذشت ۵ سال که کمتر واژه تقلب ذهن مردم را مشغول کرده است به نظرتان پرداختن به این مساله چه ضرورتی داشت؟

بعد از ۵ سال مردم به تقلب هیچ توجهی ندارند حتی وقتی انتخابات ۹۲ برگزار می‌شود و حسن روحانی رای می آورد واکنش ها چنان متفاوت است که دیگر کسی از این واژه استفاده نمی‌کند. دقیقا می خواستیم به همین جواب برسیم که چرا دیگر کسی به این مساله اهمیت نداد؟ ما سعی کردیم با پرداختن به یک روایت یک خطی قضاوت را به عهده بیننده بگذاریم. اگر به خاطر داشته باشید حسن روحانی هم سال گذشته در مجلس مطرح کرد که به هیچ وجه امکان تقلب نیست و در این مستند دکتر آخوندی مشاور میرحسین موسوی نامزد انتخابات ریاست‌ جمهوری سال ۱۳۸۸ هم مطرح می‌کند که این امکان وجود ندارد.

رضایت افرادی چون ابراهیم یزدی، فائزه هاشمی، احمد منتظری، الهه کولایی، محمدحسین صفار هرندی و … برای گفت و گو ساده نبوده. چطور آنها را راضی کردید در این مستند حضور داشته باشند؟

پیدا کردن این چهره‌ها ساده نیست، با پیگیری های مصرانه توانستیم با آنها ارتباط برقرار کنیم و این تضمین را دادیم که از صحبت‌هایشان درست استفاده شود. از طرفی ما حضور چهره های متفاوتی را داشتیم و هدفمان ارائه نظرات از تفکرهای مختلف بود. هیچ بخشی از گفت و گو ها تحریف نشد و همه نظرات و حرف هایشان به صورت کامل در مستند استفاده شد. ما تقریبا ۴۰ نفر در نظر داشتیم اما سرانجام ۱۵نفر قبول کردند.

نزدیکان و وابستگان نامزدهای انتخابات ۸۸ هم جزو این چهل نفر بودند؟

بله. مثلا انتخاب فائزه هاشمی یا ابراهیم یزدی به همین دلیل بود، اما ما سراغ افراد زیادی رفتیم که هر کدام به دلایل خاص خودشان تمایلی به صحبت کردن نداشتند. عطاءاله مهاجرانی و اردشیر امیرارجمند از جمله افرادی بودند که موفق نشدیم از صحبت‌های شان استفاده کنیم. به طور کل ۵۰ درصد کسانی که مد نظر مان بودند حضور پیدا کردند و نیم دیگر هم به خاطر دلایل شخصی جواب مثبت ندادند.

مستند «روزهای خرداد» تنها به مصاحبه با این افراد می پردازد یا المان‌های دیگری هم دارد؟

این فیلم مستند مصاحبه محور است، اما تصاویر آرشیوی کمتر دیده شده مربوط به آن سال را هم در خود جای داده است. ما سعی کردیم برای جذابیت بیشتر در کنار صحبت های مطرح شده از تصاویری استفاده کنیم که به استناد مباحث مطرح شده کمک کند. در مجموع ۲۵دقیقه مستند مربوط به مصاحبه و ۱۵ دقیقه هم مربوط به تصاویری آرشیوی است.

مستند «روزهای خرداد» چگونه می تواند در اختیار علاقمندان قرار بگیرد؟

ما ۴ شنبه همین هفته در حوزه هنری مراسم رونمایی برگزار خواهیم کرد. در این مراسم برخی از افرادی که از نظراتشان در مستند استفاده کردیم هم حضور خواهند داشت. علاوه بر این طی این مدت سعی کردیم با نمایش این مستند در دانشگاه ها و فرهنگسراها نظرات طیف های مختلف را جویا شویم. همچنین در نظر داریم در یک اکران خصوصی از سیاسیون و اهالی رسانه دعوت کنیم و بعد از نمایش هم جلسه نقد و بررسی داشته باشیم.

این روزها فعالیت های دیگری هم دارید؟

دو پروژه مستند در دست دارم. یکی درباره سقوط هواپیمای سی ۱۳۰ که سال ۶۰ اتفاق افتاد و بزرگانی چون یوسف کلاهدوز، موسی نامجو، ولی‌الله فلاحی، جواد فکوری و محمد جهان‌آرا در آن حادثه به شهادت رسیدند. در این مستند سعی کردیم زمینه های بروز چنین حادثه ای را با توجه به اتفاقات آن سال بررسی کنیم. این مستند بهمن ماه رونمایی می‌شود. کار دیگری هم در دست دارم که حزب جمهوری اسلامی ایران را از ۲۲ بهمن ۵۷ تا ۱۲ اردیبهشت ماه ۶۶ مورد بررسی قرار می‌دهد. این مستند سال آینده به سرانجام می‌رسد و امیدوارم قبل از ۷ تیرماه سال آینده بتوانیم از آن رونمایی کنیم.

پوسترهای دیگر مستند "روزهای خرداد"

شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۲۶ ق.ظ
در ادامه مطلب می توانید پوسترهای دیگر مستند روزهای خرداد را مشاهده نمائید.



پوستر مستند روزهای خرداد 2



پوستر مستند روزهای خرداد 3

مستند "روزهای خرداد"

شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۱۰ ق.ظ

مستند روزهای خرداد تولیدی از مرکز مستند حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی می باشد که سعی کرده است با مصاحبه و روایت چهره های شاخص سیاسی وقایع پس از انتخابات سال 88 را بررسی نماید و به این پرسش پاسخ دهد که چرا در انتخابات سال 88 بحث تقلب مطرح شد و آن انتخابات به جنجال کشیده شد اما این اتفاق در سال 92 رخ نداد و سر انجام حسن روحانی در انتخابات سال 92 به پیروزی رسید.


پوستر مستند روزهای خرداد


در این مستند با چهره هایی همانند:

ابراهیم یزدی دبیر کل نهضت آزادی

فائزه هاشمی فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی

عباس عبدی عضو سابق حزب منحله مشارکت ایران اسلامی و مشاور مهدی کروبی

حجت الاسلام رسول منتجب نیا قائم مقام حزب اعتماد ملی و مشاور مهدی کروبی

حجت الاسلام سید محمد علی ابطحی عضو مجمع روحانیون مبارز و مشاور مهدی کروبی

دکتر الهه کولایی استاد دانشگاه تهران و مشاور و سخنگوی مصطفی معین در انتخابات سال 88

حجت الاسلام حیدر مصلحی وزیر سابق اطلاعات

دکتر محمد حسین صفار هرندی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام

دکتر عباسعلی کدخدایی عضو و سخنگوی سابق شورای نگهبان 

عبدالرضا داوری قائم مقام سابق خبرگزاری ایرنا

سید نظام الدین موسوی مدیر عامل خبرگزاری فارس

وحید یامین پور فعال رسانه ای اصولگرا

احمد منتظری فرزند مرحوم آیت الله منتظری 


مصاحبه شده است و نظر آنها درباره آن انتخابات جنجالی مطرح شده است.


این مستند در 46 دقیقه سعی کرده است به دو انتخابات مهم ریاست جمهوری در سال 88 و 92 بپردازد.


برای مشاهده این مستند در سایت آپارات می توانید اینجا و اینجا را کلیک نمائید.


همچنین می توانید تیزر این مستند را در سایت یوتیوب در اینجا مشاهده نمائید و بخش اول و دوم این مستند را در یوتیوب در اینجا و اینجا ببینید.